شناسهٔ خبر: 46194 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

پاسخ های نه چندان قابل پیش بینی رامین مهمانپرست در گفت و گو با "نماینده" :

ناگفته های مهمانپرست از برکناری متکی و نظرش درباره خانم افخم

رامین مهمانپرست

نماینده - آن گونه که در خبر‌ها آمده به نظر می‌رسد که چمدانش را به مقصد لهستان بسته است اما وقتی از او در همین رابطه سوال کردیم گفت تا در ورشو مستقر نشوم هیچ چیز قطعی نیست، با این حال در دفتر دیپلماسی عمومی وزارت خارجه که در دوره سخنگویی‌اش راه اندازی شده، پذیرای ما بود.
رگه‌های آشکاری از نقد آمیخته با گلایه در صحبت‌هایش نسبت به دولت احمدی نژاد احساس می‌شد؛ البته نه فقط به خاطر برکناری پرحاشیه متکی، که به قول خودش رفیق ۳۰ ساله‌اند...
 شاید پر حاشیه‌ترین رفتارش طی این سال‌ها، ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری و کناره گیری از سخنگویی بود، که جزییاتش را از وی جویا شدیم.
نوع واکنشش نسبت به اقدامات دولت یازدهم در حوزه سیاست خارجی هم، برای ما اصلا قابل پیش بینی نبود از همین رو توصیه می‌کنیم مرور گفت‌و‌گوی تفصیلی سایت نماینده با رامین مهمانپرست را از دست ندهید.

مهمانپرست


در مورد کاندیداتوری تان در انتخابات ریاست جمهوری جایی به نقل از شما آمده بود که گفته بودید شب قبل از ثبت نام با آقای هاشمی مشورت کردید و شما هم در‌‌ همان دقایق پایانی و تقریبا همزمان با ایشان ثبت نام کردید.
من در عمرم یکبار بیشتر خدمت ایشان نرسیدم آن هم زمانی که در تایلند سفیر بودم و ایشان رییس جمهور بودند و اصلا ارتباطی با ایشان نداشتم. من با آقای صالحی مطرح کردم زیرا ایشان وزیر بودند و باید ایشان را در جریان می‌گذاشتم. ایشان لطف خودشان را همیشه به من داشتند آن شب هم خیلی از اینکه چنین آمادگی را پیدا کردم تقدیر کردند و به خاطر اینکه از امکانات سخنگویی برای این کار استفاده نشود بدون اینکه شرط قانونی باشد از ایشان در خواست کردم که از سخنگویی استعفا دهم که به هیچ وجه ایشان نمی‌-پذیرفتند. با پیشنهاد بنده آقای عراقچی معرفی شد.


شما خاطراتتان را منتشر نمی‌کنید؟
البته من متأسفانه نرسیدم حوادث روز به روز را منتشر کنم چون سرم بسیار شلوغ بود و اصلا به این کار‌ها نمی‌رسیدم
در یکی از سخت‌ترین و شلوغ‌ترین ایام تاریخی من این مسئولیت را پذیرفته بودم و خیلی مسائل و دیدگاه-های مختلفی وجود داشت ممکن بود نظرات مسئولین باهم متفاوت باشد کار سختی بود.


خصوصا اینکه در آن فضا چند تا از دیپلمات‌های ما نیز پناهنده شده بودند
به هر حال فضا و برهه سختی بود. خیلی مراقبت می‌کردم که خدایی نکرده موضع گیری‌های ما باعث نشود که ضربه‌ای وارد شود. شاید کسی سخت باور کند برخی اوقات تا صبح در مورد موضوعات مختلف که به وجود آمده بود در حالت خواب و بیداری در ذهن به جای خبرنگار سوال طراحی می‌کردم و پاسخ می‌دادم. گاهی جواب را جا به جا می‌کردم تا آن جمله‌ای که در ‌‌نهایت می‌گویم را هیچ کس نتواند بر علیه کشور استفاده کند و صبح که از خواب بیدار می‌شدم در مورد آن سوال جواب آماده بود.


نظرتان در مورد سخنگویی خانم افخم چیست؟
به نظرم باید دعا کرد و ایشان را کمک کرد. ایشان یکی از باسابقه‌ترین افراد وزارت خارجه در حوزه رسانه است و در موضع گیری‌ها یکی از دقیق‌ترین افراد ماست به چارچوب‌ها خیلی آشنا هستند. به لحاظ توانایی رسانه‌ای ایشان یکی از بهترین‌های موجود است ولی کار سخنگویی کمی سخت‌تر و فرا‌تر است بالاخره تصمیم جناب آقای ظریف انتخاب یک سخنگوی خانم بوده است. به نظرم کار خیلی سختی گردن ایشان است.

