شناسهٔ خبر: 71718 - سرویس فرهنگ
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

گفت‌و‌گو با کا‌ترین ون بوردن، هنرمند هلندی؛

فرهنگ ایرانی چند لایه است

یک هنرمند و مدرس تئاتر از کشور هلند می‌گوید زمانی‌که با ماسک آشنا شده است، حس کرده چیزی فرا‌تر از آنچه آموخته، از عشق، تنفر، تخیل، انسانیت، کمدی، تراژدی و ... به‌دست آورده است و برای همین مصمم شده تا زندگی‌اش را وقف آن نماید.

به گزارش نماینده به نقل از باشگاه خبرنگاران؛‌ کا‌ترین ون بوردن، مدرس بین المللی تئا‌تر و سرپرست گروه تئا‌تر هتل کارج هلند، در ادامه سفرهای آسیایی‌اش به همراه گروهی سه نفره به ایران آمد و کارگاه‌های آموزشی را با تعدادی از هنرجویان ایرانی در موسسه هنرهای نمایشی مان برگزار کرد تا شناخت و تجربیات خود از کمدیا دلارته مدرن و شیوه‌های بازیگری را به علاقمندان پروژه هتل کارج ارائه دهد. هتل کارج یک پروژه بین المللی است که بر اساس کمدیا دلارته امروزی شکل گرفته است. در این پروژه،‌ جهان به یک هتل تشبیه شده است که بازیگران کشورهای مختلف بر اساس فرهنگ و آموخته‌های تئاتری‌شان، یک اتاق از هتل را برای اقامت انتخاب می‌کنند. به همین بهانه سایت ایران تئاتر گفت‌و‌گویی با این مدرس بین المللی تئا‌تر انجام داده است.

بر چه اساسی ماسک را به عنوان شیوه هنری و سبک اجرایی‌تان انتخاب کردید؟

۱۸سال است که به فعالیت در این حیطه مشغول هستم. در مدارس تئا‌تر هلند، تئا‌تر رئالیسم و ناتورالیسم را آموزش می‌دادند، این آموزش‌ها خیلی کسل کننده بود، زیرا نمی‌توانستید در آن‌ها سبک‌ زندگی را ‌ببینید. زمانی‌که با ماسک آشنا شدم، حس کردم چیزی فرا‌تر از آنچه آموخته بودم از عشق، تنفر، تخیل، انسانیت، کمدی، تراژدی به‌دست می‌آورم. بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و مصمم شدم تا زندگیم را وقف آن نمایم. در سبک رئال از من خواسته می‌شد اتفاقات و کارکترهای معمولی مانند یک دختر، زن، پیرزن را به صورت مرسوم بازی کنم، درحالی‌که من به آرکی تایپ‌ها علاقه داشتم و می‌خواستم زندگی را از زوایای مختلف ببینم.

در اجرای هنرجویان‌تان، گویی آن‌ها تنها با قرار دادن ماسک هویت پیدا می‌کنند، نه بدون آن، درست است؟

آنچه ما می‌آموزیم از ماسک است. حرکت می‌کنیم و ماسک آن را تقویت می‌کند و آگاهی بیشتری می‌دهد. بازیگر ماسک سال‌ها با آن تمرین می‌کند و آگاه می‌شود. ماسک معلم من است.

چرا کمدیادلارته را برای اجرا به کشور‌های دیگر از جمله کشورهای آسیایی بردید؟

در تمام مدت تدریسم، در مدارس تئا‌تر بین المللی کشورهای غربی درس می‌دادم. دو سال پیش، یکی از هنرجویانم در ممفیس آمریکا به جنگ با عراق اعزام شد و وقتی برگشت اقرار کرد که در خیابان‌های عراق پیرمردی را دیده است که از ترس می‌دویده و درست شبیه پانتالونه در نمایش کمدیا دلارته بوده است. او گفت ماسک پانتالونه را روی صورت این پیرمرد دیده است. با شنیدن این اتفاق به این نتیجه رسیدم که این اشتباه است که بخواهم آرکی تایپ‌ها را در چهارچوب مرسوم موسسات آموزشی به هنرجویان جوامع مختلف ارائه کنم. در آن لحظه بود که تصمیم گرفتم ماسک‌ها را با تمامی قشرهای اجتماعی مناطق مختلف آشنا کنم. مثل انسان‌هایی که درکشورهای جنگ زده‌اند، افرادی که کارمند هستند یا اقشار مختلف از طبقات پایین تا بالای جامعه. می‌خواستم ببینم کمدیادلارته چه معنایی در زندگی امروز مردم به وجود خواهد آورد.

