شناسهٔ خبر: 37462 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: مجلس‌ایران

جمعیت ایثارگران با انتشار جزوه‌ای مطرح کرد

چرا دکتر حدادعادل اصلح است؟

حداد جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی با انتشار جزوه‌ای بخشی از دلایل اصلح دانستن حداد عادل را سابقه بالای وی در عرصه دانشگاه، مدیریت فرهنگی و سیاسی اعلام کرد.

به گزارش مجلس ایران به نقل از فارس، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی چندی پیش با انتشار جزوه‌ای برای اعضای خود به این سوال که «چرا دکتر غلامعلی حداد عادل اصلح است؟» پاسخ گفت.

متن کامل این جزوه به این شرح است:

مقدمه:

فرمایشات رهبرحکیم انقلاب از سال 1368 تاکنون در مورد نامزد اصلح در انتخابات ریاست جمهوری توسط کمیته سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی احصاء شد که  بر این اساس دکتر حدادعادل را مصداق این شاخصه‌ها یافتیم؛ در جزوه‌ ارایه شده تلاش کردیم با توجه به سوابق و دیدگاه‌های وی، به تبیین «چرایی انتخاب  حدادعادل» بپردازیم. امیدواریم با همکاری همه دلبستگان انقلاب در چاپ‌های بعدی، این جزوه کاملتر ارایه شود.

الف- فضیلتی است که در چشم مردم نشست

«دکترغلامعلی حدادعادل» در سال 1324 در یکی از محلات جنوب تهران و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پدر ایشان زنده‌یاد «حاج رضا حداد عادل» به دیانت و محبت اهل‌بیت(ع) و جوانمردی معروف بود. حدادعادل در سال 1342 در رشته فیزیک به دانشگاه تهران راه یافت و پس از پذیرفته شدن در دوره کارشناسی ارشد فیزیک، به دانشگاه شیراز رفت و همزمان با تحصیل، به عنوان عضو هیئت علمی آن دانشگاه به تدریس پرداخت.

«حدادعادل» در سال 1349 تحصیل خود را در دوره کارشناسی ارشد فلسفه در دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1351 به تحصیل در دوره دکترای فلسفه پرداخت و با دفاع از پایان‌نامه خود تحت عنوان «نظرکانت درباره مابعدالطبیعه» به اخذ مدرک دکترای تخصصی فلسفه نائل آمد.

وی از سال 1351 تا سال 1357 در دانشگاه صنعتی شریف به تدریس پرداخت و در این سالها توانست در محضر «استادشهیدمرتضی مطهری» از درس‌های فلسفه اسلامی آن استاد استفاده کند.

وی پایه‌گذار المپیادهای علمی دانش‌آموزی در ایران است که در ارتقای سطح علمی دانش‌آموزان بسیار موثر بوده است. تاسیس دبیرستان‌های دخترانه و پسرانه فرهنگ و تاسیس پژوهشکده تاریخ علم در دانشگاه تهران از دیگر فعالیت‌های وی می‌باشد. «مدیرعاملی بنیاد دائره‌المعارف اسلامی، ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و مدیر گروه واژه گزینی آن فرهنگستان، ریاست مرکز مطالعات و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)، عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام» از دیگر مسئولیت‌های وی بوده است.

ریاست فرآکسیون اقلیت مجلس ششم (فرآکسیون اصولگرایان)، ریاست مجلس هفتم و ریاست کمیسیون فرهنگی در مجلس هشتم از فعالیت‌های نمایندگی «حداد عادل» می‌باشد.

وی هم‌اکنون مشاور عالی مقام‌معظم رهبری، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم‌انسانی (به انتخاب شورای عالی انقلاب فرهنگی) و نماینده مردم تهران در مجلس نهم است. «دکترحدادعادل» اخیرا به افتخار ترجمه قران کریم به زبان فارسی نیز دست یافته است و ترجمه وی در سال 1390 در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسیده است.

مشاغل متعدد علمی، فرهنگی و سیاسی در طول سالهای پس از انقلاب از وی مدیری فرهیخته، باتجربه، پُخته و کارآزموده ساخته است. در مجالس پس از انقلاب اسلامی تمام رؤسای مجلس از آقای هاشمی تا دیگران همگی شخصیت‌های سیاسی بوده‌اند که در پُست سیاسی ریاست مجلس قرار گرفتند. تنها کسی که در ریاست مجلس، شخصیت علمی و فرهنگی بود و در مصدر سیاسی قرار گرفت، «دکتر غلامعلی حدادعادل» بود که البته در عرصه‌های سیاسی نیز خوش درخشیده است. همین شخصیت فرهنگی در رویکرد، مشی و مدیریت او تأثیر بسیار مثبتی داشته است. برخورداری از مشی اخلاقی، توأم با صبر و حوصله و روحیه همکاری‌جویانه این شخصیت فرهنگی، او را از سایر شخصیت‌های سیاسی متمایز کرده است. مشی‌ای که یا در سیاسیون وجود ندارد یا کمرنگ است.

«حدادعادل» به ویژه بعد از دوم خرداد 76 و خصوصاً در دوازده سال اخیر شخصیتی بوده که به نوعی به «نماد اصولگرایی» تبدیل شده است و در بزنگاه‌های مهم به ویژه فتنه 88 اگر قرار باشد نماد و الگویی معرفی شود که در هر گام خود پا جا پای رهبری گذاشته است، قطعاً یکی از آن افراد حداد عادل است. وی به دلیل مواضع روشن و اصیلی که داشته همواره و حتی در ریاست مجلس هفتم، داعیه‌دار و منادی وحدت اصولگرایان بوده است. حداد عادل در عین حال با غیراصولگرایان و جریان فتنه و انحراف، مرزبندی خود را با رعایت اصول اخلاقی و انصاف حفظ کرده است.

در میان سیاستمداران افرادی را داریم که سیاست آنها بر فرهنگ و حکمت‌شان تقدم دارد و کسانی را هم داریم که فرهنگ و حکمت‌شان بر سیاست تقدم دارد. وی از افراد فرهیخته در عرصه فرهنگ و ادب است که ویژگی‌های فرهنگی وی بر وجه سیاسی-اش تفوق و برتری دارد. ضمن اینکه وی در عرصه‌های سیاسی نیز صاحبنظر بوده و بارها، ولایتمداری، انقلابی‌گری و اصولگرا بودن خود را به اثبات رسانده است.

حدادعادل به دلیل خصلت همکاری‌جویانه‌ای که دارد «تعامل» را مقدم بر «تنازع» قرار داده و می‌دهد. البته تعاملی که اثر بخش باشد و نه تعاملی که صرفاً سروصدا و هیاهو و دعوا به همراه داشته باشد و در این راه شأن و شئون مجلس، حقوق نمایندگان و قوه مقننه را همواره از مجرای غیررسانه‌ای دنبال کرده است و تا جایی که وی توانسته مسائل اختلافی سران قوا را به افکار عمومی نکشانده و با قاطعیت و بدون ‌سروصدا دنبال نموده است.

نمونه آن را می‌توان در ایستادگی بر روی اجرای قانون سهمیه‌بندی بنزین در مقابل دولت جستجو کرد. «حدادعادل» با همه مشورت می‌کند و کسی را در مشورت حذف نمی‌کند اما در تصمیم‌گیری، خلاف تواضع دوست داشتنی‌اش، دارای استقلال و قاطعیت نیز هست. وی که رئیس فرهنگستان هنر و ادب است، بسیاری از واژه‌های ثقیلی را که سیاستمداران از آن استفاده می‌کنند را بر زبان جاری نمی‌کند و نمی‌خواهد علیرغم تسلطی که بر زبان دارد، با واژه‌ها، به مردم، فخر بفروشد.

از دیگر ویژگی‌های «حدادعادل» این است که همانطور که در مجلس هفتم شاهد بودیم از تمام ظرفیت‌های اصولگرایی در اداره مجلس بهره گرفته است و در همین مجلس از طیف سنتی اصولگرا تا اصولگرایان تحول‌خواه و دیگر نحله‌‌های مجلس استفاده کرده است. از آنجایی که حدادعادل تعلق حزبی و گروهی و متعصبانه نداشته است، همین موضوع سبب گردیده تا از نیروهای کارآمد در جمع اصولگرایان با هر سلیقه‌ای که باشند، استفاده کند.

حدادعادل را می‌توان مظهر اصولگرای ناب و اصیل نامید و به خاطر همین مشی فرهنگی و اخلاقی و انصاف‌گونه او بود که هم احزاب و نیروهای جبهه متحد اصولگرایان و هم جبهه پایداری و هم سایر اقشار جامعه از او در این انتخابات حمایت کردند. به گونه‌ای که وی با فاصله 50 درصدی با نفر دوم، نفر اول انتخاب مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر شد.

به عبارت دیگر طیف طرفداران او فقط یک جبهه خاص سیاسی نبودند و آدم‌های خارج از این جبهه‌ها نیز که او را به اخلاق‌مداری، ارزش‌مداری،‌ انصاف و اعتدال در فرهنگ و سیاست می‌شناختند او را مورد حمایت قرار دادند. به تعبیر مهندس صفار هرندی، «فاصله معنادار رأی دکتر حدادعادل با سایرین نشان می‌دهد که منش ایشان در سیاست، فضیلتی است که در چشم مردم نشسته است.» وی از نادر نمایندگانی است که در این دوره از انتخابات، هم میزان و هم درصد آرایش نسبت به دوره قبل افزایش یافت.