شما در سال ۸۸ در دورانی که کشور با التهاب روبه رو شده بود مسؤلیت سخنگویی وزارت خارجه را به عهده گرفتید از آن روز‌ها برایمان بگویید.
سال ۸۸ به نظرم یکی از مقاطع حساس در تاریخ انقلاب ماست. شاید اگر حوادثی که در این سال به وجود آمد مدیریت می‌شد و کسانی که در این صحنه حضور داشتند دقت بیشتری می‌کردند، می‌توانست به یکی از بزرگ‌ترین صفحات درخشان انقلاب اسلامی تبدیل شود. حضور پر شور مردمی در انتخابات با یک شور و هیجانی که نشان دهنده اوج آزادی و دموکراسی در کشور بود. متاسفانه بعضی از اشتباهات و لجبازی‌ها باعث شد بین مردم دو دستگی ایجاد شود و به سطح مسئولین نیز کشیده شده بود. برای اولین بار شاید دشمنان انقلاب اسلامی امیدوار شدند که می‌شود این نظام را از درون با مشکل رو به رو کرد. همه نوع توطئه را دشمنان در مورد کشور ما پیاده کرده بودند و تنها امید آن‌ها این بود که از درون نظام را با مشکل مواجه و بین مردم دو دستگی ایجاد کنند. کار خیلی سخت بود و واقعا اگر تدبیر مقام معظم رهبری و عشق و علاقه ملت به مقام ولایت فقیه نبود فکر می‌کنم که این حوادث می‌توانست برای کشور ما نتایج بسیار سختی داشته باشد.
۳- ۴ ماه بعد از انتخابات و درست در اوج این دو دستگی‌ها به من پیشنهاد شد سخنگویی را به عهده بگیرم. رسانه‌ها عضو فعال جبهه‌های سیاسی شده بودند و به شکل ناباورانه بر علیه یکدیگر موضع گیری داشتند که این کار را برای ما سخت می‌کرد.‌‌ همان زمان که آقای متکی از من خواستند که این مسئولیت را بپذیرم با ایشان توافق کردیم که اگر قرار باشد کار سخنگویی را در این شرایط شروع کنم باید به همهٔ رسانه‌ها با همه گرایش‌ها اعتماد کنیم و سعی کنیم فضای دو دستگی را حداقل در حوزه سیاست خارجی از بین ببریم. سخت بود که این فضا در بین رسانه‌ها ایجاد شود. حتی به یاد دارم که اولین جلسه را به صورت توجیهی و غیر خبری برای رسانه‌ها گذاشتیم و به آن‌ها توضیح دادم که باید شما در جریان مسائل باشید و ما آمادگی داریم که مسائل طبقه بندی را با شما درمیان بگذاریم و بحث‌های دو طرفه داشته باشیم و نظرات شما را بشنویم و باهم در حوزه‌های مختلف به جمع بندی برسیم ولی شرطش این است که مطالب محرمانه که در اختیار شما می‌گذاریم منتشر نکنید این در حالی بود که کسانی که دور یک میز نشسته بودیم از جریانات مختلف سیاسی بودند و بعضا با یکدیگر اختلافات جدی داشتند، خیلی از آن‌ها باورشان نمی‌شد و می‌گفتند فکر نمی‌کنیم این کار ادامه پیدا کند و با تردید نگاه می‌کردند. ما قراری که باهم گذاشتیم هر دو هفته یکبار با موضوعات مختلف بود که این جلسات سر موعد خود برگزار می‌شد و تمام موضوعات اساسی را باهم بحث کردیم. این فضای یکدلی بین رسانه‌ها ایجاد شد. یکی دو مورد اوایل شاید نکاتی را بعضی از رسانه‌ها باید بیشتر رعایت می‌کردند که وقتی با آن‌ها مطرح کردیم پذیرفتند و گفتند قصدی نبوده است.

مهمانپرست


این موضوعات که رعایت نکرده بودند چه بود؟
مثلا بعضی از مسائل در تحلیل‌ها و اخبار به شکل غیرمستقیم آمده بود، در حالی که ما تاکید داشتیم مسائل محرمانه منتشر نشود تا بتوانیم راحت با رسانه‌ها ارتباط داشته باشیم.


مصداقی از مسائل محرمانه‌ای دارید که توسط رسانه‌ها منتشر شد؟
مسائل خاصی نبود مثلا اینکه سیاست ما در مورد کشورهای غربی یا کشورهای منطقه چه باید باشد و یا آن‌ها چه اقداماتی را بر علیه ما انجام دادند و با چه هدفی دارد صورت می‌گیرد برای اینکه مدیران رسانه‌ها تحلیل درست داشته باشند و با هم بتوانیم موضع گیری درستی را اتخاذ نماییم باهم در میان می‌گذاشتیم چون بد‌ترین چیز برای رسانه این است که اطلاعی از واقعیات نداشته باشد و بر اساس ذهنیت خود بخواهد تحلیل کند و نقد کند و نظر دهد چون رسانه‌ها افکار عمومی را هدایت می‌کنند و می‌توانند به گونه‌ای عمل کنند که منافع ملی تأمین شود. پایه گذاری این اقدام شاید از دوران آقای آصفی شروع شده بود، منتها در این مقطع کار بسیار منظم‌تر و گسترده‌تر شد. ما معتقد بودیم که اگر رسانه‌های ما مستقیما بتوانند با رسانه‌های مستقل دنیا ارتباط داشته باشند خیلی از تحلیل‌ها و اخبار دقیق را می‌توانند منتقل کنند. حتی تلاش کردیم کلاس‌های آموزشی برای خبرنگاران حوزه سیاست خارجه بگذاریم. بخاطر همین فضا بود که مرکز دیپلماسی عمومی در فضایی که سیاست دولت و مجلس کوچک کردن دولت بود، ایجاد شد با اینکه چند تا از معاونت‌ها را حذف کردیم، تنها بخشی که اضافه شد معاونت مرکز دیپلماسی عمومی بود برای اینکه احساس می‌کردیم نیاز فعلی در کشور این است که توجه ویژه‌ای به افکار عمومی شود.


