شناسهٔ خبر: 62229 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

در تحلیل اندیشکده استراتفور مطرح شد:

گذر زمان به نفع فلسطین و به ضرر رژیم صهیونیستی است/ اسرائیل نمی‌تواند «ایده مقاومت» را شکست دهد

گذر زمان به نفع فلسطین و به ضرر رژیم صهیونیستی است/ اسرائیل نمی‌تواند «ایده مقاومت» را شکست دهد

به گزارش نماینده به نقل از فارس اندیشکده استراتفور در مقاله‌ای به قلم «جورج فریدمن» و با عنوان «بازی اسرائیل و فلسطین» به بررسی چرخه درگیری‌های دو طرف در طی زمان، اهداف این دو و سناریوهای احتمالی پایان تعارض فلسطین و رژیم صهیونیستی پرداخته است. فریدمن در این مقاله استنتاج کرده است که اگرچه حماس در حال حاضر نسبت به رژیم اسرائیل در موضع ضعیف‌تری قرار گرفته است، اما گذر زمان به نفع مقاومت و مردم فلسطین خواهد بود.

در این مقاله آمده است: ‌برای سومین بار در چند سال اخیر غزه درگیر جنگ و خون‌ریزی شده است. حماس به سوی رژیم اسرائیل راکت پرتاب می‌کند و رژیم صهیونیستی نیز با عملیات‌های گسترده همه تلاش خود را به‌کاربرده است که تونل‌های حفر شده در مرز خود با فلسطین را تخریب کند. باید اعتراف کرد که این جنگ هم مانند جنگ‌های گذشته دستاوردی نخواهد داشت. رژیم‌صهیونیستی به دنبال نابود کردن راکت‌های حماس است. اما این هدف تنها با اشغال طولانی‌مدت سرزمین‌های غزه و جستجوی تونل‌ها و پناهگاه‌های آن میسر خواهد شد. اگر رژیم ‌اسرائیل بخواهد چنین کاری انجام بدهد با مقاومت چریکی مردم غزه مواجه شده و تلفات آن به‌شدت گسترش می‌یابد. بنابراین روند فعلی ادامه خواهد یافت؛ حماس به پرتاب راکت‌های خود ادامه می‌دهد اما با توجه به عدم تجهیز این راکت‌ها به رادار و از طرف دیگر برخورداری رژیم اسرائیل از سامانه گنبد آهنین، حماس نمی‌تواند خسارات جدی به اسرائیل وارد کند.

جنگ بدون نتایج نظامی

یکی از جالب توجه‌ترین نکات این‌ست که دو طرف با وجود اینکه می‌دانند که این جنگ نتیجه خاصی درپی نخواهند داشت، آن را ضروری می‌دانند. کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی و سوزاندن کودک فلسطینی بهانه آغاز جنگ اخیر گردید. در بررسی چرخه یک جنایت همیشه این سوال مطرح می‌شود که کدوم طرف اولین اقدام مجرمانه را مرتکب شده است؟

مردم فلسطین معتقدند که اولین جرم، مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین، ایجاد دولت و اخراج مردم عرب از سرزمین خود بود. به عقیده رژیم اسرائیل، اولین جرم مربوط به دوران پس از جنگ ۱۹۶۷می‌شود. در آن جنگ رژیم صهیونیستی کرانه‌باختری، غزه، بلندی‌های جولان و شرق بیت‌المقدس را تصرف کرد. رژیم اسرائیل در آن زمان حاضر به توافق با فلسطین بود. اما نمایندگان فلسطین در جلسه‌ای که با نمایندگان رژیم صهیونیستی در خارطوم داشتند به مذاکره، به رسمیت شناختن دولت اسرائیل و صلح با این رژیم نه گفتند. این موضع رژیم اسرائیل را در موقعیتی رادیکال قرار داد.

حماس و بسیاری از فلسطینیان ساکن در کرانه‌باختری نابودی اسرائیل را تنها راه‌حل ممکن می‌دانند. رژیم صهیونیستی از سوی دیگر تدوام تسخیر مواضع اشغال شده تا زمان پذیرش صلح توسط فلسطین و شناسایی رسمی این رژیم به عنوان دولتی مستقل را راهکار حل بحران حاضر می‌دانند.