«حدادعادل» فردی اندیشمند، صاحب‌نظریه، ساده‌زیست، مردمی، دارای روحیه کار و مشورت جمعی خصوصا در تصمیمات مهم است. حدادعادل از سلامت اخلاقی برخوردار است و هرگز به زدوبند و مسائل مالی و رانتخواری خود را آلوده نساخته است. مجلس در دوره ریاست وی(مجلس هفتم)، مجلسی متحد، منسجم، ولایی، کارآمد، مقتدر، همراه با نظام و آرامش‌بخش برای کشور بود. وی در دوره فتنه 88 نیز از افراد بصیر مجلس هشتم بود. حدادعادل نه در زمانی که در اقلیت مجلس بود (مجلس ششم) و نه در زمانی که ریاست مجلس (مجلس هفتم) را بر عهده داشت، ذره‌ای تردید در مبانی و اعتقادات خود پیدا  نکرد.

ب- زندگی‌نامه تلگرافی

نام پدر: رضا

متولد:  19/2/1324  – تهران

همسر:  طیبه ماهروزاده

تحصیلات و شغل همسر: دکترای فلسفه تعلیم و تربیت –  دانشیار دانشگاه الزهرا (س)

فرزندان:

فریدالدین، متولد 1352، دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) (در مرحله نگارش رساله)؛

آزاده، متولد 1354، دکترای فناوری نانو از دانشگاه کانازاوای ژاپن؛

زهرا، متولد 1358، کارشناسی ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی، کارشناسی ارشد مدیریت خبر از دانشکده صدا و سیما، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فرهنگی؛

بنت‌الهدی، متولد 1364، کارشناسی فلسفه از دانشگاه تهران –  کارشناسی ارشد فلسفه دین (در مرحله تالیف پایان نامه)

تحصیلات

•    1336، پایان تحصیلات ششم ابتدایی از دبستان بندار رازی (شهید جهان آرای فعلی) تهران، خیابان لرزاده

•    1342، دیپلم ریاضی از دبیرستان علوی _ تهران

•    1345، لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران

•    1347، فوق لیسانس فیزیک از دانشگاه شیراز

•    1347-1348، ورود مجدد به دانشگاه تهران و تحصیل در رشته علوم اجتماعی

•    1349-1351، کارشناسی ارشد فلسفه از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

•    1351-1357، تحصیل فلسفه اسلامی نزد استاد شهید مرتضی مطهری

•    1353، پایان دروس دوره دکتری فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

•    1364، دفاع از پایان نامه دکتری فلسفه تحت عنوان «نظر کانت درباره مابعدالطبیعه»

تدریس

•    1345-1347، تدریس فیزیک در دانشگاه شیراز

•    1347-1350، تدریس فیزیک در دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق)

•    1351-1357، تدریس فلسفه، تاریخ علم و تاریخ فلسفه غرب و تاریخ فلسفه اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف

•    1357، تدریس فلسفه غرب در حوزه علمیه قم (موسسه در راه حق)

•    1364 تا کنون، تدریس دروس مختلف در فلسفه غرب به ویژه فلسفه کانت در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

•    1370-1373، تدریس کلام جدید در دوره کارشناسی ارشد تربیت مدرس در حوزه علمیه قم (مدرسه دارالشفاء)

مشاغل و مسئولیت‌ها

•    1358، معاونت وزارت ارشاد

•    1359-1361، مشاور وزیر آموزش و پرورش

•    1361-1372، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی (کتابهای درسی)

•    1364 تاکنون، عضو هیئت علمی گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

•    1374 تاکنون، مدیر عامل بنیاد دایرة المعارف اسلامی، نظارت بر تألیف جلدهای دوم تا چهاردهم

•    1374 تاکنون، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله 83 تا 87)

•    1374 تاکنون، مدیر گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله 83 تا 87)

•    1379-1383، نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

•    1383-1387، نماینده تهران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی

•    1383-1387، رئیس مجلس شورای اسلامی

•    1387 تاکنون، مشاور عالی مقام معظم رهبری

•    1387 تاکنون، نماینده تهران در دوره هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی

•    1387 تا1391، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی

عضویت در شوراها و مجامع

•    1358-1359، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی

• 1362 تاکنون، عضو هیئت امنای بنیاد دایرة المعارف اسلامی

•    1361 تاکنون عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور

•    1364-1380، نایب رئیس شورای عالی آموزش و پرورش کشور

•    1369 تاکنون، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی

•    1374 تاکنون، عضو شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

•    1375 تاکنون، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی

•    1376 تاکنون، عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی

•    1376 تاکنون، عضو هیأت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

•    1381 تاکنون، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

•    1381 تاکنون، عضو هیأت امنای موسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت (ع)

•    1389، عضو شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی و رئیس شورا

بعضی از فعالیت های علمی، فرهنگی و اجتماعی

•    1366، تأسیس المپیادهای دانش آموزی کشور

•    1371 و 1372، تأسیس دبیرستانهای پسرانه و دخترانه فرهنگ

جوایز و افتخارات

•    1368، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی (کتاب تمهیدات – تألیف: امانوئل کانت)

•    1374، اخذ نشان درجه دوم تعلیم و تربیت کشور

•    1376، اخذ جایزه بهترین مقاله سال در علوم انسانی از جشنواره مطبوعات

•    1383، دریافت درجه دکترای افتخاری از دانشگاه اسلامی علیگر هند

•    1386، دریافت درجه دکترای افتخاری از دانشگاه دولتی باکو

•    1387، دریافت جایزه دانشمند برجسته جهان اسلام از موسسه فرهنگی هنری سازمان کنفرانس

فعالیت های سیاسی و فرهنگی قبل از پیروزی انقلاب

•    1350، ممنوع التدریس در دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی (ملی سابق) به جهت فعالیت های سیاسی

•    1350، دستگیری و زندان توسط ساواک

•    1357، عضویت در کمیته «همبستگی دانشگاهیان با مردم» در دانشگاه صنعتی شریف در انقلاب اسلامی

ج- چند نکته شنیدنی و خواندنی

* پدر حدادعادل از مبارزین جدی قبل از انقلاب بود که یکی از واکنش‌های رژیم ستمشاهی به وی در سال 52 رخ داد. در این سال قرار بود نیکسون، رییس‌جمهور وقت آمریکا، وارد ایران شود که پدر غلامعلی حدادعادل برای ضربه به این سفر اقداماتی با فرزندانش انجام می‌دهد که در نهایت در یک روز منجر به دستگیری وی، دو پسرش مجید و غلامعلی، دخترش می شود که بیشترین شکنجه‌ها متوجه خواهر غلامعلی به دلیل روابط سیاسی‌اش با معلمان مدرسه رفاه می‌شود.

* مرحوم پدر حدادعادل از خیرین قبل از انقلاب بود که سیستم منظمی در قالب هیات و خیریه برای کمک به محرومین و انقلابیون داشت. بعد از انقلاب با وجود روحیه شهید رجایی که سرمایه داران را مورد توجه قرار نمی‌داد لیکن مرحوم پدرحداد عادل را با اصرار به دولت فراخواند و به وی ماموریت داد به عنوان مشاور نخست وزیر، مامور ساماندهی برخی گمرکات از جمله گمرک جلفا، شهید رجایی و.. می‌نماید.

* حدادعادل از نیروهای پُرکار و پُرتلاش است که در حالت عادی روزی 16 ساعت کار می‌کند که در زمان ریاست مجلس این مقدار بیشتر هم بود که برخی از علما و بزرگان نظام در این خصوص و حفظ سلامتی‌اش تذکر داده‌اند.

* یکی از خصوصیات وی استمرار و پُشت‌کار است به طوری که وقتی مسوولیت و امری به وی داده می شود تا پایان دنبال می‌کند. به عنوان نمونه در آخرین مورد که رهبری، تحول در علوم انسانی را به وی امر کردند، وی با ایجاد حلقه‌های کارشناسی با حضور 150 نفر از اساتید درجه اول علوم انسانی و فضلای درجه یک حوزه علمیه قم 2 طرح جدی با جزییات را آماده و چندی پیش به رهبرمعظم انقلاب دادند که بخش‌هایی از آن عملیاتی شده و بخش‌های اصلی آن در سالهای آینده عملیاتی می شود.

* حدادعادل به دلیل نوع تربیت خانوادگی  و ادامه مسیر پدر، هنوز پیوند خود را با هیات‌های سنتی تهران، زورخانه‌ها و خیریه‌ای قدیمی حفظ کرده و اکنون عضو هیات امنا چند خیریه است.

* سطح علمی و جایگاه او موجب شده تا برخی از مسوولین کشورهای مختلف به دلیل جایگاه دکترحدادعادل با وی ملاقات علمی داشته باشند. از جمله می توان به «خاویرسولانا» مسوول سابق سیاست خارجی اروپا اشاره کرد که به دلیل مواضع معتدلش کنار گذاشته شد. «سولانا» بعد از 3-4 ساعت بحث فلسفی با حدادعادل اظهار داشته است: «من فکر نمی کردم چنین افراد عمیقی در فلسفه در میان مسلمانان مخصوصا مسوولین کشورهای اسلامی داشته باشیم در عین حال که فلسفه اسلامی برای من موضوع جذابی شد.»

