شناسهٔ خبر: 60909 - سرویس تاریخ
نسخه قابل چاپ

بحران کردستان از آغاز تا فرجام - ۱۳

اسناد سخن می گویند / وقتی شیخ فتنه خود را فاسد، مفسد، کوته بین و تاریک فکر خواند!

قاسملو و عزالدین حسینی

نماینده تلاش دارد که تحولات پس از انقلاب شکوهمند اسلامی را در حوزه های گوناگون سیاسی و امنیتی به بحث بنشیند . در اولین گام می کوشیم تا رخداد ها و تحولات کردستان پس از انقلاب اسلامی را به صورت روزانه و از روزی که این بحران آغاز شد ، ادامه یافت و به پایان رسید بررسی کنیم .

امیدواریم بتوانیم گامی هر چند کوچک در بازخوانی تاریخ انقلاب و اثبات مظلومیت انقلاب شکوهمند اسلامی که از اولین روز پیروزی گرفتار جدایی طلبان و حمایت های بین المللی ابرقدرت ها از آنان شد برداشته باشیم .

شاید برای تعدادی از دوستان و مخاطبان بزرگوار این نوشتار سوال باشد که در شرایط کنونی چه الزام ونیازی به پرداختن به تاریخ کردستان احساس می شود ؟ که این سوال را می توان از منظرهای مختلفی به بررسی نشست و به آن پاسخ گفت . 

آن چه که در این مجال ضروری است بدان پرداخته شود ضرورت بازخوانی تاریخ انقلاب اسلامی است . رهبر معظم انقلاب ۶ خرداد ماه سال گذشته طی سخنانی در دانشگاه امام حسین (ع) اظهار داشتند : تاریخ انقلاب را بدانید. این انقلاب مثل خیلی از حرفهای دیگری که در دنیا معمول است، صِرف ادعا نیست؛ یک دامنه‌ی وسیعی از تجربه و عمل در مقابل آن است. این انقلاب آزموده است، تجربه‌شده است. این حرفها، حرفهائی است که در میدان عمل، صدق خود را ثابت کرده است. اگر امام عزیز ما به ما یاد میداد که به خدا توکل کنیم، اعتماد کنیم، حسن ظن داشته باشیم، تلاش کنیم، و میگفت اگر این کار را بکنید، پیروز خواهید شد، این اتفاق افتاد؛ همچنان که در صدر اسلام اتفاق افتاد؛ که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در نهج‌البلاغه فرمود: «فلمّا رأی اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الکبت و انزل علینا النّصر». این ملت صدق خود را نشان داد، راستگوئی خود را نشان داد؛ وارد میدان شد و در میدان عمل، این فکر و این اندیشه و این مبانی نظری تجربه شد. این را باید شما در تاریخ انقلاب ببینید.

آن چه از فرمایشات آیت الله خامنه ای می توان استنباط کرد این واقعیت بسیار مهم است که باید برای فهم داشته ها به تاریخ انقلاب مراجعه کرد تاریخی که پر است از نشانه ها ؛ از نشانه های مظلومیت تا نمادهای اقتدار و عظمت یک ملت در برابر دشمنان .

کردستان را شاید بتوان نقطه عزیمتی دانست برای دو مقوله ای که ذکر آن رفت . جمهوری اسلامی هم در کردستان مظلوم واقع شد و هم اقتدار و قدرت خود را به جهانیان نشان داد. امروز با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب تاریخ کردستان پس از انقلاب مرور نشده است . کسی نمی داند که در آن برهه تاریخی و در آن خطه از سرزمین کهن ایران چه گذشت و این ندانستن زمینه ساز آن شده که دشمنان انقلاب و ایران برای ما تاریخ سازی کنند ...روزی به بهانه قومیت ها و روزی دیگر به بهانه مذاهب و ...

اگر ما تاریخ مظلومیت و اقتدار خود را در کردستان سرافراز مرور نکنیم و نگوئیم که فرزندان معنوی حضرت روح الله برای آزادی و سرافرازی این خطه چه ها که نکشیدند فردا روزی شرمنده تاریخ خواهیم شد ...شرمنده از آن روی که قلم به دستان مزدور اجانب تاریخ را خواهند نوشت و به دربار افاعنه تقدیم خواهند نمود و بسیار سخت است تاریخی که نوشته شده است را تغییر داد مگر آن که واقعیت ها و حقیقت ها را آن گونه که هست مرور و به مردم ارائه کرد تا کسی را یارای تحریف نباشد ...