چقدر آن زمان وزارت امور خارجه با سایر ارکان دولت و شخص رییس جمهور همسو بود؟ در این زمان در برخی از موارد دوگانگی بین وزارت امور خارجه و دولت احساس می‌شود و جریان‌های موازی با وزارت امور خارجه فعال می‌شوند.
ما از سال‌های بسیار دوری که در وزارت امور خارجه در موقعیت‌های مختلف خدمت مقام معظم رهبری می‌رسیدیم همیشه ایشان تأکید داشتند که وزارت خارجه به عنوان یک وزارتخانه در بین تمام وزارتخانه‌ها نیست بلکه وزارت خارجه نیمی از دولت و وظایف نیمه بیرونی دولت بر عهده وزارت امور خارجه است. همیشه به خصوص در سمینارهای سفرا که سالیانه برگزار می‌شد ایشان می‌گفتند شما نماینده وزارت امور خارجه به تنهایی نیستید بلکه نماینده نظام هستید. به این معنی که سیاست خارجه برای پیشبرد کار‌ها و وظایف خود باید در سطح بالاتری از هماهنگی باشد. چون سیاست خارجی کلان کشور باید توسط مقام معظم رهبری تبیین شود و همه در آن سطح باید خود را هماهنگ کنند در این سطح کار ما راحت‌تر بود و ما اصول کاریمان را با سیاست‌های کلان نظام هماهنگ می‌کردیم البته هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف خیلی لازم بود و هر چه این هماهنگی بیشتر باشد نتیجه مطلوب تری به دست می‌آید به همین دلیل من اولین کاری را که در زمان سخنگویی با جناب متکی مشورت کردم این بود که گفتم یک جلسه با بعضی مسئولین در بخش‌های مختلف می‌خواهم داشته باشم و در مواضع کلی با هم به یک تفاهم اولیه برسیم که ایشان هم استقبال کردند.

ممکن بود بعضی اوقات مواضعی که ما اعلام می‌کردیم، مورد نظر برخی از دوستان ما در سازمانی یا ارگانی یا بخشی از دولت باشد یا نباشد. ما که نمی‌توانستیم خود را با تک تک افراد هماهنگ کنیم ما باید خود را با اصل سیاست‌های کلان نظام و رهبری هماهنگ کنیم و دوستان باید خود را با سیاستهای نظام هماهنگ می‌کردند.


اگر بخواهیم خاصه دولت را بررسی کنیم، سیاستهای کلان وزارت امور خارجه که تأکید داشتید سیاستهای کلان نظام بود با دولت هماهنگی داشت؟ چون به نظر می‌رسد این هماهنگی آنقدر جدی نشد چون مثلا یادم هست آقای دکتر متکی در یک جلسه دولت که خدمت مقام معظم رهبری رسیدند بحث موازی کاری را مطرح کردند و رهبری هم آنجا تذکر جدی دادند. گفته می‌شود از جدی‌ترین مشکلاتی که آقای متکی با آقای احمدی‌نژاد داشت همین بحث موازی کاری بود که شاهد هستیم نمایندگی‌های مختلف مثل نمایندگی در کشورهای آسیا و عدم تعهد که بعد به صورت دبیرخانه در خارج از وزارت شکل گرفت و... ایجاد شد.
ما نظامی کاملا مستقل توسط مسئولین و مردم خود ایجاد کرده‌ایم برای اینکه بتوانیم یک عضو تأثیر گذار در شرایط بسیار حساس بین‌المللی باشیم، در حال طی کردن راه دشوار و کسب تجربه هستیم. البته ضعف‌هایی وجود دارد که منحصر به سیاست خارجی نیست. مثلا فکر می‌کنید در تصمیمات اقتصادی یا فرهنگی هم ممکن نیست بعضی سیاست‌ها باهم همخوانی نداشته باشد. در حوزه سیاست خارجی هم مشکلاتی داشتیم. فقط هم مختص دولت آقای احمدی‌نژاد هم نبوده و در دوره‌های قبلی هم مشکلاتی وجود داشته است در صحنه سیاست خارجی در سفارت‌ها هم ممکن است این مشکلات باشد و ارگان‌های مختلف بعضی اوقات محوریت وزارت خارجه را به شکل مطلوب رعایت نکنند.


ولی معمولا اینگونه نبود که منجر به برکناری وزیر شود!
 ببینید آن‌ها اصلا ممکن است ریشه‌های دیگر هم داشته باشد که من نمی‌خواهم وارد آن بحث‌ها شوم، چون نمی‌خواهیم موردی بحث کنیم. اعتقادم این است اگر یک کشور می‌خواهد رشد کند باید سیاست خارجی مقتدری داشته باشد و چون وزارت خارجه مجری سیاست خارجه است باید یک وزارت خارجه قدرتمندی داشته باشد برای قدرتمندی وزارت خارجه و اینکه وزیر خارجه از قدرت زیادی برخوردار باشد باید همه، این دستگاه را یاری و پشتیبانی کنند. باید در کار این وزارت کمتر دخالت شود و در مسئولیت‌های اصلی باید به دیپلمات‌های برجسته اعتماد و کمک کنند. در صحنه عمل وزارت خارجه با اختیارات و اقتدار کامل وارد صحنه شود.
ما از اینکه بعضی از مسئولیت‌هایی که به ناحق از وزارت خارجه گرفته شده بود، دوباره به این وزارت دارد برمیگردد بسیار خوشحالیم. این خوشحالی به این دلیل نیست که فکر کنیم وزارت خارجه می‌خواهد خودش یکه تاز باشد. لازمهٔ موفقیت در صحنه سیاست خارجی این است که یک دستگاه وزارت خارجه مقتدر با اختیارات کامل داشته باشیم که بتواند وظیفه خود را به درستی انجام دهد.