با این اوصاف جنگ غزه را می‌توان جنگ دفاع از وطن نامید. حماس در عملیات خود به دنبال اثبات این نکته است که توانایی شلیک راکت به سوی اسرائیل را دارد، اگر چه این راکت‌ها فاقد سیستم مسیریابی می‌باشند اما صرف انتقال آنها به غزه نشان می‌دهد که امکان انتقال تجهیزات نظامی پیشرفته‌تر نیز وجود دارد. حماس همچنین به‌دنبال اثبات این مهم است که علی‌رغم تلفاتی که داشته، می‌تواند به مبارزه ادامه دهد.

هدف رژیم صهیونیستی از این جنگ صرفا اقدام به جنگ است. اسرائیل بی‌شک خواهان تنبیه غزه است اما آنها می‌دانند که نمی‌توانند خواست‌های خود را بر غزه تحمیل و مردم فلسطین را مجبور به سازش سیاسی با خود کنند. این جنگ هیچ نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. حتی اگر رژیم اسرائیل حماس را به کلی نابود کند، سرانجام گروه دیگری جانشین آن خواهد شد. رژیم اسرائیل نمی‌تواند تا شکست ایده مقاومت در میان مردم فلسطین پیش برود. بنابراین رژیم صهیونیستی به یک کشور ثالث قدرتمند برای تامین امنیت خود نیاز دارد. در این‌جا یک تناقض آشکار می‌شود؛ رژیم صهیونیستی از حمایت آمریکا برای تدوام بقای خود بهره‌مند می‌شود، اما به‌دلیل نگرانی‌های بشردوستانه‌ای که وجود دارد اجازه ندارد اقدام قطعی و گسترده لازم برای حل مشکل امنیتی خود را انجام دهد.

بدین ترتیب ما شاهد بروز خشونت به شکل دوره‌ای هستیم. دوره‌هایی که هیچ یک لزوما به نتیجه سیاسی و نظامی خاصی منجر نخواهند شد. در این جنگ‌‌ها برخی از اهداف محدود وکوتاه‌مدت مثل مسدود کردن تونل‌های حماس و یا نشان دادن توان فلسطین در پرتاب موشک دنبال می‌شوند اما نه اسرائیل در نهایت امتیازی به دست می‌آورد و نه فلسطین به حقوق خود می‌رسد.

حاکمیت و مشکل بقا

بنابراین سوالی که در اینجا مطرح می‌گردد، اینست که این جنگ‌ها در کجا خاتمه خواهد یافت؟

بسیاری بر این اعتقادات که ایجاد دولت فلسطین راهکار مقتضی خواهد بود. مساله این‌ست که در مقام عمل این راهکار آن‌چنان که باید معقول به ‌نظر نمی‌رسد.

هرگاه سخن از تشکیل دولت فلسطین به‌میان می‌آید ناگزیر مشکل برقراری حاکمیت به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های تشکیل دولت در سرزمین فلسطین مطرح می‌گرد. جغرافیای فلسطین برقراری حاکمیت در این سرزمین را با مشکلات مهمی مواجه می‌کند. فلسطین در حال حاضر دو مرکز جمعیتی دارد؛ غزه و کرانه‌باختری که هم‌اکنون از هم جدا شده‌اند. غزه یک باریکه کوچک با جمعیتی بسیار متراکم است و توانایی آن در زمینه اقتصادی محدود است. کرانه‌باختری توانمندی‌های بیشتری دارد اما تحت سیطره رژیم صهیونیستی قرار دارد. اگر نیروی کار گسترده غزه به سوی اسرائیل جذب شود ، هر دو مرکز جمعیتی فلسطین به نوعی با اسرائیل پیوند خورده است. بنابراین با شرایط مرزی فعلی امکان تشکیل دولت فلسطین به شکل مستقل وجود ندارد.

از نقطه‌نظر رژیم اسرائیل، ایجاد دولت فلسطین(‌با خطوط مرزی مشابه ۱۹۶۷) «تل‌آویو» و «حیفا» را در تیررس حماس قرار می‌دهد. تحت این شرایط اسرائیل حاضر به پذیرش این خطر نخواهد شد، مگر این‌که به‌طریقی بتواند به نظارت امنیتی  در کرانه‌باختری بپردازد. پذیرش این شرط به معنی زیر سوال رفتن حاکمیت فلسطین است و از سوی مردم فلسطین مردود است.

بنابراین در مقابل راه حل وجود دو دولت مستقل به این نتیجه می‌رسیم که راهکاری که یکی از طرفین ارائه می‌دهد توسط طرف مقابل غیرقابل پذیرش شناسایی می‌شود و جغرافیای منطقه به‌گونه‌ایست که اجازه تشکیل دو دولت مستقل را نمی‌دهد.

