به گزارش «نماینده» هرچند انتخاب چند خاطره از زندگی مردی چون حضرت امام خمینی (ره) مشکل است، اما ده خاطره کوتاه پیرامون شخصیت حضرت امام (ره) در ادامه آمده است تا شاید بهانه ای باشد برای مطالعه کامل زندگی این مرد خدا.
این آقا پدر شما هستند؟
یكبار یكی از مسئولان مملكتی، در حالی كه پدر مسن شان هم با او بود، برای انجام كارهای جاری به خدمت حضرت امام رسیدند. پس از این كه از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت: «می خواستم به حضور حضرت امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم. پس از تشرف، پدرم را به حضرت امام معرفی كردم. حضرت امام نگاهی كردند و فرمودند: «این آقا پدر شما هستند؟ پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟!»
بارم را سبک می کنید
بعد از فوت مرحوم آیت الله حكیم (رضوان الله علیه)، یكی از نمایندگان آن مرحوم در یكی از شهرهای ایران، نامه ای برای حضرت امام كه در نجف بودند نوشت و اجازه خواست كه بعد از آقای حكیم، وكیل حضرت امام باشد. حضرت امام هم یك اجازه معمولی برای ایشان نوشتند و فرستادند. اما این آقای به این مقدار اجازه قانع نبود و می خواست وكیل حضرت امام در آن شهر و آن استان باشد. مرحوم حاج آقا مصطفی هم برای وساطت خدمت حضرت امام عرض كرده بود كه ایشان صلاحیت این كار را دارد و وكیل آقای حكیم هم بوده است. حضرت امام در جواب حاج آقا مصطفی فرمودند:«این مقدار كه ما نوشتیم كافی است.» بعدا گویا آن آقا نامه تهدید آمیزی به حضرت امام در نجف نوشتند (و ما این را از جواب حضرت امام فهمیدیم) كه اگر این وكالت نامه را به من ندهید، به مردم می گویم كه از تقلید شما برگردند! حضرت امام در جواب نوشته بودند: «اگر یك چنین خدمتی به من بكنید، من از شما تا روز قیامت ممنون می شوم كه بار من را سبك كرده اید. اگر مردم از تقلید من برگردند، بار مسئولیت من سبك می شود.»
احترام به نام محمد و علی
امام در پاریس می خواستند كفش بپوشند، پایشان را كه بلند كردند تا روی روزنامه بگذارند، سئوال كردند: مثل اینكه این روزنامه ها ایرانی هستند؟ عرض كردند: بله آقا، ولی این صفحه آگهی هاست. با این حال پایشان را روی روزنامه نگذاشتند و فرمودند: شاید یك اسم محمد یا علی در اینها باشد.
ادب امام
یكی از نزدیكان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند. امام امت رحمت الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذكر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست. روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ هنگامی كه امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود. امام با همه محترمانه برخورد می كردند، در دوران زندگی شان من تاكنون ندیدم یك مرتبه یك كسی را بلند صدا كند، اسم كارگرشان را هم سبك صدا نمی زند و با احترام نام می بردند.
در تركیه
در مدتی كه حضرت امام (ره) در تركیه تبعید بودند از فرصت استفاده كرده، در اولین ساعات ورود به فراگیری زبان تركی پرداختند و در همان مدت تبعید كتاب ارزشمند تحریر الوسیله را نوشتند، همچنین در آنجا به دیدن مراكز حساس و دیدنی از جمله مزار چهل تن از شهدای عالم از اهل سنت، و موزه و ... می رفتند.