مهمانپرست


بازگشت بحث هسته‌ای به وزارت خارجه هم بخشی از این خوشحالی را تشکیل می‌دهد؟
فکر می‌کنم اینکه بحث هسته‌ای به وزارت امور خارجه برگشته است، کار بسیار درستی بوده است. زیرا در مذاکرات مختلف روبه روی ما نمایندگان وزارت خارجه کشور‌ها قرار دارند، طبیعی بود که ماهم باید وزارت‌خارجه‌مان مستقیم وارد شود. این به این معنا نیست که وزارت خارجه اصلا با هیچ سازمانی هماهنگ نمی‌کند و خود مستقل عمل می‌کند. به نظرم یکی از بهترین اقداماتی که اقتدار را دارد به وزارت خارجه برمی‌گرداند همین کار بود. این درست نبود که بعضی از فعالیت‌ها مثل نمایندگی عدم تعهد و... که جای اصلیش در وزارت خارجه است از این وزارت جدا شده بود.


علت این موازی کاری‌ها چه بود؟
ممکن است مثلا دولتی احساس کند کار فرهنگی یک کار عمده است و جهت گیری‌های اصلی حتی در سطح بین الملل روی کار فرهنگی می‌رود. گاهی کار اقتصادی برای یک دولت محور می‌شود و سعی می‌کند تمام فضا‌ها را با گرایش رشد اقتصادی تنظیم کند. گاهی نگاه به صحنه‌های بین الملل و جهانی فکر کردن کار سیاست خارجی را به یک اولویت تبدیل می‌کند. اینکه اشاره کردم هرکسی احساس کند یک موضوعی خیلی مهم است، به دلیل اهمیتش باید بخش‌های مختلف وارد شوند ممکن است با چنین انگیزه‌ای بخش‌های موازی ایجاد شوند. ولی این را باید بدانیم برای اینکه حتی اگر اولویت ما سیاست خارجی و حضور در عرصه‌های بین المللی باشد اگر بخواهیم در آن صحنه موفق باشیم حتما باید چیزی که از بیرون دیده می‌شود یکپارچگی و نوعی وحدت و انسجام از نظام باید باشد. فکر می‌کنم یکی از دلایلی که در حال حاضر دید جدیدی نسبت به کشور ایجاد شده است و شاید فضایی که بهتر بتوانیم از حقمان دفاع کنیم، وحدت و انسجامی است که در داخل کشور به خصوص بعد از انتخابات بین مردم ایجاد شده است.
اگر کشوری بخواهد از حق خود دفاع کند باید مقتدر باشد. برای رسیدن به اقتدار باید شاخص‌های اقتدار را داشته باشیم. از شاخص‌های اقتدار اقتدار ملی و داخلی و همچنین اقتدار منطقه‌ای و بین المللی است. مهم-‌ترین ویژگی اقتدار ملی؛ وحدت و انسجام ملی است وحدت فرماندهی و رهبری و تبعیت از اصول و ارزش-هاست. شما هریک را خدشه دار کنید اقتدار داخلی را تضعیف می‌کنید. این شرط لازم است وشرط کافی این است که شما غیر از داخل اقتدار منطقه‌ای را هم به نمایش بگذارید و این اقتدار زمانی بدست می‌آید که شما مدیریت تحولات منطقه را داشته باشید و بتوانید تحولات را به سمتی هدایت کنید که منافع کشور خود و کشورهای منطقه را تأمین کنید یا حداقل این توانایی را داشته باشی که جلوی اجرای توطئه‌ها را بگیرید. مجموع اقتدار داخلی و منطقه‌ای از یک کشور یک عضو قدرتمند در عرصه بین المللی می‌سازد که توان گرفتن حقش را دارد.

مثلا در حال حاضر ما وارد مذاکرات شدیم و خوب هم وارد شدیم چه تضمینی وجود دارد که در ادامه ما بتوانیم به همین شکل پیش برویم و از حقوقمان دفاع کنیم. این تضمین تا زمانی است که خودمان عوامل اقتدار را حفظ و تقویت کنیم اگر بعد از یک مدت دچار اختلاف شویم و بر علیه همدیگر اقداماتی را انجام دهیم چه دلیلی دارد آن‌ها که آن سمت میز نشسته‌اند و اصالتا شاید مایل نباشند حقوقمان را به رسمیت بشناسند، به حقوق ما پایبند باشند؟ اگر احساس کنند که ما ضعیف شدیم و می‌توانند به ما فشار بیاورند و تهدیدات را به ما نزدیک کنند، چه دلیلی دارد که حقوق ما را رعایت کنند.


