شناسهٔ خبر: 57753 - سرویس تاریخ
نسخه قابل چاپ

بحران کردستان از آغاز تا فرجام - ۸

از برکناری تا ترور اولین رئیس ستاد ارتش / یونسی استاندار کردستان شد !

شهید قره نی

نماینده تلاش دارد که تحولات پس از انقلاب شکوهمند اسلامی را در حوزه های گوناگون سیاسی و امنیتی به بحث بنشیند . در اولین گام می کوشیم تا رخداد ها و تحولات کردستان پس از انقلاب اسلامی را به صورت روزانه و از روزی که این بحران آغاز شد ، ادامه یافت و به پایان رسید بررسی کنیم .

امیدواریم بتوانیم گامی هر چند کوچک در بازخوانی تاریخ انقلاب و اثبات مظلومیت انقلاب شکوهمند اسلامی که از اولین روز پیروزی گرفتار جدایی طلبان و حمایت های بین المللی ابرقدرت ها از آنان شد برداشته باشیم .

شاید برای تعدادی از دوستان و مخاطبان بزرگوار این نوشتار سوال باشد که در شرایط کنونی چه الزام ونیازی به پرداختن به تاریخ کردستان احساس می شود ؟ که این سوال را می توان از منظرهای مختلفی به بررسی نشست و به آن پاسخ گفت . 

آن چه که در این مجال ضروری است بدان پرداخته شود ضرورت بازخوانی تاریخ انقلاب اسلامی است . رهبر معظم انقلاب ۶ خرداد ماه سال گذشته طی سخنانی در دانشگاه امام حسین (ع) اظهار داشتند : تاریخ انقلاب را بدانید. این انقلاب مثل خیلی از حرفهای دیگری که در دنیا معمول است، صِرف ادعا نیست؛ یک دامنه‌ی وسیعی از تجربه و عمل در مقابل آن است. این انقلاب آزموده است، تجربه‌شده است. این حرفها، حرفهائی است که در میدان عمل، صدق خود را ثابت کرده است. اگر امام عزیز ما به ما یاد میداد که به خدا توکل کنیم، اعتماد کنیم، حسن ظن داشته باشیم، تلاش کنیم، و میگفت اگر این کار را بکنید، پیروز خواهید شد، این اتفاق افتاد؛ همچنان که در صدر اسلام اتفاق افتاد؛ که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در نهج‌البلاغه فرمود: «فلمّا رأی اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الکبت و انزل علینا النّصر». این ملت صدق خود را نشان داد، راستگوئی خود را نشان داد؛ وارد میدان شد و در میدان عمل، این فکر و این اندیشه و این مبانی نظری تجربه شد. این را باید شما در تاریخ انقلاب ببینید.

آن چه از فرمایشات آیت الله خامنه ای می توان استنباط کرد این واقعیت بسیار مهم است که باید برای فهم داشته ها به تاریخ انقلاب مراجعه کرد تاریخی که پر است از نشانه ها ؛ از نشانه های مظلومیت تا نمادهای اقتدار و عظمت یک ملت در برابر دشمنان .

کردستان را شاید بتوان نقطه عزیمتی دانست برای دو مقوله ای که ذکر آن رفت . جمهوری اسلامی هم در کردستان مظلوم واقع شد و هم اقتدار و قدرت خود را به جهانیان نشان داد. امروز با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب تاریخ کردستان پس از انقلاب مرور نشده است . کسی نمی داند که در آن برهه تاریخی و در آن خطه از سرزمین کهن ایران چه گذشت و این ندانستن زمینه ساز آن شده که دشمنان انقلاب و ایران برای ما تاریخ سازی کنند ...روزی به بهانه قومیت ها و روزی دیگر به بهانه مذاهب و ...

اگر ما تاریخ مظلومیت و اقتدار خود را در کردستان سرافراز مرور نکنیم و نگوئیم که فرزندان معنوی حضرت روح الله برای آزادی و سرافرازی این خطه چه ها که نکشیدند فردا روزی شرمنده تاریخ خواهیم شد ...شرمنده از آن روی که قلم به دستان مزدور اجانب تاریخ را خواهند نوشت و به دربار افاعنه تقدیم خواهند نمود و بسیار سخت است تاریخی که نوشته شده است را تغییر داد مگر آن که واقعیت ها و حقیقت ها را آن گونه که هست مرور و به مردم ارائه کرد تا کسی را یارای تحریف نباشد ...

از این رو است که ما ضرورت مرور تاریخ انقلاب به صورت عام و تاریخ کردستان پس از انقلاب به صورت خاص را احساس کرده و بر آن استمرار داریم و امیدواریم که این تلاش مختصر مورد رضایت حضرت حق قرار گرفته و روح ملکوتی امام خمینی را شاد نماید ...انشاء الله 

۱ فروردین ۱۳۵۸

هیئت اعزامی از سوی امام خمینی وارد سنندج شد

امروز هیئت اعزامی امام خمینی مرکب از آیت الله طالقانی ، آیت الله بهشتی ، حاج سید جوادی (وزیرکشور)، ابوالحسن بنی صدر و هاشمی رفسنجانی وارد سنندج شده و رسیدگی به مسئله کردستان را آغاز کردند . [۱]

۲ فروردین ۱۳۵۸

اطلاعیه حزب دمکرات

کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان با انتشار اطلاعیه ای از دولت مهندس بازرگان خواست واقع بینانه با مسائل کردستان برخورد کند و بر ضرورت حل مشکلات با شرکت مردم کردستان تاکید کرد .

