به گزارش نماینده، ایران در یادداشتی با عنوان «پسا توافق» به قلم حسین واله (عضو حزب منحله مشارکت و معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور، در دولت اصلاحات) نوشت: ایران و قدرتهای جهانی در آستانه توافق بزرگ قرار گرفتهاند. توافقی که پیامدهای بسیار گسترده در سطح منطقهای و جهانی خواهد داشت. با ورود به دوران جدید مناسبات خارجی، الزامهای سیاست خارجی ایران نیز دستخوش دگرگونی میشود. پیش و بیش از هر چیز باید نگرش خود را در سیاست خارجی با مقتضیات موقعیت نوین تطبیق داد.
وی میافزاید: به تابوشکنیهای بزرگ نیاز داریم. ایجاد توازن در مناسبات خارجی کشور اولین ضرورت دوران جدید است. در قلمرو سیاست منطقهای، اکنون به رویکردی در سیاست خارجی نیاز است که در عمل به همه همسایگان ثابت کند پیروزی ایران در مصاف اتمی با غرب پیروزی همه منطقه است و به زیان هیچ کشوری نیست. باید با وساوس خناسانی مبارزه کرد که میکوشند با القای ترس از ایران و جعل و نشر اکاذیبی چون احیای امپراتوری فارس، بازاری برای فروش اسلحه و میدانی تازه برای صرف اندوخته دولتهای نفتخیز خلیجفارس در جنگهای بیحاصل و جای پایی برای ادامه حضور خود دست و پا کنند. این مبارزه با حرف شدنی نیست. باید سیاستها با کمال ظرافت بازبینی و در چارچوبی تعریف شود که منافع مشترک با همسایگان را به حداکثر ممکن افزایش دهد و تنشها را به حداقل ممکن برساند.
نویسنده مدعی شد: میلیاردها دلار ذخایر همسایگان جنوبی ما میتواند به جای هدر رفتن در معاملات تسلیحاتی با غرب در توهم بالانس قدرت و دفاع در برابر خطر ساختگی ایران، صرف توسعه این کشورها و تکمیل ظرفیتهای یکدیگر و افزایش مزیتهای نسبی خویش گردد. اگر عربستان به صنعت هستهای صلحآمیز احساس نیاز میکند چرا ایران نباید پیشقدم همکاری فنی و علمی برای رفع این نیاز گردد؟ نیاز توسعه اقتصادی کشور به سرمایه خارجی چرا نباید بخشی با سرمایه همسایگان جنوبی ما تأمین گردد؟ همکاری امنیتی برای مبارزه با خشونت و ترور در کشورهای منطقه ما چرا باید از اتاق فرماندهی در کشورهای ثالث هماهنگ شود؟ اطراف ثالثی که در خوشبینانهترین حالت، منافع ملی خویش را جلوی منافع ما قرار میدهند. ما همسایگانی که هزاران سال باهم زندگی کرده و تلخ و شیرین رفتارهای یکدیگر را تجربه کردهایم و محکومیم تا آخر باهم بسازیم، چرا باید به جای تکیه به یکدیگر به نیروهایی تکیه کنیم که از محل منازعات ما ارتزاق میکنند؟ دسیسههای دشمنان ایران و منطقه که تاکنون برای برهم زدن توافق به کار گرفته میشد اکنون تغییر شکل داده برای خنثیسازی تأثیرات مثبت آن به کار خواهد افتاد.
نویسنده توضیح نمیدهد که؛
۱- با رژیم جنایتکار عربستان به عنوان سامان دهنده و حمایتکننده تروریسم تکفیری در منطقه چگونه میتوان «همکاری امنیتی برای مبارزه با خشونت در منطقه» داشت!؟
۲- منظور از دشمن در این نوشته کیست؟ آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و یا همه آنها!؟ این جبهه از فتنهگران و جریانهای ساختارشکن مدعی اصلاحطلبی در طول دو دهه گذشته به صراحت حمایت کردهاند و همان رژیمهایی هم هستند که تسلیحات به رژیمهای مرتجع و فاقد پایگاه مردمی در منطقه میفروشند و در عین حال از سوی فتنهگران و ساختارشکنان به عنوان دوست و شریک معامله مطرح میشوند.
۳- اگر این طیف دشمنند که نویسنده- به اقتضای مطلب - به دشمنی آنها اذعان میکند، چگونه است که باید سیاست خارجی را نسبت به دشمن عنود و سر موضع تغییر داد!؟ آیا این همان سیاستی نیست که به محور شرارت خواندن ایران پس از کمک دولت اصلاحات به اشغال افغانستان انجامید و باعث صدور حکم جلب برای رئیس دولت سازندگی با وجود سیاست تنشزدایی یک طرفه شد!؟