* «خانم دکتر ماهروزاده» همسر دکتر حداد عادل است که از سال 1360 و دکتر حدادعادل از سال 1345 به تدریس در دانشگاه مشغولند. به جز دریافت حقوق دانشگاه از مسوولیت های دیگر از جمله مجلس و نهادهای دیگر که عمدتا از طرف رهبری حکم دارد حقوقی دریافت نمی کند.

* در سال 1351، غلامعلی به پنجاه و دومین خواستگاری خود می‌رود. پیش از این به دلایل مختلف از جمله سابقه دستگیری و مبارزات سیاسی و... پدر دختر با پذیرش چنین دامادی در خانواده مخالفت می‌کردند لیکن در نهایت پدر طیبه خانم و خودش غلامعلی را می پسندند در سال 52 عقد می کنند لیکن در این فاصله دوباره دستگیر و دو بار از کار اخراج می شود و دوران عقد و عروسی طولانی می‌شود.

* حداد عادل از خانواده ای مجاهد و ایثارگر است که در طول مبارزات نهضت امام و در جنگ تحمیلی نیز حضوری موثر داشتند که درخشانترین آن، «شهیدمجیدحدادعادل» است. براساس اذعان مادر، «شهیدمجیدحدادعادل» در تربیت دینی اش بسیار تحت تاثیر «غلامعلی» بوده است.

* یکی از نکات برجسته در سوابق انقلابی دکترحدادعادل، مهر تایید استاد مطهری بر ایشان است. در ابتدای انقلاب، استادمطهری، وی را برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که چندماه قبل از پیروزی انقلاب اعضایش تعیین شده بودند معرفی می‌کند. حتی شهیدمطهری وقتی در شورای انقلاب در زمان مهندس بازرگان صحبت از وزرای کابینه بود، شرط کرده بود که حدادعادل باید معاون وزارت ارشاد بشود. آقای بازرگان ناراحت شده بود، گفته بود که طبق قرار، شورای انقلاب فقط باید درباره وزرا نظر بدهد نه درباره معاونین. ولی آقای مطهری گفته بودند من در شورای انقلاب به شرطی به وزیر پیشنهادی شما رأی می‌دهم که دکترحدادعادل را برای معاونت دعوت کنید. بعد آقای مطهری خودشان به حدادعادل، می گویند که در این باره بحث شده و من تو را معرفی کردم. اگر از تو دعوت کردند مخالفت نکن.

به دعوت آیت الله مصباح یزدی، اولین استاد غیرمعمم «موسسه در راه حق»، دکتر حدادعادل است. وی از سال 1357، تدریس فلسفه غرب در «موسسه در راه حق» وابسته به حوزه علمیه قم را آغاز می‌کند و به دلیل جایگاه بالای علمی‌اش همواره مورد لطف آیت‌الله مصباح‌یزدی بوده است و به همین دلیل اجازه نمی داده دکترحداد جز در منزل ایشان در جای دیگری در قم ساکن باشند. همچنین اخیرا که برخی خواسته‌اند تعرضاتی به دکتر حدادعادل به دلیل حضور در ائتلاف سه‌گانه داشته باشند، آیت‌الله‌مصباح یزدی تذکر داده‌اند.

* «حدادعادل» مبدع بسیاری از مباحث علمی و فرهنگی در کشور است که مربوط به عموم جامعه است که از آن مورد می‌توان به راه اندازی المپیادهای علمی کشور و اعزام دانش‌آموزان برای شرکت در این المپیادها، مجلات رشد که برای دانش‌آموزان سطوح مختلف تحصیلی و معلمان، تاسیس انتشارات مدرسه و برهان که در زمینه رشد تربیتی فرزندان این خاک و بوم تاثیر به سزایی داشته است. همچنین می‌توان به تالیف دایره المعارف اسلامی و.. اشاره کرد.

* وقتی اولین گروه المپیاد ریاضی کشور توسط حدادعادل بدرقه می‌شوند وی به آنها می‌گوید: «من در مورد شما یک آرزو دارم و یک تاکید؛ اگر توانستید از اسراییلی‌ها جلو بزنید و یک کار هم بکنید که حتما در این اولین المپیاد، ایران اسلامی، آخر نشود.»

*  به دلیل مشی حدادعادل مبنی بر پافشاری بر مواضع منطقی و عقلانی که در گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد، پدرمعنوی گروه کارگزاران در دیداری نوروزی سال جاری گفته است: «در ائتلاف سه گانه حدادعادل خط قرمز ماست.» بهزادنبوی اظهار داشته است: «حدادعادل در مجلس ششم بازی ما را به هم زد، در مجلس هفتم هم مجلس را در اختیار رهبری قرار داد.» تاج زاده نیز فرمان تخریب وی را صادر کرده است. متاسفانه یکی از عناصر طیف سنتی هم گفته است: «نباید بگذاریم حداد از ائتلاف سه گانه بیرون بیاید.» اخیرا نیز عبدالکریم سروش علیه وی نامه های پر از فحش اهانت صادر می کند.

* یکی از افراد اهل تحلیل اظهار می‌داشت: «همین افتخار برای ایشان بس است که از ابتدای انقلاب تاکنون، بر خلاف رهبر انقلاب، حدادعادل از سوی آقای هاشمی رفسنجانی برای هیچ پست و سمتی دعوت نشده و حتی طرف مشورت هم قرار نگرفته است.»

* عملکرد این چهره فعال و متعادل سیاسی از دوره حاکمیت اصلاح‌طلبان تا امروز، حکایت از یک ثبات منطقی و به دور از قدرت‌طلبی دارد؛ حدادعادل که در مجلس ششم در برابر جریان برانداز اصلاح‌طلبان، ریاست اقلیت اصولگرایان را به عهده داشت، در دوره افول جریان اصلاحات و استقرار جریان اصولگرایی، هرگز حاضر نشد برای رسیدن به قدرت به اصلاح‌طلبان باج دهد در حالی که ما در میان چهره‌های سیاسی، شخصیت‌هایی را سراغ داریم که در مقابله‌ با جریان برانداز اصلاح‌طلبان از جمله ژنرال‌های اصولگرایی شمرده می‌شدند و عملکرد مطلوبی داشتند اما در دوره حاکمیت اصولگرایان وقتی در برابر آزمون جذب آرای مردم یا نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس قرار گرفتند، حاضر شدند برای به دست‌آوردن تعدادی رای، گذشته سیاسی خود را قربانی زد و بندهای پنهان سیاسی با اصلاح‌طلبان کنند.

* وقتی نیروهای انقلاب در مجلس ششم به شدت سرخورده و پراکنده بودند و حدادعادل با تشکیل فراکسیون اقلیت در مقابل استبداد حزب مشارکت ایستاد. البته آنها از روز اول با حدادعادل آشنا بودند و تایید اعتبارنامه وی در این مجلس، بیش از 4 ماه طول کشید.

* برخلاف بسیاری از استیضاح‌ها که در طول چند دوره مجلس رخ داده و اغلب آن سیاسی بوده است، فنی‌ترین استیضاح، در زمان ریاست وی در مجلس هفتم، استیضاح وزیر راه بود که وی با مدیریت پشت صحنه، اجازه طرح مسایل شخصی و سیاسی را در این استیضاح نداد و مسایل کاملا فنی و بررسی کارآمدی مدیریت وزارت آقای احمدخرم مورد استیضاح نمایندگان قرار گرفت.

* با سابقه ترین مدیر فرهنگی کشور از اسفند 57 است که با شرط شهید مطهری وارد عرصه خدمت به مردم شد.

*  صاحبان اندیشه بر این باورند که سخت‌تر از اداره یک واحد صنعتی و اقتصادی، کار مستمر فرهنگی و تحول گفتمانی است. که حدادعادل در طول دوران زندگی همواره این سختترین را برگزیده و با توصیه شهیدمطهری در ابتدای انقلاب، به مدت سه سال همه کتابهای درسی را از اندیشه های ناسیونالیستی و سکولاریستی پالایش کرد.

* حدادعادل به دلیل جایگاه علمی، سابقه دانشگاهی و مدیریت فرهنگی و سیاسی با خیل عظیمی از نخبگان (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و...) مرتبط است که این موضوع موجب شده تا وی برای اداره دولت آینده دارای تیمی کارآمد از نخبگان دانشگاهی و حوزوی باشد و در عین حال ورود وی به سیستم اجرایی موجب خواهد شد بسیاری از اهل اندیشه که احتمالا کدورتی به دل دارند رابطه خود را بهبود بخشند.

* وی همواره به تولید داخل و کارآفرینی تاکید دارد حتی در دیدارهای فامیلی نیز وی از این موضوع غافل نیست. در یکی از این دیدارها که مطلع می‌شود یکی از آشناها قصد دارد در فعالیت اقتصادی وارد شود که فعالیت واسطه‌گری و به قول برخی دلالی محسوب می‌شود، وی را به شدت از این کار منع کرده و روی‌آوردن به کارآفرینی و تولید داخل را با طرح استدلالهایی مورد تاکید قرار می‌دهد.

* در فتنه 88 در آن شرایط بسیار دشوار اولین نفری که حاضر شد در یک تجمع عمومی و یک گفتگوی پرچالش تلویزیونی و در سخنرانی به دفاع از نظام و رهبری بپردازد. حدادعادل بود که بعد از ورود وی فضایی باز شد که برخی نخبگان به خود جرات دادند در آن فضای مسموم عمارگونه وارد شده و به دفاع از انقلاب و رهبری بپردازند.