عزالدین حسینی نیز طی تلگرامی به آیت الله طالقانی هر گونه تعصب بیجا را در مورد خلق کرد مردود دانست و تاکید کرد که این رویه با موازین روح عالیه اسلام و جمهوری اسلامی فرسنگ ها فاصله دارد . [۲]

سخنرانی آیت الله طالقانی

آیت الله طالقانی در جمع گروهی از مردم در میدان آزادی سنندج بر ضرورت دادن خودمختاری به کردستان در زبان ، فرهنگ و سرنوشت تاکید کرد و خواستار رفع محرومیت اقتصادی از این منطقه شد . [۳]

۳ فروردین ۱۳۵۸

سخنرانی آیت الله طالقانی در بیمارستان

امروز  آيت‌الله طالقاني براي عيادت از مجروحان به بيمارستانهاي قانع و شهدا رفت و در جمع كاركنان بيمارستان قانع سخنراني كرد در اين بيمارستان دكتر فلاح از دولت در ارسال كمك هاي دارويي انتقاد كرد. آيت‌الله طالقاني همچنين به پادگان سنندج رفت و با نظاميان به گفتگو پرداخت و سپس در مسجد جامع سنندج با مردم گفتگوهايي به عمل آورد .[۴]

پيام وزير كشور به سرلشکر قره نی

دكتر احمد صدر حاج سيد جوادي وزیر کشور ضمن پيامي از فرمانده ارتش ملي خواست كه پروازها و همچنين تيراندازي از طرف پادگان كه به گفته او باعث كشتار مردم مي‏شود هر چه زودتر قطع گردد .[۵]

لنگر۴فروردین

آیت الله طالقانی : سنندج اولین شهری است که دارای شورای شهر می شود

آيت الله طالقاني در اجتماع بازاريان شهر سنندج كه بعدازظهر امروز در ميدان آزادي اين شهر برگزار شد در مورد امنيت و آرامش سنندج اظهار داشتند:هياتي از سوي گروه‏هاي مختلف به عنوان شوراي موقت انتخاب شده و اين هيات يك هفته مهلت دارد تا مقدمات اخذ آراي عمومي مردم در جهت گزينش نمايندگان شوراي شهري فراهم كند.

آیت الله طالقانی ادامه دادند : اين شورا موظف است امنيت منطقه را حفظ کرده و مشكلات مردم را گزارش کند تا از مردم و ملت خواسته شود بيشترين نيروهاي خود را متوجه رفع دردها و مسئوليت‏هاي منطقه كردستان كنند.

ایشان گفتند: سنندج اولين شهري است كه داراي انجمن شهري مي‌شود، انجمني كه بايد نمايانگر نماينده‌هاي واقعي مردم باشد و اميد است بتوانند الگو و نمونه‌اي براي شهرهاي ديگر كشور باشد.[۶]

من به جمهوری اسلامی رای خواهم داد

آیت الله طالقانی در پایان گفتند : اگر كسي نمي‌خواهد به جمهوري اسلامي راي دهد،  آزاد است.  اما من به جمهوري اسلامي راي خواهم داد و اميدوارم در پي رفراندوم،  مجلس موسسان براي تنظيم قانون اساسي كشور تصويب شود و سپس دولت ملي منطبق با خواست‏هاي مردم مصادر امور را در دست گيرد.[۷]

آیت الله طالقانی:فرماندهان ارتش بايد مورد تائيد مردم باشند

هيات اعزامي به كردستان امروز با هواپيما سنندج را به مقصد تهران ترك كرد.

 آيت‌الله طالقاني پيش از ترك سنندج پيامي از تلويزيون سنندج خطاب به مردم كردستان فرستاد . در بخشی از پیام آیت الله طالقانی آمده است : متأسفانه شعله‌اي در اين شهر برافروخته شدكه ما نگران توسعه آن بوديم ولي به حمدالله با ياري برادران و خواهران كرد به تفاهم رسيديم. اميدواريم ديگر از اين مسايل پيش نيايد.

آيت‌الله طالقاني اضافه كرد: بعد از پيروزي، دشمنان ما كه منافعشان به خطر افتاده دست بردار نيستند و من نگران اين دسیسه ها هستم. اين انقلاب به رهبري روحانيت و بخصوص آيت‌الله خميني تا اين مرحله پيش رفته و اكنون شما مسئول ادامه اين انقلاب و مسوول نسل آينده مردم اين سرزمين هستيد.

آيت‌الله طالقاني از كردها خواست اولويت‏های خود را مشخص کرده و آنچه را كه از دولت بر مي‌آيد و در امكانات دولت است تقاضا كنند.

آيت‌الله طالقاني گفت: ما به اين نتيجه رسيديم كه بايد شوراي موقتي در اين شهر تشكيل شود و وظايفي كه محول شده است انجام دهند. انتظار دارم در آينده مردم آزادانه نمايندگان خود را تعيين كنند و شوراي شهر سنندج نمونه‌اي باشد براي سراسر ايران.

ایشان ادامه دادند : مساله‌ي ديگري كه در اين جا مشكلي پيش آورد اين بود كه عده‏اي از برادران كرد گروگان ارتش‏ها بودند ، در هر حال ما سعي كرديم آنها به خانه‏هاي خود برگردند. اميدوارم كه سوءتفاهماتي كه پيش مي آيد بين ارتشي‏ها و مردم حل شود. همچنين عواملي از ارتش كه از رژيم باقي مانده‏اند و همان روحيه و همان طرز تفكر و غرور و تكبر در آنها هست و خود را جدا از مردم مي‌پندارند يا دچار لغزش و اشتباه شده‏اند، بايد تصفيه بشوند. [۸]

حمایت مجدد عزالدین حسینی از خواست های هشت گانه

عزالدین حسینی امام جمعه مهاباد با انتشار اطلاعیه ای در پایان مذاکرات هیئت اعزامی برای رسیدگی به وقایع سنندج با اشاره به مذاکرات نمایندگان خلق کرد با نمایندگان امام خمینی ، آیت الله طالقانی و حاج سید جوادی وزیر کشور پشتیبانی مجدد خود را از رهبری امام خمینی و دولت بازرگان اعلام و تاکید کرد : خواسته های ما همان هشت ماده تقدیمی به دولت مرکزی است .