در مورد برکناری آقای متکی چه اتفاقی افتاد؟ آقای احمدی‌نژاد چند وقت پیش در مطلبی عنوان کرده بودند که ایشان از ابتدا وزیر انتخابی من نبود به همین دلیل هم من در دولت دهم به وزارت امور خارجه کاری نداشتم چون دیگر ایشان وزیر من نبود و سفر‌هایشان را بدون هماهنگی با من انجام می‌دادند به همین دلایل ایشان برکنار شد. این حرف سنگینی است که رییس دولتی بگوید وزیر، وزیر من نبوده است...
من هم چنین مطالبی را در رسانه‌ها دیده‌ام. فکر می‌کنم هر وقت جناب متکی صلاح بدانند خودشان باید توضیح و پاسخ دهند من در ریز این بحث‌ها نیستم. ولی آن‌چه به من برمی‌گشت این بود که جناب آقای متکی از دوستان قدیمی من بود و ما با هم یک رفاقت ۳۰ ساله داریم از زمانی که ایشان را شناختم که نماینده مجلس و عضو هیأت رییسه بودند و یک شخصیت فرهیخته، دلسوز و جزو کسانی هستند که تمام تلاششان را برای نظام در هر مسئولیتی که قرار می‌گرفتند، انجام می‌دادند. به نظرم این برکناری یکی از تلخ‌ترین حوادث دوران سخنگویی من بود به خصوص که این حادثه در روز دوشنبه بود و فردای آن روز من کنفرانس داشتم و مطمئن بودم مهم‌ترین سوال، این موضوع خواهد بود. اینکه با شخصیت یک نفر به گونه‌ای رفتار شود که احساس رعایت نکردن حرمت‌ها شود را درست نمی‌دانستم. مطمئن بودم که خود آقای احمدی‌نژاد هم شاید نظرشان چنین برخوردی نبود. اصلا این برخورد قابل دفاع نبود. حدس می‌زدم اشتباه یا تعجیلی در انتشار این حکم شده با این حال با دفتر آقای رییس جمهور در تماس بودم و با خود آقای متکی خیلی تلاش کردم صحبت کنم. با دوستان زیادی مشورت کردم.


یادتان هست چه موضعی گرفتید؟
ساعت ۹: ۳۰ صبح در اتوبان بودم که تماس گرفتند و گفتند آقای متکی را توانستیم پیدا کنیم و پشت خط هستند ایشان در یکی از کشورهای افریقایی فکر می‌کنم کنیا بودند با ایشان حدود ۶-۷ دقیقه صحبت کردم ایشان در جریان قرار داشتند که با چه کسانی صحبت کرده بودم. پرسیدند که چه پاسخی برای این سوال در نظر دارید و من پاسخ را گفتم و ایشان تشکر کردند و تأیید کردند. برخورد ایشان خیلی عالی بود و خیلی به خودشان مسلط بودند. به نظرم خیلی حرفه‌ای عمل کردند. حق ایشان چنین برخوردی نبود ایشان کارنامه بسیار روشنی دارند.


با توجه به شاخص‌هایی که مطرح کردید وزارت امور خارجه دولت آقای احمدی‌نژاد را وزارت مقتدری می‌دانید؟
ما مقطع سختی را برای دستگاه سیاست خارجه گذراندیم. شاید در مفهوم سیاست خارجی وارد یک فضاهای جدیدی شدیم که پافشاری روی بعضی از اصول توانست دوباره برای ما موقعیت بهتری را ایجاد کند یعنی در دولت نهم و دهم سیاست خارجی ما نقاط قوت فراوانی پیدا کرد ولی دستگاه سیاست خارجی یعنی وزارت خارجه با مشکلات مختلفی روبه رو بود. افراد مختلف یا سازمان‌های مختلف خود را موظف می‌دانستند برای رسیدن به آن سیاست خارجی وارد کار شوند و این باعث می‌شد توانایی وزارت خارجه کمتر شود و یا از همه توانایی استفاده نشود و یا موقعیت مقتدارانه که مدنظر داشتیم تأمین نشود. ولی در بعضی موضوعات سیاست خارجه توانستیم یک جهشی داشته باشیم در دسترسی به یکسری اصول و ارزش‌ها بحث‌های جدیدی مطرح شد.


شما برای اقتدار وزارت امور خارجه مثال پرونده هسته‌ای را زدید. آقای روحانی در کتاب خاطراتشان که در ارتباط با بحث هسته‌ای است اشاره می‌کنند که مهم‌ترین علتی که موضوع هسته‌ای به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ارجاع داده شد این بود که بین سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه و سایر سازمان‌های مرتبط هماهنگی وجود نداشت. چه تضمینی هست که به آن اختلافات برنگردیم در حال حاضر می‌بینیم که وقتی به برنامه اقدام مشترک رسیدیم آقای دکتر صالحی فکر می‌کنم در سالگرد شهدای هسته‌ای انتقاد نسبتا جدی نسبت به برنامه داشتند یا برخی از نهادهای دیگر...
 اگر اصولی حرکت کنیم هیچ وقت به آن نقطه نمی‌رسیم. در بحث هسته‌ای ممکن است همه دوستان نظراتی داشته باشند و نظرات را نیز مطرح می‌کنند ولی تصمیمی که گرفته می‌شود و به تصویب اکثریت می‌رسد باید توسط همه رعایت شود. به ویژه اینکه در موضوعات اساسی بدون تأیید رهبری هیچ کس کاری نمی‌تواند انجام دهد. اگر مقام رهبری راضی نباشد و نظر دیگری داشته باشند که اصلا اجرا نمی‌شود ولی اگر موضوعی تأیید رهبری را داشته باشد و در جاهای مختلف هم بحث شده باشد، اگر کسی نظر مخالفی دارد دیگر نباید این نظر مخالف را همه جا اعلام کند نظر مخالفش را در جلسات خصوصی بحث کار‌شناسی باید مطرح کند. یک زمانی ممکن است حتی بیان مواضع مختلف منافع ملی را تأمین کند. این فرق می‌کند با اینکه شما یک کار ناهماهنگ را انجام دهید.
اگر کسی بخواهد در گفتگوهای ۱+۵ خارج از مذاکرات و توافقات حرف دیگری را بزند و برداشت جدیدی را بگوید و تهدیدی کند در کشور ما هم پاسخ تهدید را حتما محکمتر خواهند داد این به معنی این نیست که اگر برخی پاسخ تهدیدات طرف خارجی را می‌دهند می‌خواهند با اصل گفتگو‌ها و مذاکرات مخالفت کنند. اینگونه نیست و نباید هم باشد. یکی از عوامل اقتدار ما اقتدار دفاعی است که نمایندگان ما در مذاکرات به پشتوانه آن محکم حرف می‌زنند. این به معنای جنگ طلبی نیست هر چقدر قدرتمند باشید این قدرتمندی جنبه بازدارندگی دارد.