از این رو است که ما ضرورت مرور تاریخ انقلاب به صورت عام و تاریخ کردستان پس از انقلاب به صورت خاص را احساس کرده و بر آن استمرار داریم و امیدواریم که این تلاش مختصر مورد رضایت حضرت حق قرار گرفته و روح ملکوتی امام خمینی را شاد نماید ...انشاء الله 

 ۲۱ فروردین ۱۳۵۸

عزالدین حسینی : با ساواک رابطه نداشتم

عزالدین حسینی امام جمعه مهاباد طی اعلامیه ای شایعات مربوط به رابطه خود با ساواک را تکذیب کرد.

عزالدین حسینی با اشاره به برخی اعلامیه هایی که او را روشنفکر ومتدین ولی مورد سوء استفاده ساواک معرفی کرده است نوشته است : به نظر من چنین شخصی [همکار ساواک] نه تنها متدین و روشنفکر نیست بلکه فاسد و مفسد و کوته بین و تاریک فکر می باشد.

عزالدین حسینی ادامه داد : اگر روزی پرونده من بررسی شود مشخص خواهد شد که چه اتهامات ضد دولتی در زمان حکومت سابق متوجه من بوده است. [۱]

۲۲ فروردین ۱۳۵۸

حمله افراد مسلح به استانداری کرمانشاه

اجتماع حدود ۳ هزار نفر از کارگران و دیپلمه های بیکار کرمانشاه در مقابل استانداری با حمله عده ای مسلح و دخالت پاسداران انقلاب و تیراندازی هوایی به خشونت کشیده شد.

افراد مسلح به طرف ساختمان فرمانداری هجوم بردند و قصد تصرف این ساختمان را داشتند. عبدالحمید ایران نژاد استاندار کرمانشاه عامل این حوادث را عده ای فرصت طلب و ضد انقلاب اعلام کرد. [۲]

۲۳ فروردین ۱۳۵۸

یونسی : کردستان هیچ گاه پایگاه امپریالیسم نخواهد شد

ابراهیم یونسی استاندار کردستان گفت : دولت به مسئله خودمختاری و حق تعیین سرنوشت که از طرف مردم کردستان درخواست شده بی توجه نخواهد بود و این امر در سخنرانی اخیر نخست وزیر در مورد حقوق ملیت ها بخصوص ملت کرد نمایان است.

یونسی در ادامه این شایعات را که خودمختاری کردستان خللی در حاکمیت و تمامیت ارضی کشور وارد خواهد کرد رد نمود و افزود : کردها از ایرانیان اصیل هستند و با افراد این سرزمین فرهنگ مشترک دارند.

استاندار کردستان همچنین یادآور شد: با توجه به سابقه مبارزه ضد استعماری و ضد امپریالیستی کردها هیچ گاه نمی توان پذیرفت که کردها روزی به دامن امپریالیسم پناه ببرند. [۳]

اخطار حزب دمکرات کردستان

کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان با انتشار اطلاعیه ای ضمن اشاره به حمله عده ای از سران عشایر در منطقه سومای برادوست به چند دهکده و غارت و آواره کردن دهقانان این منطقه تصریح کرد : این اقدام برخی از روسای عشایر ارومیه و سلماس جز تفرقه افکنی و خدمت به دشمنان خارجی نتیجه ای نمی تواند داشته باشد.

حزب دمکرات از این عده از عشایر خواست در رفتار خود تجدید نظر کرده و دهقانان را به خانه ها و روستاهای خود بازگردانند. [۴]

۲۴ فروردین ۱۳۵۸

انتخابات شورای شهر سنندج انجام شد

انتخابات شورای شهر سنندج از ساعت ۷ صبح امروز آغاز شد و مردم برای گزینش ۱۱عضو شورای شهرستان پای ۶۸صندوق رای گیری رفتند.

در جریان رای گیری اختلافاتی بین طرفداران کاندیداهای جناح مذهبی و چپ روی داد که منجر به تحریم انتخابات از سوی برخی گروه ها شد.

طرفداران کاندیداهای چپ، اسلامی ها را متهم کردند که شب قبل از رای گیری با توزیع خوارو بار و قند و شکر در محلات فقیر نشین ساکنین محلات مذکور را ترغیب به رای دادن به کاندیداهای خود نموده اند و طرفداران کاندیداهای مذهبی نیز متقابلا گفتند که چپ ها با پرداخت ۷۰تومان به هر کارگر سعی در جلب آرای آنان کرده اند.

مذهبی ها در پاسخ به اتهامات چپ ها می گویند : کمک به محلات فقیرنشین از یک سال پیش و توسط نیکوکاران و بازاریان سنندج صورت می گرفته است.

