شناسهٔ خبر: 118668 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

عبدالله ناصری در گفتگو با هفته نامه «نماینده»:

اگر روحانی گفتمان اصلاح طلبی نداشت، ولايتی بر او ترجيح پيدا می كرد/ اقبالی كه در عرصه بين المللی به روحانی شده، به خاطر پديده مبهمی به نام گفتمان اعتدال نيست!/ بی هويتی تشكيلاتی است كه درون جبهه اصلاحات باشيم اما سنگ يك چهره اصولگرا را به سينه بزنيم

ناصری/1*

از حوالی روزهای منتهی به آغاز نمایشگاه مطبوعات بود که نوید کاغذی شدن «نماینده» میان رسانه ها دست به دست شد. در همین راستا «نماینده» در گام نخست با دو ویژه نامه به نمایشگاه آمد. ویژه نامه دوم «نماینده» همانطور که در خبرها آمده بود، میزبان نقطه نظرات و تحلیل های چهره های شاخص از همه جریان ها شد. گپ و گفت هایی صریح، که مکتوبی  خواندنی را رقم زد.

از جمله افرادی که در هفته نامه «نماینده» به سراغش رفتیم، یکی از اعضای شورای مشورتی اصلاح طلبان بود که سابقه حرفه ای رسانه اش از او یک خوش مصاحبه ساخته است، آنقدر که گذر چند ساعته زمان را در مصاحبه با او حس نکردیم. «عبدالله ناصری» که بعد از قرار مصاحبه ما باید به جلسه شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان می رفت، معتقد بود «روحانی شعار اصلاح طلبی دارد وگرنه تحت هيچ شرايطی اصلاح طلبان از او حمايت نمی كردند. اگر آقای روحانی گفتمان اصولگرايی را در تبليغات خود انتخاب می كرد، حتما آقای ولايتی بر آقای روحانی ترجيح داده می شد»

مدیر خبرگزاری دولت در دوران اصلاحات پیروزی دولتی ها را منوط به همراهی و همسویی با اصلاح طلبان دانست و تأکید داشت که می تواند مجلسی شكل بگيرد كه بسياری از نمايندگان مجلس ششم، عضو اين مجلس باشند...

آنچه در ادامه می آید مشروح گفتگوی هفته نامه «نماینده»   با «عبدالله ناصری» است...

**ما هيچ عهدی را ننوشته ايم و نخواهيم نوشت كه با اصولگرايان ائتلافی كنيم

«نماینده»: ظاهرا يك عهد نانوشته بين اصلاح طلب ها و اصولگراهای معتدل در حال شکل گیری است. عده ای از اصلاح طلب ها معتقد هستند كه بهتر است از اين افراد برای انتخابات استفاده كنند. تا چه اندازه اين را مطلوب اصلاح طلب ها می دانيد؟

ناصری: واقعاً اینطور نیست. پرنسيپ هر جريان سياسی اقتضا می كند كه بالاخره نيروهای همفكر، هوادار و طرفدار خود را در پارلمان وارد كند. اما من معقتد هستم چون كشور با دوره ۸ ساله دولت هشتم و نهم وارد يك دوره جديدی شد، به اين معنا كه كشور را عقب زد. بنابراين تجربه سال ۹۲ كه اصلاح طلبان نامزد اصلی خود را بنا به مصلحت سنجی ملی كنار بگذارند و از كسی كه بيشتر صبغه اصولگرايی دارد دفاع و حمايت كنند، می تواند كماكان به خاطر شرايط بحرانی كشور، رويكرد مطلوبی باشد. واقعيت اين است ما اصلاح طلب ها تجربه تلخی از انتخابات هفتم به بعدداريم و با صراحت می گوييم كه  جريانات اجرايی بعضا آمده اند و در قواره يك حزب سياسی و يك تركيب سياسی وارد شده، و اصلاح طلب ها را مجبور به ترك صحنه كردند. اگر چنين رويكردی در انتخابات مجلس دهم هم بخواهد رخ دهد، چون منافع ملی را جلوتر از منافع حزبی می دانیم، ممكن است در بعضی از حوزه های انتخابيه آن رويكرد سال ۹۲ رخ دهد. به اين معنا كه اگر كسی واقعا در چارچوب كلان بر مبنای اصلاح طلبی حركت كند ولی اصلاح طلب نباشد را ترجيح بدهيم كه در مجلس حضور داشته باشد. در حال حاضر که دولت نسبتا همسو با اصلاح طلبی بر روی كار است، مجلس نهم را يك ترمزی برای پيشبرد برنامه های خود می بيند. البته نه كليت مجلس، يك اقليتی در مجلس که آقای لاريجانی آن را به عنوان اقليت استبدادی تعبير كرد. اين اقليت استبدادی چون بسيار فعال، پرنفوذ، پرقدرت و پر رسانه است، مشكلاتی را هم برای جريان معتدل اصولگرا در مجلس و هم برای خود دولت ايجاد كرده است. پس اگر من بخواهم در يك جمله خلاصه كنم، نه ما هيچ عهدی را ننوشته ايم و نخواهيم نوشت كه با اصولگرايان ائتلافی كنيم. تمام تلاش ما برای اين است كه اصلاح طلب ها وارد مجلس شوند. اما واقعيت اين است كه هيچوقت منافع حزبی ما، منافع ملی كشور و ملت را تحت الشعاع قرار نداده و نخواهد داد.

«نماینده»: بهرحال همين منافع ملی كه معتقدید در سال ۹۲ باعث شد كه اصلاح طلبان آقای روحانی را انتخاب بكنند، منافع حزبی آن ها را هم تامين كرد، چه بسا اگر كه كانديدای اصلاح طلب روی كار می آمد و حالا به سمت ائتلاف نمی رفتند، اصلاح طلب ها شكست می خوردند. به بیانی اين منافع ملی که اشاره می کنید جدا از منافع حزبی اصلاح طلب ها تعريف نشده است

ناصری: ببينيد دو نكته را ازهم متمايز كنيد. شايد منظور شما اين باشد كه دولت آقای روحانی وقتی شكل گرفت، بالاخره بيشتر صبغه اصلاح طلبی داشت، من معتقد هستم كه آقای روحانی شعار اصلاح طلبی دارد و گفتمان اصلاح طلبی را تعقيب كرده، وگرنه تحت هيچ شرايطی اصلاح طلبان از او حمايت نمی كردند. يعنی شايد آن زمان آقای ولايتی ترجيح پيدا می كرد.

«نماینده»: و به هرحال همين گفتمان توانست اصلاح طلبان را از انزوا خارج كند.

