شناسهٔ خبر: 57065 - سرویس تاریخ
نسخه قابل چاپ

برگی از خاطرات آیت الله مهدوی کنی

خطری که آیت الله مهدوی کنی پیش از انتخابات احساس کردند

آیت الله مهدوی کنی در مورد انتخابات ریاست جمهوری – دوره هفتم- باید بگویم که بنده قبل از انتخابات دوره ششم احساس خطر می کردم و گفتم احساس می کنم که مشروطه دارد تکرار می شود...

با کسالت آیت الله مهدوی کنی گروهی از سیاسیون در تلاش هستند تا این شخصیت بزرگ تاریخ انقلاب را به نفع خود مصادره کرده و افکار و اندیشه های ایشان را مسکوت بگذارند.

نماینده در تلاش است تا با بازخوانی خاطرات آیت الله مهدوی کنی نقشی هر چند ناچیز در شناساندن این یار دیرین امام و رهبری ایفا کند.

******

در بخشی از خاطرات آیت الله مهدوی کنی آمده است : 

در مورد انتخابات ریاست جمهوری – دوره هفتم- باید بگویم که بنده قبل از انتخابات دوره ششم احساس خطر می کردم و گفتم احساس می کنم که مشروطه دارد تکرار می شود؛ چون می دیدم برخی از مدیران و مسئولان که در متن نظام و در دولت هستند و بودند، مطالبی را اظهار می دارند. گویا بعضی از اصول قانون اساسی برای آنها قابل قبول نبود، اگر محترمانه بگویم این اصول برایشان هضم نشده بود و گاهی به طرفداری از دولت آقای هاشمی، رهبری را زیر سوال می بردند و رهبری را مزاحم می دیدند، به خصوص بعد از اینکه جریان کارگزاران و این حرف ها پیش آمد و گروه دوم خردادی ها نیز به انها پیوستند و جبهه واحدی تشکیل دادند. من در این جریان، که روز به روز پیش می رفت، احساس می کردم که جریان، جریانی معمولی نیست، از این رو در بعضی از سخنرانی هایم گفتم که من واقعا احساس خطر می کنم، همان احساس خطری که مشروطیت می شد. بنابر این با صراحت گفتم که مشروطیت دارد برمی گردد.

بعضی ها می گفتند که مگر بازگشت مشروطیت اشکال دارد؟ آنها می گفتند بازگشت مشروطیت؛ یعنی قیام علیه استبداد و خودکامگی. اینکه بد نبود، ولی من مقصودم این بود که من می ترسم حوادث ناگواری که بعد از مشروطه واقع شد، تکرار می شود والا اصل انقلاب ما هم خوب بوده، چنانکه مشروطه هم از اول تا حدودی خوب بوده (نمی گویم صد در صد خوب بوده، ولی مشروطه در برابر حکومت های جائر سلطنتی خوب بوده، هرچه باشد علمایدینی آن را پذیرفتند، اقدام کردند). لذا من احساس خطر می کردم و می گفتم مشروطه دارد برمی‌گردد؛ یعنی افرادی یا احزابی خودآگاه یا ناخوآگاه به نام انقلاب، علیه انقلاب فعالیت می کنند، چنان که عده ای به نام مشروطیت علیه آن اقدام کردند و استبداد رضاخانی را به ارمغان آوردند. هشدار من در آغاز برای بسیاری قابل قبول نبود و غریب می نمود و احیانا مورد اعتراض قرار می گرفت.

حتی آقای هاشمی هم گفتند این حرفها چیست که آقای مهدوی می گوید؟ آقای کروبی هم مخالفت کردند، دیگران هم اعتراض کردند، ولی من چنین احساس خطری را داشتم و روز به روز هم این احساس بیشتر می شد و بعد هم معلوم شد که حق با من بود. حتی بعضی از دوستان که این تعبیر مرا آن وقت مورد اشکال و انتقاد قرار می دادند، گاهی مشابه این تعبیر را به زبان آوردند و خود آقای کروبی در این اواخر در بعضی از سخنرانی ها که در مجلس داشتند، بیان کردند که مشروطه دارد برمی گردد.

در ابتدا آقای کروبی در یک سخنرانی در مسجد اعظم قم فرمودند که آقای مهدوی کیست که این حرف ها را می زند؟! نقل کردند که ایشان در آن مسجد اظهار داشتندکه مهدوی حق ندارد اینگونه بلند پروازی کند. مگر مهدوی مرجع تقلید است که از موضع بالا سخن می گوید؟ در دانشگاه امام صادق علیه السلام، دانشجویان نسبت به اظهارات جناب آقای کروبی توضیح خواستند، گفتم جناب آقای کروبی آدم خوبی است، من ایشان را آدم خوبی می دانم و حتما حسن نیت دارند. آقای کروبی از ماست، ولی عصبانی شده یک چیزی گفته، مهم نیست. من درباره آقای کروبی زیاد بحث نمی کنم، ولی بر عقیده خود استوارم و باز هم می گویم مشروطه دارد برمی گردد؛ (و واقعا حطر بزرگی در پیش بودکه خداوند انقلاب را از شر آن نگه داشت.)

اما اینکه می گوید مهدوی چه کاره است که از موضع مرجعیت سخن می گوید، گفتم. خوب، من یک آشیخی هستم، مگر شما نمی گویید هر کسی نظر خودش را می تواند بگوید؟ من هم به عنوان یک ایرانی نظر خودم را گفتم. شما ادعا دارید که می خواهید مردم سالاری را حاکم کنید، اما بعد می گویید شما چه کاره هستیدکه این حرف ها را می زنید! این تعبیر و این برخورد نادرست است، اگر سخنان مرا با دلیل و برهانرد می کردید حرفی نبود، ولی ایجاد خفقان با مردم سالاری سازگار نیست، این دیگر کم لطفی است. من به خودشان همحضوری گفتم که کم لطفی کردید.

نظر شما