شناسهٔ خبر: 39873 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ

آیا منطق فیلم «هیس ...» منطق درستی است؟

محمدعلی صدری نیا فرض کنید سناریوی فیلم قرار بود این گونه ادامه یابد که مراد، نیز در بازجوییها سخن از کودکیهایش به میان آورد؛ از اینکه او نیز در کودکی مورد آزار جنسی فرد دیگری قرار گرفته است و همه رفتارهایش به خاطر این ناراحتی روحی کودکی اش بوده است؛ حالا قانون باید مراد را هم ببخشد؟

هیس دخترها فریاد نمیزنندنماینده - سید محمدعلی صدری نیا؛ این روزها پوران درخشنده با فیلم جدیدش «هیس دخترها فریاد نمی زنند!» حرف تازه ای را با جامعه در میان گذاشته است.

 

فیلم در مورد دختری است که در شب عقدش اقدام به قتل نگهبان ساختمانی می کند و به قصاص محکوم می شود. چرایی قتل به هشت سالگی دختر - شیرین- برمی گردد؛ جایی که نگهبان خانه شان یعنی مراد، دختر را مورد آزار جنسی و تجاوز قرار می داده است و از همین رو ضربه های روحی شدیدی به وی وارد شده است. تا جایی که یک بار در شب نامزدی فرار کرده است، یک بار در آستانه ازدواج اقدام به خودکشی کرده است و در سومین ازدواج هم اقدام به قتل نگهبان ساختمانی می کند که قصد آزار دختر بچه دیگری را داشته است.

 

در طول فیلم مراد دستگیر و برایش حکم اعدام صادر می گردد؛ اما قانون با وجود این شرایط، باز هم حکم به قصاص دختر قاتل می دهد. تبرئه دختر به دو عامل بستگی پیدا می کند؛ رضایت ولی دم مقتول، که فردی معتاد است و در وضعیت ایست قلبی در بیمارستان بستری شده؛ و شهادت پدر و مادر دختر بچه ای که از طرف نگهبان مورد آزار جنسی قرار گرفته بود و شیرین برای نجات او اقدام به قتل نگهبان کرده است، که آنها هم برای حفظ آبروی خانواده خود از شهادت دادن در دادگاه پرهیز می کنند. و به همین دلیل شیرین در آستانه اعدام قرار می گیرد.

 

فیلم سه حرف مشخص دارد؛ اول اینکه چرا باید به خاطر عرف جامعه که دختران را به بیان نکردن خیلی از این اتفاقات برای حفظ آبرو سوق می دهد، چنین جنایتی گسترش یابد. دومین حرف فیلم که در سایه حرف اول بیان می شود این است که قانون در این مورد دچار ضعف است. و بروز این حرف در صحنه ای است که شهاب حسینی، بازرپرس پرونده خطاب به فرهاد آییش می گوید: «درخواست انتقالی ام را نوشته ام به واحد تدوین قوانین؛ سوالاتی دارم که شاید آنجا جوابشان را بگیرم.»

 

انتظار کارگردان این است که وقتی چنین اتفاقی ریشه در کودکی فرد داشته، باید قانون با انعطاف بیشتری نسبت به فرد عمل کند و او را محکوم به قصاص نکند. سخنی که در نگاه نخست حرف غلطی به نظر نمی آید. اما این نوع منطق دارای یک اشتباه بزرگ است. یک بخشی نگری بزرگ.

 

فرض کنید سناریوی فیلم قرار بود این گونه ادامه یابد که مراد، نگهبانی که عامل این ضربه روحی به شیرین بوده است، نیز در بازجویی ها سخن از کودکی هایش به میان آورد. از اینکه او نیز در کودکی مورد آزار جنسی فرد دیگری قرار گرفته است و همه رفتارهایش به خاطر این ناراحتی روحی کودکی اش بوده است.

 

فرض کنید فردی را که مراد ادعا کرده را نیز گرفتند و او نیز چنین ادعایی کرد و این ادعا نیز اثبات شد. و فرض کنید این دور همچنان ادامه داشته باشد. حالا قانون باید مراد را هم ببخشد؟ باید کابوس کودکی های مراد را هم ببخشد؟ و کابوس کابوس کودکی های مراد را ...؟ با این نوع برخورد آیا تصویر جامعه پیش رو تصویر مبهمی نخواهد بود؟ اینکه هر فردی به خاطر کودکی هایش دست به هر اقدامی بزند و قانون نیز او را تبرئه کند؟

 

در مقابل یک چنین معضل اجتماعی باید نگاه اجتماعی داشت. دوستی تعریف می کرد که وقتی چند سال پیش در صحنه اعدام بیجه حاضر شده بود، فریادهای او را شنیده بود که «بله من چنین کردم، اما شما در کودکی من کجا بودید؟» و آن دوست بعدها مرکزی را راه اندازی کرده بود برای رسیدگی به همین موارد، برای رسیدگی به کودکان خیابانی، به کودکان طلاق، به کودکانی که پدر و مادر معتاد دارند و ... برای اینکه کودکی های این افراد تبدیل نشود به خواستگاه جرایم فردا.

 

شاید جنس برخورد با معضلات اجتماعی باید این چنین باشد، نه انعطاف در قوانین، که خود موجب تشدید این گونه جرایم می شود. البته سومین حرف فیلم و کارگردان، به درستی از همین منظر بیان می شود.

 

سومین حرف فیلم تاکید بر آموزش خانواده ها دارد. در چندین صحنه فیلم بر روی بی دقتی والدین به فرزندانشان تاکید می شود و اینکه بزرگترین عامل شکل گیری چنین اتفاقاتی بی موالاتی خانواده ها است. خانواده هایی که نه برای فرزندشان وقت کافی دارند و نه برای شنیدن حرف هایشان گوش شنوایی. فیلم تاکید ویژه ای بر نقش بی مبالاتی این خانواده ها دارد که از این منظر، فیلم را به یک اثر آموزنده تاثیرگذار قابل تحسین تبدیل می کند.

برچسب‌ها:

نظرات مخاطبان 0 4

  • ۱۳۹۲-۰۶-۱۷ ۱۸:۴۷سپیده 0 0

    نکات جالبی بود
                                
  • ۱۳۹۲-۰۶-۲۶ ۱۵:۴۷معصومه 0 1

    سلام
    به نظرم اگر موضوع فیلم را در رفتارهای خانوادگی بیان می کرد و حول همان مبحث آزارهای جنسی فیلم را پیش می برد بسیار منسجم تر احساس می شد تا اینکه مثل هر کلیشه ی دیگر مقصر حل نشدن مسایل، حکم قصاص معرفی شود و برای مخاطب بی فایدگی آن مجسم شود تا کارآمدی اش.
    در ضمن خود خانم درخشنده راهکار خاصی برای حل اینگونه مسایل  پیشنهاد نداد و صرفا ناراحتی اش را از این آزارها اعلام کرد و نظرش را درباره ی قصاص
                                
  • ۱۳۹۳-۰۳-۲۱ ۱۲:۴۷زینب 0 0

    جدا از دیدن این نقد خوشحال شدم!از منظر جدیدی به قضیه نگاه کرده بود.دقیقا موافقم.هیچ چیز نباید بیخود اتفاق دیگری را توجیه کند.
                                
  • ۱۳۹۳-۰۷-۰۲ ۱۲:۵۹محسن 1 0

    سلام.بسیار نکات جالبی بود.همچنین اشتباه دیگر این فیلم این بود که در قانون کسی که شاکی خصوصی ندارد اعدام نمیشود.
                                

نظر شما