آقای روحانی شعار اصلاح طلبی دارد و گفتمان اصلاح طلبی را تعقيب كرده، وگرنه تحت هيچ شرايطی اصلاح طلبان از او حمايت نمی كردند. يعنی شايد آن زمان آقای ولايتی ترجيح پيدا می كرد.ناصری: قطعا همينطور است، چون آقای روحانی به نظر من اين قدرشناسی و نمك شناسی را تا به امروز حفظ كرده است كه خود را درواقع به نحوی پيروز يك سياست گذاری عاقلانه از ناحيه اصلاح طلب ها ببيند. اما بالاخره بعضی از مواقع هم اين اتفاق نيفتاده است و اصلاح طلبان به بعضی از انتخاب های آقای روحانی انتقاد وارد می دانند. مثل وزیر كشور، كه معتقدیم يك وزير اصولگرای معتدل است. و در واقع رئیس جمهور به خواسته اصلاح طلبان برای عنوان مجری انتخابات پاسخ نداده است، اما با اين حال اصلاح طلبان تحت تاثير اين انتخاب خاص آقای روحانی قرار نگرفتند و تا به امروز هم بی قيد و شرط و بدون پيش شرطی كماكان مدافع آقای روحانی هستند. اما در انتخابات مجلس اصلاح طلبان حتما ضرورت می بينند كه مجلس باید مقداری همسو تر با آقای روحانی باشد و بتواند مشكلاتی را از سر راه آقای روحانی بردارد. من ترديدی ندارم که جريان تندرو مايل است دولت برای اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی يك دوره ای شود.

** در ساختمان اصولگرايی حتما آقای ولايتی بر آقای روحانی اولويت داشت

«نماینده»: به آقای ولايتی اشاره كرديد و اينكه اگر آقای روحانی گفتمان اصلاح طلبی نداشت، چه بسا گرايش به آقای ولايتی پيدا می كرديد. چه پتانسيلی در ايشان بود كه اين احتمال وجود داشت كه اصلاح طلب ها به ايشان گرايش پیدا كنند؟

ناصری: آقای ولايتی در بين ۴ نامزد اصولگرا از نظر ما بهترين بود، كاركشته ترين و باتجربه ترين بود. اين آدم نشان می دهد كه منافع ملی را خيلی بهتر می تواند اولويت بندی كند بنابراين با توجه به همه ویژگی های ایشان اگر روزگاری آقای روحانی گفتمان اصولگرايی را در تبليغات خود انتخاب می كرد، حتما آقای ولايتی را بر آقای روحانی ترجيح داده می شد. اگر گفتمان اصولگرايی را تعقيب می كرد، يعنی می آمد دركنار ۴ نامزد اصولگرا و نامزد پنجم اصولگرايی می شد، حتما اگر باز اصلاح طلبان می خواستند مصلحت سنجی بكنند و نامزد اصلی خود را كنار بگذارند، حتما آقای ولايتی در ساختمان اصولگرايی بر آقای روحانی اولويت داشت.

**تمایل به اصولگرایان معتدل کار غیرسیاسی و نامعقولی بود که برخی اصلاح طلبان در رسانه ها مطرح کردند

«نماینده»: بر همین اساس است که در حال حاضر نیز برخی اصلاح طلبان معتقدند اصولگرایان معتدلی چون آقای ناطق نوری و یا لاریجانی برای انتخابات مجلس از اصلاح طلبان مناسب تر هستند؟

ناصری: به نظر من اين يك كار غيرسياسی و غير معقولی است كه برخی از دوستان اصلاح طلب ما در رسانه ها مطرح كردند. پرنسيپ سياسی و حزبی و تشكيلاتی اقتضا می كند كه شما از نامزد اصلاح طلب خود حمايت كنيد و حتما هم آقای عارف از نظر ما اگر وارد انتخابات مجلس شود، سرليست تهران خواهد بود، همچنان كه ما تا يكشنبه ۵ روز قبل از انتخابات آقای عارف را نامزد اصلی خود می دانستيم اما مصالحی اقتضا كرد كه ايشان به نفع آقای روحانی كنار برود. اما اينكه آقای ناطق و امثال آقای لاريجانی حضورشان در مجلس برای اين دولت مفيد است شكی نيست. امثال آقای ناطق را من معتقد هستم كه هم اصلاح طلبان هم اصولگرايان بايد ايشان را متقاعد كنند كه در انتخابات مجلس و حتی انتخابات خبرگان، پا به ميدان بگذارد و به كشور كمك كنند چون كشور در شرايط حساسی است.

آقای روحانی به نظر من اين قدرشناسی و نمك شناسی را تا به امروز حفظ كرده است كه خود را درواقع به نحوی پيروز يك سياست گذاری عاقلانه از ناحيه اصلاح طلب ها ببيند. اما بالاخره بعضی از مواقع هم اين اتفاق نيفتاده است و اصلاح طلبان به بعضی از انتخاب های آقای روحانی انتقاد وارد می دانند. مثل وزیر كشور«نماینده»: اينكه گفته می شود نقد آقای لاريجانی به نسيه آقای عارف ترجيح دارد، و يا اينكه گفته می شود حتی در شهرستان ها ممكن است از ليست هايی به همين دليل كه نياز است كه همسو با دولت بيايد روی كار، گفته می شود كه ليست های اصلاح طلب ها بر مبنای شايد از كانديداها عبور كنند و شايد آنچه كه از ليست اصولگراهای معتدل است را اصلاح طلب ها حمايت كنند چه؟

ناصری: نه. جمله دوم كه جمله بی اساسی است ولی جمله اول كه ثبت شده در تاريخ، قصه نقد و نسيه، از نظر من واقعيت اين است كه آقای عارف، نقد نقد اصلاحات است. يعنی به هيچ وجه و يك ذره نسيه نيست. چون اين آدم آمد و فداكاری كرد و اخلاق سياسی خود را هم نشان داد و به نفع يك نامزدی كه عضو جامعه روحانيت مبارز بود كنار رفت. و تا به امروز هم گفتمان اصلاح طلبی خود را در همه فعاليت ها دنبال كرده و تجربه كار سياسی اش هم نشان داده است. پس بنابراين من بر خلاف بعضی از دوستان كه اين تعبير را به كار برده اند كه تعبير خوبی هم نيست، معتقدم كه آقای عارف يك چهره كاملا نقد اصلاح طلبی است و اگر وارد مجلس بشود حتما اصلاح طلب ها برای سرليستی او و حتی تلاش برای رياست مجلس او تحت هر شرايطی دفاع خواهند كرد.

«نماینده»: بهر حال این قابل کتمان نیست و برخی از اصلاح طلبان معتقدند به دلیل ضرورت شکل گیری مجلسی همسو با دولت احتمال اینکه در برخی از شهرها کاندیدای کمتر رأی آور خود را کنار گذاشته و از لیست اصولگرایان معتدل حمایت کنند زیاد است و به صراحت هم عنوان شده: "در برخی شهرها اگر گزينه لاريجانی رای آورتر باشد، ما او را انتخاب می كنيم".

ناصری: اين سياست كلی اصلاح طلبان است مثل ۹۲. ما يك كف داريم يك سقف. سقف اصلاح طلبان اين است كه مجلس آينده، يك مجلس كاملا اصلاح طلب باشد.

