شناسهٔ خبر: 73279 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

جمله طلایی مرد شکست‌خورده/ دولت گول این اختلاف را نخورد

آمریکا باراک اوباما روز پنجشنبه در سخنانی که می‌توان آن را «بیانیه باخت دموکرات‌ها» هم نامید، پرده از راز مهمی برداشت که لازم است در داخل ایران به ویژه از سوی حامیان دیپلماسی هسته‌ای دولت مورد توجه عمیق قرار گیرد.

به گزارش نماینده، مهدی محمدی در وطن امروز نوشت: باراک اوباما روز پنجشنبه پرده از راز مهمی برداشت که لازم است در داخل ایران به ویژه از سوی حامیان دیپلماسی هسته‌ای دولت مورد توجه عمیق قرار گیرد. اوباما در سخنانی که می‌توان آن را «بیانیه باخت دموکرات‌ها» هم نامید، وقتی به موضوع ایران رسید گفت اگر ایران معامله پیشنهادی آمریکا را بپذیرد، اوباما و دولتش کنگره را به پذیرش این معامله راضی خواهند کرد.

این جمله رئیس‌ جمهور آمریکا می‌تواند به فهم دقیق مناسبات دولت آمریکا از یک‌سو و مجموعه جناحی که در واشنگتن به عنوان تندروها شناخته می‌شوند (جمهوریخواهان، لابی اسرائیل و حتی دولت نتانیاهو) کمکی موثر کند. در ایران، یک پیش فرض عموما بحث ناشده نزد بسیاری از تحلیلگران خصوصا در جریان چپ (که دولت روحانی را هم می‌توان نزدیک به آنها دانست) وجود دارد که می‌گوید در آمریکا یک جناح حقیقتا میانه‌رو وجود دارد که خواهان اجتناب از رویارویی و حل مشکلات با ایران از طریق دیپلماسی است.

این عده، باراک اوباما و خصوصا وزیر خارجه‌اش، جان کری را چهره‌های شاخص این جریان میانه‌رو معرفی می‌کنند و بر همین اساس نتیجه می‌گیرند ایران باید فرصت روی کار بودن این جریان در آمریکا را مغتنم بشمارد و حتی به قیمت کوتاه آمدن از برخی مواضع خود هم که شده، با آنها درباره موضوع هسته‌ای به توافق برسد.

معنای دیگر این نوع نگاه به موضوع این است که اگر این فرصت از کف برود و فی‌المثل جمهوریخواهان کاخ سفید را هم در آمریکا فتح کنند - امری که به دلیل کاندیداتوری هیلاری کلینتون از حزب دموکرات در انتخابات آینده آمریکا چندان محتمل نیست - آن وقت دوران تاریک و سیاهی فرا خواهد رسید که در آن نه فقط نمی‌توان به حصول توافقی دیپلماتیک امیدوار بود، بلکه حتی ممکن است واشنگتن ریسک اقداماتی متهورانه‌تر مانند اقدام نظامی علیه ایران را هم بپذیرد.

حقیقت آن است که این دیدگاه بیش از آنکه توصیفی از واقعیت‌های جامعه سیاسی در واشنگتن باشد، نوعی اصل جزمی است که بیشتر حامیان سازش در سیاست خارجی به آن بال و پر داده‌اند. وقتی به شواهد نظر کنیم، این تصویر از دیدگاه‌ها در جامعه سیاسی آمریکا نسبت به ایران، نه توان تبیین واقعیت‌ها و شواهد موجود را دارد و نه قدرت پیش‌بینی سناریوهای محتمل را.

آنچه در حقیقت اوباما در این جمله طلایی به ما می‌گوید این است که پس پرده درباره یک فرمول خاص از مهار هسته‌ای ایران میان دو حزب - و حتی می‌توان گفت میان دولت آمریکا و اسرائیل- تفاهم شده و بخش بزرگی از نزاعی را که ظاهرا میان آنها در جریان است بیشتر باید حمل بر نوعی تقسیم کار به منظور کمتر کردن امتیازهایی دانست که بناست به ایران واگذار شود (به ویژه در حوزه تحریم‌ها) و بیشینه‌سازی امتیازهایی که قرار است آمریکا از ایران دریافت کند.

