شناسهٔ خبر: 70337 - سرویس فرهنگ
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

گفت‌وگو با مادر کوچکترین نقاش جهان اسلام

محمدعلی ما را به نقاشی علاقه‌مند کرد/ هم مادی تشویق می‌کنیم هم معنوی/ می‌خواهد تمام قصه‌های قرآن را نقاشی کند

مادر «محمدعلی چوهدری» می‌گوید: تشویق‌های ما هم مادی است و هم معنوی. هر کدام جای خودش را دارد، می‌خواهم بگویم که به دلیل تغییر شرایط شغلی همسرم، محمدعلی با کمترین امکانات به اینجا رسید اما امکانات محدود، از انگیزه‌اش کم نکرد.

به گزارش نماینده «محمدعلی» کم سن و سال‌ترین نقاش جهان اسلام است که در مشهد مقدس زندگی می‌کند؛ مادر او ایرانی و پدرش پاکستانی است. این نخبه نقاش جهان اسلام از سه سالگی بدون اینکه آموزش خاصی دیده باشد، شروع به کشیدن نقاشی کرده و دارای سبک منحصر به فردی است.

فلسطین به عنوان مسئله مهم جهان اسلام، قصه‌های قرآنی، روایت‌هایی از زندگی پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام، قصه‌های شاهنامه و برخی از مسائل مهم اجتماعی از جمله محورهای موضوع نقاشی محمدعلی است.

گفت‌وگوی صمیمانه فارس با صفورا ملک، مادر «محمدعلی چوهدری» در ادامه می‌آید.

در ابتدا درباره خانواده برای ما بگویید.

همسرم از شیعیان کشور پاکستان است که در یکی از محله‌های مشهد مقدس زندگی می‌کردیم؛ بعد از آشنایی خانواده‌ها در سال 1378 با عمار ازدواج کردم. دو فرزند داریم؛ محمد علی هفت و نیم ساله و علی‌رضا شش ساله.

* در خانواده کسی به نقاشی علاقه داشته که این علاقه به محمدعلی هم منتقل شود؟

علاقه خاصی به نقاشی نداشتیم اما محمدعلی ما را به نقاشی علاقه‌مند کرد.

* محمدعلی از چه زمانی نقاشی را شروع کرد؟

پسرم از سه سالگی روی دستمال کاغذی و کاغذهای باطله نقاشی‌ می‌کشید؛ موضوع نقاشی‌هایش همان چیزهایی بود که در طول روز می‌دید، مثل چشم و ابرو و صورت و درخت و ... پدر محمدعلی صاحب انبار نگهداری میوه و تره‌بار بود؛ گاهی محمدعلی هم با پدرش به آنجا می‌رفت؛ در آنجا حیوانات و خودروها را می‌دید و ذوق بیشتری برای به تصویر کشیدن آنها داشت.

علاقه شدید محمدعلی به نقاشی را در کارهایش دیدیم و برایش مقوا، مداد رنگی و وسایل نقاشی تهیه کردیم.

محمدعلی در نقاشی‌‌هایش وارد مباحث قرآنی، دینی و مذهبی و ملی شده است؛ قطعا هم به این موضوعات علاقه‌مند است. چه علتی می‌تواند داشته باشد که این کودک، با علاقه وارد چنین مباحثی شده است؟

محیط خانواده ما، محیطی مذهبی است؛ همسرم روی تربیت اسلامی تأکید زیادی دارد. ما در طول هفته یکی دو بار به زیارت امام رضا علیه السلام می‌رویم. در هیئت‌های مذهبی حضور پیدا می‌کنیم. بیشتر کانال‌های تلویزیونی که نگاه می‌کنیم شامل مباحث علمی و مذهبی است؛ بر همین اساس فرزندانم آمادگی دریافت مباحث قرآنی و مذهبی را دارند.

از طرف دیگر، از زمانی که محمدعلی، دو ساله بود، شب‌ها برایش قصه‌هایی از شاهنامه می‌گفتم. او هم بسیار علاقه‌مند بود و با دقت گوش می‌داد. از دو سال گذشته هم قصه‌های قرآنی شامل سرگذشت پیامبران از جمله حضرت آدم، حضرت موسی، حضرت ابراهیم، حضرت یونس و حضرت یوسف (علیهم السلام) داستان شهادت حضرت زهرا (س) و واقعه کربلا و زندگی امام رضا(ع) را برای محمدعلی و علی‌رضا تعریف می‌کنیم. همین کارها سبب شد تا این قصه‌ها در ذهنشان ماندگار شود.