شما قائل به وجود ابهامات در برنامه اقدام مشترک هستید؟
ابهام برای چه کسی؟ زمانی گفته می‌شود مردم ابهام دارند یا بعضی از جریانات سیاسی ممکن است ابهام داشته باشند. آن ‌چه در حال حاضر مهم است این است که ببینیم مسئولین اصلی و در رأس همه رهبری نسبت به کاری که دارد انجام می‌شود ابهام یا ایرادی دارند یا خیر. اگر داشته باشند حتما بحث می‌شود. برای من اصلا تصورش غیر ممکن است که ابهامی در این سطح باشد و چیزی گفته نشود و کار ادامه پیدا کند. من فکر می‌کنم مسئولین اصلی، اعضای شورای عالی امنیت ملی و مقام معظم رهبری در ریز تمام بحث‌ها هستند و ابهامی در ذهنشان نیست واگر هم تذکری لازم باشد در آن جلسات داده می‌شود. پس اینکه گفته می‌شود مثلا در جامعه چرا شفاف گفته نمی‌شود منظور این نیست که چرا مسئولین اصلی در جریان قرار ندارند زیرا آن‌ها در جریان هستند.


ولی نمایندگان مجلس و به صورت مشخص کمیسیون امنیت ملی اعلام کردند که در جریان نیستند
آن کسانی که باید در سطح عالی در جریان باشند، هستند. اگر لازم باشد در سطوح دیگری هم افرادی در جریان قرار داشته باشند، به آن‌ها نیز گفته می‌شود ولی برخی از جریانات سیاسی معتقدند همه مردم باید در ریز همه مسائل باشند. من فکر می‌کنم خیلی از مردم به نظام خود و تیمی که وارد این صحنه سخت و دشوار شده است و نیاز به حمایت دارد، اعتماد دارند و مطمئن هم هستند وقتی این تیم دارد کار خود را انجام می‌دهد همه اطلاعات ریز و جزئی آن را مسئولان اصلی و مقام معظم رهبری در جریان هستند. پس اکثر مردم اینگونه که گفته می‌شود مایل نیستند در جریان همه مسائل قرار بگیرند ولی برخی جریانات سیاسی ما دوست دارند همه چیز را بدانند.
نمایندگان مجلس ممکن است نظرات مختلف داشته باشند همه آن‌ها هم محترم هستند ولی هیچ کدام از نظرات به تنهایی ملاک نیست. هر نماینده‌ای برای خود نظر دارد سوال و بحث می‌کند و بالاخره مقامات جواب سوالات آن‌ها را می‌دهند ولی اگر مشکلی در سطح کلان به وجود آمده باشد و تیمی که اختیار عمل دارند از خطوط قرمز عبور کرده‌اند، کار به یک نماینده کشیده نمی‌شود و در سطح بالا‌تر تذکر داده می‌شود و یا متوقف می‌شود و یا آن نقص را برطرف و ادامه می‌دهند. این حساسیت دوستان را استقبال می‌کنیم که با حساسیت منافع ملی را دنبال می‌کنند ولی باید همه افراد و مسئولین از جمله نمایندگان مجلس هم مراقب باشند که خدایی نکرده به افکار عمومی چیزی را منتقل نکنند که از واقعیت دور باشد و یک تصویر نادرست را در ذهن مردم ایجاد کند که بعد مشکلاتی را مانند برخی صحنه‌های حساس که اختلافات ایجاد شد، پیدا کنیم.