بر اساس این گزارش برخی از این خواست ها عبارت است از  ؛ حق تعیین سرنوشت به معنای استقرار در حاکمیت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خلق ها بر سرزمین خودشان ، قطع  وابستگی نظامی به کشورهای امپریالیستی ، به رسمیت شناخته شدن زبان کردی ، لزوم توسعه کشاورزی و صنعت در کردستان و...[۹]

تشکیل شورای موقت انقلابی در سنندج

طی مذاکراتی که در سنندج صورت گرفت شورای انقلاب در این شهر تشکیل شد .

این شورا به محض تشکیل با انتشار اطلاعیه ای مقر خود را شهربانی سنندج اعلام کرد و از مردم خواست در صورت مشاهده افراد مشکوک و مسلح جریان را به کمیته نظامی مستقر در شهربانی اطلاع دهند . [۱۰]

۶ فروردین ۱۳۵۸

قره نی برکنار شد

امروز سرلشکر قره نی رئیس ستاد ارتش ملی ایران از کار برکنار شد و به جای وی تیمسار سرلشکر ناصر فرید به این سمت منصوب گردید .

در اطلاعیه ستاد کل ارتش آمده است : بنا به دستور نخست وزیر موقت انقلاب جناب آقای مهندس مهدی بازرگان با اعلام مراتب قردانی از تیمسار محمد ولی قره نی از تاریخ ۶فروردین ۱۳۵۸سرلشکر ناصر فرید به ریاست ستاد کل ارتش ملی اسلامی و هماهنگ کننده نیروها منصوب گردید .

خبر تغییر رئیس ستاد مل ارتش اسلامی در محافل مختلف به گوش می خورد . ناظران آگاه با توجه به حوادث چند روز اخیر سنندج و مذاکراتی که هیئت نمایندگی نمایندگی اعزامی به سنندج انجام داده بود این تغییر را قابل تصویب می دانستند . [۱۱]

مطبوعات برخورد قاطع سرلشکر قره نی با عوامل آشوب های اخیر کردستان را دلیل برکناری وی اعلام می کنند .

ضمنا گفته مي‌شود با بركناري سرلشگر قرني معاون وي سرتيپ شادمهر نيز كنار خواهدرفت و سرلشگر فربد معاون ديگري براي ستاد برخواهد گزيد. [۱۲]

دكتر ابراهيم يونسي استاندار كردستان شد

از سوي دكتر «صدر حاج سيدجوادي» وزير كشور، دكتر ابراهيم يونسي بانه بعنوان استاندار كردستان معرفي شد.

استاندار جديد كردستان در مورد چگونگي اقدامات خود در آينده گفت: در درجه اول نظم و حفظ شهر از اهميت بيشتري برخوردار خواهد بود،  سپس به مسئله نزديك كردن گروههاي مختلف اجتماعي خواهيم پرداخت و در ادامه راههايي را براي تشفي خاطر مردم پيدا مي كنيم.

وی ادامه داد : اميدوارم اگر در اين مسير دچار كجروي شدم مردم مرا به مسير واقعي هدايت كنند. استاندار جديد كردستان، «سيد حسن كليجي» را به سمت معاونت استانداري برگزيد.

کلیه بازداشتی ها آزاد شدند / انتخاب یک هیئت ۵ نفری برای آرامش سنندج

 صدر حاج سيد جوادي وزير كشور در مصاحبه اي در سنندج اظهار داشت: در پي بررسيها و توافقهاي لازم در سنندج، كليه بازداشت شدگان در پادگان آزاد شدند و براي حفظ آرامش شهر، يك هيات ۵ نفري انتخاب شد.

اين هيات موظف است حداكثر ظرف يك تا دو هفته آينده، انتخاباتي در سطح شهر انجام دهد و مردم، نمايندگان واقعي خود را كه يازده نفر خواهند بود برگزينند و شوراي موقت اداره شهر را تشكيل دهند.

وزیر کشور همچنین گفت : در مورد انتخابات آزاد شورا كه در دو هفته آينده انجام مي‌شود آئين نامه‌اي تدوين خواهد شد.

وي در مورد چگونگي تشكيل مجدد ژاندارمري و شهرباني گفت: بجز چندشهر در كشور كه نسبت به اين واحدها حساسيت دارند ژاندارمري و شهرباني بصورت سابق در ديگر نقاط حفظ مي‌شود. دولت تصميم دارد كمبود پرسنل اين سازمانها را از ميان پاسداران انقلاب و نيروهاي رزمنده شهري برگزيند و وسايل مورد نياز رفراندوم نيز روز يكشنبه، به سنندج رسيده است.[۱۳]

سپاس مردم كردستان از آيت الله طالقاني

اهالي كردستان طي تلگرافي به حضور حضرت آيت الله طالقاني، از سفر ايشان به سنندج و مجاهدات در جهت رسيدگي به خواست‏هاي مردم اين منطقه، تشكر و سپاسگزاري كردند.[۱۴]

