شناسهٔ خبر: 67043 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ منبع: مهر

سیاستمداران آمریکایی، علاقه ای به منافع مسیحیان ندارند

آمریکا منتقد نيويورك تايمز در یادداشتی با عنوان "مسیحیان خاور میانه؛ بی دوست و حامی" با بررسي جلسه اي كه هفته گذشته در آمريكا برگزار شد، نظرات جناح‌هاي مختلف سياسي آمريكا را در قبال مسيحيان خاورميانه و اسراييل زير سوال برده است.

به گزارش نماینده به نقل از نيويورك تايمز، در اين مقاله آمده است: دير زماني است كه تاريخ بلند مدت و تلخ ناپديد شدن مسيحيان از خاورميانه نوشته شده است. اما تد كروز كه هفته پيش در كنفرانسي شركت كرد تا درباره اين مسيحيان اظهار نظر كند تا چه حد واقعيت‌ها را مورد توجه قرار داده بود؟

براي چند دهه، جامعه مسيحيان خاورميانه كه به طور فزاينده‌اي تحت محاصره بوده اند، دردنياي غرب به طرز مرگباري ناديده گرفته شده‌اند و وضعيت اسفبار آنها به ويژه در آمريكا كه به عنوان يك ابر‌قدرت با اكثريت مسيحي انتظار مي‌رفت بتواند به عنوان پشتيباني براي آنها مطرح باشد، توجهي برنيانگيخت.

سه دليل براي اين عدم مشاهده وجود دارد. چپ سياسي در غرب، با سرنوشت مسيحيان به عنوان مرد سفيد مرده يا امپرياليسم ارتباط برقرار مي‌كند و به اين توجهي ندارد كه مسيحيت امروز مذهبي است كه بيش از همه آسيب مي‌بيند. در خاورميانه نيز مساله اسراييل- فلسطين با مفهوم استعماري‌اش، وسواس بزرگي براي چپ است؛ در حالي كه گرفتاري موجود مسيحيان در حكومت‌هاي اسلامي كه كمتر ايدئولوژيك است، معمولا ناملموس باقي مي ماند.

در حالي كه مسيحيان طبقه استراتژيك آمريكا هستند، مسيحيان خاورميانه خيلي ساده از چنين نوع تاثيرگذاري برخوردار نيستند. اقليتي شبيه كردها، كه از نظر جغرافيايي متمركز هستند و به خوبي مسلح شده‌اند، مي توانند وارد بازي هاي بزرگتري شوند و به عنوان متحد بالقوه آمريكا به حساب آيند. اما به جز در لبنان،  مسيحيان منطقه بيش از آن پراكنده و ناتوان هستند كه بتوانند نقشي براي ابرقدرت بازي كنند. بنابراين چه ما به دنبال ثبات با حمايت رفتارهاي ضد مسيحي سعودي باشيم يا به دنبال سرنگوني رژيمي چون صدام حسين (يا رها كردن خشم اقليت‌هاي مذهبي عراق)، سياستمداران ما به هر دليلي به ندرت به منافع مسيحيان علاقه نشان مي دهند.

بنابر اين، در نهايت اين راست آمريكايي است، كه در چنين جايي به دنبال يافتن منافع بيشتري است. اما كليساهاي باستاني خاورميانه، (ارتودوكس هاي شرقي، كلداني‌ها، ماروني‌ها، قبطي ها و آشوري ها) از نظر ديني و فرهنگي متحدان بسياري از كاتوليك‌ها و پروتستان‌هاي انجيلي آمريكا محسوب مي‌شوند. و دليل بزرگ بسياري از مسيحيان محافظه‌كار در آمريكا براي انتخاب جهت گيري مناسب، احساساتي از طيف متنوعي از پيچيده تا خصمانه است كه مسيحيان عرب در برابر دولت اسراييل از خود بروز مي‌دهند.

آنچه ما را به تد كروز، پسر سناتور محافظه كار و واعظ، كه هفته گذشته در واشنگتن از او دعوت شد تا نكات كليدي را در يك نشست سازمان دهي شده براي پاسخ به پاكسازي مذهبي توسط داعش در عراق و سوريه به عمل بياورد، نزديك مي كند همين است.

اين كنفرانس يك برنامه عام بود، يك گردهمايي غيرمعمول از پيشگامان و روحانيون (كه تنها چند تن از آنها با آن در حد موافق بودند) از طيف گسترده‌اي از كليساهاي مسيحي. اما واقعيت خاورميانه‌اي و موقعيت مسيحيان در اين منطقه، آنچيزي است كه آنها واقعا هستند، و به اين معني است كه برخي از شركت كنندگان از دشمنان سياست‌هاي اسراييل هستند و يا سخنان سختي عليه يهويان به زبان آورده بودند، و برخي از آنها با دشمنان اسراييل به ويژه اسد و حزب الله ارتباط برقرار كرده‌اند.

كروز با اين واقعيت كه قطعا در ذهنش داشت، سخنانش را چنين آغاز كرد كه با توجه به اين كه اسد، حزب الله و داعش از يكديگر قابل تميز نيستند! بنابراين مسيحيان منطقه در عمل راه حلي ندارند جز اين كه دولت يهود را متحد واقعي خود بدانند.

اما اين سخنان با مخالفت‌هاي شديد مسيحيان فلسطيني و لبناني‌ها و بسياري از مخاطبان ديگر روبه رو شد و كروز سرانجام وقتي به حمله به افرادي پرداخت كه از اسراييل متنفر هستند، با مخالفت جمعي روبه‌رو و مجبور شد تا از سن پايين بيايد.

سخنان كروز ممكن است از سوي شماري از محافظه كاران يا جناح راست با تاييد روبه رو شود، اما طبيعتا اين منطقي بي موضوعيت است – كه از آنجا كه اسد و حزب الله قاتلان و دشمنان اسراييل هستند، هر كسي كه با آنها روابطي داشته باشد در جبهه مقابل قرار مي گيرد، و هر كه با اينها روابطي داشته باشد، احتمالا بايد آنها را ضد يهود خواند و شايسته است بيشتر هم مورد حمله واقع شوند.

چنين منطقي نه نشان دهنده بارقه‌اي از همدردي است كه بتواند اقليتي مذهبي را جلب كند و نه كمكي به آنهايي مي كند كه حتي با نسل كشي روبه روشده‌اند.

برخي از رهبران مسيحيان خاورميانه انتخاب‌هايي كرده اند كه شايسته انتقاد است؛ برخي از آنها نگرشي نسبت به همسايگان يهودي شان دارند كه بايد حتي محكوم شود. اما اسراييل يك حكومت ثروتمند، كاملا مجهز و داراي سلاح اتمي است؛ حاميان آن، و به ويژه حاميان مسيحي آمريكايي‌اش، نمي‌توانند به جمعيتي كه هيچيك در سطحي قرار ندارند كه براي نجات از انقراض داراي چنين سازماندهي باشند، درخواست تشويق براي سياست‌هاي اسراييل را داشته باشند.

اين واقعيت كه كروز مطرح مي كند مبني بر اين كه در طول ۲۰۰۰ سالي كه از مسيحيت مي‌گذرد، چرا خاورميانه همچنان در خون و خاكستر و تبعيد به سر مي‌برد، ممكن است مورد تشويق قرار بگيرد، اما طرف راست آمريكايي، سهمي كمتر از چپ و مركز براي مسئوليتي كه در اين سرنوشت دارد، شامل حالش نخواهد شد.

نظر شما