* یکی از مقاطعی که حدادعادل خوش درخشید، در مقابله با فتنه 88 بود آنجا که اصلاح‌طلبان تندرو برای انتقام از ولایت‌فقیه و برخی از اصولگرایان در انتقام از رفتارهای غلط احمدی‌نژاد، حاضر شدند دست به هر کاری بزنند و از یاد بردند که در این فتنه، در صف دشمن قرار گرفته‌اند و فریاد این عمار رهبری هم آنها را از خواب غفلت بیدار نکرد.

* برخی از اصولگرایان نه تنها در فتنه 88 سکوت که پشت پرده با تمام قوا با فتنه‌گران همراه کردند و دفاع از نظام مظلوم و ولایت را دفاع از شخص پیروز در انتخابات دانستند و بدون تعارف شدند کاسبین فتنه و راکبین فتنه. در رفتار حداد عادل آن وقت که ریاست مجلس هفتم را به عهده داشت تفرعن و تکبر دیده نشد و این ویژگی آن وقت بیشتر رخ نشان داد که به ریاست مجلس هشتم نرسید اما به خوبی نشان داد که اگر از ریاست پایین کشیده شود، ظرفیت پایین‌نشینی را دارد و الحق کسی که ظرفیت پایین‌نشینی را دارد، برای بالا‌نشینی مستحق‌تر است.

* در حوالی سال 70، یک بار همراه با وزیر وقت آموزش و پرورش وقت(سید کاظم اکرمی) به قم می رود و خدمت آیت الله مشکینی می‌رسند. اکرمی، حدادعادل را به عنوان معاون وزیر و مسئول کار کتاب‌های درسی معرفی می کند. حدادعادل مختصری صحبت می‌کند و توضیحی سه - چهار دقیقه‌ای می‌دهد. آیت الله مشکینی شروع به صحبت می کند و حداد عادل در خاطراتش بیان می‌کند که «چیزی که برای من خیلی تکان دهنده و به یاد ماندنی بود، این بود که ایشان انگار فکر مرا خوانده بود و حرف‌هایی را که راجع به اهمیت کتب درسی در دل من بود، به زبان می‌آورد و توضیح می‌داد. بعد، خیلی بنده را تشویق و سفارش کردند که به این کار اهتمام داشته باشم. بعد فرمودند: شما برو ببین به درگاه خدا چه کردی که در این انقلاب چنین مسئولیتی نصیب شما شده که بتوانید در کتاب‌های درسی همه دانش آموزان کشور تأثیرگذار باشید، از سرخس تا آبادان و ماکو تا بندرعباس، هر کسی که در این کشور درس می‌خواند، کتاب درسی‌اش در اختیار شماست. برو ببین این پاداشی که خدا به تو داده، بابت چه کاری بوده است. بعد گفتند: حضرت موسی(ع) یک بار به خدا عرض کرد: خدایا! در من چه دیدی که مرا به پیغمبری مبعوث کردی؟ خداوند فرمود: من در تو صبر دیدم و اگر در فلان واقعه صبر نکرده بودی، تو را به رسالت مبعوث نمی‌کردم. خلاصه تو هم باید بروی ببینی چه کار کردی. این محبت ایشان و صحبت‌های پدرانه و اخلاقی‌شان در من تأثیر زیادی داشت.»

* به دلیل مشغله‌های بسیار مسوولین اجرایی و تقنینی کشور، آنها از فضای معنوی فاصله می گیرند که این موضوع همواره مورد تذکر مقام معظم رهبری بوده و هست. حداد عادل پایه‌گذار درس‌های اخلاق مجلس بود که در ابتدای مجلس هفتم از آیت‌الله مشکینی برای این موضوع دعوت می‌کند که به اذعان نمایندگان مجلس هفتم، جلسات مفید و موثری بود.

د- ویژگی ها و خصوصیات دکتر حداد عادل

«دکترحدادعادل» دارای خصوصیات بسیاری است که به جرات می‌توان گفت فردی شایسته در اداره دستگاه اجرایی کشور است. در ذیل به برخی خصوصیات وی اشاره شده و در ادامه برخی از این خصوصیات که نیاز به تبیین بیشتر و ذکر مثال از گذشته کاری وی دارد اشاره می شود:

- مطیع کامل در برابر حکم و نظر مقام ولایت مطلقه فقیه و حرکت در چارچوب طرح ایشان برای اداره کشور؛

- پُرکار و دارای پُشتکار؛

- استکبارستیز و ضدیت تمام عیار با صهیونیسم؛

- مردمی و مردم گرا و به فکر فقرا و روستاییان؛

-  ساده‌پوش، ساده زیست و ضداشرافیت؛

- اعتماد به نفس بالا؛

- شجاع؛

- باور به عقل جمعی، تدبیر و کار تیمی؛

- معتقد به کار کارشناسی؛

- شدیدا قانونگرا و باورمند به اجرای متن صریح قانون؛

- آینده نگری درامورات کشور؛

- معتقد به هدایت های روحانیت؛

- همگرایی با مجموعه های وابسته به نظام؛

- تعهد بالا به وعده هایی که می دهد؛

- عدم دلبستگی به قدرت؛

- احترام به نهادهای مفسر قانون و  قانون اساسی؛

- عدم مماشات با دشمن ولو به قیمت از دست دادن آبرو و از دست دادن موقعیت داخلی؛

- حساسیت بالا نسبت به آبروی افراد؛

- سلامت کامل مالی و بال و پر دادن به افراد ضدفساد و حمایت از آنها؛

- قاطعیت توام با اخلاق و وحدت؛ اولا این موضوع باید روشن شود که قاطعیت مغایر با تفکر، تامل و مشورت نیست. می‌توان هم با مشورت نظر نمایندگان، کارشناسان، دانشگاهیان و متخصصان را جویا شد و هم خود فرد تصمیم بگیرد؛ قاطعیت در این است که از حقوق بنیادی مردم و قوا و نهادهای در اختیار صرف نظر شود و آن جایگاهی که در قانون به فرد و نهاد داده شده مخدوش نشود. هر وقت مشکلی برای بنیادهای نهاد موردنظر پیش آید رئیس آن باید با قاطعیت از شأن، منزلت و حقوق آن دفاع کند ولی این دفاع باید به شیوه‌ای صورت گیرد که به سایر ارزش‌ها و به ویژه وحدت لطمه نزند؛ حفظ این دو جنبه با یکدیگر یک تدبیر و هنرمندی می‌خواهد که باید سعی شود به آن توجه نماییم. عقل کشورداری ایجاب می‌کند مسئولان بلندپایه کشور اختلافات را در بین خود حل کنند نه اینکه اختلافات را به رسانه‌ها بکشانند؛ سران قوا باید اختلافتشان در درون خودشان حل نمایند و نتایج این همسو شدن را رسانه‌ای و به مردم اعلام کنند و این موضوع باید خط‌مشی کلی آنها باشد. تا جایی که می‌توانند نباید اختلاف نظرهای خود را به سطح جامعه بکشانند؛ این راه و روش عاقلانه‌ای است؛ اگر یک نفر هم علاقه به تبعیت از این روش نداشت، دلیل نمی‌شود دیگران این روش را کنار بگذارند؛ همه مسوولین باید کار صحیح را انجام دهند مردم به خوبی درک می‌کنند که چه کسی عاقلانه رفتار می‌کند، با این شیوه می‌توان هم قاطعیت داشت و هم مصلحت را انجام داد. همانطور که بارها هم «حداد عادل» تاکید کرده است روش سیاسی وی مبتنی بر ایجاد تنش و ستیزه‎جویی نیست و اصولا اعتقادی به ماجراجویی و جدال‎طلبی ندارد. غیر از این تشخیص وی این بوده و هست که مردم از جدال و جنجال خسته شده‎اند، بنابراین مراقبت می‎کرد و می‌کند که اصول‎گرایان روش اصلاح‎طلبان را پیش نگیرند تا همان بیزاری که در مردم از اصلاح‎طلبان ایجاد شده بود به اصول‎گرایان سرایت پیدا نکند. در واقع وی با قاطعیت و حفظ جایگاهی که در آن قرار دارد حرکتی توام با اخلاق و وحدت در چارچوب برنامه رهبری در اداره کشور را دنبال می کند.

در این جا به چند نمونه از شیوه‌های رفتاری آقای «حداد عادل» اشاره می شود که قاطعیت توام با اخلاق و وحدت در چارچوب برنامه رهبری در اداره کشور را مدنظر داشته‌اند.

1- نامه نگاری با احمدی نژاد

متاسفانه در حال حاضر روالی وجود دارد مبنی بر رسانه‌ای کردن اختلافات قوا، که هنوز استمرار دارد. در فاصله کمی به انتخابات مجلس هشتم یا شاید بعد از انتخابات و قبل از گشایش مجلس هشتم آقای احمدی‌نژاد نامه تند و تیزی به حداد عادل نوشت که پُر از تعبیرات نامناسب بود و قبل از اینکه نامه به دست وی برسد آن را رسانه‌ای کرد و حدادعادل از رسانه‌ها این نامه را دریافت کرد. این نامه باعث تعجب همگان شد که چرا رئیس‌جمهور باید با چنین لحنی صحبت کند؛ حداد عادل در جوابی که به آن نامه داد ذکر کرد: «جناب آقای رئیس‌جمهور؛ استفاده از الفاظ نامناسب برای من دشوار نیست؛ من هم می‌توانم با چنین لحنی سخن بگویم اما این را در شأن مسئولان قوا نمی‌دانم؛ بنابراین سعی خواهم کرد واکنشم در مقابل این نامه شما استدلالی و منطقی باشد.» سپس بدون نیش و کنایه و اهانت در پاسخ نامه رئیس‌جمهور استدلال خود را مطرح ساخته بود. به نظر می‌رسد حدادعادل وظیفه خود را در عین قاطعیت، اخلاق و وحدت اجرا کرده بود و این نکته را مدنظر داشته که مردم همیشه انتظار ندارند که دائماً اخبار ناراحت‌کننده از قوای سه‌گانه بشنوند.

