شناسهٔ خبر: 40278 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ

نگاهی به ریشه های بحران در عربستان (۲)

تبعیض؛ سهم شیعیان از سرزمین پیامبر

عربستان 1 برغم حمایتهای ریاض از تشکیل گروههای جهادی با اندیشه های سلفی مانند القاعده، تهدیدهای ناشی از فعالیت این گروهها هم اکنون دامنگیر رژیم عربستان شده است!

نماینده - فاطمه خطیب؛ در قسمت قبل به عوامل بحران ساز در رژیم سعودی، اشاره کردیم. گفتیم که نظام پوسیده آل سعود و نیز درگیری های داخلی بر سر قدرت باعث بروز بحران در این رژیم خواهد شد. در این قسمت  نیز به عوامل دیگری در این زمینه اشاره می کنیم:

 

۳- روابط با گروه های وهابی:

پایه ریزی حکومت آل سعود بر مبنای پیوند با جنبش های وهابیت و سلفی گری بود، که این مسئله خود تنش هایی را به همراه داشت. با این وجود در دهه های اخیر اختلافات این جنبش ها با حاکمیت، باعث چالشی برای حکومت عربستان شده است.

 

در سال ۱۹۷۰ میلادی، عده ای از وهابیون، حاکمان ریاض را مرتد دانسته و با غلبه بر نیروهای امنیتی سعودی، مسجدالحرام را به تصرف خود درآوردند. در سال ۱۹۹۱ هم زمان با افزایش حضور آمریکایی ها در منطقه، به خصوص خلیج فارس و عربستان، علمای وهابی در بیانیه ای اعتراض آمیز، ضمن انتقاد به سیاست و رویه حاکمیت، خواستار اجرای اصول کامل سلفی گری شدند. این مسائل تفاوت فاحش دیدگاه های وهابیون با رهبران ریاض را آشکار ساخت.

 

به علاوه  به رغم حمایت های ریاض از تشکیل گروه های جهادی با اندیشه های سلفی، مانند القاعده، تهدیدهای ناشی از فعالیت این گروه ها هم اکنون دامنگیر رژیم عربستان شده است!

 

قابل توجه است که با تمام این تفاسیر، آل سعود و وهابیت موسسه ها و نهادهای مذهبی تاثیرگذاری در سطح جهان دارند که با تشیع رقابت می کنند. این فعالیت ها توسط موسسه ای به نام رابطه العالم الاسلامی هدایت می شود. همچنین کمیته های مختلف نظیر شورای عالی علما (هیات کبار علما) وجود دارد که در صدور فتواهای تکفیری علیه شیعیان نقش دارد. سایر سازمان ها و موسسات، از جمله: وزارت حج عربستان، موسسه های انتشاراتی، مطبوعات، خبرگزاری ها و ... همگی تحت نظارت وهابیت هستند.

 

با توجه به حاکمیت وهابیت در عربستان، شاید بتوان گفت که آل سعود یکی از تهدیدهای حکومت خود را به خصوص بعد از انقلاب اسلامی در ایران، حضور شیعیان در این کشور می داند.

 

اکثر شیعیان عربستان در منطقه شرقی زندگی می کنند. شیعیان از قرن چهاردهم تا اوایل قرن بیستم همواره تحت تسلط و قیادت سنی های خارجی، از جمله دولت عثمانی قرار داشتند. ولی با این وجود، همیشه مقام های عالی روحانی را در اختیار داشتند و تا قبل از حکومت آل سعود، موسسات مهم دینی مانند مساجد و حسینیه ها فعال بود. شیعیان تا آن زمان مراسم مذهبی خود را برگزار می کردند و حتی در حوزه های علمیه محلی به فراگیری علوم دینی مشغول بودند.

 

در سال ۱۹۱۳ آل سعود، بخاطر داشتن احاسات ضدشیعی به سرکوب و قتل شیعیان پرداختند. پس از این دوره  و با آغاز حاکمیت رسمی آل سعود در سال ۱۹۳۲، سرکوب شیعیان شکل های تازه ای به خود گرفت. رژیم آل سعود از ابزارهای مختلفی برای آرام کردن و به حاشیه راندن شیعیان استفاده می کرد، مانند مهاجرت هزاران تاجر سنی به منطقه شرقیه (که منطقه ای شیعه نشین است)، ساخت شهرها و مناطق جدید سنی نشین، به زوال کشاندن شبکه های کشاورزی و تجاری قدیمی وابسته به شیعیان، عدم معامله با تجار شیعی و ... بروز این وضعیت باعث نشد که شیعیان به مقاومت علنی در مقابل رژیم برخیزند، روحانیون در این دوره سیاست سکوت و مدارا را انخاذ کرده بودند که البته با این شیوه توانستند از تشدید وضعیت علیه خود جلوگیری کنند.