**اگر فيلترهای نظارتی اجازه بدهند، می تواند مجلسی شكل بگيرد كه بسياری از نمايندگان مجلس ششم، عضو اين مجلس باشند.

«نماینده»: مثل مجلس ششم؟

ناصری: نه. من معتقد هستم شرايط اجتماعی و تاريخی ما ديگر شكل گيری مجلس ششم را اقتضا نمی كند. ولی اگر فيلترهای نظارتی اجازه بدهند، می تواند مجلسی شكل بگيرد كه بسياری از نمايندگان مجلس ششم، عضو اين مجلس باشند. بنابراين اين سخت است و مهم تر از افراد، نوع رويكرد مجلس است. بزرگترين امتياز مجلس ششم اين بود كه به معنای واقعی كلمه استقلال خود و تفكيك قوا را به معنای واقعی كه در قانون اساسی آمده نمايش داد. يعنی حتی بسياری از جاها در برابر قوه مجريه همسو با خودش ايستاد و وزير استيضاح كرد. اين يك واقعيت است. اما اگر اصلاح طلبان مخير بشوند و در حوزه انتخابيه ای اصلاح طلبی باشد كه رای آوری نداشته و رأی آوری او ريسك داشته باشد و در مقابل دو اصولگرايی باشند، يك اصولگرای تندرو و يك اصولگرای معتدل، حتما از جريان اصولگرای معتدل اين حوزه انتخابيه دفاع خواهند كرد چون طبيعتا او را به تندرو ترجيح می دهند. كف خواسته اصلاح طلب ها هم اين است كه جريان تندرو و به تعبير آقای لاريجانی اقليت استبدادي، از مجلس خارج شود. من معتقد هستم كه شرايط جامعه شرايطی است كه چنين افرادی به هيچ وجه به مجلس آينده كشور وارد نخواهند شد.

** مواضع آقای روحانی اصلاح طلبانه است، در عرصه بين المللی دقيقا همان سياست های خارجی رئیس دولت اصلاحات را دنبال می كند

«نماینده»: باتوجه به اينكه تاكيد داريد نيروهايی روی كار بيايند كه بتوانند به دولت كمك كنند، با بدنه دولتی ها ائتلاف می كنيد؟ زمانی از ناحيه اصلاح طلب ها گفته می شد كه اصلاح طلب ها ستون فقرات دولت هستند و اگر اصلاح طلب ها نبودند بالطبع دولت هم ممكن بود روی كار نيايد و آقای روحانی رای نياورد ولی در حال حاضر باتوجه به اينكه ۲ سال از دولت گذشته و توافق هسته ای هم شكل گرفته، به نظر شما آقای روحانی توانسته برای خود بدنه ای مجزا از اصلاح طلب ها فراهم كند به گونه ای که كه بتواند به عنوان يك گفتمان مستقل عمل كنند؟

ناصری: شكی نيست که آقای روحانی امروز يك چهره محبوب اجتماعی است. بالاخره همان  گفتمان ايام انتخاباتش يعنی گفتمان اصلاح طلبی را دنبال كرد و توانست پرونده هسته ای را سامان بدهد و دنيای بين الملل را نسبت به ايران جلب و جذب بكند. اما من بيشتر خطابم به آن بخشی از دوستان وابسته به دولت است كه سعی می كنند اعتدال را به عنوان يك گفتگو جا بياندازند. نه! اعتدال یک منش، تاكتيك و روش است و يك گفتمان نيست. بنابراين شايد در آينده نه چندان نزدیک بتوان گفتمان سازی كرد و چيزی به نام اعتدال را در تاريخ ايران، مثل اصولگرايی و اصلاح طلبی تحت عنوان ثبت كرد. اما آنچه كه مسلم است مواضع آقای روحانی اصلاح طلبانه است، در عرصه بين المللی دقيقا همان سياست های خارجی رئیس دولت اصلاحات را دنبال می كند و تقريبا تيم وزارت خارجه و دیپلماسی همان تيم است. شايد بتوان تفاوت را فقط تا حدودی در عرصه سياست داخلی دانست و گفت كه در اين زمينه ها آقای روحانی مقداری عقب تر از وعده های انتخاباتی اش است. يعنی بحث توسعه تحزب، گسترش توسعه سياسی و بحث حل مسائل سال ۸۸، رفع حصر از زندانيان و محصورين. اين ها واقعيت هايی است كه بالاخره ايشان بيان كرده و هنوز هم البته معتقد هستم كه قلبا آقای روحانی به اين تقاضاها پايبند است اما شرايط كشور شايد شرايطی است كه الان اقتضا می كند كه زمان ببرد. ايشان به درست يا به غلط مهم ترين مسئله شان و تمام سرمايه هايش را ۲ سال اول برای پرونده هسته ای گذاشت كه الحمدلله موفق شد. اما از حالا به بعد مهم است، يعنی مديريت دولت بعد از تصويب و نهايی شدن برجام به نظر من بسيار بسيار مديريت سخت و قابل توجهی است. حالا حتما بايد در عرصه اقتصاد، تحول جديدی را ايجاد كند. آقای احمدی نژاد طبقه متوسط جامعه كه نخبگان جامعه را نمايندگی می كنند و می توانند در واقع سر بزنگاه وزنه های سياسی را جا به جا كنند، را با توزيع پول و با توزيع فقر عمومی از بين برد. بنابراين بازسازی اين طبقه متوسط حتما بايد در عرصه اقتصادی كشور برای آقای روحانی يكی از دغدغه های جدی باشد.

«نماینده»: بخشی از اصلاح طلبان معتقدند ائتلاف صورت گرفته در سال ۹۲، به دلیل اینکه وزن اصلاح طلبان در دولت در صورت برد آقای روحانی در آن مشخص نشد، ائتلاف درستی نبود. برخی هم معتقدند به دلیل تعیین نشدن وزن اصلا آن زمان ائتلافی شکل نگرفته بود اين را قبول داريد؟ يعنی آن ها معتقد بودند كه اگر بنا بود كه ائتلافی شكل بگيرد، بايد وزن دولت مشخص می شد و از قبل از انتخابات تعيين می شد كه هركسی چقدر از دولت سهم دارد...

ناصری: نه من اصلا معتقدم كه اصلاح طلب ها هيچوقت از دولت دنبال سهم خواهی نبودند و نخواهند بود. و اين هم اتفاقا جز پرنسيب های يك تفكر سياسی است كه وقتی برای يك جامعه ۸۰ ميليونی موقعيت سنجی می كند و منافع و مصالح عمومی را به هر چيز ديگری ترجيح می دهد، بنابراين ديگر شرط گذاشتن، يا سهم گذاشتن يا سهم خواهی واقعيت ندارد. يعنی با آن مشی يا مانيفستی كه اصلاح طلبان برای خودشان تنظيم كردند، متفاوت است. البته به صراحت می گويم اگر آقای روحانی به يك چهره شاخص و برجسته سياسی اصلاح طلب قلم و كاغذ می داد و می گفت تو كابينه من را بچين، كابينه را جور ديگری می چيد. اما اين به اين معنا نيست كه بعد از شكل گيری اين كابينه اصلاحات و اصلاح طلبان بر دولت فشاری را آورده باشند.

