روزنامه های کشور ۷ بهمن ماه ۱۳۶۰ خبر از درگیری های گسترده در آمل دادند . حماسه مردم آمل را به نقل از روزنامه های آن دوره پی می گیریم .
نزدیک ۱۰۰ نفر از مائوئیست های کشور که تحت عنوان اتحادیه کمونیست های ایران فعالیت می کردند از دو روز پیش در آمل دست به شرارت و ایجاد نا امنی زده بودند که با قیام مردم آمل و حضور فعال نیروهای انقلاب سرکوب و شهر از لوث وجود ضد انقلاب و اشرار پاکسازی شد .
روزنامه اطلاعات در گزارشی در این رابطه نوشت : در درگیری که بین گروهی از عوامل مزدور آمریکا و مدافعین انقلاب اسلامی در شهر آمل روی داد بیش از ۲۰ تن از ضد انقلابیون به هلاکت رسیده و عده ای نیز دستگیر شدند.
این درگیری که از دو شب پیش با حمله گروهی از عوامل گروهک ها به شهر آمل آغاز شد با دفاع قهرمانانه مردم مسلمان شهر و نیروهای انتظامی مواجه شد و ضد انقلابیون از اولین ساعات بامداد امروز به باغات اطراف شهر فرار کردند و مدافعین انقلاب اسلامی در تعقیب بقایای آنان هستند.
بر پایه این گزارش مهاجمان با استفاده از سنگرهایی که بر روی پشت بام های منازل فئودال ها و ثروتمندان شهر ساخته بودند چند ساختمان دولتی را هدف آتش خود قرار دادند.
تاکنون بیش از ۲۰ تن از ضد انقلابیون که از کادرهای اصلی گروهک ها نیز در بین آنان بودند به هلاکت رسیده اند و عده ای نیز زخمی شده اند.
حضور یکپارچه مردم مسلمان و قهرمان آمل در صحنه چنان وحشتی بر ضد انقلابیون مستولی کرد که آنان تاب مقاومت را از دست داده و مجبور به فرار شدند .
آخرین خبرها از حوادث آمل نیز حاکیست در درگیری که بین برادران پاسدار و مردم حزب اللهی شهر قهرمان پرور آمل از یک سو و مهاجمان مسلح به اصطلاح سربداران جنگل از سوی دیگر روی داد ۳۴ تن از مهاجمین به هلاکت رسیده و تعدادی نیز زخمی شدند .
بر اساس این گزارش عملیات جهت شناسایی خانه های تیمی ضد انقلاب همچنان ادامه دارد و کلیه نقاط شهر در اختیار گروه های مقاومت بسیج و دیگر نیروهای مسلح انقلاب اسلامی قرار دارند.
همچنین در ساعت ۸ امشب مردم متعهد و مسلمان آمل ضمن تجمع در مقابل مقر سپاه پاسداران این شهر خواستار صدور اجازه برای به دست گرفتن سلاح و مقابله با مهاجمین ضد انقلاب شدند که یکی از برادران سپاه طی سخنانی از آنان خواست تا به خانه های خود برگردند و در صورت لزوم از آنان استفاده خواهد شد .(۱)
پی نوشت
۱-اطلاعات ، ۷ بهمن ۱۳۶۰ ، صفحه ۱ و ۲ ، پس از شهریور ۱۳۲۰ سه گرایش عمده در عرصه سیاسی اجتماعی ایران متجلی شد: نخست گرایش ملی، سپس گرایش چپ و مارکسیستی و سرانجام گرایش اسلامی.
سابقه گرایش چپ و سوسیالیستی در ایران به روزگار مشروطه باز میگردد که توأم با تندروی و افراط بود.
تشکیل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به عنوان حزب مادر احزاب چپ در سراسر دنیا، به ویژه در دوران جنگ سرد، بر اهمیت و حساسیت موضوع افزود.
حزب توده ایران قدیمیترین تشکل وابسته به اتحاد جماهیر شوروی بود. ورود چین کمونیست به عرصه جهانی نیز توجه گروههایی را به خود جلب و انشعاباتی را در گروههای مارکسیستی ایجاد کرد.
تباین ذاتی مرام کمونیستی با هویت اسلامی مردم ایران موجب شد تا دایره نفوذ آن از عدهای تحصیلکرده تجاوز نکند.
یکی از گروههای کمونیستی،: «اتحادیه کمونیستهای ایران» بود که سابقه تشکیل آن در امریکا به قبل از انقلاب باز میگردد.
اعضای اتحادیه کمونیستها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشتند و بیآنکه پایگاه مردمی داشته باشند، خود را قیم و پیشرو مردم شمردند و بر آن شدند تا در مقابل انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی قد علم کنند و با قیام فوری، آن را براندازند.