یکی دیگر از کارها این است که در برنامه‌های مختلف مذهبی حضور پیدا می‌کنیم. به عنوان مثال در یکی از شب‌های قدر به همراه بچه‌ها به حرم امام رضا (علیه السلام) رفتیم، آن شب بچه‌ها بیدار ماندند و جوشن کبیر را باهم خواندیم؛ ما برای بچه‌ها معنی جوشن کبیر را می‌گفتیم و آنها با اشتیاق و لذت گوش می‌کردند. حتی برای آنها علت قرآن روی سر گرفتن و توبه از گناهان را توضیح دادیم.

ما هفته‌ای یک شب، دعای توسل می‌خوانیم. بچه‌ها خودشان فضا را برای خواندن دعا آماده می‌کنند و کتاب‌های دعا را می‌آورند. البته برای آنها مضامین دعای توسل را توضیح دادیم و گفتیم هر وقت این دعا را می‌خوانید، آرزوهایی که در دلتان دارید را بگویید، خدا می‌شنود، فرشته‌ها هم دعایتان می‌کنند.

* برای این‌که این ویژگی‌های اخلاقی محمدعلی حفظ شود، چه کارهایی می‌کنید؟

همیشه به محمدعلی می‌گویم که مبادا مغرور شوی. فکر نکن خودت همه کارها را می‌کنی، این در ذهنت باشد که اگر به جایی برسی، این از قدرت خداست که به دست‌ها و ذهن تو داده است. به او تأکید می‌کنم که حتما در شروع کار «بسم‌ الله» بگوید تا کارش برای خدا و تأثیرگذار باشد.

یادم هست وقتی محمدعلی می‌خواست برای عید غدیر خم، نقاشی بکشد به او می‌گفتم: ذکر «یا علی مدد» بگو. محمدعلی هم خوب این مسائل را درک می‌کند.

یک بار هم موضوع کار محمدعلی، حرم امام رضا(علیه السلام) بود. با خانواده به حرم رفتیم تا او نقاره‌خانه و کاشی‌کاری و گنبد و... را ببیند. در این حین، به پسرم می‌گفتم تا از امام رضا(علیه السلام) کمک بخواهد.

اینها نکته‌های بسیار ظریفی است که باید توجه داشت.

* برای معرفی کارهای محمدعلی چه اقداماتی کردید؟

در این بحث، تمام زحمات روی دوش همسرم بود؛ او نقاشی‌های پسرم را به جاهای مختلفی می‌برد تا بداند در این کارها، نبوغی هست یا خیر. بسیار پیگیری کرد تا اینکه نمایشگاه‌هایی از آثار محمدعلی بر پا شد. کارهای پسرم را وارد رسانه‌ها کردند. در واقع موفقیت‌های محمدعلی با حمایت پدرش بوده است.

* برای تشویق محمدعلی، معمولا چه کار می‌کنید؟

تشویق‌های ما هم مادی است و هم معنوی. هر کدام از اینها جای خودش را دارد اما می‌خواهم بگویم که به دلیل تغییر شرایط شغلی همسرم، محمدعلی با کمترین امکانات به اینجا رسید اما هیچ وقت امکانات محدود، از انگیزه‌اش کم نکرد.

اوقات فراغت محمدعلی چطور می‌گذرد؟

خوشبختانه، محمدعلی وارد بازی‌های کامپیوتری نشده است. بازی‌های او بیشتر با برادرش و در محیط خانواده است. البته بنده با تکنولوژی مخالف نیستم؛ اما ابتدا باید استفاده از ابزارهای مختلف برای او هدف‌گذاری شود و بعد از آن استفاده کند. در واقع باید او و برادرش بتوانند از این ابزارها در راستای اهداف اسلام استفاده کنند.

ضمن اینکه ما باید برای بچه‌ها در بحث‌های مختلف جذابیت ایجاد کنیم؛ محیط‌شان خیلی مهم است؛ اطرافیان هم نقش بسزایی دارند. من و همسرم با بچه‌های‌مان خیلی صحبت می‌کنیم. به تمام سؤالات‌شان پاسخ می‌‌دهیم. البته تأثیری که خانواده می‌تواند برای زیرساخت‌های فکری کودک داشته باشد، خیلی بیشتر از فضای مهد کودک و کلاس‌های آموزشی است. بر همین اساس ما وقتی دور هم می‌نشینیم، قصه‌های مختلف تعریف می‌کنیم.

برای آنها مسائل مختلف را مطرح می‌کنیم. برای بچه‌های‌مان بحث آفرینش انسان را خوب توضیح دادیم و آنها می‌دانند برای چه آفریده شدند و چه کاری باید در قبال این آفرینش انجام دهند.

زمانی را هم با بچه‌ها بازی می‌کنیم و روزی یک ساعت هم کارتون‌های تلویزیون نگاه می‌کنند.