مهمانپرست
ما در سال‌های گذشته نیز مشابه چنین تجربه‌ای را داریم مانند توافقاتی که در دوره اصلاحات انجام شد. در حین انجام آن مذاکرات هم رهبری ورود خاصی نداشتند ولی بعد به وضوح مشخص شد که ان مواضع با مواضع رهبری زاویه داشت و حتی رهبری برای اقدامات صورت گرفته در آن زمان تعبیر عقب نشینی را بکار برده بودند. نظر شما در این باره چیست، قائل به زاویه دار بودن آن مواضع با مواضع رهبری هستید؟ خیلی از اوقات به نظر می‌رسد نگاه این چنینی به نوعی هزینه کردن از مقام رهبری باشد زیرا سیره ایشان تا کنون اینگونه بوده که وقتی کاری به تیم یا گروهی سپرده می‌شود اختیار عمل و اعمال سلیقه برای آن تیم باز بوده.
مقام رهبری نظراتشان را اعلام کردند. ایشان اعلام کردند که ما به آمریکایی‌ها و کشورهای غربی خوشبین نیستیم ولی به تیم مذاکره کننده خود خوشبینیم همه باید مطمئن باشیم اگر ذره‌ای ضعف در ما ایجاد شود آن‌ها قطعا به دنبال دشمنی خود خواهند بود و تا زمانی می‌توانیم یک تعامل خوب و سازنده داشته باشیم که قدرتمند باشیم و از موضع اقتدار بتوانیم حق خود را بگیریم. نکته بعدی همانگونه که مقام رهبری فرمودند این است یا حقوق ما را به رسمیت می‌شناسند یا علی رغم تمام تلاش‌ها دشمن خارجی سعی می‌کند از زیر تعهداتش خارج شود و یک برداشت‌ها و حرف‌های جدید و اقدامات متناقضی داشته باشد این ثابت می‌کند که ما به عنوان یک کشور صلح طلبیم و اهل منطقیم و تمام تلاش خود را کردیم و طرف مقابل ما منطق ندارد و افکار عمومی در داخل و خارج از کشور روشن می‌شود.
زمانی ممکن است بگویید چه اشکال دارد همه این بحث‌های جزئی را هم بگذاریم همه ورود داشته باشند، معلوم نیست که این موضوع به نفع منافع کشور باشد. زمان ریاست جمهوری در سال ۸۸ یک تجربه در مناظرات برای اولین بار کسب کردیم شاید اگر با یک تدبیر و دقت بیشتری انجام می‌شد جلوی ضعف‌های آن گرفته می‌شد ولی ورود همه مردم به همه جزئیات به شکل مستقیم می‌تواند یک آثار منفی هم داشته باشد. مثلا می‌بینیم دو نفر که تا به حال رآکتور ندیده‌اند و نمی‌دانند چه کارآیی دارد، دارند باهم در مورد رآکتور تحقیقاتی تهران بحث می‌کنند. بحث‌هایی که از موضع غیر کار‌شناسی به شکل وسیع بخواهد دامن زده شود ممکن است برای مصالح کشور مفید نباشد و خطراتی را داشته باشد. باید اجازه دهیم بحث‌ها در بین کار‌شناسان اصلی در جای خودش صورت بگیرد و همه هم دیدگاه خود را ابراز کنند. وارد شدن به جزئیات و پرداختن به اختلافات در این شرایط ممکن است آن اقتدار اصلی که در صحنه‌های بیرونی نیاز داریم را خدشه دار کند.


در سطح نخبگان هم لزوماً این بحث‌ها مطرح نشده و نخبگان هم علاوه بر عوام مردم در جریان نیستند.
اگر چارچوب‌های لازم رعایت شود مطرح کردن در بین نخبگان می‌تواند مفید باشد ولی باید حتما مراقبت کنیم آن چارچوب‌های اصلی رعایت شود. مثلا فرض کنید اگر شما در مجلس می‌خواهید موضوعات را طرح کنید که در بین آن‌ها موضوعات طبقه‌بندی و محرمانه وجود دارد همه باید متعهد باشند که این را فقط برای اطلاع و تحلیل خود به کار برند متأسفانه مواردی در قبل داشتیم که بالاخره بعضی از مطالب بیرون منتشر شده و درست نبوده. در بین اساتید و در دانشگاه‌ها اگر بخواهد مطرح شود خوب است ولی شرطش این است که یک تعهد جدی باشد که آن نخبگان دیدگاه خود را بگویند ولی مسائل را بیرون منتشر نکنند. خیلی کنترلش سخت است این مقطع یک مقطع حساسی است. باز از خود آقا من مثال بزنم شما در طول یکسال و نیم گذشته بیانات رهبری را مرور کنید ایشان چند بار عنوان کردند که در یک پیچ تاریخی بزرگ قرار داریم یعنی در یک مقطع بسیار تعیین کننده و سرنوشت ساز برای کشورمان وحتی ممکن است مردم جهان باشیم. رفتار احساسی در این مقطع یعنی بازی با سرنوشت کشور.
در جریان بالا رفتن از سفارت انگلیس تا چند ماه گذشته بود و عده‌ای معتقد بودند که کار درستی انجام دادند و اگر رهبری نظر مخالف داشتند می‌گفتند با اینکه ما وظیفه داشتیم که اول از همه نظر رهبری و مسئولین را بدانیم ما که مطمئن بودیم نظر رهبری چیست چون پرسیده بودیم ولی برخی از این دوستان همچنان معتقد بودند کار درستی را انجام دادند تا اینکه رهبری فرمودند احساسات ما نباید بر تدبیرمان غلبه پیدا کند و گفتند احساسات دانشجویان قابل درک بود ولی رفتارشان قابل قبول نبود. پس خیلی مهم است که در حال حاضر حساسیت شرایط کنونی را درک کرده و بدانیم که بعضی وقت‌ها ممکن است برخی از جریانات سیاسی به دلیل رسیدن به اهداف خود دنبال این باشند که به خیلی از بحث‌ها وارد شوند ولی ما باید دقت کنیم که اصلا کار غیر حکیمانه و غیرمنطقی نباید انجام دهیم.


