به گزارش «نماینده»، مهدی خورشیدی داماد احمدی نژاد در شماره امروز روزنامه شرق به گفتگو با خبرنگار این روزنامه نشست:
نیویورک کلا با ایشان نرفتم. سهسال ویزا صادر هم شد اما خودم نرفتم. شاید دلیلی نمیدیدم. چون آدم در سفر کاری، جایی که میرود باید کمک کند و کاری انجام دهد. یکی، دو تا سفر با ایشان رفتم. البته به غیر از حج که زیارتی بود. یکبارش در چین -برای اجلاس جی8 بود -که ایشان گفتند همراه هیات باشم. خودم مقید بودم که اگر نیازی نباشد به سفر نروم. نیویورک هم همینطور بود. سفرهای دیگری هم بود که پاسپورت داشتم ولی نرفتم.
ما هم با آقای احمدی نژاد برای ادامه زندگی به نارمک بر می گردیم. ما هم میرویم. چون همسر بنده تکدختر آقای احمدینژاد است و همیشه دوست دارد که دخترشان همراهشان باشد. من هم ممانعتی نداشتم.
مراسم ما در تپههای شمسآباد در یک سالن متعلق به تامین اجتماعی برگزار شد. در همان حال وهوای سال 84 هم یک مدل غذا، سه چهار مدل میوه و سه مدل شیرینی بیشتر سفارش ندادیم. ساده بود و محفل دوستانه.
اتفاقا جالب است برای شما بگویم من همان روز نام نویسی نامزدهای ریاست جمهوری یازدهم بیمارستان بودم و ظهر آمدم منزل و فکر نمیکردم که چنین اتفاقی بیفتد. شنیده بودم از اطرافیان که آقای احمدینژاد میخواهد همراه مشایی برود. اما چیزی از خودشان نپرسیدم و جدی نمیگرفتم اما هاشمی را اصلا حدس نمیزدم که بروند تا اینکه یادم هست یکی از دوستان زنگ زد به من و خبر را داد. من خیلی تعجب کردم که ساعت آخر آقای هاشمی و مشایی رفتهاند.
رئیس جمهور اصلا خبر نداشت که من رئیس بیمارستان می شوم و من به ایشان گفتم که در حال رفتن به این بیمارستان هستم. آقای دکتر ابوالقاسمی رییس دانشگاه شهیدبهشتی استاد بنده بودند، من هم چون کارمند دانشگاه بودم به من گفتند که اگر علاقه داری بیا و کاردرمانی کن و مشغول کار مدیریتی شو. الان اوضاع بیمارستان خیلی تغییر کرده است که حاصل زحمات و تلاشهای همکارانم در بیمارستان است. چون مسافت طولانی بود و کار سخت و مراجعات بالایی داشت، کسی حاضر به تقبل مسوولیت نبود. نزدیک صدهزارنفر در سال که 30، 40 درصد آنها از افاغنه هستند به این بیمارستان مراجعه میکنند.
نمیدانم شرایط چهارسال بعد یا هشتسال بعد چه میشود. آقای احمدینژاد زیاد برای مردم زحمت کشید و برای همین به او رای میدهم.
نظر شما