شناسهٔ خبر: 43420 - سرویس سایر حوزه‌ها
منبع: فارس

گودرزی: خیلی زود «مادر» سینما شدم

فاطمه گودرزی گفت: دلیل اصلی آمدنم به تلویزیون، رکود سینما بود. شرایط اقتصادی و وضعیت سینما به گونه‌ای شد که فیلمساز و تهیه‌کننده و کارگردان همه به سمت قصه‌هایی رفتند که خیلی باب میل من نبود.

به گزارش نماینده ؛ مجموعه تلویزیونی «خانه‌ای روی تپه» به کارگردانی «داریوش یاری» که به تازگی پخشش به پایان رسیده، ارتباط خوبی با مخاطبان خود برقرار کرد.

سادگی روایت این سریال، باعث شد تا از برخی عوامل این سریال نظیر داریوش یاری(کارگردان)، جابر قاسمعلی (نویسنده)، فاطمه گودرزی، بیژن امکانیان و مرتضی آتش سرو (بازیگران) دعوت کنیم.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با «فاطمه گودرزی» است که البته از ما خواست تا در ابتدای مصاحبه بیوگرافی از او نزنیم. او معتقد است اکثر بیوگرافی‌های که از این بازیگر در فضای مجازی موجود است همه پر از اشتباه است.

* شما در سال‌های اول حضورتان بیشتر به سمت سینما گرایش داشتید درحالی که بعد از آن دیدیم حضورتان در تلویزیون بیشتر شد، آیا دلیل خاصی داشت یا فقط به علاقه شما به تلویزیون برمی‌گشت؟

-شکی در این نیست که من بازیگر دوست دارم وارد طیف‌های بیشتری بشوم ولی دلیل این نبود. دلیل اصلی رکود سینما بود. شرایط اقتصادی و وضعیت سینما به گونه‌ای شد که فیلمسازان و تهیه‌کننده و کارگردان همه به سمت قصه‌هایی رفتند که خیلی باب میل من نبود. این بود که یواش یواش شد مثلث‌های عشقی که شاید من در آن نمی‌گنجیدم و بنابراین کم کم جذب تلویزیون شدم. البته به نظرم آقای ضرغامی هم زرنگی کردند و با موقعیت‌های خوب بازیگران و حتی فیلمسازان خوب را جذب خودشان کردند.

* با این شرایط در سینما، تلویزیون فضای بهتری داشت؟

-من تلاش کردم حالا که قرار است در تلویزیون کار کنم آثار خوب را قبول کنم. از یک طرف خیلی خوب بود و تعداد بیشتری از مردم می‌توانند ما را ببینند. ولی از لحاظ کیفی به دلیل محدودیت‌هایی که وجود دارد، که باید هم وجود داشته باشد چون با همه طیف‌ها سر و کار دارد، برخی از کارها شاید خیلی قوی نباشد.

من هم تلاش کردم بهترین فیلمنامه‌ها را قبول کنم. البته آن زمان که در سینما کار می‌کردم، خیلی متمرکز بودم روی این ماجرا که سالی یک فیلم بیشتر کار نکنم. واقعا هم سالی یک فیلم بیشتر کار نکردم در حالی که موقعیت این بود که در تعداد بیشتری از فیلم‌ها حضور داشته باشم. آن موقع‌ها هم هر سه تا چهار سال یک بار هم یک سریال بازی می‌کردم که سریال‌های بسیار خوبی انتخاب می‌کردم مثل آپارتمان، رعنا یا دردسر والدین.

* در تله‌فیلم‌های خوبی هم حضور داشته‌اید.

-الان که تله فیلم هست و علی رغم اینکه خیلی از دوستان از حضور در تله فیلم خوششان نمی‌آید، به نظرم در این آثار پیدا می‌شود قصه‌های نابی که بسیار جذاب هستند. مثلا من تله فیلم ماه منیر ساخته خانم لرستانی را خیلی دوست دارم چون دیدم که مردم ارتباط عمیقی با آن برقرار کردند و مردم در مواجه با من این فیلم را بر زبان می‌آورند.

