هفته نامه«نماینده»- بیش از دوسال از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب میگذرد و آن طور که دولتیها ژست گرفته بودند، گمان میرفت كه به ۲۴ دستور رهبری در حوزه اقتصاد، جامه عمل پوشانده شود. اما شواهد نشان میدهد نه تنها به ۲۴ دستور اقتصادی رهبری در عمل توجه خاصی نشده، بلکه بسیاری از اقدامها و سیاستها، خواسته یا ناآگاهانه، با سیاستهای اقتصاد مقاومتی در تناقض بوده است. در این میان رهبر معظم انقلاب در نوروز ۹۵ بار دیگر و این بار با تأکید بیشتر، سال جاری را سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامیدند. بهواقع سؤال این است كه چرا رهبر انقلاب بعد از دو سال، بار ديگر بر اقتصاد مقاومتی تأکید کردند؟
برای بررسی پاسخ این سؤال، هفتهنامه «نماینده» سراغ دکتر «مسعود دانشمند»، دبیرکل خانه اقتصاد ایران رفته و از او پرسیده است چه نمرهای به دولت درباره اقتصاد مقاومتی میدهید؟
بیش از دو سال از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری میگذرد، اما با این حال، ایشان امسال را نیز سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل نامیدند! اولین سؤال من از شما این است كه چرا این نام بار دیگر از سوی ایشان تکرار و یا بهتر است بگویم تأکید شده است.
مهمترین معضلی که امروز، پیشروی جامعه ایران قرار دارد، معضل اشتغال است. ما اكنون چیزی حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر بیکار داریم که برای اشتغال این تعداد از افراد مجبور هستیم به سمت تولید داخلی حرکت کنیم. چرا که هیچ اتفاقی جز تکیه بر افزایش تولید داخلی، توان حل معضل بیکاری را ندارد. برای افزایش این تولید نیز، نیازمند شناسایی یک بازار برای فروش تولیدات خودمان هستیم. با توجه به این زنجیره، خواهیم دید از آنجا که ما در سالهای گذشته از طریق فروش نفت درآمدهای زیادی داشته و به این درآمدها عادت کردهایم. امروز با کاهش شدید این درآمدها روبهرو بوده و به نظر میرسد وضعیت موجود ادامه داشته و حداقل تا پایان سال ۲۰۱۷ م. نیز قیمت نفت از ۵۰ دلار فراتر نرود. سؤال اساسی که وجود دارد این است که در چنین شرایطی چه باید کرد؟ بنابراین تنها راه موجود، ساختن بنیادی اقتصاد ملی براساس توانمندیهای خودمان است. باید از حالت تک بعدی و تک محصولی خارج شده و بتوانیم حداقل ۴ کالای اساسی را به عنوان کالای صادراتی عمده خودمان مطرح کنیم. یعنی باید بتوانیم به جز نفت در محصولاتی مانند: «صنایع پتروشیمی، محصولات ساختمانی، فولاد و صنایع مس» در سطح جهانی به یک صادرکننده بزرگ تبدیل شویم. در این صورت اقتصاد ما یک اقتصاد مقاوم خواهد شد. در این صورت اگر صنایع مس نیز در دنیا صدمه ببینند صنایع ساختمانی، پتروشیمی و فولادی ما همچنان وجود داشته و با آسیب در صادرات یک محصول، اقتصاد ما دچار مشکلات اساسی نخواهد شد. قطعاً اقتصادی که با تصمیم چند کارتل نفتی دچار مشکل شود، در برابر تکانههای جهانی مقاوم نخواهد بود.
در واقع جنابعالی خروج از اقتصاد تک محصولی و حرکت به سمت یک اقتصاد چند محصولی را یکی از پارامترهای عملی شدن اقتصاد مقاومتی میدانید؟
بله، ضمن اینکه ما به دلیل دارا بودن یک اقتصاد نفتی، به بازارهای هدفمان به صورت موردی یا یکبارمصرف نگاه میکنیم. در حالی که باید به بازارهای هدف به صورت عمیق نگاه کرد تا بتوانیم در آنها ماندگار شویم. ضمن اینکه نباید در فروش کالاهای خودمان به دولت و فروش نفت متکی باشیم که حالا در کنار نفت بتوانیم به چند کشور محدود بخاری نفتی هم بفروشیم! یعنی باید کالاهای ما بدون اتکا به دولت قابلیت رقابت در بازار را داشته باشد. بنابراین لازم است که کالاهای ما چه از لحاظ قیمتی و چه به لحاظ کیفیت، رقابتی شود که این موضوع مستلزم تولید صحیح با کاهش مصرف انرژی و افزایش بهرهوری است. مجموعه تمام این اقدامات به این معناست که ما باید در سال ۹۵ اقتصادی داشته باشیم که از شعار در رسانهها و تابلوها به سمت عمل کردن به اصول اقتصاد مقاومتی حرکت کند.