پی نوشت ها

[۱] اطلاعات ، ۶فروردین ۱۳۵۷، صفحه ۴

[۲] اطلاعات ، ۶ فروردین ۱۳۵۸ ، صفحه ۴

[۳] اطلاعات ، ۶ فروردین ۱۳۵۸ ، صفحه ۴

[۴] کیهان ، ۷ فروردین ۱۳۵۸

[۵] کیهان ، ۷ فروردین ۱۳۵۸

[۶] اطلاعات ، ۶فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۴

[۷] اطلاعات ، ۶فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۴

[۸] کیهان ، ۶فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۶

[۹] اطلاعات ، ۶ فروردین ۱۳۵۸

[۱۰] اطلاعات ، ۶ فروردین ۱۳۵۸ ، صفحه ۴

[۱۱] اطلاعات ، ۷فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۲

[۱۲] اطلاعات ، ۸ فروردین ۱۳۵۸ ،در روزهای میان ۱۲ و ۲۲ بهمن، محمدولی قرنی در مدرسه رفاه مستقر بود و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب با حکمی از سوی امام خمینی(ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش منصوب شد سپهبد قرنی بلافاصله گروهی از افسران انقلابی به مسئولیت سرهنگ حسنعلی فروزان را برای اداره امور ارتش به کار گرفت؛ سرهنگ فروزان که رابطه خوبی با روحانیت و افسران جوان انقلابی داشت، رئیس دفتر سپهبد قرنی شد و با هدایت او افسرانی مانند حسن سعدی، محمدعلی شریفی النسب، عبدالله نجفی، محمدرضا رحیمی، احمد دادبین، محمد سلیمی، شهید یوسف کلاهدوز، شهید موسی نامجو، شهید حسن اقارب‌پرست وارد ستاد مشترک ارتش شدند. این افراد توانستند مانع نفوذ سرهنگ توکلی از وابستگان دولت بازرگان که سوابق جاسوسی قبل از انقلاب داشت و به همین علت به زندان محکوم شده بود، بگیرند.

توکلی که در روزهای ابتدایی پیروزی به سمت فرمانده ستاد عملیاتی کمیته دولت موقت انقلاب منصوب شده بود، به مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی بسیار نزدیک بود. او تلاش داشت خود را به عنوان جانشین سپهبد قرنی و فرمانده نیروی زمینی مطرح کند اما افشای گفتگوی توکلی با یک مقام آمریکایی که در آن برای حفظ منافع دولت ایالات متحده تضمین داده بود، سبب شد تا توکلی هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب نگذشته مجبور به استعفا شود.

به هر روی با استقرار محمدولی قرنی در ستاد کل ارتش، نشانه‌های بحران کردستان آشکار شد؛ در نخستین روزهای پیروزی انقلاب، افراد گروه‌های کومله و دموکرات با حمایت اشخاصی مانند شیخ عزالدین حسینی قصد داشتند تا پادگان سنندج که مقر استقرار لشکر ۲۸ سنندج بود، را به تسخیر خود دربیاورند اما با معرفی حجت الاسلام صفدری نماینده امام خمینی در کردستان، سرگرد محمدمهدی کتیبه به فرماندهی لشکر برگزیده شد.

کمتر از یک ماه بعد سرهنگ ماشاءالله صفری که از اهالی کردستان  بود، به فرماندهی لشکر ۲۸ سنندج منصوب شد و محمدمهدی کتیبه به ستاد کل ارتش رفت؛ ضعف سرهنگ صفری سبب شد تا درگیری در اطراف پادگان‌های ارتش شدت گیرد و پادگان مهاباد توسط افراد وابسته به عزالدین حسینی تصرف و غارت شود. این مسائل سبب شد تا دولت موقت نخستین هیئت صلح را در آخرین روزهای اسفند ۱۳۵۸ روانه کردستان کند اما با شدت گرفتن درگیری ارتش و گروه‌های مسلح به رهبری احمد مفتی‌زاده و عزالدین حسینی که خواهان تشکیل جبهه بزرگ خلق کرد و در واقع تجزیه کشور بودند، امام خمینی پیام مهمی درباره درگیری‌های سنندج صادر کردند. در این پیام شدید اللحن آمده بود:

شنیده شده که عده‌ای وضع کردستان عزیز را مغشوش کرده‌اند و نمی‌خواهند بگذارند مسلمانان آسایش داشته باشند و بر خلاف اسلام عمل می‌کنند این عده به ارتش که اکنون به سوی ملت برگشته و از آن تبعیت می‌کند حمله می‌برند و آنها را مورد توهین قرار می‌دهند؛ این قبیل کارها بر خلاف اسلام و مصالح مردم مسلمان است؛ مردم کردستان و سایر نقاط باید بدانند که هرگونه حمله به ارتش و ژاندارمری از نظر ما مردود است و ما با برادران اهل سنت خود هیچ اختلافی نداریم. همه اهل ملت واحد هستیم، ارتش و ژاندامری و پلیس باید بدانند که از این پس آنها حافظ مصالح و استقلال مردم مسلمانند و اگر کسی به آنها حمله کند از مردم مسلمان نیست و از اعمال اجانب است. نیروهای مسلح باید با قدرت از منافع و مصالح ملت مسلمان دفاع کنند و هر گونه حمله‌ای را به خود و نوامیس مردم با قدرت دفع نمایند

