شناسهٔ خبر: 72800 - سرویس سیاست
منبع: تسنیم

امام خمینی(ره): سفارت آمریکا که جوانان گرفتند، مرکز توطئه و جاسوسی بود

آمریکا آن مرکزى هم که جوانهاى ما رفتند گرفتند- آن طور که اطلاع دادند- مرکز جاسوسى و مرکز توطئه بوده است. امریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهى هم اینجا براى توطئه درست کنند، و جوانهاى ما بنشینند و تماشا کنند.

به گزارش نماینده به نقل از جماران، تثبیت روزافزون موقعیت جمهوری اسلامی و استحکام بنیان‌های اجتماعی و برگزاری موفقیت‌آمیز چندین انتخابات برای جایگزینی ارکان نظام نوپای اسلامی به جای رژیم وابسته شاهنشاهی، امیدهای آمریکا را در سرنگونی قریب‌الوقوع آن به یأس تبدیل و بر دشمنی‌ها و توطئه‌های روز به روزش می‌افزود، مخالفت آمریکا با درخواست مشروع ملت در استرداد شاه، بلوکه کردن ۲۲ میلیارد دلار اموال و دارائی‌های ایران، خبر ملاقات اعلام نشده آقای بازرگان با برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید در الجزیره و... و در کنار این همه پیام دهم آبان ۱۳۵۸ امام خمینی(س) به دانش‌آموزان، دانشگاهیان، طلاب و روحانیون در آستانه ۱۳ آبان‌ماه مبنی بر گسترش حملات خود علیه آمریکا و اسرائیل، دستمایه‌ای شد تا گروهی از نیروهای مسلمان دانشگاهی با نام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده و پس از شکستن مقاومت تفنگ‌داران آمریکایی نگهبان سفارت، جاسوسان آمریکایی را بازداشت کردند. تصرف سفارت آمریکا که در فرهنگ انقلاب اسلامی به «اشغال لانه جاسوسی» معروف شد، مورد حمایت امام خمینی(س) قرار گرفت و از طرف ایشان به نام انقلابی فراتر از انقلاب اول نامیده شد:

«و آن مرکزى هم که جوانهاى ما رفتند گرفتند- آن طور که اطلاع دادند- مرکز جاسوسى و مرکز توطئه بوده است. امریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهى هم اینجا براى توطئه درست کنند، و جوانهاى ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشه‏ هاى فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتى بکنیم و جوانها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایى که رفتند. جوانها یک کارى کردند براى اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوانها را. یک شاهى که در طول پنجاه سال این مملکت را به غارت کشیده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است، و بالاتر از این، این قدر قتل نفس کرده است، کشتار عمومى کرده است، پانزده خرداد- آن طورى که معروف شد- پانزده هزار نفر کشته شده است. در روز پانزده خرداد و از آن وقت تا حالا شاید صد هزار نفر ما مقتول داشته ‏ایم و چند صد هزار نفر معلول داشته ‏ایم، که ما هر روز مواجه با این معلول ها هستیم. الآن به من گفتند که معلولینى که در اینجا هستند روز عید غدیر، معلولین یک دست ه‏اى از اینهاست. بسیارى از اینها همان معلولین زمان این انقلاب است و به دست آنها شده. گفتند که روز عید غدیر جلسه‏ اى دارند شما هم بیایید، البته من هم مى‏ روم آنجا. توقع دارند که یک کسى که پنجاه سال به این ملت آن طور کرده است و حالا امریکا با یک بهانه بیخود او را برده است نگه داشته در پناه خودش، و برایش وسائل آرامش تهیه کرده است، و به اسم مریض بودن یا به واقع مریض بودن- فرقى نمى ‏کند- او را برده در آنجا و نگه داشته، و جوانهاى ما که آنجا اظهار مخالفت مى‏ کنند، آنها را یا متفرق مى‏ کنند یا حبس مى‏ کنند. به همین دو، سه روز که در آن مجسمه آزادى- که یک دروغ شاخدارى است در امریکا، آزادى- جوانهاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و یک پارچه بستند به آنجا که شاه را باید بدهید. پلیس رفته و آنها را متفرق کرده و چند نفر از آنها را گرفته است. توقع این هست که جانىِ دستِ اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمایت از او بکنند، و اینجا هم مرکز توطئه درست کنند، و مرکز پخش چیزهایى که توطئه‏ گرى است درست بکنند، نمى‏ دانم، همه چیزهایى که مى‏ خواهند بکنند، بکنند و ملت ما و جوانهاى ما و جوانهاى دانشگاهى ما و جوانهاى روحانى ما بنشینند تماشا کنند تا خون این صد هزار نفر تقریباً- یا کمتر و بیشتر- هدر برود، براى اینکه احترامى قائل بشوند به آقاى کارتر و امثال اینها. توطئه ‏ها نباید باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر این خرابکاری ها نبود، اگر آن کار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اینجا موجود باشند. اما وقتى توطئه هست در کار، وقتى که آن طور کارهاى فاسد انجام مى‏ گیرد، ناراحت مى‏ کند جوانهاى ما را. جوانها توقع دارند در این دنیا که مملکتشان- که این قدر برایش زحمت کشیدند- دستشان باشد. وقتى مى‏ بینند توطئه است که مى‏ خواهند که دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چیزشان به باد برود، نمى‏ توانند بنشینند. توقع نباید باشد که آنها بنشینند تماشا کنند. و آنها چپاولگری هایشان را کردند، حالا توطئه‏ هاشان را بکنند و رشد پیدا بکند این توطئه و چه بشود. جوانهاى ما باید با تمام توجه و با قدرت این توطئه ‏ها را از بین ببرند. »

(صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۴۹۱-۴۹۳)