«نماینده»: نه منظور من مطلوب اصلاح طلبان است. نه اينكه بعد از اينكه كابينه چيده شد يا اينكه دولت روی كار آمد، مطالبه ای از دولت داشته باشند ولی از قبل به نظرشان می آمد كه بهتر بود قبل از آن كه ائتلاف شكل بگيرد، سهمشان از دولت مشخص باشد...

ناصری: به دو نكته توجه كنيد. ساختار جمهوری اسلامی به گونه ای نيست كه شما قبل از تصميم بخشی از زمامداری حاكميتي، در چينش مديران ارشد در كابينه الزاما تصميم گير باشيد. دوم اينكه انتخابات ۹۲، انتخابات ويژه ای بود از اين جهت كه به يك معنا می شود گفت در عرض ۳ يا ۴ روز خيلی از مناسبات قابل پيش بينی يا غيرقابل پيش بيني، رقم خورد. به همين جهت بود كه اصولگرايان با اطمينان خاطر معتقد بودند رياست جمهوری را پيروز و موفق خواهند شد، بنابراین به سمت ائتلاف نرفتند. من معتقد هستم كه رد صلاحيت آقای هاشمی يك بازی از پيش تعيين شده بود و اين هنر و ترفند سياسی اصلاح طلبان بود که آن بازی را بهم زدند، اگرچه برای خودشان پر هزينه بود. يعنی نامزد شاخص اصلاح طلبان كنار رفت و يك نامزد بيشتر با سبقه اصولگرايی اما با گفتمان اصلاح طلبی آمد و پيروز انتخابات شد. اصلاح طلبی و اصلاحات قبل از اينكه دنبال پيروزی افراد خود باشد، دنبال پيروزی گفتمان خود است. اينكه يك چهره ای با سبقه سياسي- امنيتی بيش از دو دهه، امروز كاملا گفتمان اصلاح طلبی را دنبال می كند، يك پيروزی بسيار بزرگی برای اصلاحات است و به نظر من ارزشمندتر، قيمت دار تر است از اينكه يك شخصيت بارز سياسی اصلاح طلب در عرصه قدرت سياسی قرار بگيرد.

**اقبالی كه در عرصه بين المللی به آقای روحانی شده، به خاطر پديده مبهمی به نام گفتمان اعتدال نيست!

«نماینده»: اگرچه شما معتقد هستيد كه اعتدال، گفتمان نيست ولی خود دولتی ها بر گفتمان شدن اين اعتدال اصرار دارند. حتی معتقد هستند پايه گذاری اين اعتدال از همان سال های ریاست جمهوری آقای هاشمی گرفته شده بود. از طرفی بيشتر از آنچه آقای روحانی را اصلاح طلب باشند، بی پرده می توان گفت نزديك به آقای هاشمی هستند. اگرچه آقای هاشمی و آقای خاتمی به اقتضای شرايط موتلف يكديگر هستند.

اقبالی كه در عرصه جامعه جهانی و بين المللی به آقای روحانی شده، به خاطر يك پديده مبهمی به نام گفتمان اعتدال نيست!ناصری: من خيلی فرقی را در موضعی كه شما اشاره كرديد، قائل نمی شوم. چون معتقدم شخص آقای هاشمی هم از ۸۸ به اين طرف به گفتمان اصلاح طلبی بسيار نزديك شد. و به همين جهت هم دارد هزينه های سنگينی را پرداخت می كند. باز تاكيد می كنم برای جريان اصلاحات و جبهه اصلاحات، نهادينه شدن گفتمان اصلاح طلبی است. بنابراين ممكن است فارغ از اين پیشینه تاريخی كه گفتمان اصلاح طلبی حتی بر آقای هاشمی تاثير گذاشته، امروز آقای هاشمی و اطرافيان آقای هاشمی يا حتی آقای روحانی تاكيد داشته باشند كه درواقع چهره يا تصويری متفاوت ارائه دادند، این مهم نيست. مهم اين است كه به هرصورت امروز وقتی سخن از سياست تنش زدايی در منطقه و در عرصه بين الملل به عنوان يك راهبرد در عرصه ديپلماسی و روابط می شود، عين خواسته اصلاح طلبان است. اگر انتقاد اساسی از عملكرد بين الملل با آقای احمدی نژاد و گفتمان مقاومت داشتند، داشتند به اين جهت بود كه در واقع سياست تنش زايی را تقويت می كرد و اين تاحدود زيادی امروز هم داريم تبعات آن را می پذيريم و تاوان آن را پرداخت می كنيم. بنابراين آقای روحانی شايد بخواهد شخصا يك چهره متمايز از اصلاحات و يك گفتمان متمايز از اصلاحات از خود نشان دهد، اما واقعيت اين است كه امروز كشور دو گفتمان و دو رقابت سياسی اصولگرايی و اصلاح طلبی را دارد. آقای روحانی با گفتمان اصلاح طلبی پيروز شده و به مدد گفتمان اصلاح طلبی رای آورده و تا امروز هم همان گفتمان را دارد دنبال می كند. حالا آقای روحانی يا اطرافيان آقای روحانی آمده اند يك طيف بندی كرده اند. اما مانيفست اصلاح طلبی مشخص است. اعتدال و اعتدال گرايی در ذات اين انديشه و گفتمان نهفته است و جز لاينفك آن است. حالا ممكن است مثلا دولتمردان و دولتی ها بگويند ما اگر برای مجلس هم بخواهيم چهره ای را انتخاب كنيم، از فلان حزب اصلاح طلب انتخاب می كنيم و مثلا از بعضی احزاب ديگر انتخاب نمی كنيم. اين مهم نيست. اين در هرصورت يك سليقه سياسی است اما در هر صورت مسلم است که آقای روحانی با گفتمان اصلاح طلبی پيروز شده و من معتقد هستم اتفاقا اين اقبالی كه در عرصه جامعه جهانی و بين المللی به ايشان شده، به خاطر يك پديده مبهمی به نام گفتمان اعتدال نيست. همان رويكرد اصلاح طلبانه ای است كه می خواهد با صلح و آشتی و دوستی را در جهان نهادينه كند. آقای روحانی وقتی شعار جهان عاری از خشونت می دهد، اين درواقع ترجمان همان ائتلاف برای صلح است كه آقای خاتمی داد. و اين هم ميسر نخواهد شد مگر اينكه گفتگوی تمدن ها به طور جدی نهادينه شود و شكل بگيرد.

** تنها بودن دولتی ها در عرصه انتخابات بدون ترديد شكست آن ها است و پيروزيشان منوط به همراهی با اصلاح طلبان است

«نماینده»: پيش بينی شما از انتخابات مجلس چيست؟ دولتی ها ليست واحد با اصلاح طلب ها می دهند يا اينكه جدا برای خود ليست می دهند؟

ناصری: الان خبر ندارم كه دولتی ها چه تصميمی گرفته اند ولی پيش بينی من اين است كه تنها بودن آن ها در عرصه انتخابات بدون ترديد شكست آن ها است و پيروزيشان منوط به اين است كه با اصلاح طلبان همراهی و همسويی داشته باشند. بنابراين بايد رفت جلو و ببينيم چه اتفاقاتی پيش خواهد آمد.

