به گزارش نماینده به نقل ازتسنیم، امین حطیط تحلیلگر مسائل منطقهای در مقالهای در روزنامه البناء لبنان نوشت: در موضعی که ما آن را جدید به شمار نمیآوریم، ترکیه اذعان کرد که از آمریکا خواسته تا اردوگاههای آموزشی را در اراضی این کشور ایجاد کند تا زمینه برای جذب و به کارگیری عناصری که آمریکا آنها را معارضان معتدل میخواند فراهم شود تا این افراد وارد میدان سوریه شوند و تجاوز به این کشور و محور مقاومت را ادامه دهند. این در حالی است که این کشور به همراه سایر متجاوزان با وجود تغییر متعدد نقشهها و از سرگیری مأموریت ها و نقش ها بین اجرا کنندگان و عناصر وابسته آن ها در طول ۴ سال گذشته در تحقق اهداف خود شکست خوردند.
ترکیه تازه وارد میدان نشده و تنها یک مأموریت از مأموریتهای تجاوز به سوریه را بر عهده ندارد، این کشور وظایفی که آمریکا به آن محول کرده را انجام میدهد و علاوه بر آن در انجام اقدامات جنایت کارانه بر ضد دولت سوریه با تمامی ساختارهای آن از لحظات آغاز بحران در این کشور گوی سبقت را از دیگران ربوده تا بتواند سوریه را به آتش بکشد.
تنها به عنوان نمونه میتوان به این نکته اشاره کرد که ترکیه اولین کشوری بود که اردوگاههایی را که آنها را اردوگاههای آوارگان سوری نامیده بود، ایجاد کرد. آنهم در زمانی که حتی فکر چنین اقدامی نیز وجود نداشت. این کشور بسیاری از کسانی که خود را عضو شورای ملی سوریه یا شورای استانبول نامیده بودند در خود پناه داده و به پایگاه نظامی با کارکردها و مأموریتهای متعدد برای جذب عناصر تروریستی و تجهیز و تشویق آنها برای ورود به میدان سوریه جهت انجام جنایتهای مختلف در این کشور تبدیل شد. ترکیه بالغ بر ۱۲۰۰ کارگاه و مؤسسه سوریه را از شهر حلب به غارت برد تا به این ترتیب صنایع سوریه را که ترکیه در رقابت با آنها در زمینههای خاص ناتوان مانده بود، از بین ببرد.
همچنین ترکیه به همراه قطر کشورهایی بودند که اولین طرح تجاوز به سوریه و محور مقاومت و منطقه موسوم به طرح اخوانالمسلمین را کلید زدند، خلاصه این که ترکیه در دوران رجب طیب اردوغان در حالی که سوریه درهای جهان عربی را به روی این کشور باز کرده بود و خود را برای نوعی تفاهم استراتژیک قابل تبدیل به ائتلاف در زمینههای معین آماده میکرد، بر ضد این تفاهم کودتا کرد و سوریه را فریب داد و از پشت به آن خنجر زد و سعی کرد دولت این کشور را براندازد تا آن را به استعمار خود گرفته و زیر ساختهای آن را در امپراتوری عثمانی جدید که به دنبال احیای مجدد آن بود، تحت تسلط بگیرد.
بنابراین ایفای نقش ترکیه در تجاوز به سوریه یا انجام مأموریت و وظیفه از سوی این کشور یک موضوع تازه نیست، پذیرش آموزش تروریستها و باز کردن پایگاههای نظامی این کشور برای آمریکاییها جهت آموزش تروریستها نیز برای آنها یک اقدام زشت یا غربی به شمار نمیرود، چرا که ترکیه اقداماتی بسیار زشت تر از این ها را انجام داده است. بنابراین سوالی که الان مطرح است در مورد ماهیت این اقدام نیست، بلکه در مورد زمانبندی و پیامدهای آن است، به عبارت دیگر سؤال این است که چرا ترکیه بعد از سستی در ۳ ماه گذشته الان اجازه آموزش تروریستها در خاک خود را داده است؟ هدفی که آنکارا از این اقدام به دنبال تحقق آن است، چیست؟
دلایل ترکیه برای تغییر موضع در برابر طرح آمریکا
در ابتدا باید یادآور شد که تصمیم آمریکا در آموزش تروریستها جهت وارد کردن آنها به عرصه سوریه به صورت مستقیم و از ماههای اولیه تشکیل ائتلاف مدعی ضد داعش به سرکردگی آمریکا مطرح شد، آمریکا میخواست نیروی زمینی را تجهیز کند که در عملیات میدانی اقدامات نیروی هوایی ائتلافی که بر ضد داعش خوانده می شد را تکمیل کند و اصل ائتلاف به همین منظور تأسیس شد. آمریکا تلاش کرد پایگاههایی برای آموزش تروریستها در منطقه ایجاد کند تا نیروهای زمینی را تشکیل دهد که بتوانند اهداف مورد نظر آمریکا در "توازن استراتژیک در میدان سوریه" را محقق کرده و راه آنها را برای رسیدن به راه حل سیاسی در سوریه با حفظ منافع و رویکردهای دولتهای مداخله جو در ابعاد داخلی و منطقهای هموار نماید.