با توجه به اینکه حدود ۱۰ سال از ورود واژه اقتصاد مقاومتی به ادبیات سیاسی- اقتصادی کشور و بیش از ۲ سال از ابلاغ این سیاستها از سوی مقام معظم رهبری میگذرد. شاید حرف زدن از مبانی و کلیات آن تکراری شده باشد. به نظرتان با توجه به عملکرد دولت یازدهم پس از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، زمینههای عمل به آن در سال جاری فراهم است؟
واقعیت این است که دولت تلاش چندانی در این زمینه نداشته است. اما با توجه به کاهش درآمدهای نفتی، دولت مجبور است به سمت اجرای چنین سیاستهایی برود. در واقع نگاه دولت باید یک نگاه عملیاتی شده و دولت به صورت میدانیتری به قضایا نگاه کند. نگاه به اقتصاد مقاومتی باید به نگاه عملگرایانه تبدیل شده و از حالت تئوری، سمینار و کنفرانس بیرون بیاید. بنده و دوستانم در خانه اقتصاد ایران یک اندیشکده اقتصاد مقاومتی تشکیل دادهایم تا ببینیم چه طرحهایی قابلیت اجرایی دارد تا بتوانیم آنها را عملیاتی کنیم. لذا هیچ راهی جز اجرای اقتصاد مقاومتی وجود ندارد. اینکه مجدداً با منابع و درآمدهای ارزی برویم و کالاهای چینی وارد کشور کنیم و کارگران ایرانی را بیکار و برای کارگران چینی ایجاد اشتغال کنیم، راهحل ما نیست.
در قریب به ۳ سالی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، کدام اقدام دولت را میتوان در راستای عمل به اقتصاد مقاومتی و کدام اقدام دولت را در مغایرت با آن دانست؟
بنده چیزی در مخالفت و مغایرت نمیبینم اما از سویی، هیچ اقدامی نیز در راستای اجرایی شدن این اقتصاد از سوی دولت مشاهده نمیشود. یعنی انرژی که دولت باید بگذارد تا این قطار در ریل مناسب قرار گرفته و با سرعت مناسب حرکت کند، دیده نمیشود. به عبارتی هیچ اقدام جدّی از سوی دولت صورت نگرفته است. حتی در ارائه بسته خروج از رکود، اگرچه این بسته میتوانست در راستای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی بوده و طوری طراحی شود که طی آن ما به کالاهای داخلی توجه کنیم و با ایجاد یک بازار مناسب برای تولیداتمان در داخل کشور و با رشد تولیدات داخلی به فکر ایجاد و شناسایی بازارهای خارجی برای تولیدات خودمان باشیم. عملاً نتوانستیم این اقدام را اجرایی کنیم. امکاناتی هم که توسط دولت در این بسته فراهم شد به جای تقویت تولید داخلی به سمت صنعت خودرو رفت. در حالی که خودرو صنعتی نبود که بتواند مشکل رکود موجود را حل کرده و باعث تقویت تولید ملی شود. بلکه باید تولیداتی از قبیل: «صنایع نساجی، لوازم خانگی و ساختمانی» در اولویت این طرح قرار گرفته و تقویت میشدند.
به عملکرد دولت یازدهم صرفاً در زمینه اقتصاد مقاومتی چه نمرهای میدهید؟
قطعاً نمره خوبی نیست. اجازه بدهید که بگوییم دولت در این زمینه نمره مردودی گرفته و باید شهریور ماه بیاید!
برخی معتقدند تیم اقتصادی دولت اصولاً به مبانی اقتصاد مقاومتی اعتقادی نداشته و باید با تغییر این تیم خون تازهای در بدنه مدیران دولتی جریان یابد؟
البته بنده این نظر را قبول ندارم. اما باید بگویم اقتصاد مقاومتی چیزی نیست که در طول ۶ ماه جواب دهد. این موضوع پروسهای است که شاید برای مشاهده ثمرات و شکوفایی آن به ۵ یا ۱۰ سال زمان نیاز داریم. به هر حال دولتها، مسائل سیاسی و جلب رضایت مردم را نیز باید در نظر بگیرند و گاهاً به مسائل کوتاه مدتی که ثمرات و نتایج سریعتری دارند توجه میکنند تا بتوانند روی آن مانور دهند. اما شاید کارشناسان بیشتر به دنبال مسائلی باشند که ریشهای بوده و اجرای آن نیز زمان زیادی طول بکشد. این موضوع را میتوان به عنوان یکی از تفاوتهای مهم به عنوان تفاوت دیدگاه دولتمردان با کارشناسان دانست. شاید اگر بنده هم در دولت بودم بعضی از کارهایی را که دولت میکند انجام میدادم چون به هر حال دولت باید بعد از پایان مسئولیتش پاسخگوی مردم باشد. برای همین بعضاً دولتها به دنبال مسائلی میروند که نمود سریع و فوری برای مردم داشته باشد.