تربیت درست، حق فرزند بر پدر و مادر است؛ شما چگونه این حق را ادا کرده‌اید؟

در این رابطه، مسائل تربیتی را برای بچه‌ها با مثال‌های متعدد توضیح می‌دهیم. انفاق را برای آنها توضیح دادیم و گفتیم انفاق کردن مثل پاشیدن گندم روی زمین خوب است و چند برابر آن چیزی که کاشته‌اید را خدا به شما برمی‌گرداند.

از قضا بعد از این جریان، به خاطر انجام کاری نیاز به مساعدت مالی داشتیم، محمدعلی پول‌هایی که پس انداز کرده بود را به حل آن مسئله داد. چند روز بعد هدیه‌ای به او رسید و به ما گفت: این هدیه به خاطر این است که پول خودم را به شما دادم. او خوب این مسئله را درک کرده است.

این مسائل را باید از دوران کودکی برای بچه‌ها توضیح بدهیم تا در وجود حقیقت‌جوی کودک بنشیند. برخی خانواده‌ها فکر می‌کنند کودکان نمی‌فهمند و می‌گویند فعلا زود است؛ وقتی هم که آن کودک به 14 ـ 15 سالگی می‌رسد، نمی‌تواند این مسائل را بپذیرد.

بحث دیگری که در جامعه ما به وضوح دیده می‌شود، چشم و هم چشمی و حسادت است. خوشبختانه بچه‌ها حس حسادت هم ندارند و هیچ وقت نشنیدم که بگویند فلانی آن را خریده و من هم می‌خواهم برای من بگیرید. برای بچه‌هایم سوره فلق را می‌خوانیم و حسادت را توضیح می‌دهیم و می‌گوییم قرار نیست در دنیا هر کسی وسیله‌ای داشت، شما هم داشته باشید؛ ضمن اینکه اگر زمانش برسد برای شما می‌خریم. نگاه آنها طوری است که اگر در دست بچه‌های هم سن و سالشان چیزی می‌بینند، می‌گویند من الان لازم ندارم؛ اگر نیاز باشد پدرم و مادرم برایم می‌گیرند.

* می‌خواهیم از جایگاه تربیت فرزند برای ما بگویید.

پدر محمدعلی در شرایط اقتصادی خوب یا بد، به بنده تأکید کرد که باید به بحث تربیتی بچه‌ها بپردازم. چون اعتقاد داریم نباید بچه‌ها را به حال خودشان رها کنیم. به نظرم مهمترین و در عین حال سخت‌ترین کار برای یک زن، همسرداری و تربیت فرزند صالح است. متأسفانه ارزش این مسئله تا حد زیادی در جامعه ما کمرنگ شده است و زنانی که حتی نیاز مالی یا جایگاه فرهنگی ندارند، در جامعه حضور یافته و اینها ضربه بزرگی به نهاد مقدس خانواده و سپس اجتماع وارد می‌کند.

در ادامه چه برنامه‌ای برای محمدعلی دارید؟

ما می‌خواهیم، محمدعلی به غیر از نقاشی، الگوی یک انسان مؤمن برای هم سن و سالان خودش باشد، الان با نسل باهوشی مواجه هستیم که می‌توانند مسائل را خوب درک کنند؛ از سویی دیگر متأسفانه برخی از خانواده‌ها، در گیر و دار تجملات و روزمرگی افتاده‌اند. این موضوع تفکر نسل‌ها را تهدید می‌کند و از اهداف انسانی باز می‌دارد. می‌خواهم که فرزندانم را به دور از تفکرات تجمل‌گرایی و به صورت هدفمند تربیت کنم.

البته الان هم محمدعلی برای آینده‌اش برنامه‌ریزی کرده است؛ طوری که وقتی از او می‌پرسیم که تا چقدر می‌خواهی کار نقاشی بکنی؟ می‌گوید می‌خواهم تمام قصه‌های قرآن را نقاشی کنم.

حتی چند نفر از اقوام به محمدعلی گفته بودند، می‌خواهی بزرگ شدی، نقاش بشوی؟ محمدعلی جواب داده بود، الان نقاش هستم می‌خواهم یک کار دیگری هم داشته باشم. گاهی می‌گوید پلیس، گاهی می‌گوید روحانی و ...

در واقع نشان می‌دهد این کودک هدف‌هایی برای آینده خود دارد و بی‌هدف زندگی نمی‌کند. این موضوع بسیار مرا به آینده‌اش امیدوار می‌کند. ضمن اینکه من نگران فرزندان دیگر جامعه‌مان هستم که بیشتر آنها مشغول بازی‌هایی هستند که در ذهن آنها تأثیرات نامطلوبی می‌گذارد.

 

 

 

 

 

 

 

نظر شما