* علی رغم اینکه در این کار لهجه هم داشتید؟

-بله. برخی از کارها چون از دل برمی‌آید خیلی هم به دل می‌نشیند و مردم از آن لذت می‌برند. البته خیلی هم دوست ندارم در همه کارها باشم و مدام دیده شوم. تله فیلم در حقیقت مجالی را می‌دهد که هم کار کنم و هم کار نکنم.

* در حقیقت تله فیلم توانست خلاء آثار خوب سینمایی را برای شما پر کند.

-بله. واقعا همین‌طور است. البته شاید برای برخی آغاز فیلمسازی و کلاس درس باشد.

* قصه‌های سریال خانه‌ای روی تپه بسیار ساده است. این سادگی منجر شده که مخاطب به آن دل بدهد و با کار همراهی کند. در این کار خبری از پیچیدگی‌های تحمیلی نیست.

-وقتی آقای یاری درباره این قصه با من صحبت کردند، من هیچ شناختی نسبت به ایشان نداشتم ولی وقتی درباره کار با من صحبت کردند از آن خوشم آمد. فیلمنامه را که خواندم دیدم با اثری کاملا ساده و روان مواجه هستم. به ویژه که من کار در حوزه نوجوانان را دوست دارم و قبلا هم تجربه‌اش را داشتم هرچند که کار بسیار سخت و دشواری است. یک پاکی بازیگران نوجوان در کار خود دارند که می‌توانند آن را به ما بازیگران انتقال دهند و هیچ ریایی وجود ندارد. قصه‌های این سریال هم جذابیت‌های بسیاری داشت.

البته من یک پیشنهاد هم به آقای یاری دادم و آن این بود که به لهجه گیلکی صحبت کنم که کمی ترس و واهمه داشتم و می‌ترسیدم که نکند از پس آن بربیایم چون لطمه بدی وارد می‌کرد.

* قبلا با این لهجه آشنایی داشتید؟

-کار نکرده بودم ولی از آنجایی که زبان‌های بومی را بسیار دوست دارم، این پیشنهاد را دادم. من قبل از این یک تله فیلم به زبان آذری داشتم که خوب جواب داد و زبان گلیکی هم فکر می‌کردم که می‌توانم ادا کنم. آن جا هم افرادی بودند که به من کمک می کردند. بیشترین کمک هم بازیگران نقش فرزندانم داشتند. یک کارشناس لهجه هم آمدند که به من کمک کنند، حتی از مردم بومی آنجا هم برای ادای برخی کلمات و جملات استفاده کردم. نمی‌دانم که از پسش برآمدم یا خیر ولی تمام سعیم را کردم.

ساخت کارهای ساده بسیار سخت‌تر از آثار پر پیچ و خم است و اینجور فیلم ساختن بسیار سخت است. صحنه‌آرایی و جای دوربین نیز از نکات مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد تا عین زندگی بشود. اینطوری کار خیلی سخت می‌شود. من آن موقع کمتر متوجه خوش ذوقی‌های آقای یاری بودم و بعدا بیشتر فهمیدم. ایشان خیلی ساده با دوربینش کار می‌کرد ولی دقیقا می‌دانست چه می‌خواهد. وقتی هم کار را می‌بینم متوجه شدم که هر پس زمینه‌ای که برای بازیگران گذاشته، گویای چیزی است و بسیار خشنود و راضی هستم که ۴ ماه دوری از خانه و خانواده‌مان جواب داد و اثر قابل توجهی شده است.

* روابط بین افراد طوری درآمده که بسیار به ذهن مخاطب نزدیک است و لهجه‌ها در کار تنیده شده و به زور به آن الصاق نشده است.

-ما بازیگران بسیاری در کار داشتیم. بسیاری از آنها افرادی بودند که از جاهای مختلف آمده بودند ولی برای به کار بردن لهجه هیچ اجباری نبود و هر کس که خودش می‌خواست از لهجه استفاده می‌کرد و هر کس هم که نمی‌خواست می‌توانست بدون لهجه صحبت کند. هرکدام هم می‌توانستند با لهجه خودشان صحبت کنند تا به کار لطمه‌ای وارد نشود.

* استفاده از لهجه یکجورایی ریسک می‌کنید. مثلا در یک اثر لری است، یکی آذری و دیگری شمالی. شاید لهجه لری به واسطه اینکه زادگاه شماست توجیه پذیر باشد.