البته ترکیه در ابتدا این خواسته را رد کرد، چرا که معتقد بود سرمایه گذاری مستقیم بر روی داعش برای آنکارا بهتر از سرمایه گذاری بر روی ائتلاف ضد داعش جواب میدهد، زیرا این ائتلاف می تواند به کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و اردن و قطر آسیب برساند. به همین علت ترکیه از ورود به ائتلاف بینالمللی خودداری کرد و با ایجاد اردوگاههای آموزشی نظامی آمریکایی در اراضی خود برای تدارک عناصری که به دنبال مبارزه با داعش هستند، خودداری نمود. از دیدگاه آنها داعش یک پروژه سرمایهگذاری بود که در ابعاد مادی و اقتصادی و حتی استراتژیک و سیاسی و میدانی برای آنها سودآور بود.
اما ناگهان ترکیه به رغم مخالفت شدید گذشته، با درخواست آمریکا موافقت کرد، این موضوع عوامل و پیامدهایی دارد، ما معتقدیم که موافقت ترکیه با آموزش عناصر مسلح سوری در خاک خود چند عامل دارد که عبارتند از:
ترکیه یقین پیدا کرده که طرح آمریکا که داعش ستون فقرات آن را تشکیل میداد، شکست خورده است. به همین علت این کشور اقدامات نظامی جدیدی را در مرزهای خود با سوریه آغاز کرده است. آمریکا نیز به دنبال یافتن جایگزینی برای این طرح است. البته قطعاً ترکیه تحولات موجود در عرصه اردن و آمادهسازی آمریکا برای سرمایهگذاری در گزینه اردنی را میداند و معتقد است که در صورت اجرای نهایی این طرح، آنکارا کاملا خارج از عرصه سوریه قرار میگیرد. اردوغان همچنین گزینه داعش را نیز بعد از شکست در تکیه بر اخوان المسلمین باخته است و در صورت پیروزی گزینه مورد نظر آمریکا در اردن جزو برندههای بازی خواهد بود.
در سوی دیگر، عملیات نظامی و پیشرفتهایی که ارتش عربی سوریه در شمال این کشور انجام داده، به انزوای تقریباً مستحکم حلب و قطع کانالهای امداد رسانی تروریستها از ترکیه منجر شده است، این به معنای انزوای نقش میدانی ترکیه و محروم شدن آنکارا از ایفای نقش مؤثر در روند درگیریهای نظامی است که بین ارتش عربی سوریه و تروریستها با عناوین و اسامی مختلف در جریان است.
کاهش نقش ساختارهای کارتونی مدعی ملی گرایی سوریه که در آغوش ترکیه تشکیل شد، از شورای استانبول گرفته تا ائتلاف سوریه که به صورت عملی در نشست مسکو بر آن تأکید شد، باعث شد میز رایزنیهای سیاسی بین معارضین و نمایندگان دولت به مسکو منتقل شود و امکان پیشبرد روند گفتگوهای ملی در داخل سوریه بدون وابسته بودن به وجود یا عدم وجود این ساختارهای کارتونی مطرح شود. این در حالی است که ترکیه برای مداخله و یا در دست گرفتن بخشی از تصمیمات داخلی سوریه بر روی این گروهها حساب کرده بود.
همچنین غیرممکن بودن تعامل با مطالبات ترکیه در مورد ایجاد منطقه بیطرف یا منطقه پرواز ممنوع یا موارد شبیه این و به زباله دان رفتن این طرح ها باعث عقبنشینی ترکیه و پذیرش درخواست آمریکا شد.