نکات زیر این موضوع را روشن می‌کند:

۱- کنگره اکنون به گونه‌ای برخورد می‌کند که گویی هر معامله را که در آن غنی‌سازی ایران حتی به مقدار اندک به رسمیت شناخته شده باشد مطلقا رد خواهد کرد و نه تنها اجازه لغو تحریم‌ها را نمی‌دهد بلکه ممکن است با هدف وادار کردن ایران به عقب‌نشینی بیشتر تحریم‌های جدیدی هم اعمال کند. این در حالی است که –همانطور که بعضا به رسانه‌ها هم درز کرده است- حتی موضع اسرائیل هم دیگر غنی‌سازی صفر نیست و اختلافی هم اگر میان آمریکا و اسرائیل وجود دارد بر سر این است که ابعاد برنامه غنی‌سازی که ایران مجاز به حفظ آن است، چقدر باید باشد. جمهوریخواهان نیز هیچ گزینه‌ای برای وادار کردن ایران به پذیرش صفر کردن ظرفیت غنی‌سازی‌اش ندارند و اینکه غنی‌سازی ایران بخش ضروری هرگونه معامله احتمالی است، اکنون یک سیاست دو حزبی در آمریکاست.

۲- برخلاف آنچه عموما تصور می‌شود، امکان‌ناپذیر بودن حمله نظامی به ایران، میراث جمهوریخواهان برای دموکرات‌هاست نه چیزی که دموکرات‌ها خود آن را کشف کرده باشند. مایکل هایدن آخرین رئیس سازمان سیا در دولت بوش پسر زمانی گفته بود قبل از روی کار آمدن دولت اوباما و هنگامی که او هنوز رئیس سازمان سیا بود این موضوع یک بار به دقت بررسی شد که آیا گزینه نظامی می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را از بین ببرد یا حداقل برای مدت زمانی طولانی به تاخیر بیندازد. هایدن می‌گوید همان موقع نتیجه ارزیابی این بود که هیچ گزینه نظامی واقعا موثری علیه برنامه هسته‌ای ایران وجود ندارد.

مهم‌تر از این، تئوریسین اصلی احمقانه بودن هرگونه حمله نظامی به ایران رابرت گیتس جمهوریخواه است که در دوره اول دولت اوباما هم وزیر دفاع بود. این جمله معروف گیتس که «اگر امروز به ایران حمله کنیم، فردا فرزندان ما باید در خاک آمریکا با ایرانی‌ها بجنگند»، اصلی است که هنوز هم سیاستمداران در واشنگتن براساس آن درباره ایران تصمیم می‌گیرند. بنابراین این تصور که جمهوریخواهان در صورتی که کار را به دست بگیرند، ممکن است به سمت رادیکال کردن سیاست آمریکا علیه ایران حتی تا مرز درگیری نظامی حرکت کنند، صرفا یک شوخی است که دیگر حتی در اسرائیل هم جدی گرفته نمی‌شود.

۳- نکته سوم این است که هیچ دلیل حقیقتا قابل دفاعی در دست نیست که نشان دهد جمهوریخواهان یا اسرائیل باور دارند در نهایت می‌توانند برنامه هسته‌ای ایران را محدودتر از آنی کنند که قرار است در معامله پیشنهادی اوباما به ایران بشود. در واقع یک معنای مهم جمله اوباما هم این است که جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در آمریکا اجماع دارند که برنامه هسته‌ای ایران را بیش از یک حد مشخص نمی‌توان محدود کرد و فرض رشد خطی امتیازهایی که ایران حاضر به واگذاری آن است تحت تاثیر رشد خطی فشارها، واقع‌بینانه نیست.