-البته بگویم که من متولد بروجرد که به اشتباه در بیوگرافی ام در اینترنت می‌آید نیستم ولی خانواده‌ام، اصالتا به آنجا برمی‌گردند البته پدر و مادرم هم حتی لری بلد نیستند. ولی من دوست داشتم که لهجه اقوام را یاد بگیرم. در کار ماه منیر هم از آنجایی که خانم لرستانی از دو طرف لر هستند، کمک بسیاری به من کردند. گاهی اوقات کار خیلی سخت می‌شد و حتی جابه‌جایی فتحه و کسره افعال معنی آن را کاملا عوض می‌کرد. به همین دلیل برداشت‌های مختلفی گرفته می‌شد تا من بتوانم اصلاحش کنم.

* فکر نمی‌کنید بخشی از ماندگاری آثاری که در آن حضور پیدا می‌کنید به خاطر حضور خود شما به عنوان بازیگری است که مردم دوستش دارند؟

-این موضوع را من نباید بگویم و مردم باید نظر بدهند. من فقط هر کاری را که قبول می‌کنم سعی می‌کنم تا جایی که در توانم هست خوب بازی کنم. این توان هم متغیر است و تلاشم را می‌کنم که مردم در یادشان باقی بماند.

* تعامل شما با آقای یاری در این سریال چطور بود؟

-قطعا در همه کارها من با کارگردان تعامل دارم. من معمولا نظراتم را به کارگردانهایی که با آنها کار می‌کنم، می‌دهم. اما ممکن است یک کارگردان خصوصیت اخلاقی‌اش طوری باشد که دوست داشته باشد همه چیز همان‌طور که او می‌خواهد جلو برود و در حقیقت از قبل فیلمش را در ذهنش ساخته است. اما در این میان هستند کارگردان‌هایی که به حرف بازیگر با آرامش گوش می دهند و هرجا که احساس کنند حرفی که زده می‌شود درست است و امکان تغییری وجود دارد، حتما این کار را می‌کنند. در سریال خانه‌ای روی تپه هم همین طور بود و بارها هرکدام از ما بازیگران که احساس می‌کردیم صحنه احتیاج به تغییر دارد، با کارگردان در میان می‌گذاشتیم و ایشان اگر موضوع قابل انجام بود؛ انجام می‌دادند.

* در این سریال، نقش زنی را ایفا می‌کنید که همسرش را از دست داده و در عین حال مادر یک خانواده است. ما می بینیم که او علاوه بر غمی که در چهره دارد کاملا بر اوضاع مسلط است و حتی سریال جاهایی هم مفرح می شود.

-بله. کاملا درست است. اتفاقا خبرنگار دیگری از من پرسید که چرا در این سریال نقش یک مادر بداخلاق را بازی می‌کنید. من هم گفتم که اتفاقا من بداخلاق نیستم. در لحظاتی با تندی به بچه‌ها نسبت به آنها عشق می‌ورزد. ولی افسردگی و غمی امکان دارد در چهره‌اش ببینیم که به خاطر از دست دادن فرزندش است. اصلا سریال با مرگ همسر او آغاز می‌شود. در حقیقت مسئول زندگی خود را از دست داده است و دو بچه را باید حمایت کند که پسرش نوجوان سر بزرگی است. در کنار آن مشکلات اقتصادی هم مزید بر علت شده است و در نتیجه کار به جایی رسیده که او غمی در چهره‌اش دارد. اما در عین حال لحظاتی هم هست که وقتی این بارها کمتر می‌شود و او محبتش را بروز می دهد.

* سریال خانه‌ای روی تپه همراه خود سبک زندگی هم به همراه دارد. شما این موضوع را قبول دارید؟

-این جور قصه‌ها داستان‌های بسیار پیش پا افتاده زندگی را مطرح می‌کند و پیچیدگی‌هایی که شاید در سریال‌های دیگر وجود دارد، در این سریال نیست و اگر چیزی هم وجود دارد با سادگی بیان می شود. نوع روایت هم به نگاه کارگردان برمی‌گردد. در واقع قصه‌هایی که مربوط به کودکان می‌شود، بسیار ساده است. چون موضوعیت سریال هم روی طیف نوجوان است، این سادگی در کار موج می‌زند.