 

با بالا گرفتن انقلاب اسلامی در ایران و رهنمودهای امام خمینی (ره)، شیعیان رفته رفته از خمودگی و جمود خارج شدند و بر فعالیت سیاسی و اجتماعی خود افزودند. در این شرایط نسل جدیدی از رهبران شیعه شکل گرفت که منشا تحولات گسترده شد. از آن جمله «حسین صفار» بود، وی به کمک بعضی از طلاب دیگر هسته اصلی شبکه سیاسی شیعه عربستان را تشکیل می دادند. صفار به همراهی طلاب دیگر جنبش زیرزمینی «اصلاح» را پایه ریزی کردند که بعدها به «سازمان انقلاب اسلامی» تغییر نام یافت.

 

با پیروزی انقلاب اسلامی و افزایش انتقادات از آل سعود، رهبران سیاسی با ترغیب جوانان، دامنه اعتراضات را وسیع تر کرده و در سال ۱۹۷۹ بزرگترین نافرمانی عمومی مدنی قرن شیعیان عربستان به راه افتاد. مطالبات شیعیان در آن زمان برگزاری مراسم مذهبی، پایان بخشیدن به تبعیض ها، سهم بیشتر از درآمد نفتی و مدرن سازی شهرهای شیعی بود و براندازی رژیم را مطالبه نمی کردند. در عاشورای همان سال، شیعیان برای برپایی مراسم و اعلام اعتراضات به خیابان ها آمدند. گارد ملی به این اعتراضات به شدت پاسخ داد، بیش از ۲۰ نفر از معترضین را به قتل رسانده و رهبران سیاسی آنان را بازداشت و تبعید کرد.

 

پس از این وقایع، سازمان انقلاب اسلامی به دلیل فشارهای سعودی و اختلافات داخلی رو به ضعف نهاد. رهبران آن پس از مذاکره با حکومت، کلیه فعالیت های خود را متوقف کردند. در سال ۱۹۹۳، شیخ صفار دعوت ملک فهد پادشاه وقت عربستان را پذیرفت. در طی چند مذاکره قرار شد که سازمان انقلاب اسلامی در قبال تضمین آزادی های مذهبی، آزاد شدن شیعیان زندانی، رفع تبعیض شغلی و پذیرش شیعیان به عنوان اقلیت مذهبی، به مبارزه علیه رژیم سعودی پایان دهد.

 

با وجود این توافقات، رژیم سعودی از عمل به مفاد قرارداد مذکور خودداری کرد. گرچه بعضی فشارها برطرف شد، ولی بسیاری از سختگیری ها و تبعیض ها همچنان برای شیعیان وجود دارد؛ هرچند که به دنبال پیگیری های شیخ صفار، شیعیان هم اکنون بسیاری از مراسم مذهبی، از جمله عاشورا را به صورت علنی در شهرهای شیعه نشین برگزار می کنند.

 

باید توجه کرد که اقلیت وهابی در عربستان، علاوه بر شیعیان، در مورد اکثریت اهل سنت نیز تبعیض هایی را قائل می شوند. هم اکنون اهل سنت در عربستان، اکثریتی خاموشند که در مناصب دولتی نادیده گرفته می‌شوند. گفتنی است که ۶۰ درصد جمعیت ۲۲ میلیونی عربستان سعودی را عرب‌های بومی با آیین حنبلی تشکیل میدهند و بیش از چهار میلیون نفر شیعه دوازده امامی، زیدی و اسماعیلی در این کشور زندگی می کنند. با وجود در اقلیت بودن شیعیان در عربستان، سکونت آنان در ناحیه استراتژیک و میادین نفتی قوار، قطیف و احساء‌ است.

 

این دولت نه تنها شهروندان عربستان، بلکه بسیاری دیگر از مردم منطقه و مسلمانان را به ستوه آورده است. دخالت های دولت عربستان در مسائل سایر کشورهای منطقه، حمایت از دیکتاتورهای عرب و مهمتر از همه، حمایت آل سعود از رژیم صهیونیستی، عوامل دیگری است که باعث تضعیف رژیم حاکم بر عربستان شده است.

 

این عوامل در بخش بعدی این مطلب ذکر خواهد شد.

 

ادامه دارد ...

نظر شما