شناسهٔ خبر: 37935 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: مجلس‌ایران

انتقال مشروط قدرت

روحانی در این هشت سال شاهد دولت و مجلسی بودیم که خاطره 11 روز خانه نشینی و تنش زایی های مکرر میان قوا و مردم را از اصولگرایی برای مردم به خاطره گذاشت.

مجلس ایران؛ نتیجه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری تحلیل ها و نظرات گوناگونی را در میان کارشناسان سیاسی ایجاد کرده است. نظرات متنوعی که هر یک از زاویه ای متفاوت به این انتخاب نگریسته است و آن را در بوته نقد و تحلیل قرار داده است. نخستین امری که حماسه پرشکوه مردم در 24 خرداد ماه 1392 در ذهن ها متبادر می کند مشارکت بالای 72 درصدی مردم در انتخابات بود. حضوری که تمامی جریانات معاند خارجی و برخی از عناصر افراطی در داخل کشور چند سال تلاش کردند تا با پیش بینی هایی بی اساس میل به بی اعتمادی به نظام را در میان افکار عمومی تزریق کنند. چند سال جریانات معاند و غافل به ویژه پس از انتخابات 1388 تلاش کردند مردم سرفراز کشور را به بی اعتماد شدن به حکومت متهم نمایند. اما همه این گزافه گویی ها ابتدا در انتخابات مجلس نهم در سال 1390 با حضور 65 درصدی مردم نقش بر آب شد و در نهایت در انتخابات چند روز پیش با چنین حضور گسترده ای برای همیشه رنگ باخت.

انتخابات 24 خرداد 1392 هرگز به معنای از دست دادن سرمایه مردمی اصولگرایی نبود. این انتخابات یک انتقال مشروط قدرت از جانب اصولگرایان به سمت جریان رقیب بود. انتقالی که تنها به دلیل نامساعد بودن شرایط اصولگرایان در میان رهبران خود صورت گرفت و نه به دلیل برجسته بودن جایگاه و دیدگاه رقیب. این انتخاب با نتیجه کمتر از 51 درصد در وهله دوم یک انتخاب هشدار آمیز برای دولت منتخب محسوب می شود. هشداری که با توجه به میزان رای به دست آمده کاملا برجسته و تعیین کننده است. مسلما نگاه مردمی ناظر بر شعارهای نامزد پیروز بوده و نیز می توان علت مشروط بودن این آرا را در کارنامه قبلی جریان پیروز در سال های گذشته جستجو نمود.

آنچه بیش از هر چیز دیگری در ریشه یابی نتیجه این انتخابات رخ می نماید سه دلیل اساسی در انتخاب آقای حسن روحانی است:

در میان این دلایل موثرترین عامل را می توان در شکل تبلیغات نامزدها و جریان پیروز جستجو کرد. اگرچه تبلیغات صورت گرفته از طرف برخی عناصر تفکر پیروز به صورت چشمگیری نسبت به سال 1388 تغییر کرده بود و سطح سیاه نمایی و تخریب ها پایین آمده بود اما همچنان در عرصه های مختلف رنگ و بوی تبلیغات غیر شفاف و تخریب گونه را همراه خود داشت. در روزهای ثبت نام کاندیداها در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بلافاصله بعد از نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی تغییراتی در نرخ ارز و طلا در بازار مشاهده شد و از طریق رسانه های مربوطه این تغییر به نام نامزد ثبت نام کننده مخابره شد. تغییری که به هیچ عنوان نشانه یک رقابت صحیح را نوید نمی داد و بار دیگر خود را در انتخاب آقای حسن روحانی نشان داد. در جریان مناظرات سیاسی نیز شاهد عناوین غیرمنصفانه ای بودیم که برخی از آنها عملا مصداق تخریب جریان اصولگرایی و نامزدهای این جریان محسوب می شد. این روند ادامه همان جریان نامناسب سال های پیش بود که این بار با ظرفیتی متفاوت شکل گرفت. اما در سمت مقابل چنین نگرشی وجود نداشت و در برابر تمام این ناملایماتی که از جانب گروه های اصلاح طلب و حامیان نامزد پیروز پیش می آمد تنها به نقد سازنده و اعلام مواضع جناح خود بسنده می شد. امیدواریم تعابیری همچون مدیران اتوبوسی که از جانب رئیس جمهور منتخب در اولین کنفرانس خبری خود علیه نیروهای دولت به کار گرفته شد سرآغاز یک جنگ تخریبی و تکراری نباشد. جنگی که اصلاح طلبان در سال 1376 آغاز کردند و با اتوبوس نیروهای قبلی شاغل در ادارات و نهادها را با نیروهای مورد علاقه خویش جا به جا نمودند. دولت منتخب باید در تمام ابعاد فعالیت خویش نسبت به رای کمتر از 51 درصدی مردم توجه داشته باشد و حداکثر تلاش خویش را در راه افزایش اقبال مردمی صرف نماید.