2- سخن آیت الله مشکینی به رییس مجلس هفتم

روزی که رئیس‌جمهور سه وزیر جدید برای رأی اعتماد به مجلس معرفی کرده بود نمایندگان مجلس تصمیم گرفتند به یکی از آنها رأی اعتماد ندهند. حداد عادل به همراه برخی همفکرانش در مجلس هفتم این موضوع را قبلاً به اطلاع رئیس‌جمهور می‌رساند و از وی خواهش می کند آن وزیر را معرفی نکند تا هم حرمت آن وزیر محفوظ بماند و هم دولت و مجلس در مقابل یکدیگر قرار نگیرند. رئیس‌جمهور از این تصمیم نمایندگان آزرده خاطر شده و تصمیم گرفت به مجلس نیاید، در عرف مجلس هم تمام نمایندگان انتظار دارند هر وقت وزیری به مجلس برای رأی اعتماد معرفی شد رئیس‌جمهور در مجلس حاضر شود و صحبت کند و با معرفی آن وزیر از مجلس درخواست رأی اعتماد نماید. آن روز رئیس‌جمهور به مجلس نیامد و عده‌ای از نمایندگان به ویژه نمایندگان فراکسیون اقلیت تهدید به خروج از مجلس کردند؛ حدادعادل در عین حال که مجلس را اداره می‌کرد دائماً تلاش می‌کرد که رئیس‌جمهور را به مجلس دعوت کند، نزدیک ساعت 11 بود که تلاش شان به نتیجه رسید و آقای احمدی‌نژاد وارد صحن مجلس شد. در شرایطی که مجلس آمادگی تشنج را داشت و برخی از نمایندگان بدشان نمی‌آمد واکنشی از ناحیه حدادعادل به ظهور برسد یا خود آنها شروع به صحبت کنند، با یک مصرع شعر شهریار فضای مجلس را از تشنج به آرامش کشاند. به محض اینکه آقای احمدی‌نژاد وارد شد و در صندلی مقابل حدادعادل، نشست خطاب به وی گفت: «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» همه نمایندگان خندیدند و خود احمدی‌نژاد هم خندید و التهاب مجلس کاهش یافت. بعدها در قم وقتی حدادعادل به دیدار مرحوم آیت‌الله مشکینی رفت ایشان که خیلی به حدادعادل لطف و علاقه داشتند و به همین واقعه در مجلس اشاره کردند و گفتند: «رادیوی من باز بود و مذاکرات مجلس را گوش می‌کردم این یک مصرعی که تو خواندی به اندازه یک کتاب در فضای مجلس مؤثر بود»؛ آیت‌الله مشکینی اعتراض‌ها و تذکرات و فضای مجلس را از صبح از رادیو تعقیب کرده بود و چون خودشان در اداره مجلس خبرگان تجربه کم وبیش مشابهی داشتند بسیار این موضوع را تحسین کرد؛ منظور این است که می‌شود هم تدبیر داشت و هم قاطعانه از حق مجلس دفاع کرد. باید دقت کنیم که ریاست مجلس کار سختی است چون میکروفون روشن است و رادیو هم به‎صورت زنده مذاکرات را پخش می‎کند؛ لذا رییس حتی نمی‎تواند با کنار دستی خود مشورت کند و در جا باید تصمیم بگیرد.

3- کار به یک حالت به اصطلاح گره کور درآمده است

آقای احمدی‌نژاد یک تفسیر خاصی از قانون اساسی دارد و ریشه بسیاری از اختلافات این است که مجلس آن تفسیری را که ایشان از جایگاه رئیس جمهور در قانون اساسی دارد قبول ندارد. در زمان مجلس هفتم هم آقای احمدی‌نژاد نامه‌های تندی به حدادعادل می‌نوشت. آن نامه‌ها بی‌دلیل و خیلی شدیدالحن بود که باعث تعجب مردم در جامعه شده بود. آنهم با آن همه بار سنگینی که حدادعادل به خاطر حمایت از وی به دوش می‌کشید مردم انتظار نداشتند. این روحیه آقای احمدی‌نژاد که در اواخر مجلس هفتم به این صورت آشکار شد در طول سالهای بعد هم شدت پیدا کرد. لذا کار با دولت احمدی‌نژاد واقعا دشوار است و حدادعادل از صبر بالایی برخوردار بود. حدادعادل همیشه در مشورت با همفکرانش در مجلس، فکر می‌کرد که چه پاسخی بدهد و چه واکنشی نشان دهد که به سود انقلاب باشد و اختلاف را تشدید نکند. در یک جایی از اختلافات که وی در جلسه‌ای ابراز می دارد: «دیدم کار به یک حالت به اصطلاح گره کور درآمده است» نامه ای به رهبر انقلاب می نویسد و در روز بعد از تعطیلات تاسوعا و عاشورا آن را در مجلس می‌خواند. در آن نامه، وی نوشته بود که مجلس قوانینی را تصویب کرده، دولت طی نامه مفصلی که آقای احمدی‌نژاد برای وی نوشته بود و حدادعادل عین متن آن را برای رهبری فرستاد، مطابق یک استدلالهایی مصوبات مجلس را ابلاغ نمی‌کند. این در واقع معضلی بود بین قوا و جزو وظایف رهبری هم در اصل 110 قانون اساسی هماهنگ کردن قواست. حدادعادل خدمت رهبرحکیم انقلاب این موضوع را می نویسد، ایشان هم دو سطر برای حدادعادل نوشتند که «مصوبات مجلس که به تأیید شورای نگهبان محترم برسد برای قوای سه‌گانه لازم‌الاتباع است.» جواب مقام معظم رهبری در مجلس توسط ریاست مجلس خوانده می‌شود و ماجرا در آن مرحله ختم می شود هر چند در ماجرای تعیین رییس مجلس، حدادعادل تاوان این مصلحت شی خودرا چندماه بعد می‌بیند و با پشتیبانی مفصل آقای احمدی نژاد و حمایت‌های رحیمی و مشایی، وی از ریاست مجلس با روشی ناپسند کنار گذاشته و فرد دیگری جایگزین می‌شود.

4- مدارا با خاتمی

البته مجلس هفتم با دولت آقای خاتمی مدارا کرد. چرا که که این دولت تنها یک سال دیگر بر سر کار بود و آقای خاتمی به پایان دور دوم خودش می‎رسید؛ لذا سعی شد حتی‎الامکان با این دولت منطقی برخورد شود و تلاش شد که در مسائلی که به‎نفع کشور است، همکاری شود. به‎عنوان نمونه بعضی از نمایندگان در داخل مجلس و بعضی افراد در خارج مجلس انتظار داشتند که مجلس به وزیر پیشنهادی آقای خاتمی برای وزارت جدیدالتأسیس رفاه رأی اعتماد ندهد و می‎گفتند لازم نیست مجلس هفتم کمکی به تشکیل وزارت رفاه بکند. حدادعادل استدلال می کرد که ضرورتی ندارد که با آقای خاتمی این نحو مقابله شود. لذا به جمع‌بندی رسیده بود که تشکیل این وزارتخانه به سود کشور است و فردی هم که آقای خاتمی معرفی کرده از حداقل شرایط لازم برخوردار است. بنابراین به‎عنوان رییس مجلس تلاش کرد و علی‎رغم خیلی پیش‎بینی‎ها، آقای شریف‎زادگان با اختلاف سه رأی، توانست از مجلس هفتم رأی‎اعتماد بگیرد. آقای خاتمی هم توجه داشت که بنای حداد عادل و دوستانش در مجلس هفتم بر ستیزه‎جویی نبود. البته حداد عادل و دوستانش در بعضی موارد با دولت هم اختلاف‎نظر داشتند مثل بحث قانون تثبیت قیمت‎‎ها، ولی قیافه مجلس هفتم در برابر دولت آقای خاتمی قیافه‎ای ستیزه‎جو نبود. در واقع آن نجابت اقلیت مجلس ششم در اکثریت مجلس هفتم ظهور یافت. حتی حدادعادل و دوستانش دو روز قبل از پایان دوره آقای خاتمی، وی را به مجلس دعوت می کنند، از ایشان تشکر کرده و خسته نباشید می گویند. وی هم در مجلس نطق می‌کند، نمایندگان با ایشان عکس گرفتند و حتی به دفتر حدادعادل هم رفته و با هم چای می خورند و در کل وی را با احترام بدرقه می‌کنند. این اتفاق در حالی می‎افتاد که رقیب سیاسی وی در انتخابات پیروز شده بود؛ یعنی رییس‎جمهوری آینده رییس‎جمهوری اصلاح‎طلب نبود، ولی در عین‎حال حداد عادل و دوستانش بداخلاقی نکردند.