بدین منظور آمل انتخاب شد تا به تصرف آن و به زعم آنها با پیوستن مردم، حرکت آزادیبخش آغاز شود.
حماسه ای که مردم آمل در بهمن ۱۳۶۰ در مقابل این حرکت ضدانقلابی آفریدند، چنان ضربه کوبندهای بر پیکر اتحادیهی کمونیستها وارد آورد که آن را متلاشی ساخت و این شهر را به عنوان شهر هزار سنگر در تاریخ انقلاب اسلامی جاودانه ساخت.
واقعه ۶ بهمن ۱۳۶۰ که منجر به واقعه آمل شد و شهر آمل را به «شهر هزارسنگر» مشهور ساخت، یکی از مهمترین رخدادهای سیاسی پس از پیروزی انقلاب سلامی که درباره آن چندین کتاب و مقاله نگاشته و حتی چند سمینار علمی تشکیل شده است.
به رغم توجه محافل سیای علمی به این حادثه مهم، هر از گاهی ضروری است تا این رویداد از زوایهی جدید و با نگاهی نو برای نسلهایی که رفته رفته با زمان وقوع آن فاصله میگیرند، تبیین شود و مطالب جدیدی به رشته تحریر در آیند.
اتحادیه کمونیستها که خاستگاه اصلی آن در خارج از کشور و به ویژه ایالات متحدهی آمریکا بود، پس از طی یک دوره مبارزه سیاسی ـ فرهنگی بسیار محدود، در سال ۱۳۵۵، از ادغام دو گروه «سازمان انقلابیون کمونیست» و گروه «پویا» تشکیل شد.
دانشجویان عضو اتحادیه کمونیستها که در خارج از کشور مقیم بودند، غالبا خاستگاه طبقاتی ویژهای داشتند که متعلق به طبقه مرفه ایران بودند. غرق شدن در توهمات کمونیستی و دور شدن از شرایط عینی جامعه ایران، بر بیخبری آنها افزود؛ به گونهآی که در حرکت انقلابی و اسلامی ملت مسلمان ایران در سال ۱۳۵۷ دچار تردید و خواستار رهبری طبقه کارگر شدند.
مارکسیست ـ لنینیستهای اتحادیه کمونیستها به تبعیت از شکاف جهانی در اردوگاه کمونیست، به جمهوری خلق چین و اندیشههای مائو تمایل پیدا کردند و از سمپاتهای تز سه جهانی مائو تسه دون رهبر چین شدند.
نشریه «کمونیست» که تا ۲۸ شماره منتشر شد، ارگان سازمان انقلابیون کمونیست بود و مقالاتی را درباره سیاستهای رژیم محمدرضا شاه، امپریالسم آمریکا و سوسیال امپریالیسم شوروی منتشر میکرد.
سپس اتحادیه کمونیستهای ایران در خارج از کشور، نشریه «حقیقت» را در ۲۵ شماره منتشر کرد که مشحون از تئوریبافیها و تزهای انقلابی و شعارهای ضد امپریالیستی بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی که مظهرگرایی نوین و دستاورد سالها مبارزه حقیقی اسلام سیاسی با اسلام شاهنشاهی بود؛ اعضای اتحادیه کمونیستها به ایران مراجعه کردند و با مشاهده شکوه و عظمت حضور تودههای میلیونی مسلمان ـ که با آگاهی و درایت غیرقابل تصوری به دنبال امام خمینی در جزئیات مبارزهی جدی با امپریالسم آمریکا نقش تاریخی ایفا میکردند ـ نخست موضعی قابل قبول و متعادل نسبت به انقلاب اسلامی اتخاذ کردند.
اتحادیه کمونیستها بر عمل انقلابی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که نام «انقلاب دوم» به خود گرفت، صحه گذاشتند و حتی برخی از اعضای گروه، در آغاز جنگ تحمیلی برای مبارزه با دشمن متجاوز در جبههها حضور یافتند.
با وجود این، شدیدا از اسلام بودن انقلاب ـ بدین معنا که اسلام به عنوان نیرو محرکه در تمام رفتارهای انقلابی تودهها نقش داشته باشد ـ منزجر بودند و از هر فرصتی برای مخدوش کردن چهره اسلام به عنوان یک مکتب رهایی بخش استفاده میکردند.
همین مواضع کینهتوزانه نسبت به مکتب گرانقدر اسلام و تلاش برای پیشرفت مرام کمونیستی موجب شد تا در بحران کردستان و جنگ جنوب، اقدام به جمعآوری سلاح کنند تا در موقع ضروری از آن استفاده نمایند.
