نماینده/ علی رجبی
Iranian Principlists and Challenge of 11th legislative election
On the eve of elections. iranian principlists have a big challenge about alliance of partie. In this article “Ali Rajabi” has investigated this challenge.
By: Ali Rajabi, Political Editor of Hamshahri newspaper.
بدون شک، یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی سال ۱۳۹۴، برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است که میتواند باعث تغییرات زیادی در فضای سیاسی کشور شود. پس از سه دوره حضور مستمر اصولگرایان در مجلس بهعنوان اکثریت و شکستهای متعدد اصلاحطلبان، به نظر میرسد انتخابات مجلس آینده نیز رقابتی گفتمانی از جنس آنچه “اصولگرا”–”اصلاحطلب” خوانده میشود، باشد.
اصولگرایان که همواره با مرزبندیهای مشخص درونی و بیرونی خود در فضای سیاسی کشور فعالیت میکنند نشان دادهاند که همواره در موسم انتخابات، به ضرورت همگرایی و ائتلاف با یکدیگر برای گذر از انتخابات و شکست جریان رقیب توجه میکنند.
تجربه نشان داده که در ۱۲، ۱۳ سال اخیر، هرگاه جریان اصولگرایی در انتخابات به همگرایی و تعامل سازنده رسیده توانسته با حداقل گزینهها به عرصه انتخابات وارد شده و کار را یکسره کند. البته میزان تلاش برای رسیدن به همگرایی در احزاب مختلف داخل جریان اصولگرایی بسته به اعتقاد آنها به اصل کار جمعی، احساس خطر نسبت به قدرت رقیبان و ... نیز دارد.
شواهد نشان میدهد که در آستانه این انتخابات نیز، اصولگرایان در تلاش هستند تا با طراحیهای پشتصحنه و بهدوراز چشم رقیب، نسبت به ساماندهی فعالیت انتخاباتی خود اقدام کنند. تشکیلات خودجوش “شورای همگرایی اصولگرایان” که مدتی است فعالشده و در استانهای مختلف همایشهایی نیز برگزار میکند را میتوان در همین راستا تحلیل کرد. البته حجتالاسلام سید رضا تقوی که مسئولیت این شورای همگرایی را برعهده گرفته، هرگونه انتخاباتی بودن آن را رد کرده و همواره بر این نکته تأکید میکند که این حرکت جمعی بسته به نیاز همیشگی جریان طبیعی انقلاب اسلامی است و بعد از انتخابات نیز تداوم نیز خواهد داشت.
در سوی دیگر، از گوشه و کنار خبرهای متعددی از نشستهای خصوصی احزاب اصلی و فراگیرتر اصولگرا با یکدیگر به گوش میرسد. آنچه مسلم است این است که تشکلهای اصلی سازنده جریان اصولگرایی نشستهایی را برای حل اختلافات و تدوین منشوری مورد توافق اکثریت در حال برگزاری هستند که به نتیجه رسیدن یا نرسیدن آن، میتواند سرنوشت انتخابات آتی و چهبسا سرنوشت دولت بعدی را نیز رقم بزند.
بر همین اساس میتوان احزاب اصولگرای تأثیرگذار در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
۱. “احزاب سنتی” با محوریت جبهه پیروان خط امام و رهبری و حزب مؤتلفه اسلامی
۲. “تحولخواهان” شامل جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان و هواداران حدادعادل و احمد توکلی
۳. “بازماندگان دولت قبل” با محوریت جبهه پایداری و برخی از وزرای دولت سابق
در این میان برخی شخصیتهای اصولگرا که هریک خردهجریانی را نمایندگی میکنند، نیز وجود دارند که تاکنون وضعیت آنها بهروشنی مشخص نشده است: چهرههایی مانند علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محسن رضایی و البته نفراتی همچون سعید جلیلی و علیاکبر ولایتی.
جریانات رقیب اصولگرایی نیز در تلاش هستند تا از میان همین خردهجریانات اقدام به یارگیری کرده و مانع اتحاد یکپارچه میان اصولگرایان شوند. این برنامه عملیاتی، بهطور ویژه برای نفراتی چون علیاکبر ناطق نوری، علی لاریجانی و محمدرضا باهنر در حال اجراست که این آخری بهروشنی، آب پاکی را بر دست آنان ریخت. باهنر در یکی اظهارنظر رسانهای در روزهای پایانی بهمنماه ۹۳، گفت: “ما تنها با دوستان اصولگرای خود ائتلاف میکنیم... ما ائتلاف با برخی دوستان اصولگرای خود را که تندرو خطاب میشوند به اصلاحطلبان ترجیح میدهیم و ممکن نیست بخواهیم با اصلاحطلبان ائتلاف کنیم. ”
به موازات همین راهبرد، رسانههایی که در تلاش هستند تا جریان اصولگرایی به وحدت حداکثری نرسند، به بزرگنمایی موارد اختلافبرانگیز میپردازند. یکی از خطوط خبری که همواره پیگیری شده پیوند دادن احمدینژاد و اصولگرایان است. خبرسازیهای متعدد از دیدارهای موهومی احمدینژاد با اصولگرایان در همین راستا قابل بررسی است.
