شناسهٔ خبر: 65580 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ

قابلمه خورشت در جلسه هیئت دولت!

جلسه هیئت دولت بود و بالاترین مقامات کشور، از جمله نخست‌ وزیر و همه وزرا بودند. جلسه از ساعت ۶ شروع شد و حدود ساعت ۸ بود که از طبقه نخست وزیری دو تا قابلمه آوردند بالا...

به گزارش نماینده: شهید دکتر محمد علی رجایی به سال ۱۳۱۲ در قزوین متولد شد. در همان دوران کودکی به تهران آمده و به خاطر مشکلات مالی خانواده مشغول به کار شد. مدتی در بازار بود و مدتی به دستفروشی در کوچه پس کوچه های پایتخت پرداخت. محمد علی در آن روزها که چرخک وسایل را حرکت می داد شاید حتی یک نفر هم نمی توانست آینده درخشان او را حدس بزند.

 

شهید رجایی از ابتدای آغاز مبارزات انقلابی از مجاهدین فعال بود و در کنار کار و مبارزه به تحصیل هم ادامه می‌داد. فعالیت‌های انقلابی او از دید ماموران طاغوت پوشیده نماند و چند باری زندانی و به شدت شکنجه شد. آن روزها با افرادی چون آیت‌الله خامنه ای، شهید بهشتی و شهید باهنر آشنا شد و رفاقتشان هر چه بیشتر شکل می گرفت.

 

با پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) وی وارد سیاست شده و دومین رئیس جمهور مکتبی ایران بود که البته کابینه اش دو هفته بیشتر عمر نداشت و سرانجام در ۸ شهریور سال ۶۰ منافقین دفتر نخست وزیری را منفجر کردند و شهید رجایی به همراه شهید محمد جواد باهنر به شهادت رسیدند و یادشان برای همیشه باقی خواهد ماند.


شهید رجایی

آنچه پیش روی شماست خاطره کوتاهی است به روایت یکی از دوستان شهید رجایی که می‌گوید:

 

خوب جلسه هیئت دولت بود و بالاترین مقامات کشور، نخست‌وزیر و همه وزرا بودند. جلسه از ساعت ۶ شروع شد و حدود ساعت ۸ بود که از طبقه نخست وزیری دو تا قابلمه آوردند بالا. یکی برنج بود یکی خورشت قورمه سبزی و گذاشتند در اتاقی که جلسه هیئت دولت بود. به همین سادگی و همه رفتند بعد از همه وزرا و خود آقای رجایی هر کس بلند می‌شد و یک بشقاب برمی‌داشت می‌رفت برای خودش غذا می‌کشید و می‌آورد سرجایش می‌نشست و ضمن اینکه داشتند کارهاشان را می‌کردند غذا هم می‌خوردند.

 

بعداز غذا هم هر کس بشقابش را سرجایی اولش می‌گذشت یک چای هم برای خودش می‌ریخت و سرجایش قرار می‌گرفت اگر آدم نمی‌شناخت نمی‌فهمید کی رئیس جمهوره و کی نخست وزیره و چه کسی منشی جلسه. یک حالت برادری خاصی برقرار بود. هیچ چیز از طرف آقای رجایی «اعمال» نمی‌شد. بیشتر حتی می‌توان گفت که او شنونده بود تا گوینده. به حالت بسیار صمیمانه‌ای این جلسه هیئت دولت را اداره می‌کرد و آنقدر بی‌تکلف که هر وزیری راحت آنچه را می‌خواست می‌گفت و آقای رجایی با صبر و حوصله جواب می‌دادند.

 

منبع: شهدای ایران

نظر شما