از سوی دیگر با بهرهجویی از فضای باز سیاسی، در میان دانشجویان، دانشآموزان، کارگران کارخانجات ، زنان ، محلات و ... اقدام به تشکیل ستادهای تبلیغی کردند.
از این رو هر چه بیشتر کوشش میکردند، خود را ناکامتر مییافتند. به دنبال صفبندیهای سیاسی و شکاف بین بنیصدر و یاران امام، اتحادیه کمونیستها به پیروی از سایر گروههای ضد انقلابی به جبههی طرفداران بنیصدر پیوست و پس از سقوط وی و جریان خرداد ۱۳۶۰، به این نتجیه رسید که انقلاب دچار انحراف شده است و باید برای نجات آن به اقدام عاجلی دست زد.
اتحادیه کمونیستها به تز «قیام فوری» رسید و بر این باور بود که جامعه، کاملا آمادگی دارد و یکی از گروهها باید در این فرصت دست به یک قیام مسلحانه بزند و با همراهی مردم، شهرها را یکی پس از دیگری آزاد و مستبدین را بر کنار کند.
با اجرای طرح «مالک و مستأجر» از سوی کمیته انقلاب اسلایم که در پی آن مالکین موظف شدند هویت مستأجرین خود را اعلام کنند، امکان موفقیت در خانههای تیمی در شهر تهران خنثی شد و اتحادیه کمونیستها، به دلالیل متعددی ، شهر «آمل» را برای طرح قیام فوری خود انتخاب کرد و با استقرار ۱۸۰ نفر از اعضا و کادر هواداران در جنگلهای آمل، در صدد بر آمد تا با یک حمله ناگهانی، شهر آمل را تسخیر و مردم را به قیام دعوت کند، آنگاه دیگر شهرهای استان یکی پس از دیگری آزاد شوند و این حرکت به یک قیام سراسری تبدیل شود.
اولین حرکت آنها در ۱۸ آبان ۱۳۶۰ با هوشیاری نیروهای سپاه خنثی شد. قرارگاه «ابوالفضل» با هدایت نیروهای سپاه ، بسیج ، ارتش و ژاندارمری در قلب جنگل، ضربه دیگری به گروه «سربداران» جنگل وارد آورد.
پس از چند درگیری جزئیتر، سرانجام گروه ۱۰۰ نفره سربداران، در میان سرمای زمستان بهمن ۱۳۶۰ ، خود را به آمل رساند و با شلیک یک آر.پی.جی . ۷، واقعهی تاریخی آمل را کلید زد.
در آن شب سرد، نیروهای جنگل به محض مواجه شدن با هر نیروی حزباللهی او را ترور میکردند و با حمله به مناطق مهمی چون سپاه، بسیج و دادستانی قصد داشتند وانمود کنند که شهر در اختیار آنهاست تا مردم به آنها بپیوندند.
اما بر خلاف همه توهمات کمونیستی، حتی یک نفر از مردم شهر آمل به آنها نپیوست ، بلکه فردای آن روز، یعنی صبح سهشنبه، ۶ بهمن ۱۳۶۰ ، با هجوم مردم حزبالله از اطراف شهر و روستاها ، حماسه جاویدان «شهر هزارسنگر» رقم خورد.
این مقاومت مردان، تحسین امام خمینی(ره) را برانگیخت تا جایی که ایشان فرمودند: «دیدید مردم دلیر و مسلمان آمل چه به روزتان آوردند؟» سربداران جنگل با برجا گذاشتن دهها کشته و زخمی، سراسیمه به جنگل بازگشتند. رک روایت بورژواهای کمونیست که در آمل زمینگیر شدند ، خبرگزاری فارس ، ۶ بهمن ۱۳۹۲
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نیز در باره حماسه مردم آمل می فرمایند : قضیهی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامهی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهههای مختلف غالبا تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی که ملت ایران به حول و قوهی الهی دلبستهی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.
خوب، حالا در فضائل ششم بهمن آمل یک جملهی دیگر هم عرض کنیم. «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههای اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگر دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مومنی، هر انسان باانگیزهی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمینکردههائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بیخیال باشد، ضربه خواهد خورد. همهی ملتهائی که در جهت یک هدف بزرگی حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجههی با آن آماده نکردند. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم. رک بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه ۶ بهمن ؛ ۶ بهمن ۱۳۸۸
ایشان در سخنرانی دیگری می فرمایند : در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان الله تعالی علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشاندهندهی عظمت کار اینها - قشرهای مختلف، حتی زنها - است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفتهام، از دورانهای قدیم این منطقهی طبرستان و منطقهی پشت این جبال سربهفلککشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زنوبچههاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسلام). یک چنین کار بزرگی [کردند] رک بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران ، ۲۵ آذر ۱۳۹۲
نظر شما