نکته قابل طرح دیگر، تلاش برای تفرقهاندازی است. چنانکه روزنامه اعتماد در گزارشی نوشته است که حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران و علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان، طی جلسهای به این اتفاق نظر رسیدهاند که اگر اصولگرایان نتوانند به وحدت برسند، ائتلافی مشترک، به سرلیستی “احمد توکلی” را برای تهران آماده کنند. یا روزنامه ابتکار مدعی شده که اصولگرایان نزدیک به آیتالله مصباح یزدی (جبهه پایداری) و حامیان حداد عادل در صورت کسب اکثریت مجلس لاریجانی را کنار خواهند زد. این روزنامه در ادامه خبرسازی خود مدعی شده که باهنر مسئولیت لابیگری برای حذف لاریجانی را برعهده دارد و قرار است او جایگزین لاریجانی باشد! حالآنکه در عقل سالمی که کمی از سیاست سر دربیاورد، بهروشنی از قرابت “باهنر- لاریجانی” باخبر است.
اصلاحطلبان و چالش افراطیها
هنوز هم جرم بسیار بزرگ سیاسی- اقتصادی و امنیت فتنه ۸۸ دامنگیر اصلاحطلبان است و آنان به همین راحتیها نمیتوانند از تبعات، آنچه گذشت رهایی یابند. تعطیل شدن ۳ حزب اصلی آنها، یعنی جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب اعتماد ملی، در کنار در حاشیه قرار گرفتن بسیاری از چهرههای تأثیرگذار سیاسی آنها باعث شده تا اصلاحطلبان به فکر پوستاندازی درونی و بدون سروصدا با بهرهگیری از فرصت ابزارهای دولتی و با کمترین هزینه (مالی و سیاسی) ممکن باشند.
اصلاحطلبان که هیچگاه حاضر به مرزبندی روشن با فتنهگرانی که از درون خود آنها نیز برخواستهاند، نشدند در تلاش هستند تا با نامهای جدید و کنشگران اجتماعی تازه و مقبول نظام، وارد کارزار شده و با تجدید قوا، سایر گروههای منتقد جریان اصولگرایی را نیز جذب خود کنند.
تأسیس حزب ندا با محوریت صادق خرازی مشاور رئیس دولت اصلاحات و تأسیس حزب اتحاد ملت ایران (که برخی آن را نسخه بدلی حزب مشارکت) میدانند، در همین راستا صورت گرفته است. همچنین فعال شدن حزب کارگزاران سازندگی (مدیران دولت هاشمی رفسنجانی) و پیوستن برخی چهرههای اصلاحطلب به شورای مرکزی آن در پاییز گذشته، نشان از همین نزدیکی دارد؛ چنانکه مرعشی که سخنگوی کارگزاران سازندگی است میگوید که حزب متبوعش قصد ندارد بهطور مستقل وارد انتخابات شود بلکه در چارچوب مجموعه اصلاحطلبان وارد انتخابات خواهند شد.
سؤال مهمی که اصلاحطلبان با آن مواجه هستند این است که در صورت پیروزی در انتخابات چه کسی باید رئیس مجلس دهم باشد؟ اولین گزینه مطرح آنها علی لاریجانی بود که تاکنون پالس چندانی به اصولگرایان نداده است. البته او پالس مثبتی نیز به اصلاحطلبان نداده است. خبرسازیهای پیاپی اصلاحطلبان نشان از تلاش آنها برای جذب لاریجانی و اعضای فراکسیون رهروان مجلس نهم به عضویت در فراکسیون اصلاحطلبان مجلس دهم، دارد؛ تلاشی که البته به نظر بیهوده است. تلاش این جریان برای تفرقهاندازی در میان اصولگرایان تا حدی پیش رفته که رسانههای منتقد اصولگرایان دست به خبرسازیهایی بیپایه و اساس زدهاند. بهطور مثال، روزنامه ابتکار با ارائه تحلیلی عجیب مدعی شد که اصولگرایان به دنبال کنار گذاشتن لاریجانی از مدیریت مجلس هستند!