ابلاغ پیام امام خمینی توسط سرلشکر محمدولی قرنی به سرهنگ سلطان اسحاق، معاون لشکر، نظامیان را بر آن داشت که به هر نحو ممکن پادگان سنندج را از خطر سقوط نجات دهند؛ درحالی که تبادل آتش بین طرفین ادامه داشت، هلیکوپترهای هوانیروز حامل ۲۰۰ نفر از تکاوران لشکر مرکز و تعدادی از نیروهای داوطلب لشکر ۸۱ زرهی و همچنین عده‌ای از پاسداران انقلاب اسلامی شهر کرمانشاه.  در پادگان سنندج به زمین نشست. سرلشکر ولی‌الله فلاحی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش در همین روز وارد پادگان شد و همراه سایر مدافعان به مقابله با مهاجمان پرداخت سرانجام با قاطعیت سرلشکر قرنی و مقاومت مدافعان پادگان که تا ۲ فروردین سال ۵۸ ادامه یافت حلقه‌ی محاصره‌ی پادگان شکسته و مانع سقوط آن شد این درگیری‌های شدید که سبب کشته شدن صدها نفر شده بود، سبب شد تا اولین روز فرودین ۱۳۵۸ هیئت بلند پایه شورای انقلاب و دولت موقت با حضور شهید بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ابوالحسن بنی صدر، احمد صدرحاج سید جوادی وزیر کشور دولت موقت به ریاست آیت الله طالقانی، راهی سنندج شود.

صبح روز ۲ فروردین ۱۳۵۸ مذاکره هیئت اعزامی از تهران با اعضای گروه های مسلح شروع شد و همزمان اجتماع چند ده هزارنفری از مردم در سنندج برگزار شد که در آن شیخ عزالدین حسینی و غنی بلوریان سخنان تندی ایراد کردند و زمانی که احمد صدرحاج سید جوادی وزیر کشور قرار بود، سخنرانی کند جنگنده های نیروی هوایی اقدام به گشت زنی و شکستن دیوارهای صوتی بر آسمان سنندج کردند. دلیل این اقدام تهدیدآمیز، حضور دهها فرد مسلح در سنندج بود. این مسأله سبب شد تا احمدصدر حاج سیدجوادی با ارسال تلفنگرامی به تهران خواهان قطع پروازها شود. متن این تلفنگرام به این شرح بود:

پرواز جت‌ها بر فراز سنندج موجب عصبانیت مردم و قطع مذاکرات ما شد؛ چه کسی دستور چنین مانورهایی داده است؟ از طرف پادگان به سوی مردم تیراندازی می‌کنند و کشتار شدید می‌کنند؛ دستور دهید فوراً تیراندازی قطع شود و دیگر نه روز نه شب تیراندازی نکنند و شعله افکن شب‌ها نیاندازند

این پیام با پاسخ قاطع سپهبد قرنی روبرو شد، پاسخی که شاید به قیمت جان نخستین رئیس ستاد ارتش پس از انقلاب تمام شد:

«تا موقعی که اینجانب از طرف رهبر انقلاب مسئولیت اداره ارتش را دارم، از انجام نظر جنابعالی و آزاد کردن افرادی که به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم برده‌اند و تا زمانی که متجاوزین گمراه شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند یعنی تا زمانی که ایستگاه رادیو تلویزیون در دست افراد مجاهد از کرمانشاه و ساختمان‌های ستاد لشکر و فرودگاه مجدداً به مسئولین معین شده واگذار نگردد و سرهنگ صفری فرمانده لشکر ۲۸ کردستان خود را به ستاد نیرو در تهران معرفی ننماید، با وجود تمام ارادتی که به شخص حضرت آیت الله طالقانی و جنابعالی دارم، در مقابل خواست تعدادی اجنبی تسلیم نخواهم شد»

برکناری شهید قرنی از ریاست ستاد ارتش انقلاب اسلامی:

این قاطعیت که بعدها کاملاً مورد تأیید سران انقلاب قرار گرفت، موجب شد که در ششم فروردین ۱۳۵۸ روزنامه‌ها اعلام کنند به دستور مهندس بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، محمدولی قرنی از کار برکنار شود و ناصر فربد جایگزین او شود. در بیانیه ستاد کل ارتش آمده بود:

بنا به دستور نخست وزیر موقت انقلاب اسلامی ایران جناب آقای مهندس مهدی بازرگان، با اعلام مراتب قدردانی از تیمسار سرلشکر محمدولی قرنی از تاریخ ششم فروردین تیمسار سرلشکر ناصر فربد (۱۴) به ریاست ستاد کل ارتش ملی اسلامی و هماهنگ کننده نیرو‏های منصوب می‌شوند. سرلشکر فربد در مهر ماه ۱۳۵۴ با همین درجه بازنشسته و از کار شناسان امور نظامی در رده مسائل استراتژیک و امنیت ملی بوده و با توجه به وجه ملی و نظامی و اعتماد به نفس خود امیدوار است که در پست پر مسئولیت جدید، به بهترین نحو ممکن منشاء اثر باشد

اگرچه ستاد کل ارتش برکناری شهید سپهبد قرنی را اعلام کرده بود اما در واقع چند روز قبل از این ماجرا قرنی استعفا نامه‌اش را خطاب به امام خمینی(ره) نوشته بود. در متن این استعفانامه که ۲۵ سال پس از شهادت قرنی منتشر شد، آمده است:

محضر رهبر عالیقدر و پیشوای انقلاب اسلامی ملت مستضعف ایران حضرت آیت الله العظمی خمینی

از درگاه خداوند باری تعالی مسئلت دارم که وجود نایب بر حق امام عصر عجل الله تعالی فرجه را در کنف حمایت خود سلامت بدارد تا در سال‌های بسیار ملت ایران را در پرتو شمع وجودشان مستفیض و بهره‌مند بدارد. غرض از تقدیم این معروضه ذکر نکاتی است که انگیزه تحریر آن جز انجام تکلیف شرعی و ادای فریضه ملی هیچ محرک دیگری نمی‌تواند، باشد