برخی استراتژیست‌های صریح‌اللهجه‌تر در آمریکا مانند آنتونی کردزمن حتی گفته‌اند سطحی از محدودیت که ایران در توافق ژنو پذیرفت و بناست در توافق نهایی بیشتر هم بشود، حتی با حمله نظامی به ایران هم قابل حصول نیست و توافق ژنو کاری کرده که با حمله نظامی نمی‌شد کرد! بنابراین کاملا منطقی است اگر بپذیریم حتی اسرائیلی‌ها از روند فعلی راضی هستند و عقیده ندارند که اگر روش‌هایی که ظاهرا آنها پیشنهاد می‌دهند در پیش گرفته شود، می‌تواند ایران را وادار به امتیازدهی بیشتر کند. دقیقا به همین دلیل است که اسرائیلی‌ها و جمهوریخواهان هم بر خلاف ژست‌هایی که می‌گیرند خواستار تداوم همین مسیری هستند که دولت اوباما در پیش گرفته و حتی اگر واشنگتن توسط صهیونیست‌ها تسخیر هم شود، کاری جز اینکه جان کری و وندی شرمن اکنون می‌کنند، نخواهند کرد. شاهد روشن بر این مدعا این است که چند هفته پیش وقتی زمزمه امکان‌ناپذیر بودن توافق نهایی با ایران و ضرورت تمدید دوباره توافق ژنو بلند شد، بر خلاف همه فضاسازی‌هایی که تا قبل از آن شده بود، دیدیم که نه کنگره و نه اسرائیل با آن مخالفت جدی نکردند و عملا نشان دادند با تمدید موافقند.

۴- واضح است بزرگ‌ترین نگرانی جمهوریخواهان و اسرائیل این است که رژیم تحریم‌ها علیه ایران بیش از حد آسیب ببیند. من پیش‌تر در جای دیگری نوشته‌ام که برای غربی‌ها حفظ رژیم تحریم‌ها حتی از اینکه ایران سلاح هسته‌ای نسازد هم مهم‌تر است، چرا که از دید تیم فعلی در آمریکا تحریم تنها ابزاری است که توانسته به طور موثر محاسبات امنیت ملی ایران را تغییر دهد. در اینجا هم اختلافی میان اوباما و جمهوریخواهان نیست. آخرین اطلاعات موجود نشان می‌دهد آمریکایی‌ها حداقل تا ۲ سال پس از امضای توافق نهایی قصد ندارند برای مشارکت دادن کنگره در فرآیند کاهش تحریم‌ها حتی به کنگره مراجعه کنند. در واقع روشن است که دولت اوباما هم باور دارد که ابزار تحریم را باید مادام که رقابت راهبردی ایران و غرب در منطقه ادامه دارد در دست خود حفظ کند و حتی اگر تحریم‌ها روی کاغذ لغو شود، عملا لغو نخواهد شد.

اما فراتر بردن تحریم‌ها از حد فعلی از سوی هیچ گروهی در آمریکا عاقلانه ارزیابی نمی‌شود. همانطور که الیزابت روزنبرگ، تحلیلگر ارشد امور تحریم‌ها در وزارت خزانه‌داری آمریکا اخیرا در نیویورک تایمز نوشته اگر هم تا امروز تحریم‌ها نتیجه‌ای داشته محصول اجرای اجماعی آنها از سوی تعداد زیادی از کشورها بوده است. تشدید تحریم‌ها بدون شک به اجماع فعلی که در اجرای تحریم‌ها وجود دارد آسیب خواهد زد و به این ترتیب از قدرت تاثیر تحریم‌ها بشدت خواهد کاست. فرض بنیادیندو حزبی در جامعه سیاسی آمریکا این است که تحریم ارزشمند‌ترین ابزاری است که اکنون غرب علیه ایران در اختیار دارد و در نتیجه منطقی است که فرض کنیم هیچ اقدام احمقانه‌ای برای تخریب آن صورت نخواهد گرفت.

نتیجه این بحث این است که اختلاف‌های جمهوریخواهان و دموکرات‌ها و به عبارت دقیق‌تر اختلاف‌های اسرائیل و آمریکا درباره ایران به نحو برنامه‌ریزی شده و سیستماتیک بزرگنمایی شده است. دموکرات‌ها بیش از جمهوریخواهان با ایران مهربان نبوده‌اند و جمهوریخواهان هم نخواهند توانست بیش از دموکرات‌ها نسبت به ایران خشونت بورزند. سقف توان غرب برای تولید فشار بر ایران همین است که اکنون می‌بینیم و چه جمهوریخواهان بر سر کار باشند و چه دموکرات‌ها، در توان واقعی غرب برای فشار بر ایران تغییر معناداری ایجاد نخواهد شد.

نظر شما