در حال حاضر اگر حماس از میان برود و هیچ نیروی دیگری جانشین آن نشود و کرانه‌باختری نیز به سازش با رژیم اسرائیل بپردازد، امنیت اسرائیل تضمین خواهد بود. اما هیچ کدام از این موارد ممکن نیست.

در حال‌حاضر اقتصاد اسرائیل نسبت به همه همسایگان آن برتری دارد. فلسطین دو تکه و نسبتا ضعیف است. هیچ‌یک از همسایگان دیگر اسرائیل تهدید علیه آن قلمداد نمی‌شوند، اردن با اسرائیل روابطی نزدیک دارد، مصر با اسرائیل توافقنامه صلح دارد و حزب‌الله نیز در سوریه درگیر است. اما تحرکات و تغییرات تدریجی که در آینده به‌وقوع خواهد پیوست می‌تواند به ضرر اسرائیل تمام شود. ممکن است حکومت در مصر تغییر کرده و معاهده صلح ان با اسرائیل ملغی اعلام شود. حزب‌الله  می‌تواند از تجارب خود در سوریه استفاده کند، سوریه می‌تواند مجددا قدرتمند شده و بلندی‌های جولان را تهدید کند. در اردن اسلام‌گراها ممکن به روی کار آمده و رژیم‌صهیونیستی را تهدید کنند. ممکن است دولت اسلام‌گرای افراطی در ترکیه بر سر کار آمده و برای مقابله با اسرائیل نیرو اعزام کند. انقلاب فرهنگی در جهان عرب می‌تواند به‌وقوع پیوسته و برتری اقتصادی اسرائیل را به چالش بکشد و ایران نیز می‌تواند به انتفال تجهیزات نظامی و موشک‌ به غزه ادامه دهد.

همانطور که مشاهده می‌شود میان احتمالات موجود تقارن وجود ندارد. ارزیابی‌های سیاسی، اقتصادی و تکنیکی نشانی از پیشرفت موقعیت اسرائیل در آینده ندارد، اما بسیاری از گزینه‌ها وجود دارد که می‌تواند اوضاع را به ضرر اسرائیل رقم زند. اگر چه احتمال وقوع این گزینه‌ها در زمان حاضر بعید به‌نظر می‌رسد اما هیچ چیز در آینده غیر قابل تصور نیست.

اسرائیل هم‌اکنون در قدرتمندترین موقعیت خو از بدو تاسیس وجود دارد. اما اسرائیل می‌داند که با توجه به مولفه‌های جغرافیایی امکان سازش با فلسطین و تضمین امنیت ملی آن وجود ندارد. بنابراین رژیم اسرائیل جز تقویت نسبی قدرت خود هدف دیگری در راستای کسب امتیاز از فلسطین ندارد.

در این شرایط، استراتژی اسرائیل تقویت قدرت خود و ممانعت از شکل‌گیری هرگونه تهدید جدید است. بدین ترتیب استراتژی شهرک‌سازی اسرائیل معنا می‌یابد. در شرایط عدم مذاکره، ایجاد عمق استراتژیک در کرانه باختری برای رژیم تل‌آویو معقول به نظر می رسد. اسرائیل با خنثی کردن حرکات حماس در سال‌های متمادی به‌دنبال ثابت کردن توانمندی‌های خود است.

در این میان فلسطین باید ضمن حفظ یکپارچگی سیاسی خود، تلاش کند شکاف‌های موجود میان اسرائیل وحامیان خارجی آن بخصوص آمریکا را عمیق‌تر کند. فلسطین باید این نکته را بداند که هرگونه تغییری در وضعیت کنونی فلسطین و اسرائیل در خارج از این این منازعه دوجانبه صورت خواهد پذیرفت. اولویت فلسطین در شرایط حاضر تلاش برای حفظ خود، به عنوان هویتی مستقل با حداکثر قدرت ممکن و مقاومت در مقابل حملات گاه‌و بی‌گاه اسرائیل است. هرگونه توافق صلح منجر به تضعیف فلسطین و کشاندن آن به مدار رژیم‌اسرائیل می‌شود. با رد توافقنامه صلح فلسطین می‌تواند علی‌رغم دو تکه ماندن، مستقل باشد

گذر زمان به نفع رژیم‌صهیونیستی نیست. اتفاقات زیادی رخ خواهد داد که برخی از آنها منجر به تضعیف رژیم صهیونیستی می‌شود اما هیچ‌کدام از اتفاقات پیش‌رو در راستای تقویت آن نخواهند بود.

نظر شما