بنابر آنچه گفته شد ترکیه خود را در خارج از میدان تأثیرگذاری احساس کرد و دید که رؤیاهایش در سوریه به صورت کامل از بین رفت است، طرح حمایت اخوان المسلمین و نقش میدانی مستقیم این کشور از بین رفته و با دستاوردهای بزرگی که ارتش ملی سوریه در جبهه شمالی به دست آورده، حضور نظامی آن نیز علاوه بر تأثیرگذاری سیاسی متوقف شده است. به این ترتیب به عنوان یک عضو ناتو بهتر دید که به ائتلاف بین المللی بپیوندد و اراضی و پایگاههای آموزشی خود را جهت آموزش عناصر تروریستی در اختیار آمریکاییها قرار دهد، اما مشخص نیست که این تصمیم نیز تأثیرگذاری جدی در روند حوادث سوریه داشته باشد.
امکان سنجی شانس طرح آمریکایی برای آموزش تروریست های سوریه
اگر طرح آمریکا را مرور کنیم متوجه میشویم که این طرح شامل برپایی ۵ اردوگاه آموزشی در کشورهای عربستان سعودی و اردن و قطر و ترکیه است که در هر پایگاه بین یک تا ۳۰۰۰ نفر به مدت ۶ ماه تحت آموزش قرار میگیرند، به این ترتیب هر اردوگاه آموزشی میتواند در طول سال حدود ۵۰۰۰ فرد مسلح تربیت کند. حال اگر فعالیت اردوگاهها در مارس آینده آغاز شود، نیروهای آموزش دیده دوره اول در پایان سپتامبر ۲۰۱۵ به تعداد ۱۰ هزار فرد مسلح تربیت میشوند و همینطور شش ماه بعد نیز بین ۱۰ تا ۱۵ هزار تروریست آموزش دیده از اردوگاه ها خارج می شوند. این در حالی است که آمریکا می خواهد این نیروها را آموزش دهد تا مناطقی که الان تحت اختیار داعش قرار دارند را تحت تصرف خود بگیرند و موازنه استراتژیک با ارتش عربی سوریه و نیروهای هم پیمان آن ایجاد کنند.
اگر بخواهیم این طرح را بر اساس قواعد علوم نظامی و مبانی منطقی بررسی کنیم، میبینیم که به اندازهای سطحی است که میتوان گفت ناکارآمد است و حتی قبل از آغاز آن میتوان حکم شکست آن را صادر کرد. چه کسی برای آمریکا تضمین میکند که اوضاع میدانی سوریه بدون تعیین قطعی سرنوشت آن باقی بماند تا اولین گروه آموزش دیده بر اساس طرح تجاوز جدید وارد میدان شوند؟ به ویژه اینکه درگیریهای سرنوشتساز و پاکسازی سوریه از جنوب این کشور گرفته تا شمال و مرکز در مراحل نهایی قرار دارد و موفقیتهایی را رقم زده که جز انسان های غافل همه آن را میبینند و تأکید میکنند که محور مقاومت و قلعه میانی آن یعنی سوریه پیروز این نبرد خواهد بود. همانطور که سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله گفت، بازی تمام شده است و صحنه منطقهای کنونی با برنامهها یا نمایشهای آرتیستی جدید تغییر نخواهد کرد و اردوگاههای ترکیه نیز نمی تواند سهمی در جلوگیری از این شکست و شکست های سابق داشته باشد.
طرح آموزش تروریستهای سوریه در ترکیه و منطقه مانوری است که آمریکایی ها برای باج خواهی از کشورها و وانمود کردن به این موضوع که همچنان برگههای بازی را در اختیار دارند آن را دنبال می کنند. این طرح از دیدگاه ما برای تعیین خسارتها و حفظ حداقلی منافع آمریکا است و این کشور هرگز اهمیتی نمیدهد که با این طرح ها چه بر سر متحدان و مزدورانش میآید. بنابراین موضع جدید ترکیه نیز نمیتواند شانسی بیشتر از شکست این کشور در طرح اخوانی یا داعشی داشته باشد و به علت پایداری مردم سوریه این طرح نیز با شکست مواجه خواهد شد.
نظر شما