اینجانب پس از دو بار به مدت ۶ سال زندان و ۱۴ سال تحت نظر بودن از طرف رژیم غاصب و فاسد خاندان پهلوی با الهام‌گیری از تعلیمات نجات‌بخش پیشوای آگاه تلاش داشت به سهم خود و بنا به وظیفه شرعی یک ایرانی با سلطنت غیرموجه و عارض ظالم مبارزه نموده و به خواست خداوند توانا شاهد واژگونی آن گردد. موقعی مأموریت اداره معدوم و از هم پاشیده ارتش را عهده‌دار شدم که امتثال امر رهبر واجب و تجدید حیات ان را بر پایه صیانت از دستاوردهای انقلاب و جلوگیری از نفوذ عناصر خائن و عمال اجنبی را فریضه دینی خود می‌دانست. در بدو امر و در شروع حکومت منصب از طرف امام که به حق مورد تأیید عامه مردم قرار داشت، متأسفانه آنان که لطماتی از رژیم منحوس و آزاردهنده گذشته داشتند، بدون بررسی صرفاً برای خالی کردن عقده‌های درونی که مقدم بر مصالح دینی و ملی قرار دارند، چنانچه در اضمحلال و تخریب روحیه ارتش جاه‌طلبانه داد سخن دادند که به زودی متوجه بیانات ناپخته و نسنجیده خود شدند و موقعی درصدد جبران آن آمدند که بسیار دیر شده و آنچه دشمن دین و کشور و ملت می‌خواست به پایش ریختند و از این رهگذر ندانسته ضربه‌هایی به پیکر ارتش وارد ساختند که هیچ دشمن داخلی و خارجی به چنین توفیقی دست نمی‌یافت؛ سخن به دراز می‌کشد ولی لازم به ذکر است و باید به استحضار رهبری که بیش از هر کس علاقه به نتیجه سعادت بخش انقلاب هستند، برسد. گفتند و فریاد زدند که ارتش استعماری است در حالی که در تمام کره خاکی و بین همه کشورها این ارتش ملی و میهنی بود که شاید در بدو امر موجب تعجب باشد ولی آنان که بر رموز ارتش آگاهی دارند به خوبی می‌دانند که این ارتش با استعدادی که داشت نه تنها به همسایگان شرق و غرب کشور قکر تجاوز به خاک ایران نمی‌داد، سهل است چنانچه همسایه ابرقدرت شمالی نیز هجوم آورد قادر بود اگر نه یک سال ولی لااقل یک ماه در برابر او مقاومت نماید و باید دید این ارتش چه شد که در برابر مردم کشور خود و تنها در برابر لااله الا الله و مشت گره کرده مردم کمتر از دو ساعت مقاومت نمود؟! آیا جز این بود که وقتی تعداد معدود فرماندهان مغزشوی شده و برده شاه و استعمار خواستند رو به روی مردم بایستند، افراد و افسران گفتند ما برای حفظ حدود و ثغور مملکت قسم خورده‌ایم نه برای برادرکشی و بالنتیجه سلاح خود را زمین ریختند و به مردم پیوستند و آن چند نفر از فرماندهان دلقک مآب را رسوا و تنها گذاشتند، آیا این تانک‌ها هیچ گاه برزنت سرپوش گلوله‌های توپ خود را برداشتند؟ آیا هیچ دریچه‌ای بازشد و لوله‌های مسلسل برای تیراندازی به مردم خارج شد و این واقعیت را که ملت ایران و در نتیجه انقلاب با کمترین خونریزی در هر انقلابی در دنیا به ثمر رسید، می‌دانست  و اینجاست که می‌بینیم که چنین به روز ارتش آوردند و اگر مغرض نبودند، جاهل بودند که متأسفانه هنوز دست بردار نیستند و هر روز با بی‌درایتی و شهوت کلامی که دارند، هیچ گاه در راه حفظ وحدت کلمه که این همه امام برای ایجاد آن تلاش نموده، قدمی برنمی‌دارند و چه ناگوار است تحمل این دوستان که دشمنی را تقویت و امت را متفرق و تضعیف می‌کنند و می‌بینیم دنیایی چشم به کشور ما دوخته تا ثمره انقلاب را ارزیابی کند با نگاه به رویدادهای کشور ما به حیرت فرو می‌رود و نمی‌داند که چه انگیزه‌ای موجب شده است متظاهرین به دوستی ملت چنین داس برداشته و به ریشه می‌زنند اینجانب روزانه با ۱۸ ساعت کوشش شبانه‌روزی سعی دارد که هر چه زودتر ارتش را متشکل و سلاح افتاده به دست عمال خارجی را جمع آوری نماید لیکن هر دم از خارج از ارتش طنینی زهر آگین می‌رسد وآنچه رشته می‌شود از هم می‌پاشد معاون نخست‌وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب می‌داند بدون آنکه بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتی دارد و متأسفانه بدون آنکه حتی اینجانب را طرف مشورت قرار دهد، هر روز دستوراتی صادر می‌نماید که ارتش بایستی شاهد لطمه‌ای دیگر بر روحیات افسران و افراد خود خو د و افتادن مقداری سلاح و مهمات با مال و منال ملت مستضعف که برای ارتش تهیه شده است، به دست افراد ناصالح و وابسته خارجیان که آن هم با توجه به تعلیمات عالیه امام که حفظ وحدت را توصیه می‌فرمایند مغایر است و ناگزیر تن می‌دهد و دعا می‌کند تا شاید هر چه زودتر به این اعمال ناآگاهانه خود واقف شوند و خاتمه دهند