دلیل دومی که می توان در این انتخاب دخیل دانست کارنامه خدشه دار و نسبتا پر تلاطم اصولگرایان است که در هشت سال گذشته علی رغم تمام خدمات و زحمات، در مقابل چشمان مردم قرار داشت. روحیه مقاومت و استکبار ستیزی مردم چه در سال های سازندگی و اصلاحات و چه در دولت های نهم و دهم و نیز چه در انتخابات 1392 کمترین تغییری در مبانی نداشت و ندارد. متاسفانه برخی از منتقدین نتیجه رای مردم در انتخابات را بر مبنای کم شدن روحیه مقاومت در میان اکثریت تفسیر می کنند در حالی که انتخابات 24 خرداد ماه کمترین قرابتی با چنین تفسیری ندارد. یکی از بزرگ ترین و درخشان ترین برگه های مقاومت جهانی در مقاوت حزب الله لبنان در سال 2000 رقم خورد. زمانی که ایران در میان ابرقدرت ها به محور شرارت متهم می شد، جنوب لبنان از دست غاصبان صهیونیست آزاد شد. مسلما روحیه مقاومت مردمی بسیار فراتر و عمیق تر از سطح یک انتخاب است و این پدیده نشانه های متعدد بسیاری دارد که خود مطلب مستقلی را برای بحث می طلبد. آنچه که مورد دغدغه عمومی مردم است روحیه مقاومت در کنار تدبیر و قانون مندی است. متاسفانه از طرف اصولگرایان در هشت سال گذشته چه در دولت و چه در مجلس ناملایماتی به وجود آمد که هر کدام به نحوی مردم را در تعیین جنس این مقاومت به تفکر واداشت. در این سال ها شاهد بودیم که در مقاطعی بسیار حساس و تعیین کننده در سطح کشور، منطقه و جهان، رئیس جمهور کشور به مدت دو هفته صحنه کار را رها کرده و در منزل ساکن می شد. ما شاهد مجلسی بودیم که در دوران ریاست دکتر لاریجانی بیشترین تنش ها را میان مجلس با دولت و مجلس با مردم به وجود آورد. اقداماتی از قبیل وقف دانشگاه آزاد، عدم تصویب نظارت نمایندگان بر خودشان و بی سلیقگی در سوال ها و استیضاح ها که برجسته ترین نتیجه آن رویگردانی مردم از اصولگرایان بود.

سومین عاملی که نقش تعیین کننده ای در بروز این نتیجه داشت عدم انسجام و اعتماد متقابل میان چهره های اصلی اصولگرایان و نامزدهای این جناح در انتخابات بود. اگرچه نمی توان کاملا ابعاد این دو انتخابات را متقارن با یکدیگر نامید؛ اما از لحاظ تشتت آرا در میان چهره های موثر، انتخابات سال 1392 شباهت قابل تاملی با دور اول انتخابات سال 1384 دارد. در آن انتخابات نیز اصلاح طلبان و نامزدهای موثر آنها به عدم انسجام متهم شدند که یکی از عوامل شکست آن ها محسوب می شد و این بار اتفاقی مشابه در جبهه اصولگرایی رخ داد. متاسفانه تمام تلاش های صورت گرفته جهت تجمیع نگاه ها و یک خروجی واحد از جبهه اصولگرایی به شکست انجامید و علاوه بر آن شاهد جبهه گیری هایی نه چندان دوستانه در میان چند نامزد اصولگرا علیه یکدیگر بودیم. مطمئنا چنین تشتت آرایی در میان توده مردم مورد غفلت قرار نخواهد گرفت و اولین نتیجه آن بهره گیری جناح رقیب در استفاده از چنین آرایی خواهد شد.

به هر حال با لحاظ این عوامل و دلایل قابل تصور دیگر، امروز پس از دوران رقابت، فضای کار و تلاش ایجاد شده است و نیز با تاکیدات فراوانی که نامزد پیروز مبنی بر تعامل با تمام نیروهای کارآمد فارغ از دیدگاه های سیاسی آن ها داشته است به نظر می رسد مقاومت مردمی در بستری تازه در حال شکل گیری است که برنده نهایی آن جبهه مردمی و نظام اسلامی خواهد بود.

نظر شما