شناسهٔ خبر: 40629 - سرویس سایر حوزه‌ها

با آقای رئیس جمهور از کودکی تا انقلاب (۵)

پدر روحانی از حج چه سوغاتی برایش آورد؟

حج 2 سالي‌ كه‌ پدرم به‌ حج‌ رفته‌ بود، مرحوم‌ آيت ‌الله كاشانی هم‌ به‌ حج‌ مشرف‌ شده‌ بود و خاطراتی از ايشان‌ هم‌ تعريف‌ میکرد.

حسن روحانیپایگاه اطلاع رسانی «نماینده» در راستای وظیفه اطلاع رسانی خود و به منظور شناخت کامل تر رئیس جمهور اسلامی ایران به تناوب گوشه هایی از زندگی نامه دکتر حسن روحانی را منتشر می نماید. منبع این مطالب «جلد اول کتاب خاطرات دکتر حسن روحانی (۱۳۴۱-۱۳۵۷)» می باشد که در سال ۱۳۸۸ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

 

در پنجمین قسمت از این مجموعه و به مناسبت حلول ماه ذی الحجه، دکتر روحانی خاطرات کوتاهی را که از تشرف پدرش به حج به یاد می آورد بازگو می کند:

 

 

 

قديمي‌ترين‌ خاطراتي‌ كه‌ از دوران‌ كودكي‌ خودم‌ به‌ ياد دارم‌، مربوط‌ به‌ سال‌ ۱۳۳۱ و چهار سالگي‌ام‌ است‌. پدرم‌ در اين‌ سال‌ به‌ حج‌ مشرف‌ شده‌ و من‌ منظره‌ي‌ خداحافظي‌ با پدرم‌ و همچنين‌ مراسم‌ استقبال‌ از وي‌ موقع‌ بازگشت‌ از خانه‌ي‌ خدا را به‌خوبي‌ به‌ خاطر مي‌آورم‌.

 

پدرم‌ جزو اولين‌ افرادي‌ بود كه‌ در روستاي‌ ما براي‌ زيارت‌ خانه‌ي‌ خدا و انجام‌ مناسك‌ حج‌ به‌ مكه‌ مشرف‌ شده‌ بود. من‌ از سفر حج‌ ايشان‌، چيز زيادي‌ به‌ ياد ندارم‌، چون‌ آن‌ زمان‌، حدود چهار سال‌ داشتم‌. يادم‌ هست‌ وقتي‌ پدرم‌ مي‌خواست‌ به‌ مكه‌ برود، من‌ چون‌ فهميده‌ بودم‌ ايشان‌ به‌ يك‌ مسافرت‌ طولاني‌ مي‌خواهد برود، خيلي‌ گريه‌ مي‌كردم‌ و مي‌گفتم‌ بايد من‌ را هم‌ همراه‌ خود ببرد! بازگشت‌ او را نيز به‌ ياد دارم‌ كه‌ همه‌ي‌ مردم‌ براي‌ استقبال‌ در خيابان‌ بيرون‌ روستا (مسير جاده‌ي‌ اصلي‌ تهران‌ ـ مشهد) جمع‌ شده‌ بودند. پدرم‌ براي‌ من‌ يك‌ هواپيما به‌ عنوان‌ سوغات‌ آورده‌ بود كه‌ خيلي‌ آن‌ را دوست‌ داشتم‌. اين‌ اولين‌ بار بود كه‌ هواپيمايي‌ را به‌ صورت‌ اسباب‌بازي‌ مي‌ديدم‌ و برايم‌ خيلي‌ قشنگ‌ و جذاب‌ بود. فكر مي‌كنم‌ بعد از سال‌ها، او اولين‌ فردي‌ بود كه‌ از روستاي‌ ما به‌ حج‌ رفته‌ بود. بيش‌ از ده‌ پانزده‌ سال‌ بود كه‌ كسي‌ به‌ حج‌ نرفته‌ بود؛ لذا در روستاي‌ ما پدرم‌ به‌ عنوان‌ «حاجی» يا «حاجي‌ اسدالله» معروف‌ شده‌ بود و معمولاً ايشان‌ را با كلمه‌ي‌ «حاجی» صدا مي‌كردند.

 

 داستان‌هايي‌ كه‌ ايشان‌ از اين‌ سفر و از مكه‌ و مدينه‌ براي‌ ما تعريف‌ مي‌كرد، بسيار جالب‌ بود. يكي‌ از خاطرات‌ فراوان‌ او مربوط‌ به‌ محل‌ سكونت‌ حجاج‌ در مدينه‌ بود كه‌ در باغ‌هاي‌ اطراف‌ شهر سكونت‌ داشتند. (آن‌ زمان‌ هتلي‌ وجود نداشت‌). همچنين‌ درباره‌ي‌ خصوصيات‌ همسفرها و وضع‌ هواپيمايي‌ كه‌ در مسير راه‌ دچار مشكل‌ شده‌ بود و يك‌ موتور آن‌ از كار افتاده‌ بود، توضيح‌ مي‌داد و از اعمال‌ و مناسك‌ حج‌ و سعي‌ بين‌ صفا و مروه‌ و وقوف‌ در عرفات‌ و مني‌، سخن‌ مي‌گفت‌ كه‌ من‌ اندكي‌ از آنها را به‌ ياد دارم‌. سالي‌ كه‌ ايشان‌ به‌ حج‌ رفته‌ بود، مرحوم‌ آيت ‌الله كاشاني‌ هم‌ به‌ حج‌ مشرف‌ شده‌ بود و خاطراتي‌ از ايشان‌ هم‌ تعريف‌ مي‌كرد.