 در حالی که ارتش می‌رود تا با تمهیدات بسیار افراد خفت کشیده و اهانت دیده را در سربازخانه‌ها جمع‌آوری نماید، وزیر دفاع  بدون مشورت نظر و نظرخواهی از این جانب و خارج از وظایف خود می‌رود و از تلوزیون و رادیو و مطبوعات نسنجیده می‌گوید سربازان فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودی که از ارتش با خون دل به سربازخانه های کشانده بود، نگهداری سربازخانه‌ها را رها کرده و به موطن خود می‌روند و شب هنگام عناصر توده‌ای وابسته به سیاست‌های خارجی با کامیون‌ها به سربازخانه‌های می‌روند و باقیمانده اسلحه و مهمات را باز کرده و به خارج از شهر می‌رسانند و در محل‌های مخصوص مخفی می‌کنند تا به خیال خود آن روز که عوامل وابسته به دولت یا درمانده ارتش را نیز متفرق کردن و رو به روی ملت و دولت بایستند و خواسته‌های آن‌ها را جامه عمل بپوشانند یا به گفته خودشان جوی خون راه بیاندازند و حکومت جمهوری کمونیستی را بر مردم تحمیل کنند دولت بدون مشورت با ارتش و آگاه‌ترین مرجع ارزیابی کردستان نمایندگانی را به آن صفحات می‌فرستد که با ورود آنها و اولین سخن‌پراکنی که می‌کنند، مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت می‌کنند و در جلوی همین هیئت فرمانده پادگان را گلوله باران می‌کنند؛ با این وصف به مردم اجازه خودمختاری می‌دهند که یقینا هیئت بعدی سند استقلال کردستان را تقدیم یاغیان و عده کثیری مزدور اجنبی که از خارج از ایران و شهرهای داخلی کشور به آن صفحات هجوم آورده‌اند، خواهند کرد وزیر دفاع بدون اطلاع از پیامد گفته خود می‌رود و مدت خدمت سربازی را به یک سال تقلیل می‌دهد که این عمل موجب می‌شود باز آن معدود باقیمانده نیز متفرق و برای گرفتن گواهی پایان خدمت فرماندهان خود را توقیف و آزار و اصولا معلوم نیست هیئت دولت که هیچ‌گونه اطلاع و آگاهی از ارتش ندارد، چگونه است حتی به خود زحمت مشورت با متخصصین و مسئولین امور را نمی‌دهند و چنین بی‌نظمی را به وجود می‌آورند، سازمان ساواک را منحل کردند و قریب به یک ماه است که از دولت خواسته می‌شود تکلیف پرسنل این سازمان چیست و هر چه تقاضا می‌شود که وضع خطرناک است و این افراد دارای ارزش‌های مختلف و فوق العاده می‌باشند و نگذارید آنها بلاتکلیف باشند و شب و روز در خیابان‌ها جوانان برومند انقلاب را که پاسداری می‌دهند به خاک و خون کشند ولی کجاست آن کس که این حساسیت‌ها را درک و اقدام کنند ولی هر روز اجتماع توده‌ای‌ها قوی‌تر و خطر آنها وحشتناک‌تر می‌شود در حالی که قریب به ۳۰ هزار نفر افراد کمونیست در کشورهای خارجی آموزش براندازی کشور را دیده و می‌بینند، کشورهای ذی نفع تا حدود ۶۰۰ میلیون دلار خرج آموزش و اعزام آنها به ایران نموده‌اند؛ معلوم نیست که چرا دولت باز هم اجازه می‌دهد مراجع رسمی بر پیکر علیل و از پا افتاده ارتش بیش از پیش ضربه وارد آورند و روشن نیست در حالی که پلیس و ژاندارم نداریم با ارتش نیز چنین می‌کنند با این افراد ورزیده و مأمور چه کسی باید مقابله کند و جلوی کشتار بی‌رحمانه آنها را بگیرد اینجانب در نظر داشته و دارد با بهره‌گیری از حمایت‌های بی‌دریغ امام و کمک‌های شبانه‌روزی سایر مراجع و روحانیون دینی و روحانیون عالیقدر ارتشی بر بنیان مفاهیم و اهداف اسلامی که از ملت و با ملت باشند که در روز خطر ارتش و ملت دوش به دوش هم و برادر وار با دشمن خارجی مقابله کند، پایه‌ریزی نماید. ولی اقدامات مزدورانه و مأیوس کننده وابستگان دولت مرا بر آن داشته است که به عرض امام برسانم که احساس می‌کنم قادر به انجام این فریضه شرعی و ملی نمی‌باشم و اجازه می‌خواهم اکنون که تمام لطمات و ضربه‌های ویران‌کننده از طرف به ظاهر دوستداران وطن به گفتار مسلمانان بر این ارتش وارد می‌شود، اجازه فرمایید که بیش از این در حیرت و تأسف باقی نمانم و همچنان گذشته به امور عادی خود پرداخته، حال که دنیا نداشته لااقل در محضر مراجع عالیقدر برای آخرت توشه‌ای برگیرم.