* به نظرتان چنین کارهایی کارکرد آموزشی هم برای خانواده‌ها دارد؟

-صد در صد. هر بار اتفاقی در قصه می‌افتد که از طرف اعضای خانواده اصلی، چیزی به مخاطب ارائه می‌شود. مسائلی نظیر گذشت، صبوری، عدم قضاوت و داوری و ... همه در دل کار قرار داده شده است و خودم هم هربار می‌بینم این پیام‌ها و موضوعات را درک می‌کنم.

* بازخوردهایی که از سریال گرفته‌اید چه بود؟

-پسر من دانشجوست و گفت که من فکر نمی‌کردم که همکلاسی‌هایم با کار ارتباط برقرار کرده باشند. گفتم مگر تو با کار ارتباط برقرار نکردی؟ گفت من خیلی. ولی همیشه چون فکر می‌کنم مادرم در کار بازی می‌کند، طبیعتا تا پایان کار نگاه می‌کنم. ولی وقتی همکلاسی‌های من سر کلاس درباره قصه‌های سریال حرف می‌زنند، می‌فهمم که آنها هم از کار خوششان آمده است. من دوستانی در دوبی دارم که آنها هم از این سریال استقبال کرده‌اند.

* شما در این سریال با بازیگران پیشکسوت دیگری هم هم بازی شدید، این رویارویی‌ها چطور بود؟

-من همیشه دوست داشتم که با پیشکسوت‌ها و اساتید هم بازی بشوم ولی در این کار این رویارویی‌ها بسیار کمتر اتفاق افتاد. حتی در قسمت‌هایی که من با آقای پسیانی کار داشتم و بین این دو شخصیت روابط عاطفی برقرار میشد، ولی باز هم ما روبروی هم قرار نگرفتیم و با هم کار نکردیم. یک ظرافت‌هایی را آقای یاری در نظر گرفتند که به دلیل محدودیت‌های تلویزیون ما روبروی هم قرار نگرفتیم. قصه بسیار هنرمندانه پیش رفت و علی رغم اینکه این دو بازیگر هیچ وقت روبروی هم قرار نمی‌گیرند، یک قصه عاشقانه زیبا تصویر شد. یکی از حسن‌های کار این بود که حضور بازیگران پیشکسوت بر جذابیت این سریال اضافه کرد.

* شما اغلب در سریال‌هایی که بازی می‌کنید، وجهه مادر بودتان غالب بر سایر وجه‌هایتان است.

-به هر حال حرفه ما اینطوری است. جایی هم که خبطی بکنیم، تا آخر با ما همراه است. اگر یکبار نقش مادر را ایفا کنی، تا آخر دیگر مادر هستی. من یادم است در سینما که بودیم، من خیلی زود شروع کردم به ایفای نقش مادر. آن هم به خاطر کمک بود و وظیفه خود دانستم. از آن به بعد نقش‌هایم همه مادر شد ولی سعی کردم مادرهایی که ایفا می‌کنم با هم فرق داشته باشند و متفاوت باشند. هر بار هم سعی کردم که این تفاوت‌ها را به شکلی ایفا کنم. البته نقش‌های دیگر هم ایفا کرده‌ام ولی دیده نشده است. یا تله‌فیلم بوده که کمتر دیده شده است یا دلایل دیگر. سینما و سریال بیشتر دیده می‌شود.

* مخصوصا تلویزیون که اگر مردم با شما ارتباط برقرار کنند، وقتی اسمتان را در تیتراژ ببینند، حتما کار را می‌بینند.

-این مایه خوشحالی من است.

* این روزها در سینما هم حضور دارید.

-بله. آقای قربان محمدپور فیلمی را برای جشنواره آماده می‌کنند که هنوز تمام نشده است.

* اینجا فضا چطور است؟‌آن تفاوتی که به دنبالش بودید، محقق شده است؟

-کاملا متفاوت است. آنجا درباره مردی است که زن دوم می‌گیرد که قالب طنز بالایی دارد و فکر می‌کنم که با استقبال روبرو می‌شود. موقعیت طنز بالایی در آن وجود دارد.