5- نظارت بر قوه قضاییه

یکی از تحقق و تفحص‌هایی که بسیار در مجلس هفتم، جنجال‌برانگیز شد تحقیق و تفحص از قوه قضاییه بود که حدادعادل وقت بسیاری را مصروف آن داشت و به میزان زیادی با آیت‌الله شاهرودی درباره این تحقیق و تفحص گفت‌وگو کرد و جلسه تشکیل داد تا هم حق مجلس رعایت شود و هم به آن اصل قانونی تفکیک قوا صدمه‌ای وارد. با وجود همه مخالفت‌های قوه قضاییه و عدم همکاری قوه قضاییه در آن تحقیق و تفحص، حدادعادل چون بر حق قانونی مجلس اصرار می‌ورزد، دو روز قبل از پایان عمر مجلس هفتم این تحقیق وتفحص را در دستور کار قرار می‌دهد و تحقیق و تفحص در مجلس خوانده میشود؛ جالب توجه اینکه برخی از نمایندگان اقلیت به دفاع از قوه قضاییه و مخالفت با مدیریت مجلس برخواستند و تذکرات اعتراض‌آمیز دادند.

خوب است کسانی که گاهی حدادعادل را در مدیریت مجلس، محافظه‌کار می‌خوانند بدانند که تحقیق و تفحصی که برای رعایت آیین‌نامه اجرا شد دشمنی‌هایی علیه وی به وجود آورد و باعث شد در آن فضای رقابتی برای ریاست مجلس هشتم بر تعداد مخالفانش افزوده شود ولی وی معتقد به رعایت حق مجلس در نظارت بود و معتقد بود باید شأن نظارتی مجلس احیا شود. معاونت نظارتی که در مجلس هشتم تشکیل شد در طرح وی در مجلس هفتم وجود داشت و وی به سوی ایجاد این معاونت حرکت کرده بود؛

6- تأسیس واحدی برای نظارت برناظرین مجلس

در مجالس قبل از مجلس هفتم وقتی یک نماینده از یک کمیسیون یا در صحن به عنوان ناظر مجلس در یک وزارتخانه، نهادی یا در یک شورایی انتخاب می‌شد هیچ ساز و کاری برای پیگیری نحوه نظارتش وجود نداشت. یکی از کارهایی که حدادعادل در مجلس هفتم بنیاد کرد تأسیس واحدی برای نظارت بر نظارت نمایندگان بود و آرام آرام این واحد رشد کرد و در نهایت به صورت یک معاونت درآمد که تا مدت‌ها مسئولیت این بخش نظارتی بر عهده آقای محبی‌نیا عضو هیئت رئیسه بود و حدادعادل از وی می-خواست به این کار نمایندگان ناظر در شوراها و دستگاه‌های مختلف سر و سامان دهد؛ همچنین مرتب گزارش این کار را دریافت می‌کرد.

7- در سنگلاخ روییده شده

در سال چهارم مجلس هفتم که رییس مجلس به همراه نمایندگان به دیدن مقام معظم رهبری می‌روند، حضرت ایشان در اظهار رضایت از مجلس هفتم فرمودند: «این مجلس مانند نهالی بود که در سنگلاخ روییده شده و رشد کرده باشد» و ایشان در واقع با این تمثیل بیان کردند که چقدر کار مجلس هفتم به ویژه در آغاز با دشواری همراه بود و این نوعی اظهار رضایت بود که مقام معظم رهبری از کار مجلس هفتم بیان کردند. مقام معظم رهبری خیلی لطف داشتند و در چند مورد به مصوبات و کارهای مجلس اشاره کردند و آنها را مهم دانستند از جمله اینکه به مقاومت مجلس هفتم در برابر زورگیری‌هایی که در امر فناوری هسته‌ای از جانب دشمنان ابراز می‌شد، اشاره داشتند.

8- «مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانه»

در آغاز به کار مجلس هشتم رهبر خردمند انقلاب با صدور پیامی به مناسبت آغاز به کار این مجلس تاکید فرمودند: «لازم است که به اقتضای قدرشناسی و انصاف، از عموم نمایندگان مجلس هفتم بویژه از رئیس فرزانه و پرتلاش و بُردبار مجلس جناب آقای دکتر حدادعادل و هیئت رئیسه محترم آن تشکر کنم. مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانه‌ی خود در مسائل جهانی و ملی،‌ و با دفاع از حقوق ملت در برابر بیگانگان، و با تلاش در راه رفع مشکلات مردم و با حرمت نهادن به آرامش فضای سیاسی و پرهیز از آشفته‌سازی و جنجال‌آفرینی،‌ کارنامه‌ی تحسین‌برانگیزی به جای گذاشت.»

البته با نفوذ طیف سنتی، تعریفی که رهبرمعظم انقلاب از دکتر حداد داشتند، در برخی از روزنامه ها از جمله رسانه‌های دوم خردادی و روزنامه جام‌جم (وابسته به صداوسیما) حذف شد.

9- توجه به حقوق عمومی مردم و محرومین

در سال دوم مجلس هفتم که سال اول دولت احمدی‌نژاد بود، وقتی مجلس در حال تصویب قانون بودجه بود، حدادعادل در کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 1385، حاضر شده و به نمایندگان می گوید حتما کاری کنید حقوق بازنشستگان افزایش پیدا کند. در سال 84 حداقل حقوق بازنشستگان 119 هزارتومان بود که شامل بسیاری از بازنشستگان می‌شد، آنهایی که در قدیم با مدرک دیپلم کارمند دولت و بازنشسته شده بودند حقوق هیچکدام از 119 هزار تومان تجاوز نمی‌کرد؛ از این رو حدادعادل، تأکید داشت به حقوق بازنشستگان توجه شود. در آن زمان، حدادعادل یک سفر طولانی به آمریکای لاتین داشت و از کشورهای برزیل، ونزوئلا و دو کشور دیگر بازدید کرد در بازگشت 12 ساعت در هواپیما بود و پس از ورود به فرودگاه تهران و استقبال رسمی ساعت 7 شب از فرودگاه خارج شد؛ حدادعادل به راننده می‌گوید «یکسره به مجلس برویم»، آنجا در کمیسیون تلفیق حاضر می‌شود و اولین سؤالش از نمایندگان این بود که «برای تعیین حقوق بازنشستگان چه کار کردید؟» نمایندگان نیز در این زمینه همراهی کردند و مجلس تصویب کرد حداقل حقوق بازنشستگان از 119 هزار تومان به 200 هزار تومان ارتقاء یابد که این یک تحول شادی‌بخش برای همه خانواده‌هایی بود که با این حقوق زندگی می‌کردند. همچنین در همان سال، مجلس دریافتی خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام(ره) را به دو برابر افزایش داد؛ یعنی صددرصد دریافتی این خانوارها با افزایش بودجه کمیته امداد امام(ره) افزایش پیدا کرد؛ این موارد دیدگاه‌های عدالت‌طلبانه حدادعادل در مجلس هفتم بود و کارهای مفصل‌تر دیگری نیز مثل سهمیه بندی بنزین نیز گامی در این مسیر بود.

10- توجه به ارتباط نمایندگان با مردم

در مجلس هفتم بر اساس طرحی از سوی دکتر حدادعادل، نمایندگان موظف به اجرای الگویی جدید برای ارتباط با مردم شدند. به عنوان نمونه برای اولین بار در تهران 30 نماینده موظف شدند تهران را به مناطق مشخص تقسیم و به طور مستمر با مردم شهر تهران بر اساس الگویی جدید ارتباط و مشکلاتشان را به خانه ملت ارایه نمایند.

11- توجه به اجرای قانون

سهمیه‌بندی بنزین اولین اقدام در سطح ملی بعد از کوپن‌بندی زمان جنگ بود که برای نوعی ساماندهی اقتصادی در زمان مجلس هفتم اجرا شد. در مجلس هفتم کار کارشناسی گسترده ای برای این قانون صورت گرفت؛ مرکز پژوهش‌ها، کمیسیون‌ها و عموم نمایندگان اقدامات بسیاری انجام دادند و امروز که دولت با افتخار از هدر نرفتن بنزین و گازوئیل در کشور و رسیدن به خودکفایی در تولید بنزین یاد کرده و از توانایی کشور به صدور بنزین صحبت به میان می‌آورد ریشه آن را باید در سهمیه‌بندی بنزین جست‌وجو کرد چراکه هم قانون‌گذاری و هم اجرای آن دشوار بود و دولت هم نگران بود و هم احتیاط می‌کرد اما مجلس اصرار داشت این قانون اجرا شود. در همان ایام روزی که قرار بود از ساعت 12 شب سهمیه‌بندی بنزین آغاز شود، آقای احمدی‌نژاد به سفری به یکی از کشورهای همسایه رفته بود که دکتر حداد عادل از این موضوع، مطلع می‌شود که دولت قصد دارد بنزین سهمیه‌بندی شده را با وضعیت قبلی عرضه کند، حال اینکه مجلس تصمیم جدیدی اتخاذ کرده بود که البته این موضوع هم بعد از بحث‌های جدی با کارشناسان و مسولین دولت، صورت گرفته بود. حداد عادل، مدافع اجرای قانون به صورت کامل بود و سعی می‌کرد با آقای احمدی‌نژاد تماس گرفته و به وی دستور دهد بنزین از امشب با تصمیم جدید مجلس، عرضه شود اما نتوانست آقای احمدی‌نژاد را پیدا کند؛ از این رو تلفن سفارت ایران را گرفته و با سفیر صحبت می کند که به رئیس‌جمهور پیغام بدهد. فردی که شاید خدمتگزار سفارت بود گوشی را برداشته و معلوم شد همه اعضای سفارت به استقبال رئیس‌جمهور رفته‌اند؛ حداد عادل متنی را تلفنگرام کرده و به دفتر خود می‌گوید اگر کسی گوشی را برداشت از وی بخواهند از طریق سفیر پیغام را به رئیس‌جمهور برساند که قانون ایجاب می‌کند از ساعت 12 امشب بنزین با قیمت جدید افزایش پیدا کند و مجلس نمی‌تواند بیش از این اجرای قانون را به تاخیر بیندازد. آقای احمدی‌نژاد متن را می‌بیند و تا عصر حدادعادل منتظر جواب می ماند؛ سر شب وزیر کشور آقای پورمحمدی با حداد عادل تماس گرفته و می گوید «دکتر احمدی‌نژاد تلفن کرده و گفته، هر توافقی که وزیر کشور و رئیس ‌مجلس بکنند همان اجرا شود» حدادعادل هم به وزیر کشور می گوید چاره‌ای جز اجرای قانون نداریم؛ این قانون اجرا شد در حالی که دولت قبل از آن بارها از تصمیم جدید مجلس انتقاد کرده بود و مسئولیت بسیاری از گرانی‌ها را به عهده مجلس گذاشته بود، همچنین پس از آن نیز گله‌ها ادامه پیدا کرد. این قانون با پافشاری حداد عادل در موعد زمانی خود اجرا می شود بدون اینکه این مسئله رسانه‌ای شود.