ثواب خدمت به زائر امام رضا (ع)
آقاى سید حمید روحانى مىگوید: یكى از علما براى من نقل مىكرد كه یك سال تابستان به اتفاق امام و چندتن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانه دربستى گرفتیم. برنامه ما چنین بود كه بعد از ظهرها، پس از یكى دو ساعت استراحت، از خواب بلند مىشدیم و به طور دسته جمعى روانه حرم مطهر مىشدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانه مراجعت و در ایوان باصفایى كه در آن خانه بود، مى نشستیم و چاى مىخوردیم. برنامه امام این بود كه با جمع به حرم مىآمدند، ولى دعا و زیارتشان را خیلى مختصر مى كردند و تنها به منزل برمىگشتند و آن ایوان را آب و جارو مى كردند، فرش پهن مى كردند، سماور را روشن مى كردند و چاى را آماده مىساختند و وقتى كه ما از حرم باز مىگشتیم، براى ما چاى مى ریختند. یك روز من از ایشان سوال كردم كه این چه كاریه؟ زیارت و دعا را به خاطر آنكه براى رفقا چاى درست كنید مختصر مىكنید و با عجله به منزل باز مىگردید. امام در جواب فرمودند: من ثواب این كار را كمتر از آن زیارت و دعا نمىدانم.
گریه بر اهل بیت علیهم السلام
آقاى على دوانى مى گوید: بارها مى دیدم كه در مسجد بالاى سر حضرت معصومه (س) یا خانه بعضى از آقایان علما كه در مجلس روضه نشسته بودند، هر چه واعظ یا هر كس مىگفت، چه شیرین و چه تلخ، چه حزن انگیز و چه خنده دار، عدهاى تبسم مىكردند یا مىخندیدند و جمعى تحت تاثیر مطالب حزنانگیز سرتكان مىدادند و با صداى بلند گریه مىكردند. ولى امامهمچنان آرام و بىتفاوت نشسته و فقط گوش بودند كه واقعا باعث تعجب هر بیننده بود. ولى همین كه لحظه ذكر مصیبت اهلبیتعلیهمالسلام فرا مىرسید، امام دستمال از جیب در مىآوردند و آنا وبىاختیار مىگریستند و اشك مىریختند.
گاهى مىدیدم كه دستمال را با دست تا حدود دهان گرفته بودند وبه سخنان واعظ یا روضهخوان گوش مىدادند و در همان حال قطرات درشت و پىدرپى اشك از دو سمت صورتشان جارى بود.
فداكاری كنید
یكی از نوادگان امام از آقا پرسید ما چه كنیم تا شوهرانمان مانند شما نسبت به خانم با ما رفتار كنند؟ امام فرمود: شما هم فداكاری كنید.
كارهای شخصی
امام مقید بودند كه كارهای شخصی خود را شخصا انجام دهند و در این رابطه حتی به نزدیكترین افراد منزل خود نیز دستور نمی داد. چای صبحانه و بعداز ظهر خود را، شخصا از آشپزخانه می آوردند و سر سفره، غذا و وسائل مورد احتیاج خود را از دیگران نمی خواستند. فرزند بزرگ امام می گوید: من اولین اولاد بودم و امام خیلی به من علاقه داشتند و فوق العاده احترام به من می گذاشتند، توی اتاق ایشان كه می رفتم می نشستم اگر مثلا آب می خواستند یك دارویی می خواستند به من نمی گفتند یك وقت می دیدم آقا بلند شدند و می رفتند لیوان آب یا دارویشان را می آوردند من ناراحت می شدم و می گفتم آقا به من كار بگوئید.
اخطار شدید
یكی از اعضای دفتر امام (ره) می گوید: بارها امام به افراد دفتر اخطار شدید فرموده اند كه راضی نیستم از تلفن های دفتر برای كارهای شخصی استفاده شود و حتی در منزل یك چراغ نمی بینید كه بیهوده مصرف شود، هنگام وضو گرفتن، یك قطره آب اضافی مصرف نمی كند و مرتب سفارش می فرماید كه در مصارف دقت شود.
نظرات مخاطبان 55 3
۱۳۹۲-۱۲-۰۴ ۱۷:۵۶Hamed 511 524
۱۳۹۳-۱۱-۰۷ ۲۰:۳۴کاکا 264 469
۱۳۹۴-۰۱-۱۹ ۲۳:۰۵یسنا 205 541