«نماینده»: در میان اصلاح طلب ها هم احزابی كه گرايش بيشتری به آقای هاشمی دارند، تمايلشان به اصولگرایان معتدل بیشتر است.

ناصری: معتقدم كه آقای هاشمی هم در اختيار بين يك چهره اصلاح طلب و یک چهره اصولگرا برای رياست مجلس، اصلاح طلبان را ترجيح می دهد. البته آقای ناطق نوری در دو دهه اخير سعی كرده يك چهره نيمه اصولگرا، نيمه فرا جناحی باشد. به همين جهت هم در انتخابات ۹۲ آمد كنار اصلاح طلبان قرار گرفت و از آقای روحانی حمايت كرد. از نظر من حضور آقای ناطق نوری در مجلس، يك سرمايه است. كاری به رياست يا عدم رياست او ندارم. اما اصلاح طلبان به جهت اينكه می خواهند تشكيلاتی كار كنند و هواداران و اعضای حزبی خود روراست باشند، طبيعتا فهرست اصلاح طلبی خواهند داد و از رئيس اصلاح طلب برای كرسی رئيس مجلس حمايت خواهند كرد. اما اين امروز گفته می شود. فردا كه مراحل اجرايی نظارتی انتخابات به پايان می رسد و فهرست نهايی در اختيار اصلاح طلب ها قرار می گيرد، همانطور كه در سال ۹۲ برای مصلحت عمومی اولويت قائل شدند و از يك فرد با پيشينه اصولگرايی حمايت كردند، اگر نامزد اصلاح طلب نداشته باشند، حتما اگر بين انتخاب اصولگرای معتدل و اصولگرای تندرو مخير شوند، اصولگرای معتدل را ترجيح می دهند. چون باز تاكيد می كنم كف خواسته و آرزوی اصلاح طلبان اين است كه جریاين اقليت تندرو به هيچ وجه وجود نداشته باشد. اگر به هر دليلی نامزدهای اصلی اصلاح طلبان رد صلاحيت شدند، يا اصلا چهره رای آوری به دلايلی حاضر نشد ثبت نام كند، اصلاح طلب ها كه انتخابات را تحريم نخواهند كرد. حتما برای نجات كشور و تقويت بنيان های قانون گذاری دولت در ميدان خواهند آمد و از فهرست های اصولگرايی معتدل حمايت خواهند كرد. اين به آن معنا نيست كه اصلاح طلبان اصولگرا شدند. اين در شرايط خاصی و به اقتضا تصميم خاصی است كه برای اينكه مجلس را از جريان تندرو افراطی كه به هيچ وجه حاضر نيست از منافع حزبی خود كوتاه بيايد، و به هيچ وجه برای منافع ملی اولويت قائل نيست، خالی نگه دارند. با آن رو به رو هستند. بنابراين يكی از ويژگی های بارز اصلاح طلبان اين است كه در ظرف زمان و در شرايط زمان مطلوب، تصميم عاقلانه ای را خواهند گرفت و هميشه هم همينطور بوده است.

**حزب كارگزاران را من به عنوان يك حزب به معنای علمی كلمه تعريف نمی كنم/ كارگزاران يعنی اراده شخص آقای هاشمی

«نماینده»: لفظ خوش نشين سياسی را برای كارگزاران قبول داريد؟ امثال آقای پورنجاتی لفظ خوش نشين سياسی را برای کارگزاران به كار می برند، كه به فراخور زمان های مختلف ارزش گذاری های آن ها متفاوت می شود. خوش نشینی را برای آن ها قبول داريد؟

ناصری: تعبير قشنگی است ولی من يك واقعيتی را از لحاظ تاريخی بگويم، از نظر من از روز تاسيس  كارگزاران تا امروز، كارگزاران يعنی اراده شخص آقای هاشمي. يعنی اگر كارگزاران در جمع احزاب اصلاح طلب به يك جمع بندی برسند، كه آقای هاشمی آن جمع بندی را قبول نداشته باشد و جمع بندی ديگری برای يك تصميم گيری كلان داشته باشد، كارگزاران آن جمع بندی آقای هاشمی را ترجيح می دهد. به همين جهت هم هست كه همانطور که اشاره داشتید كارگزاران در مواقع مختلف رويكردهای مختلف يا تصميم گيری های متفاوتی را داشتند. به همين جهت حزب كارگزاران را من به عنوان يك حزب به معنای علمی كلمه تعريف نمی كنم، بلكه كارگزاران را به معنی جبهه ای از عناصر حزبی تعريف می كنم كه در يك روزگاری هم فردی مثل آقای محمد هاشمی از آن ها كناره گيری می كند. ولی الان طيف آن ها را كه نگاه می كنيد، شورای مركزی كاملا يك تشكل در واقع طيف وار است و آنگونه كه احزاب با سابقه سياسی مثل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی بودند، نتوانسته چنين درخت واره ای را برای خود پوشش دهد. اگرچه با حضور اعضای جديد در كارگزاران سعی كرده خود را توسعه و شبكه عضويت خود را گسترش دهد که این مسئله مطلوب آقای محمد هاشمی و دیگرانی نبوده چون علاوه بر ایشان چهره های ديگری هم درون كارگزاران بودند كه در دوره جديد حضور تشكيلاتی ندارند. اما واقعيت اين است که هيچ وقت نمی توان حزب كارگزاران را از شيخ علی اكبر هاشمی رفسنجانی و خانواده او جدا كرد.

«نماینده»: چرا؟

ناصری: علت آن همين بود كه بيشتر نگاه آن شخص محور بوده است اما معمولا اصلاح طلبانی كه كار حزبی تشكيلاتی می كنند، سعی می كنند كه تصميم جمعی بگيرند.