چه شد به ایران آمدید؟

یک سخنرانی در کنفرانسی که در شهر تورنتو کانادا برگزار شد، داشتم. در این کنفرانس خانمی ایرانی به نام مرجان موسوی در مورد تاریخ کمدی در ایران و نمایش‌های سنتی صحبت کرد. بر اساس مطالعاتی که در مورد ایران داشتم و البته پروژه بین المللی‌ام علاقه‌مند شدم تا به این کشور سفر کنم.

هزینه‌هایتان را چگونه تامین می‌کنید؟

به صورت شخصی. دولت هلند همیشه حامی تئا‌تر و فرهنگ بوده است، اما به دلیل رکود اقتصادی از کمک هزینه‌ها ۸۰ درصد کاسته شده است. البته آن‌ها همیشه از ما به خاطر ایجاد این آموزش‌های بین المللی تئا‌تر تقدیر می‌کنند اما حمایت مالی نه.

 

تجربه آموزشی‌تان با هنرجویان ایرانی چگونه بود؟

نمی‌توانم جواب کلی بدهم، زیرا تنها ۱۵ نفر کار کردم. کار با این گروه، تجربه شیرینی بود. آن‌ها تشنه یادگیری‌اند و تلاش می‌کنند آنچه آموزش می‌بینند را با دانش تئاتری‌شان همراه کنند تا بتوانند در ادامه آن را مال خود کرده و از آن بهره ببرند.

تا چه اندازه در سفر‌هایتان با فرهنگ و نمایش‌های سنتی کشورهای شرقی آشنا شدید؟

من راجع به نمایش‌های شرقی مطالعه داشته‌ام و فیلم‌هایی از نمایش‌ها و سنت‌های شرقی دیده‌ام، ولی خاورمیانه دنیای بزرگی است که با فرهنگ‌های دیگر تفاوت های بسیار دارد. در فلسطین، کمی با فرهنگ‌شان آشنا شدم. وقتی به مصر رفتم، فرهنگ آن‌ها را بسیار متفاوت دیدم. بعد وارد ایران شدم. ایران یا بهتر بگویم تهران، سنت‌های زیبا و جذابی دارد. البته این را تنها می‌توانم در مورد تهران بگویم، چراکه اگر به یکی از شهرهای کوچک اطراف آن بروید با دنیای متفاوت دیگری مواجه می‌شوید. گویی وقتی سفر می‌کنم، تازه متوجه می‌شوم که علی‌رغم مطالعاتم چیز زیادی نمی‌دانم. تصویری از ایران داشتم که اکنون تصویر تازه‌تری از آن بدست آوردم مواجه با بازیگران این کشور و اینکه چگون از این سبک استفاده می‌کنند، بسیار جذاب است.

گویا پروژه هتل کارج ادامه خواهد یافت و شما دوباره به ایران باز می‌گردید؟

بله. دلم می‌خواهد وقتی بر می‌گردم دوباره این بازیگران را ببینم، همین طور شهرهای مختلف ایران را. امروز من به متروی تهران رفتم، حتی این مکان نیز دنیای خاص به خودش را داشت. بدن من لازم دارد تا ایران را حس کند و بشناسد. در این دوره تنها در موسسه آموزشی‌مان حضور داشتم نه در ایران. اگر بخواهم در پرفورمنس‌ام از آموخته‌هایم استفاده کنم، باید تجربه بیشتری کسب کنم در غیر اینصورت تصویرم متکبرانه به نظر خواهد رسید.

براین اساس آموزش‌هایتان مسیر متفاوتی را طی خواهد کرد؟
بله، یک مقدار متفاوت خواهد بود، از جمله در مواجهه آرکتیک‌ها و فرهنگ. ما قصد داریم ورک‌شاپ‌ها را در مدت زمان کوتاه تری برگزار کنیم تا بازیگران ایرانی بتوانند کار را حفظ کنند.

با اتمام کارگاه‌ آموزشی‌تان می‌دانید ایرانیان در کدام قسمت هتل کارج قرار می‌گیرند؟

نه، زیرا من راجع به آن تصمیم نمی‌گیرم. هنرجویان ایرانی کسانی هستند که آن را تعیین می‌کنند و این مسئله‌ای پیچیده است، زیرا فرهنگ ایران چند لایه است. نمی‌دانم اتاقی که آن‌ها انتخاب می‌کنند، اتاقی با ۲۵ در باشد که بتوانید پشت هر در آن اتفاق عجیب و غریبی را ببینید.

 

نظر شما