گفتنی است در انتخابات سنندج ۶۶کاندیدای نمایندگی در چهار گروه چپ، مذهبی، منفردین و وابستگان، حزب دموکرات کردستان حضور یافتند. [۵]

فرزندان بارزانی از انقلاب اسلامی پشتیبانی کردند

ملامحمد ربیعی امام جمعه اهل سنت کرمانشاه پس از بازگشت از مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی بارزانی در اشنویه اعلام کرد : در این مراسم فرزندان بارزانی ضمن تائید انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی پشتیبانی کردند. [۶]

شمارش آرای انتخابات سننج معلق شد

به دنبال اعتراض گروهی از طرفداران گروه ائتلافی انجمن ها و جمعیت های اسلامی به کیفیت تبلیغات در حوزه های رای گیری شمارش آراء برای مدت نامعلومی در این شهر به تعویق افتاد. در این خصوص ابراهیم یونسی استاندار کردستان نیز هر تصمیمی را به شورای موقت ۵ نفری مسئول انتخابات محول کرد. [۷]

پی نوشت ها

[۱] اطلاعات، ۲۱فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۲ ، انکار عزالدین حسینیی در زمینه همکاری با ساواک در حالی است که بنی صدر زمانی که عضو شورای انقلاب بود همراه تنی چند از اعضای آن شورا در کردستان به دیدن شیخ عزالدین حسینی رفت و این خاطره جالب را نقل می نماید : « شورای انقلاب هیئتی را معین کرد مرکب از آقایان : طالقانی، بهشتی و من. احتمالا هاشمی رفسنجانی هم بود که رفتیم به سنندج. ما را در محلی که مدرسه ای بود جا دادند. صبح روز دوم دیدیم بیرون محل اقامتمان چند تیر شلیک شد. بعد آقای عزالدین حسینی وارد شد. به علامت اینکه ایشان وارد می آیند از سوی سواران ایشان تیر شلیک شد. مرحوم طالقانی خیلی بهش برخورد، روحانی می آید به دیدار روحانی آن هم با تفنگچی! مثل اینکه ساختمان را محاصره کرده باشند، این جور شکلی پیدا کرده بود.

در این بین پرونده ای را هم آورده بودند که پرونده ساواک عزالدین حسینی بود ...داشتیم پرونده او را می خواندیم که او وارد شد و آمد و نشست. مرحوم طالقانی گفت : شیخ! تفنگچی آوردی؟ جواب داد : نه! من غلط می کنم! طالقانی گفت : البته که غلط می کنی، ما آمده ایم مسئله را صلح و صفا بدهیم و شما تفنگچی آوردی اینجا دور و بر محل اقامت ما!؟ ... شما آنموقع که از ساواک حقوق میگرفتی، آن موقع خودمختاری نمی خواستی، حالا این ملت انقلاب کرده، می خواهی به هم بزنی؟! حسینی با شنیدن این مطلب و با دیدن پرونده ساواکش مثل مرده شد و گفت : « هر چه شما بفرمائید ما تسلیم هستیم، ما حرفی نداریم، غلط می کنیم با دولت مرکزی در بیفتیم» رک بنی صدر، خاطرات، به کوشش حمید احمدی، انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران، برلین، ۱۳۸۰، صفحه۹۸

یکی از کسانی که در سال ۱۳۵۸با شیخ عزالدین حسینی دیدار کرده است درباره وی می گوید «روزی که مجسمه شاه فراری را از میدان بزرگ شهر مهاباد سرنگون می کردند، مذهبی ها اصرار داشتند به جای آن پرچم سبز اسلام قرار گیرد و کمونیست ها می کوشیدند پرچم سبزکمونیستی را بالا ببرند. زد و خورد در گرفت. شیخ را خبر کردند. دوان دوان آمد و خود را در میان درگیری انداخت و آنان را از هم جدا کرد. مذهبی ها پرچم سرخ کمونیست ها را به زمین کوبیدند و لگدمال کردند. شیخ پرچم سرخ گل آلود را برداشت و سر مذهبی ها فریاد کشید. سپس پرچم سرخ گل آلود را بر سینه چسبانید و گل هایش را پاک کرده و آن را بوسید، برچشم هایش مالید و بر سرش گذاشت و باز بوسید. شیخ از نردبان بالا رفت و پرچم سرخ کمونیست ها را کنار پرچم سبز مذهبی ها قرار داد و پائین آمد. مذهبی ها از حیرت بی حرکت مانده بودند! » رک قادر عبدالله، کردها چه می گویند؟، انتشارات پیشاهنگ، شهریور ۱۳۵۸، صفحه ۱۰۷-۱۰۸

[۲] کیهان، ۲۳ فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۴

[۳] کیهان، ۲۳ فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۷

[۴] اطلاعات، ۲۳ فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۲

[۵] اطلاعات، ۲۴اسفند ۱۳۵۸، صفحه ۳

[۶] اطلاعات، ۲۵ فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۳

[۷] کیهان، ۲۶ فروردین ۱۳۵۸، صفحه ۲

نظر شما