** اين بی هويتی حزبی و تشكيلاتی است كه بخواهيم درون جبهه اصلاحات باشيم اما سنگ يك چهره اصولگرا را به سينه بزنيم!!

«نماینده»: با اين وصف نسبت این حزب با اصلاح طلب ها به چه صورت می شود؟

ناصری: بالاخره الان درون جبهه اصلاحات تعريف می شود. دبيركل و سخنگوی این حزب اعلام كرده اند كه ما همسو با ساير احزاب اصلاح طلب حركت خواهيم كرد. اما واقعيت اين است كه گاهی اوقات ديدگاه های حزب كارگزاران را من به عنوان يك حزب به معنای علمی كلمه تعريف نمی كنم. این حزب را هيچ وقت نمی توان از شيخ علی اكبر هاشمی رفسنجانی و خانواده او جدا كرد!...اين نوع احزاب بايد قبل از اينكه اظهار نظر سياسی بكنند، برای انسجام بخشی تشكيلاتی خود فكر جدی بكنند.اعضای حزب مخصوصا سخنگو و دبيركل هم باهم متفاوت بوده است! يك مثال بارز بزنم. در انتخابات ۸۸ دبيركل به سمت يك نامزد رفت و تمام اعضای كارگزاران سمت نامزدی ديگر آمدند! بنابراين اين نشانه بارزی است برای اينكه اين حزب يا اين نوع احزاب بايد قبل از اينكه اظهار نظر سياسی بكنند، برای انسجام بخشی تشكيلاتی خود فكر جدی بكنند. چون معنا ندارد بهرحال باید حزب تصميم جمعی بگيرد و همه اعضای حزب، پای يك تصميم جمعی باشند. بنابراين اگر دبيركل رفت پای يك نامزد و بقيه احزاب رفتند پای نامزد ديگر، می شود گفت كه اين حزب، هنوز هويت حزبی به معنای علمی كلمه پيدا نكرده است و قائم به تصميم گيری های شخصی افراد است. امروز هم من معتقد هستم كه كارگزارن حتما سياست های كلان خود را در نهایت با آقای هاشمی جمع بندی خواهد كرد. اما از طرف دیگر هم معتقد هستم چون آقای هاشمی بسيار بسيار رويكرد اصلاح طلبی شديدی گرفته و هرچند هم اصرار دارد خود را فراجناحی معرفی كند اما واقعا گفتمان اصلاح طلبی را در خيلی از موارد تعقيب می كند، بنابراين كارگزاران هم همسو با همان رويكرد، گفتمان اصلاح طلبی را پيش می برند. واقعيت اين است كه كارگزاران عضو شورای عمليات جبهه اصلاحات است. تا به حال هم هيچوقت خارج از تصميم شورای عمليات جبهه اصلاحات هم تصميم نگرفته اند. اما در درون حزب خود گاهی ممكن است افراد جملاتی را بيان كنند كه هماهنگی با رويكرد كلی اصلاح طلبان نداشته باشد. مثل جمله ای كه آقای عطريان فر اعلام كرد كه ما مثلا عارف نسيه را كنار می گذاريم و لاريجانی نقد را می پذيريم يا لاريجانی نقد را به نسيه عارف ترجيح می دهيم. خب اين جمله، جمله اصلاح طلبانه  نيست. چون آقای عارف يك چهره اصلاح طلب است. حالا اينكه ميزان رای آوری اش چقدر است بحثی جداست. من يا آقای عطريانفر نمی توانيم پيش بينی كنيم و بگوییم ميزان رای آوری آقای لاريجانی نسبت به آقای عارف بيشتر است يا كمتر. هيچكس نمی تواند پيش بينی كند. اما واقعيت اين است كه يك آدم يا يك حزب اصلاح طلب، چهره اصلاح طلب خود را در درون گفتمان خود و كار تشكيلاتی خود تعقيب می كند و حتما اين بی پرنسيپی و يك مقدار بی هويتی حزبی و تشكيلاتی است كه بخواهيم درون جبهه اصلاحات باشيم اما سنگ يك چهره اصولگرا را به سينه بزنيم. من باز تاكيد می كنم، اصلاح طلب ها در انتخابات حضور خواهند داشت، حتی اگر هيچ چهره اصلاح طلبی نداشته باشند و در این حال اصولگرای معتدل را به اصولگرای تندرو ترجيح می دهند و به او رای خواهند داد. اما اميدواريم شرايط كشور به گونه ای پيش برود كه اصلاح طلبان بتوانند در عرصه انتخابات يك بازی رقابتی جدی داشته باشند.

«نماینده»: در شورای سیاستگذاری برتری میان احزاب وجود دارد؟

ناصری: هيچ برتری نسبت به اعضا وجود ندارد. حتما در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات همه احزاب در يك حد و يك قواره نيستند، اما در تصميم گيری ها، آرائشان مشترك است مثل نمايندگان مجلس. همچنان كه ما در مجلس نماينده داريم، با مثلا ۵۰۰هزار يا ۲۰۰ هزار رأي، نماينده ای هم با ۱۵ هزار رأی داريم. اما زمان رای گيری هردو يا هر سه نماينده، آرائشان يكسان تنفيذ می شود. در جبهه اصلاحات يا در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم همين گونه است. يا درشورای عالی سياست گذاری اصلاح طلبان اگر بخواهند تصميمی در مورد چيزی بگيرند، به همين صورت خواهد بود.

**هاشمی امروز، آقای هاشمی دوسال و ۴ سال قبل نيست

«نماینده»: امثال آقای عبدی معتقد هستند در حال حاضر موجوديتی به نام اصلاح طلبان از حيث برنامه، تشكيلات و رهبری وجود ندارد. تا چه حد اين حرف را قبول داريد؟

ناصری: نه اصلا اين حرف درست نيست. جبهه اصلاحات  رهبری دارد، رهبری آن هم مشخص است.

«نماینده»: شايد از این نظر به این مسئله معتقد هستند که بهرحال در سال ۹۲ نیز از کاندیدای اصلاح طلب چشم پوشی شد و در حال حاضر نیز گرایش نسبت به اصولگرایان معتدل قابل کتمان نیست

ناصری: نه به هيچ وجه. ماهيت اصلاح طلبی مشخص است، مانيفست آن مشخص است، رهبری آن هم مشخص است. اينكه رهبری جبهه اصلاحات امروز بنا به يك تصميم غير قانونی و غير مستمر، از بعضی از امكانات اجتماعی خود در صحنه های اجتماعی محروم شده است، شايد برای بعضی اين تلقی ايجاد شده كه اصلاح طلبی يا اصلاحات دارد محو می شود. اصلاح طلبی و اصلاحات يك انديشه است، تمام دغدغه رهبری جبهه اصلاحات هم اين بوده كه امروز اين انديشه در كشور نهادينه شود، دنبال ارتقا شخصی خود نبوده است و اين انديشه به نظر من نهادينه شده است. آقای هاشمی امروز، آقای هاشمی دوسال و ۴ سال قبل نيست. گفتمان اصلاح طلبی اش بسيار بسيار تقويت شده است. نه آقای هاشمي، ديگرانی غير از آقای هاشمي. آقای روحانی كه عضو جامعه روحانيت مبارز بوده، به نظر من جامعه روحانيت مبارز را ترك می كند برای اينكه مستقيما به افكار عمومی بگويد كه من امروز گفتمان اصولگرايی را كنار گذاشته ام و برای خود و آينده زندگی سياسی خود، گفتمان اصلاح طلبی را دنبال می كنم.

** روحانی از نظر من آقای روحانی دهه ۶۰ شورای عالی امنيت ملی نيست و از رويكرد امنيتی خود فاصله گرفته و اين يعنی پيروزی گفتمان اصلاح طلبی!

«نماینده»: ولی قبول داريد هيچكس آقای هاشمی را علی رغم تمام چرخش ها و تمام تغييراتی را در طی این سال ها داشته اند، صرفا ذيل اصلاحات تعريف نمی کند و حتی آقای روحانی را. آقای روحانی خيلی به راحتی می شود گفت برخاسته از انديشه و تفكر آقای هاشمی است ولی نمی شود گفت برخاسته از انديشه رئیس دولت اصلاحات است.