12- پُرکاری و وقت گذاری

دکتر حداد عادل در میان نمایندگان و کارکنان بنیاد دایره المعارف اسلامی به پرکاری شناخته می شود که حتی در ایامی مثل عید نوروز گاهی ساعت 12 نیمه شب یا یک بامداد از مجلس به منزل میرفت که هنوز که هنوز است در خاطر پاسداران و مراقبین مجلس هست.

13- کارنامه مجلس هفتم کارنامه «رییس فرزانه و پرتلاش و بُردبار»

مجلس هفتم یکی از موفق‌ترین مجالس بعد از انقلاب بوده است. پرهیز از موضعگیری های تُند سیاسی و تنش های جناحی، اتخاذ مواضع اصولی در مسائل داخلی و خارجی، همراهی با دولت خدمتگزار در عین حال با موضع نقادانه و مستقل، تصویب قوانین در جهت مصالح کشور و خدمت رسانی به مردم به ویژه اقشار آسیب پذیر و کشاورزان، نظارت بر عملکرد دستگاه های اجرایی و تذکر و سؤال، موضع گیری قاطع در رد تحمیل های خارجی و لغو تعلیق غنی سازی، و لغو قرارداد تُرک سل که دست بیگانه و صهیونیسم را در شبکه تلفن همراه باز می گذاشت. «کاهش دادن سود بانکی، تصویب و اصرار شجاعانه در اجرایی شدن تبصره 13 و سهمیه بندی بنزین و جلوگیری از قاچاق این سرمایه ملی به خارج، تصویب لایحه اصل 44 قانون اساسی و مشارکت دادن بخش خصوصی و تصویب لایحه سرنوشت ساز مسکن که طی چند سال میلیون ها واحد مسکونی ارزان قیمت در اختیار افراد بی خانمان قرار خواهد داد، تصویب قانون در رابطه با بسیج سازندگی و حمایت از این نهاد مردمی و موارد دیگر.»

1/13- بخشی از قوانین مصوب در مجلس هفتم

ـ قانون الزام دولت به اقدام قانونی جهت اجرایی شدن نظام هماهنگ پرداخت به کارکنان دولت که به تصویب شورای نگهبان رسید و دولت موظف به اجرای آن با ساز و کار مناسب می باشد و در سال 87 شروع به اقدام عملی آن خواهد شد؛

ـ قانون تضمین خرید محصولات کشاورزی و تأمین ضرر و زیان دیر کرد بوسیله دولت و خرید سلف محصولات؛

ـ قانون الزام دولت به اقدام قانونی نظام هماهنگ پرداخت مستمری بازنشستگان؛

ـ قانون الزام دولت به اخذ مجوز رسمی شورای اسلامی در دو قرارداد 124 و 130 برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معروف به ایران سل و فرودگاه امام خمینی معروف به تاو؛

ـ قانون تأمین منابع مالی برای جبران خسارت ناشی از خشکسالی و یا سرمازدگی و بخشودگی آب بها و حق النظاره آبهای کشاورزی؛

ـ قانون تأسیس صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک و زودبازده؛

ـ قانون افزایش حقوق بازنشستگی مستخدمین شهید و جانباز از کار افتاده و مفقودالاثر تا 60 درصد؛

ـ قانون تثبیت قیمت های فرآورده های نفتی، گاز، برق، آب، تلفن، پست و... حق اشتراک و عوارض؛

ـ قانون بیمه محصولات کشاورزی؛

ـ قانون حمایت از ایجاد نواحی صنعتی روستایی؛

ـ قانون دسترسی آزاد به شبکه حمل و نقل ریلی و توسعه راه‌های کشور؛

ـ قانون برابر بودن دفترچه بیمه درمان روستاها با شهرها؛

ـ قانون الزام دولت به تعلیق اقدامات داوطلبانه غنی‌سازی در صورت ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت؛

ـ قانون مربوط به برقی بودن چاه‌های کشاورزی؛

ـ قانون اصلاح و افزایش مستمری والدین شهدا؛

ـ قانون مقاوم سازی مدارس بدون استحکام با سه میلیارد و 954 میلیارد دولار از ذخیره ارزی طی برنامه چهارم سالهای 85 تا 88؛

ـ قانون منطقی کردن سود تسهیلات بانکی متناسب با نرخ بازدهی در بخش های مختلف اقتصادی؛

ـ قانون احیای معاونت پرورشی و تربیت بدنی در وزارت آموزش و پرورش؛

ـ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات؛

ـ قانون تسهیل ازدواج جوانان و ابلاغ آن به دولت جهت اجرا؛

ـ قانون ساماندهی مد و لباس و ابلاغ آن به دولت و مسؤولیت چند وزارتخانه در اجرایی شدن آن؛

ـ قانون تخصیص 2% از درآمد حاصل نفت و گاز به استانهای نفت خیز و شهرستانها و بخشهای محروم؛

ـ قانون دست یابی به فن‌آوری هسته‌ای صلح‌آمیز و تأمین چرخه سوخت 20هزار مگاوات برق؛

ـ قانون حمایت از حقوق و مسؤولیت های زنان در عرصه های داخلی و بین المللی بر اساس منشور مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اساس قوانین اسلامی در امر خانواده و جامعه؛

ـ قانون لایحه اصل 44 قانون اساسی که گامی در جهت جذب سرمایه‌های بخش خصوصی و کوچک کردن دولت است؛

و تصویب دهها موافقت نامه بین المللی تجاری، اقتصادی، فرهنگی با کشورهای خارجی.

بدیهی است که برای هر یک از مصوبات قانونی ده‌ها و گاه صدها ساعت کار مطالعاتی و کارشناسی مرکز پژوهشهای مجلس ودیگر کارشناسان و بحث و مذاکره در کمیسیون ها و کمیته های تخصصی لازم است تا یک طرح یا لایحه به تصویب کمیسیون برسد و به صحن علنی بیاید و مورد گفتگو قرار گیرد و مخالف و موافق دیدگاه‌های خود را مطرح کنند و رأی گیری شود و به شورای نگهبان برود تا اگر اصلاحاتی لازم است دوباره به کمیسیون و مجلس برگردد و اصلاحات انجام پذیرد و بصورت قانون به قوه مجریه (دولت) تسلیم گردد. طی این مراحل نیاز به وقت و بحث و گفتگو و توجه و اهتمام دارد تا یک قانون برای اجرا آماده گردد.

 

2/13- حمایت از نظارت بر دستگاه‌های اجرایی با روش علمی و منطقی بدون جنجال های بیهوده سیاسی

 

علاوه بر این، کار نماینده منحصر به قانون‌گذاری نیست، بلکه نظارت بر دستگاه‌های اجرایی نیز از وظایف مجلس است. این نظارت از تذکر رسمی در مجلس و سؤال در کمیسیون آغاز می‌شود و گاه به صحن علنی می آید که وزیر مربوطه جهت پاسخگویی حاضر می‌شود و گاه به استیضاح می رسد. گاه مسؤولین سازمانها به کمیسیون ها فراخوانده میشوند. از قانونگذاری و نظارت که بگذریم، نماینده در حوزه نمایندگی خود مراجعات بیشماری دارد. این مراجعات به تمام حوزه های اداری و اجتماعی و فردی و مسائل خانوادگی و سازمان‌ها و نهادها و ادارات مختلف مربوط می‌شود که نماینده این مراجعات را بدون پاسخ نمی‌گذارد و برای پیگیری هر یک اقدام مناسب لازم است. در دفتر نمایندگی انواع خواسته ها و توقعات از موکلین و مراجعین مطرح و عرضه می شود که هزینه مادی و معنوی و وقت گذاری بسیاری را طلب می کند. نماینده دلسوز آن است که حداکثر وقت خود را جهت حل مشکلات مردم و پاسخ به درخواست ها اختصاص دهد. از عملکرد کلیه دستگاه های شهر یا استان آگاه باشد، در هر مورد موضع مناسب بگیرد، از مسائل فرهنگی، اجتماعی و اداری و استخدامی گرفته تا دستگاه های قضایی و اجرایی و انتظامی و غیره؛ این است که انبوه مشکلات و مسؤولیت ها پیش روی نماینده قرار دارد که اگر در انجام آنها بکوشد تأثیرات سرنوشت سازی بر جامعه خواهد داشت. مردم راضی و خداوند بزرگ که این مسؤولیت را به نماینده داده راضی خواهند شد و مردم گواهی می دهند که نمایندگان اصولگرا در این عرصه خدمتگزاری به مردم فرو گذار نکرده اند.