رئیس ستاد کل ارتش ملی اسلامی ایران - سرلشکر قرنی

شهید سپهبد قرنی رونوشت این نامه را هم به رئیس دولت موقت، مهندس مهدی بازرگان فرستاده بود:

رونوشت بالا جهت استحضار جناب مهندس بازرگان نخست وزیر ایفاد می‌گردد و با دلبستگی و ارادتی که به شخص جنابعالی دارم و از هر فرصت برای تلمذ از محضرتان استفاده خواهم کرد، اجازه می‌خواهم به عرضتان برسانم که نکات ذکر شده بالا مشتی از خروار مشکلات موجود در ارتش است که متأسفانه با مشغله و گرفتاری بسیاری که دارید تداخل امور و تجاوز از حدود وظایف همکارانتان از وظایفی که دارند موجب بی‌نظمی روز افزون که مقدار زیادی از بهره زحمات جنابعالی را هدر می دهد

سرلشکر محمد هادی شادمهر که در دوران ریاست شهید سپهبد قرنی بر ستاد کل ارتش، قائم مقامی او را بر عهده داشت درباره چگونگی استعفا یا برکناری شهید قرنی می‌گوید:

یک روز به من گفت استعفای من را بنویس. من که موقعیت او را درک می‌کردم برایش نوشتم. استعفای خود را به قم نزد امام راحل(ره) برد. امام استعفای او را گرفت و گفت خیر شما بفرمایید سرکارتان. چند روز بعد بازرگان ایشان را به دفتر خود دعوت کرد و گفت می‌خواهم شما را به عنوان سفیر به اسپانیا بفرستم. سرلشکر قرنی در پاسخ گفته بود اتفاقا زمان شاه هم همین مسئولیت و همین کشور را برای من در نظر گرفته بودند که من نپذیرفتم. بازرگان گفته بود اگر بگویم استعفایت را قبول کرده‌ام چه فرمایش داری؟ گفته بود من که به شما استعفا ندادم؛ من به امام استعفا دادم؛ بازرگان گفته بود اگر بگویم که امام استعفای شما را پذیرفته است چه فرمایش داری که سرلشکر قرنی با شنیدن این حرف از همان دفتر بازرگان به من تلفن کرد و گفت من رفتم منزل دیگر نمی‌آیم؛ من هم بلند شدم از ستاد بیرون آمدم. می‌خواستند برای من ماشین بیاورند گفتم نمی‌خواهم و با تاکسی به منزل رفتم

به هرحال مهمترین علت برکناری قرنی قاطعیتی بود که وی در قبال توطئه ضد انقلابیون در کردستان از خود نشان داد. گروههای فعال سیاسی دائماً تلاش می‌کردند تا قاطعیت قرنی را در دفاع از نظام جمهوری اسلامی، به ویژه مبارزه با تجزیه طلبان کردستان، سرکوب و خشونت قلمداد کنند. در این زمان، از سوی گروههای مختلف سیاسی، قرنی به عنوان یکی از چهره‌های نظامی حکومت شاه مطرح می‌شد و سوابقش با بزرگ‌نمایی و سیاه‌نمایی هرچه شدیدتر در بیانیه‌ها و مطبوعات منعکس می‌گردید

به هر حال، نقش قرنی در مبارزه با ضد انقلابیون کردستان و بی‌توجهی او به دستور وزیر کشور وقت، مورد استناد فرقانیان هم قرار گرفت تا جایی که اکبر گودرزی در بازجوئی‌های خود می‌گوید:

در رژیم فعلی، حتی وقتی وزیر کشور وقت که برای حل درگیری‌های کردستان همراه چند تن از مقامات به آنجا رفته بود، از قرنی می‌خواست که عملیات نظامی را متوقف کند، اما او این مطلب را نپذیرفت».  بنابراین مهمترین اتهام سپهبد قرنی، سرسختی او در مقابل فتنه گران ضد انقلاب در کردستان بود

شهید مصطفی چمران درباره درگیری های روزهای آخر اسفند ۱۳۵۸ در کردستان در یادداشت‌هایش می‌نویسد:

در ساعت ۲۳ روز ۲۷ اسفند ۵۷ هزاران نفر از توطئه‌گران پادگان نظامی سنندج را محاصره کردند و بدون آن که گلوله‌ای از داخل به طرف آنها شلیک شود وارد پادگان شدند و ۲۱ سرباز را کشتند و چند ساختمان را تسخیر کردند. می‌رفت که پادگان بزرگ سنندج به دست توطئه‌گران سقوط کند و به همان روز سیاه مهاباد بیفتد اما تیمسار قرنی (که خدا رحمتش کند) تصمیم گرفت که پادگان سنندج را محافظت کند و اجازه ندهد که بی‌شرمانه مثل مهاباد به دست دشمن سقوط نماید. لذا عده‌ای از پاسداران و سربازان را از کرمانشاه با هلیکوپتر به داخل پادگان سنندج گسیل داشت و آنها مدت ۱۱ روز زیر آتش مهاجمین مقاومت کردند تا پادگان را از سقوط حتمی نجات دادند.

امیر بازنشسته محمد علی شریفی‌نسب درباره تماس آیت‌الله طالقانی با شهید سپهبد قرنی از کردستان می‌گوید:

در سنندج مغلطه شده بود که از پادگان به مردم تیراندازی شده و من خودم در دفتر شهید قرنی بودم و شاهد مذاکره تلفنی ایشان با آیت الله طالقانی بودم که می‌گفت: سید بزگوار به جدت قسم من دستور داده‌ام از پادگان دفاع کنند. اگر پادگان سقوط کند این منطقه به خاک و خون کشیده می‌شود. هم مردم عادی کشته می‌شوند هم از گروهک‌ها کشته می‌شوند و هم حیثیت نظام خدشه‌دار می‌شود و هم ارتش نابود می‌شود.

[۱۳] اطلاعات ، ۶ فروردین ۱۳۵۸

[۱۴] اطلاعات ، ۷فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۳

نظر شما