ناصری: عيبی ندراد، شما هر تلقی كه می خواهيد داشته باشيد. مهم اين گفتمان است. حتی در ميان بعضی از اصولگرايان هم اين گفتمان خيلی پيشرفت كرده، من بارها عرض كردم از نظر من آقای علی لاريجانی امروز، آقای علی لاريجانی دوره رياست سازمان صدا و سيما نيست. اين يعنی تاثيرپذيری از گفتمان اصلاح طلبي. آقای علی لاريجانی به عنوان يك چهره سياسی كه خواب نما نشده، و من هم انقدر برای او احترام قائل هستم كه او را آدمی ندانم كه خدای ناكرده دنبال منافع شخصی باشد و با افكار عمومی بازی می كند. حتما آقای علی لاريجانی از نمايش برنامه تلويزيونی هويت يا برنامه چراغ در دوران مديريت خود پشيمان است. اين يعنی پيروزی گفتمان اصلاح طلبي. سعی آقای هاشمی بر اين است و ما هم آقای هاشمی را در ذيل جبهه اصلاحات تعريف نمی كنيم، او را شخصيت فرا حزبی می دانيم. اما مهم گفتار و رويكرد اوست. آقای هاشمی می پذيرد كه فرزند او (فائزه هاشمی) در راه آرمان ها و شعارهای سياسی كه دقيقا شعارهای اصلاح طلبانه بوده زندان برود. خانم فائزه هاشمی در حوزه گفتمان اصلاح طلبی هزينه پرداخت كرده است و آقای هاشمی هم برای چنين زندان رفتنی افتخار می كند و امروز از کنار اين زندان رفتن، برای خود، سرمايه اجتماعی ايجاد می كند. اصلاح طلبی همين را می خواهد و چيز ديگری جز اين را نمی خواهد. قبول هم دارم، آقای هاشمی ذيل اصلاحات تعريف نمی شود. آقای روحانی چه در ايام انتخابات، شعارهای انتخاباتی كه می دهد، چه بعدها كه می گويد مهم ترين سياست من درحوزه سياست خارجي، سياست تنش زدايی و حفظ روابط بين الملل در همه عرصه ها و جغرافيای جهان است، و با همه كشورها به جز رژيم صهيونيستی می خواهد رابطه برقرار كند، اين همان چيزی است كه گفتمان سياسی اصلاح طلبی در نظام نوين جهانی حمايت می كردند و می كنند. يا اگر می گويد توسعه نهادهای مدنی يا در واقع آزادی افكار و انديشه در دانشگاه هايا قص علی هذا، اين ها درواقع خرده گفتمان هايی است كه از درون جبهه اصلاح طلبی درآمده است. امروز آقای روحانی از نظر من آقای روحانی دهه ۶۰ شورای عالی امنيت ملی نيست و از رويكرد امنيتی خود فاصله گرفته و اين يعنی پيروزی گفتمان اصلاح طلبي.

«نماینده»: اين محصور نبودن گفتمان اصلاح طلبی به افراد و اشخاص، باعث می شود كه زمانی اصلاح طلب ها به اين نتيجه برسند كه بايد حتی از رئيس دولت اصلاحات هم عبور كنند؟

حتما آقای علی لاريجانی از نمايش برنامه تلويزيونی هويت يا برنامه چراغ در دوران مديريت خود پشيمان است. اين يعنی پيروزی گفتمان اصلاح طلبي.ناصری: نه، اصلاحات قائم به فرد نيست. اصلاحات گفتمانی است فراتر از يك فرد. اما به عنوان يك پديده تاريخي، هميشه پديده های تاريخی و گفتمان های آن ها كه در صحنه تاريخ ظهور و بروز كردند، می دانيد به نام يك فرد، هويت تاريخی پيدا می كنند.

«نماینده»: پس اين عبور از كجا ناشی می شود؟

ناصری: از هيچ جا. يعنی اين عبور از رهبری جبهه اصلاحات را كسی با رويكرد اصلاح طلبانه نگفته است. بخشی از اين تبليغاتی است كه رقيب دنبال می كند و البته حتی در دوره ای كه هنوز اصلاح طلبان و رئيس دولت اصلاحات رياست دولت را برعهده داشت، بعضی از كسانی كه منتسب به جبهه اصلاحات بودند، چنين ادبياتی را به كار بردند، اما اين به هيچ وجه نتوانست جای خود را باز كند. اتفاقا من معتقد هستم گفتمان اصلاح طلبی خيلی شديدا تا اين لحظه وابسته به رهبری اين گفتمان و صاحب اين گفتمان است كه بعضی از دستگاه های امنيتی يا قضايی برای او تنگناهايی ايجاد می كنند.

«نماینده»: آقای حجاریان رویکرد اصلاح طلبانه ندارد؟ خیلی از اصلاح طلبان در دولت اصلاحات معتقد بودند اگر بخواهيم به گفتمان اصلاح طلبی دست پيدا كنيم، بايد از خاتمی عبور كنيم...

ناصری: منظور آقای حجاريان همين جمله ای بود كه عرض كردم. يعنی گفتمان اصلاح طلبی قائم به فرد نيست. يعنی اين گفتمان يك هويت، يك محدوده و عرض و طول دارد كه امروز اين عرض و طول و محدوده را شخصی مثل آقای خاتمی تعريف نمی كند. اين گفتمان مشخص است. آقای خاتمی هم درون همان گفتمان تعريف می شود. اما چون بنيانگذار اين گفتمان شخص آقای خاتمی است، هميشه در تاريخ بشری گفتمان ها در واقع به صاحبان آن گفتمان ها شناخته می شوند.

**ممکن است برخی از احزاب اصلاح طلب لیست های مستقلی شکل بدهند که برخی از اعضایشان در لیست ائتلاف نباشند

«نماینده»: اصلاح طلبان با یک لیست واحد در انتخابات وارد می شوند؟

ناصری: حتما اینطور خواهد بود.

«نماینده»: با توجه به اینکه در حال حاضر تفاوت و اختلاف سلیقه در میان اصلاح طلبان زیاد است به نظر شما در لیست واحد جمع می شوند؟

ناصری: ببینید تا الان بنا بر این است ولی بلاخره در برخی از حوزه های انتخابی نمی شود پیش بینی نکرد. ممکن است برخی از احزاب اصلاح طلب لیست های مستقلی شکل بدهند که برخی از اعضایشان در لیست ائتلاف نباشند. اصلاح طلبان در حال حاضر در تمام حوزه ها برای لیست ائتلاف حرکت می کنند و هرجا هم که با کاندیدای متعدد روبرو می شوند، یک مرجعی را به عنوان مرجع داوری پذیرفتند که همان شورای عالی سیاست گذاری است که نظر نهایی را بدهد. ممکن است در یک زمان این نظر اجرا نشود ولی فکر می کنم در بین اصلاح طلبان سراسر ایران این فهم شرایط حساس و خطیر کشور وجود دارد که ما مجلسی را شکل بدهیم که هرچه بیشتر اصلاح طلب باشد و بتواند منافع ملی و ارتقای بین المللی ایران را مدنظر داشته باشد. فکر می کنم نظر منطقی تر زمانی است که ببینیم از ته آبکش نظارت استصوابی چه چیزی برای اصلاح طلبان بیرون می آید. این واقعیتی است که باید به آن توجه کرد.