برخی از کارشناسان معتقدند این دولت از نظر فکری، اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارد و اصولاً جریان فکری حاکم بر دولت معتقد به لیبرالیسم اقتصادی است که ماهیتاً در تناقض با اقتصاد مقاومتی قرار دارد.
بنده به شما میگویم بیایید از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنیم. به هرحال برنامه اقتصاد مقاومتی باید توسط مجلس طراحی شده و سپس از سوی مجلس برای اجرا به دولت ابلاغ شود. خب مجلس بهتر است بخش زیادی از وقت خودش را به پایش برنامههای مصوب شده اختصاص دهد. از آنجا که مجلس چندان به دنبال این نیست که زود نتیجه گرفته و نمود فعالیتهای خودش را به مردم ارائه کند، در نتیجه میتواند این اقدامات را انجام داده بعد هم بخشهای مختلف را بر اساس قوانینی که تصویب کرده پایش کرده و بر اجرای صحیح قوانین نظارت کند. آن زمان باید بررسی شود که در صورت وجود مشکل این مشکلات به جهت ایراد در قوانین یا اجراست که در هر دو صورت مجلس باید از طریق اصلاح قوانین یا نظارت بر اجرا، ورود کند. در واقع یکی از وظایف عمده مجلس باید پایش قوانین مصوب و برنامههایی که برای اجرا به دولت میدهد، باشد. یعنی باید از طریق پایش دولت، اهداف تعریف شده در برنامه بودجه یا توسعه را پیگیری کند چرا که دولت به واسطه نفس کار خود و فی ذاته بیشتر به دنبال ارائه نمایش و نمود عملکرد خود در مقابل مردم است. اما مجلس در این میان باید نگاه عمیقتری داشته باشد چرا که فراغت بیشتری از کارهای نمایشی داشته و طبیعتاً باید به دنبال کارهای بنیانی و زیربنایی برود. بحث اقتصاد مقاومتی نیز یک بحث زیربنایی و کاملاً ریشهای است. بنابراین مجلس باید این را مصوب کرده و تمام اصول آن را تصویب و به دولت ابلاغ کند و هنگام اجرای دولت نیز بر نحوه اجرای آن نظارت داشته باشد.
خب وقتی یک مدیر دولتی معتقد به صفر شدن یا کاهش تعرفههای وارداتی است یا از نگاه او اقتصاد ایران فقط در تولید آبگوشت بزباش توانایی رقابت در دنیا دارد، آیا این نگاه با اقتصاد مقاومتی و توجه به تولید ملی در تضاد نیست؟
چرا قطعاً اين طور است. بنده هم معتقدم تفکر آبگوشت بزباش به فکر اقتصاد مقاومتی نیست. اما عرض من این است که باید مجلس به این سمت حرکت کند. اگر قرار است تعرفهای تغییر کند این باید از طریق نمایندگان مجلس تصویب و تأیید شود. چرا که نگاه مجلس بیشتر در راستای منافع بلند مدت و اقدامات زیربنایی است. به هر حال مجلس نهادی است که هم مرکز پژوهشهایی برای مطالعه دارد و هم از آنجا که نمایندگانی از تمام کشور در آن حضور دارند میتوانند آثار اجرای این طرحها را در تمام کشور بررسی کنند. بنابراین تصور من این است که بخشی از اقدامات دولتها به واسطه قرارگرفتن در مقابل نظرات و نمره دهی مردم ولو اینکه اقدامهاي سطحی باشد، صورت گرفته و قابل اجتناب نیست.
یعنی شما معتقدید مجلس به عنوان یک نهاد بازدارنده باید دولت را در راستای عملکرد صحیح و متضمن مصالح ملی مدیریت کند؟
بله دقیقاً همین طور است. مجلس باید دقت کند اقدامات دولت در ریل مناسب خود حرکت کند. البته گاهاً در خود دولتها نیز نگاه بخشی موجب ایجاد اختلافاتی در کابینه میكند که حل این اختلافات در این موارد وظیفه رئیس دولت است که باید بتواند بین این بخشها روابط و تنظیماتی ایجاد کند که مجموعه تیم دولت، حرکتی هماهنگ با یکدیگر داشته و این مشکلات بخشی تبدیل به چالش نشود. در نهایت نیز اگر عضوی از کابینه با عملکرد کلی دولت هم راستا نباشد رئیس دولت باید در وهله آخر، آن عضو کابینه را تغییر دهد.