شناسهٔ خبر: 47641 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

چرا "اصولگرایی" نیازمند تحول است؟

اصولگرایی شاید بتوان ادعا نمود محور پیدایش جریان اصولگرایی با تولید بحران مشروعیت دهه ۷۰ گره خورده است و حالا که علت بحران غایب است محوریت احیا و به روز شدن این جریان سیاسی نیز باید تغییر کند.

نماینده / محمدرضا یل - تغییر مولفه ها و محورهای موثر در شکل گیری صف بندی های کلان سیاسی در کشور امری بدیهی است. گاهی شکاف های هویتی و اعتقادی و  گاهی اختلاف نظرهای اقتصادی و رفتاری موجبات شکل گیری دو یا چند جناح را در کشور فراهم می آورد. درک شرایط و اقتضا هر دوران می تواند قوام یافتگی و پذیرش یک جریان سیاسی را در بین مردم تضمین نماید.

به طور مثال بزرگان اصولگرایی به عنوان یکی از کلان جریان ها باید به این نتیجه برسند که پاسخ های هر چند محکم به بحران مشروعیت در زمانه ای که  "بحران کارآمدی" سیطره یافته، خریداری ندارد. جامعه ایران از بحران مشروعیت و هویت گذر کرده است و با نهادینگی قابل قبولی، پای در مطالبات اقتصادی گذاشته است که این خود نشانه مثبتی در روند جامعه پذیری انقلاب اسلامی در جامعه ایران است. شاید بتوان ادعا نمود محور پیدایش جریان اصولگرایی با تولید بحران مشروعیت دهه ۷۰ گره خورده است و حالا که علت بحران غایب است محوریت احیا و به روز شدن این جریان سیاسی نیز باید تغییر کند.

انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز هشداری بود بر لزوم تحول، تحولی که امری گریز ناپذیر است. پیروزی و شکست طبیعت هر انتخاباتی است و شیرینی و تلخی نتیجه هر کدام از این پیشامدها.

باید بپذیریم کاندیدای پیروز، نماینده تغییر وضعیت موجود بود. باور کردن روحانی نتیجه ۸ سال مخالف خوانی جناح رقیب بود. «ظرفیت سازی مثبت، در کنار ظرفیت سازی منفی» دلیل پیروزی حداقل سه رییس جمهور اخیر (خاتمی، احمدی نژاد و روحانی) بوده است. که با مطالعه تاریخی به وضوح می توان آن را درک نمود. مقایسه زمینه ذهنی جامعه در دوران رای آوری احمدی نژاد با روحانی، نکته ای اساسی را به ما نشان می دهد: "اولویت جامعه سال ۸۴ با اولویت ایران ۹۲ متفاوت است."

پذیرش این موضوع است که مبنای لزوم تحول و تطبیق هر روز جریان های سیاسی همچون اصولگرایی را توجیه می کند. نکات پاراگراف دوم که تاکید بر گذر از بحران مشروعیت به بحران کارآمدی بود با پذیرش تمایزهای جامعه ۸۴ و ۹۲ اثبات می گردد.

در تفسیر گزاره بالا باید گفت وقتی قدرت حاکم با هر ابزاری(چه نقد منصفانه و چه سیاه نمایی) به نماد ناکارآمدی و نا امیدی تبدیل می گردد، در واقع ظرفیت منفی یا بهتر بگوییم ظرفیت فرار اجتماعی خود را فعال و شعله ورتر می کند. در این شرایط جامعه ی فراری، باید دامان فردی را  برای پناه بردن، امن و امیدوار کننده ببینند و به تعبیری دیگر ظرفیت های مثبت ایجاد شده برای جناح رقیب باید قدرت جذب فراریان از دولت ناکارآمد را داشته باشد.خاتمی، یک بهشت ساختگی بود برای فرار از فضای بسته دولت سازندگی و احمدی نژاد قهرمانی بود برای مبارزه با فساد و بی عدالتی دولت اصلاحات و روحانی امیدی بود بر ناامیدی جامعه از  کارآمدی دولت عدالت محور.

این یک فرمول همیشه ساری و جاری است. در شرایط امروز که اقتصاد و معیشت اولویت جامعه است، باید ملجایی وجود داشته باشد که در صورت افزایش ظرفیت منفی دولت فعلی -که  احتمالا ناشی از ناکارآمدی و عدم تحقق وعده ها خواهد بود- قدرت جذب فرار جامعه از ناکارآمدی را داشته باشد. باید نمادی وجود داشته باشد که با عدم برآورده شدن وعده های دولت فعلی بتواند نارضیان را جذب خود کند.

با توجه به اصالت مذاکرات در دولت فعلی به عنوان راهکار خروج از وضعیت نابسامان اقتصادی امروز وسرمایه گذاری حداکثری این دولت بر حل مسئله اقتصاد از بیرون، واژه و مفاهیمی چون اقتصاد مقاومتی و قدرت درونزا و کلماتی از این دست می تواند نماد و تابلویی باشد تا جامعه، اصولگرایان را با آن بشناسد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که در صورت ادامه فضاسازی های رسانه ای احتمال بازگشت مسائل مربوط به هویت و مشروعیت وجود دارد که البته با توجه به محوریت معیشت، هیچ گاه به قوت دوران اصلاحات نخواهد شد.  

با توجه به مباحث فوق، شخصیت ها و موثران جریان اصولگرا به دور از شعار زدگی، محور فعالیت های اجتماعی خود را بر مفاهیم اقتصاد سیاسی همچون اقتصاد مقاومتی بگذارند و خود را نماد این رویکرد نشان دهند. حتی شاید لازم باشد در این راستا اسم اصولگرایی نیز متحول گردد. آقایان به موضوعات اقتصادی با رویکردی شعاری ننگرند و با اضافه کردن واقع بینی، برای تحقق آرمانهای خود نقشه راه ترسیم کنند. باید اصولگرایان به عنوان مفسران اقتصاد مقاومتی در سطح جامعه شناخته شوند و انتقادهای آنان نیز از این پایگاه صورت گیرد.

قطعا مهم ترین مولفه در استفاده از دافعه ناشی از کارآمدی دولتمردان فعلی و همچنین جذب ناامیدان جامعه، باور پذیر بودن شعار هاست. با کنار گذاشتن پاسخ های سئوالات جامعه دهه ۶۰، با دقت سئوالات امروز جامعه را درک و برای آنها پاسخ های واقعی و عملیاتی مطرح کنیم. خارج از قدرت بودن ظرفیتی پنهان است که می تواند در کسب پیروزی موثر افتد. با استفاده از این ظرفیت ها، قدرت جذب خود را افزایش دهیم.

برچسب‌ها:

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۲-۱۲-۱۲ ۰۸:۱۷عباس 0 4

    بسیار مطلب جالبی بود
                                

نظر شما