به نظر شما در توافق شکل گرفته ما از خطوط قرمز عبور کرده‌ایم؟
اگر رد شده بودیم که دیگر ادامه پیدا نمی‌کرد.


چند وقت پیش بود که یکی از نمایندگان مجلس می‌گفتند که دو سه جلسه با آقای عراقچی صحبت کردم و جلسه‌ای هم با دکتر ظریف، در آن جلسات ظاهراً آقای عراقچی گفتند که در برخی از قسمت‌ها از خطوط قرمز عبور کردیم.
خطوط قرمز یعنی اصولی که نباید از آن عدول کرد و چارچوبی که رهبری تعیین کردند و اگر قرار باشد که این اصول زیر پا گذاشته شود اصلا ادامه پیدا نمی‌کند. ممکن است در اجرا یک زمانی شما در یک صحنه‌ای موردی هستید و امکان هماهنگی نباشد و کاری به ذهنتان رسیده که دارد در‌‌ همان چارچوب انجام می‌شود و بعد به شما گفته شود اگر این کار را نمی‌کردی بهتر بود این به این معنا نیست که شما خطوط قرمز را رد کردید و اصول را زیر پا گذاشتید. در نظام ولایت فقیه اصلا امکان ندارد، اگر کسی بخواهد در صحنه اجرا خطوط قرمز را برای خود رد کند و ادامه دهد. مردم نمی‌گذارند.


مردم که در جریان مذاکرات نیستند...
مردم عاشق ولایت فقیه و رهبری هستند حتی در برخی صحنه‌ها بوده که مردم نظر مختلفی داشتند ولی زمانی که دیدند بحث جدی شده و نظر رهبری را شنیدند همه تبعیت خود را از رهبری نشان دادند. اگر مردم متوجه شوند که کسی دارد خطوط قرمز و اصول را زیر پا می‌گذارد و رهبری مخالف است ولی یک عده دارند این کار را انجام می‌دهند حتما جلوی آن را خواهند گرفت.


لا به لای بحث به موضوع سفارت انگلیس اشاره کردید، در آن زمان شاید در موقعیت سخنگویی نمی‌شد خیلی از مسائل را بازگو کنید از آن زمان برایمان بگویید.
وارد جزئیاتش نمی‌خواهم شوم زیرا هنوز زمانش نرسیده است. به جرأت می‌گویم یکی از کارنامه‌های درخشان وزارت خارجه است که شجاعانه ایستاد و در ابتدای کار تنها بود و با این اقدام مخالفت کرد. روزی که این اتفاق افتاد قرار بود دانشجویان در اعتراض به سیاست‌های کشور انگلیس تجمعی داشته باشند در پاسخ به استعلام وزارت کشور، وزارت خارجه موافقت خود را با اصل تجمع اعلام کرد. آن روز سالگرد شهادت دکتر شهریاری در دانشگاه شهید بهشتی بود و چون آقای دکتر صالحی ایران نبودند به من گفته بودند که از طرف ایشان برای مراسم شرکت کنم. زمانی که داشتم برای مراسم می‌رفتم در مسیر تجمع جلوی سفارت را دیدم. در اواسط مراسم خبرنگارانی که در مراسم بودند به من اطلاع دادند که عده‌ای وارد سفارت شدند. جلسه اضطراری شورای معاونین تشکیل دادیم تبعات و خطرات این اقدام برای کشور را بحث کردیم. این یک کار احساسی بود و به هیچ وجه قابل تأیید نبود. ما بیانیه‌ای را تنظیم کردیم و در اصل حرکت به سیاست-های غلط انگلیس در سال‌های گذشته و دخالت در بعضی از مسائل داخلی کشور و ناراحتی مردم و اعتراض مردم را هم به دلیل این سیاست‌ها را طبیعی می‌دانستیم ولی اشاره کردیم ورود به سفارت انگلیس غیر قابل قبول است و باید با کسانی که این ‌اقدام را انجام دادند برخورد شود و ما متعهد به تعهدات بین المللی هستیم. البته شاید انقدر هیجانات اوج گرفته بود که تشخیص اینکه حمایت از حرکت عده‌ای که این اقدام را انجام دادند درست است یا برخورد با آن، برای برخی از دوستان سخت شده بود. به عنوان سخنگو حدس می‌زدم برخی رسانه‌های داخل کشور چون فکر می‌کنند کار انجام شده اقدامی انقلابی است موضع وزارت خارجه را منتشر نکنند که حدسم هم درست بود. برای اولین بار در طول سخنگویی تأکید کردم بیانیه وزارت خارجه را غیر از همه جاهایی که همیشه بیانه‌ها را منتشر می‌کردید مستقیماً به تمام رسانه‌های خارجی ارسال کنید و ظرف ده دقیقه بیانیه وزارت خارجه در تمام دنیا منتشر شد و جلوی یکسری تبعات سنگین را گرفت.


دولت هم موافق موضع وزارت خارجه بود؟
 دولت در این موضع صد در صد موافق وزارت خارجه بود و شخص آقای احمدی‌نژاد پیگیر این موضوع بود و یادم هست که آن شب چند بار پیگیر بودند که چرا بیانیه منتشر نمی‌شود


بحثی که این روز‌ها در برخی از رسانه‌ها مطرح است اینست که یکسری مذاکرات محرمانه از زمان دولت دهم انجام شده است، آیا صحت دارد؟
از این حرف‌ها همیشه گفته می‌شود. و صحیح نیست.

نظر شما