«نماینده»: اينكه گفته می شود اگر ليستی جدا از آن ليست داده شود خيانت است، اصلاح طلبی نيست، انحراف است... اين ها نقض غرض دموكراسی نمی كنند؟

ناصری: گاهی اوقات گويندگان اين حرف بيشتر معطوف به تشكيلات پشت پرده ای هستند كه سعی و اهتمام دارند بر اينكه جناح رقیب چند ليسته شود. اگر نه درحالت عادی اگر ما از يك كشور توسعه يافته برخوردار باشيم، يا ذهن توسعه يافته ای پيدا كنيم، حتما من هم معتقد هستم كه اين نقض غرض دموكراسی است. ولی نگرانی از اين بابت است كه اين فهرست های دو گانه يا چندگانه بعضا پشت صحنه هايی داشته باشد كه آن پشت صحنه ها در يك روند دموكراتيك نيست و كاملا در يك روند حساب شده و برنامه ريزی شده است. بنابراين حتما امروز نبايد دفاع كرد و حتما بايد از اين نوع فهرست ها پرهيز كرد و به افكار عمومی اصلاح طلب هم در سراسر جامعه اطمينان داد كه اين فهرست ها درواقع فهرست های جعلی انتخابات هستند. به اين معنا كه مورد پذيرش جبهه اصلاحات نيست.

** نكاتی که زيباكلام در حوزه های مختلف اشاره می كند، خيلی قابل دفاع نيست و بيشتر فضاسازی است

«نماینده»: اينكه گفته می شود آقای عارف به لحاظ اجرايی قوی نيستند و اگر آن عده ای از اصلاح طلبان كه معتقدند كه حدالمقدور بايد كانديدای اصلاح طلب را قرار دهند می گويند كه اگر آقای عارف بيايد، بايد يك تيم و تشكيلات برای ايشان بگذاريم و ايشان را مديريت بكنند، اين را قبول داريد؟

ناصری: چه كسی اين را گفته؟

«نماینده»: امثال آقای زيبا كلام معتقدند كه آقای عارف بيشتر از آنكه سياسی باشند، يك چهره آموزشی هستند و سياسی نیستند و از طرفی امثال آقای خرازی معتقدند كه ايشان چهره اجرايی نيستند ولی به اين جهت كه ما معتقد هستيم كه بايد از اصلاح طلب ها انتخاب كنيم نه از اصولگراهای معتدل يا جاهای ديگر، گروهی بايد تشكيل شوند كه كمك ايشان باشند...

ناصری: كارنامه عملكرد آقای عارف كارنامه قابل دفاعی است. انسانی كه كارنامه قابل دفاعی داشته باشد يعنی اينكه مديريت اجرايی مطلوبی را می تواند از خود برجای بگذارد. ممكن است برخی از تصميم گيری هايش هم مورد پسند نباشد

«نماینده»: مثلا چه چيز؟

ناصری: الان مثالی در ذهنم نيست. ممكن است بعضی از تصميم گيری های هر انسانی را من و آقای زيبا كلام نپسنديديم ولی اين به اين معنا نيست كه طرف توانمندی اجرايی ندارد. صحبت عالمانه وقتی است كه عملكرد انسان ها را در گذشته حرفه ای خودشان ارزيابی كنند. امروز من و شما با قاطعيت عملكرد آقای احمدی نژاد و بسياری از وزرای ايشان را رد می كنيم و توانمندی های اجرايی ايشان را در اين سطح رد می كنيم. اما معتقد هستيم كه فرض كنيد امثال آقای لاريجانی چهره های اجرايی قوی هستند، آقای زنگنه و آقای جهانگيری چهره های اجرايی خيلی قوی يی هستند. چرا؟ به خاطر عملكردی كه اگر تركيب نيروی انسانی مجلس هم تركيب نيروی اصلاح طلبانه باشد، حتما رياست مجلس را برعهده خواهد داشت.داشتند. نه عملكرد حزبی شان، عملكرد اجرايی شان. آقای عارف هم جاهايی كه بوده است، كاملا چهره موفقی بوده است. البته آقای عارف تا جايی كه من می شناسم، آدمی است كه فردی عمل نمی كند. چهره هايی به عنوان مشاور و برنامه ريز در اطراف خود دارد و كاملا سعی می كند تشكيلاتی عمل كند. به همين جهت من نقصانی در آقای عارف نمی بينم. خيلی از صحبت های آقای زيباكلام هم درمورد ايشان اصلا قبول ندارم. بالاخره آقای زيباكلام نكاتی را در حوزه های مختلف اشاره می كنند كه خيلی قابل دفاع نيست. بلكه بيشتر فضاسازی است و استناد عالمانه در عرصه اجرايی و سياسی كشور ندارد.

«نماینده»: اكثريت معتقدند كه آقای عارف در ميان اصلاح طلبان يك چهره ای هستند كه عمدتا از افراط هم به دور بودند. ولی همين نكته در حال حاضر در ميان بعضی از اصلاح طلبان پاشنه آشيل آقای عارف شده و معتقد هستند كه مثلا در اين مدت آقای عارف كمتر ابراز نظرهای اصلاح طلبانه داشته است. از اين جهت ايشان را به عنوان يك كانديدای مطلوب در نظر نمی گيرند...

ناصری: نه. هميشه مواضع آقای عارف، مواضع اصلاح طلبانه بوده است. من آقای عارف را يك چهره اصلاح طلبی می بينم و معتقد هم هستم بعضی از دوستان ما سنجيده يا نسنجيده در شرايط فعلی كه آقای عارف موقعيت خوبی پيدا كرده در كشور، البته در درون جبهه اصلاحات و در رهبری جديد اصلاحات، حرف های ناسنجيده ای را بيان می كنند. آقای عارف موقعيت بسيار خوبی دارد، قطعا هم اگر در اين لحظه در صحنه انتخابات كشور حضور پيدا كند، از پايتخت سرليست خواهد بود و اگر تركيب نيروی انسانی مجلس هم تركيب نيروی اصلاح طلبانه باشد، حتما رياست مجلس را برعهده خواهد داشت.

**مجلس مطلوب مجلس ششم است

«نماینده»: به نظر شما از ميان نه مجلسی که داشتیم مجلس مطلوب، كدام مجلس بوده است؟

ناصری: مجلس ششم. اما ديگر تكرار شدنی نيست. چيزهای خوب اصولا تكرار نمی شوند.

«نماینده»: به نظر شما در حال حاضر كدام حزب اصلاح طلب قوی تر و به لحاظ تشكيلاتی منسجم تر عمل می كند؟

ناصری: معتقد هستم حزب اتحاد ملت ايران در شرايط فعلی اگرچه تازه كار است ولی به زودی يكی از احزاب موفقی خواهد بود كه در مصاحبه های بعدی من به شما مثال بزنم.

با تشکر از فرصتی که در اختیار «نماینده» قرار دادید.

نظر شما