3/13- مجلس هفتم از دیدگاه رهبری نظام

مقام معظم رهبری که نگاه و قضاوتشان از برای همه حجت و سند است بارها از مجلس هفتم تقدیر فرموده و عملکرد نمایندگان این دوره را ستوده اند. معظم له مجلس هفتم را به درختی تشبیه کردند که در سنگلاخ روئید و استوار و ماندگار خواهد بود، و نیز فرمودند: «این مجلس در موضع رفیع قانونگذاری ایستاد و در همه فراز و نشیب‌ها موضع ضداستکباری را علناً باصراحت و وضوح و منطق بیان کرد. از امتیازات این مجلس این بود که منشأ تشنجات سیاسی و بگو مگوهای اختلاف افکن در بیرون نشد.» و نیز خطاب به نمایندگان فرمودند: «موضع قاطع شما در قضیه هسته ای هم یکی از نقاط برجسته است. خیلی خوب عمل کردید، کار درست همین بود که دولت را الزام کنید به ایستادگی، دولت هم علاقمند به این کار و پیشرو در این کار است. هماهنگی مجلس و دولت هم از برکات این دوره است، دشمنانی هم داشته و دارد کسانی هستند که با هماهنگی دولت و مجلس مخالفند. مجلس نشان داد که به طبقات ضعیف در جامعه اهتمام می ورزد، به سیاست های اصل 44 پاسخ خوبی داد... خسته نباشید! انشاء اللّه، خداوند کمکتان کند تا بتوانید همین صراط مستقیم را با پرهیز از مزلّات ادامه بدهید».

در سال چهارم مجلس هفتم که رییس مجلس به همراه نمایندگان به دیدن مقام معظم رهبری می روند، حضرت ایشان در اظهار رضایت از مجلس هفتم فرمودند: «این مجلس مانند نهالی بود که در سنگلاخ روییده شده و رشد کرده باشد» و ایشان در واقع با این تمثیل بیان کردند که چقدر کار مجلس هفتم به ویژه در آغاز با دشواری همراه بود و این نوعی اظهار رضایت بود که مقام معظم رهبری از کار مجلس هفتم بیان کردند. مقام معظم رهبری خیلی لطف داشتند و در چند مورد به مصوبات و کارهای مجلس اشاره کردند و آنها را مهم دانستند از جمله اینکه به مقاومت مجلس هفتم در برابر زورگیری‌هایی که در امر فناوری هسته‌ای از جانب دشمنان ابراز می‌شد، اشاره داشتند.

در آغاز به کار مجلس هشتم رهبر خردمند انقلاب با صدور پیامی به مناسبت آغاز به کار این مجلس تاکید فرمودند: «لازم است که به اقتضای قدرشناسی و انصاف، از عموم نمایندگان مجلس هفتم بویژه از رئیس فرزانه و پرتلاش و بُردبار مجلس جناب آقای دکتر حدادعادل و هیئت رئیسه محترم آن تشکر کنم. مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانه‌ی خود در مسائل جهانی و ملی،‌ و با دفاع از حقوق ملت در برابر بیگانگان، و با تلاش در راه رفع مشکلات مردم و با حرمت نهادن به آرامش فضای سیاسی و پرهیز از آشفته‌سازی و جنجال‌آفرینی،‌ کارنامه‌ی تحسین‌برانگیزی به جای گذاشت.»

اینها بخشی از اظهارات مقام معظم رهبری درباره مجلس هفتم است.

به طور خلاصه مصوبات و اقدامات و موضعگیری‌های مجلس هفتم در همه زمینه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عمرانی ستودنی است هرچند اجرایی شدن همه مصوبات و تصمیمات شرائط اجرایی و ساز و کار عملی خود را می طلبد که هماهنگی مجلس و دولت و همدلی همه دستگاه ها می تواند این مصوبات قانونی را عملی ساخته و میوه شیرین آن را ملت لمس کند.

14- همواره در جهت وحدت و همگرایی نیروهای انقلاب

«حدادعادل» از زمان الگوی جدید همگرایی نیروهای انقلاب در سال 78 همواره در جهت وفاق، همگرایی و وحدت نیروهای انقلاب گام برداشته است که انتخابات مختلف در این زمینه و نقش برجسته آن شایان توجه است که از آن جمله می توان به راه-اندازی آبادگران شورای شهر دوم، آبادگران مجلس هفتم، جبهه متحد اصولگرایان(5+6) در مجلس هشتم و جبهه متحد اصولگرایان(8+7) در مجلس نهم اشاره کرد.

15- شخصیتی بر مدار عقل و تدبیر

در هیچ جای دنیا یک تخصصی به نام ریاست جمهوری وجود ندارد. یعنی اینطور نیست که یک رشته‌ای در دانشگاه باشد که بگوییم کسی که فارغ التحصیل آنجا می‌شود برای ریاست جمهوری مناسب است. مثلا اگر بگویند وزیر نیرو چه کسی باید باشد می‌گوییم یا باید در برق تخصص داشته باشد یا در آب تخصص داشته باشد یا وزیر انرژی، بالاخره باید در امور نفت یک بصیرتی داشته باشد. ولی هرچه این مسئولیت‌ها در کشور‌ها بالا می‌رود نقش تخصص کمتر و نقش عقل بیشتر می‌شود. به نظر می رسد مسئولیت‌های بالای کشور، به تناسب درجه خودش بیشتر حکمت و تدبیر می‌خواهد و مدیریت تعقل می‌خواهد که بتواند از همه امکانات استفاده بکند. در جایگاه رهبری این حرف خیلی محسوس و مشهود است. حتی در یک وزارتخانه الزاماً لازم نیست کسی که وزیر می‌شود در موضوعات زیرمجموعه خودش از معاونین یا مدیران کل یا مهندسین و کارشناس‌ها تخصص بیشتر داشته باشد ولی باید قدرت هماهنگ کردن این‌ها را داشته باشد. اینقدر که کشور ما از بی‌عقلی صدمه می‌بیند از بی‌تخصصی صدمه نمی‌بیند. چون آدم عاقل می‌فهمد که کار را به دست متخصص بسپارد ولی آدم غیرعاقل همه چیز را به هم می‌ریزد و این حدیث نبوی هم مؤید عرض من است که پیامبر(ص) فرمودند: «انی ما اخاف علی امتی الفقر بل اخاف علیهم سوء التدبیر» یعنی مدیر درجه اول کشور در درجه اول باید حسن تدبیر داشته باشد و تعقل داشته باشد. حرفی که تنش زا باشد نزند، رفتاری که به صلاح مملکت باشد بکند، در تصمیم گیری‌ها منطقی عمل بکند، بر اساس قانون عمل بکند و در برابر قانون گردنکشی نکند، البته اقتدار داشته باشد ولی در چارچوب موازین قانونی.

16- باورمند به کار جمعی و تیمی/ جلسات دوشنبه صبح

هر کسی یک عده‌ای دارد که مشاور و معتمد او هستند. مگر روسای جمهور یا رئیس مجلس هشتم و نهم دوستان نزدیکی ندارد که در درجه اول مسائل دولت و صحن مجلس را با آن‌ها در میان می‌گذارد یا با آن‌ها مشورت می‌کند؟ اینکه هست. مگر قبلش نبوده؟ زمان آقای ناطق یا آقای ‌هاشمی هم بوده. اتفاقا حداد عادل در مجلس هفتم از جریانات اصولگرا که سلیقه‌های مختلفی داشتند دعوت کرده بود و با آن‌ها مشورت می‌کرد و به همین جهت هم بود که آن‌ها دعوا‌هایشان را پشت صحنه می‌کردند به جمع بندی که می‌رسیدند دیگر این دعوا به صحن مجلس کشیده نمی‌شد و در برابر اصلاح طلب‌ها که تنش و درگیری را موجب می شدند در واقع دو شاخه نمی‌شدند و چهره اختلاف برانگیزی نشان نمی‌دادند.

چه قبل از مجلس هفتم، چه در حین پیدایش آن و چه در چهار سال دوره مجلس هفتم، سیاست مبنایی حدادعادل بر این نکته بود که بین سلایق و نظرات مختلف در جناح اصول‎گرایی وفاق ایجاد شود. در مجلس هفتم جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و افرادی مثل دکتر احمدتوکلی یک مشرب و مرام داشتند، آقای باهنر و سایر دوستان وی در جبهه پیروان یک روش دیگری داشتند، عده کم دیگری هم بودند که بین جریان اصولگرایی و اصلاح‎طلبان مانور می‎دادند، مثل فراکسیون «وفاق و کارآمدی» که چهره‎‎هایی مثل آقای میرمحمدی، آقای کاظم جلالی و دکتر کامران در آن حضور داشتند. سعی حدادعادل و هیأت رییسه همواره بر این بود که اصول‎گرایان در مجلس چند شاخه نشوند. این سیاست، روش وی در قبل و بعد شروع کار مجلس بود. هر هفته دوشنبه صبح‎‎ها که مجلس هفتم جلسه نداشت، در دفتر رییس مجلس جلسات منظمی برقرار بود. در این جلسات که حدادعادل اداره آن را برعهده داشت. آقایان «توکلی، فدایی، زاکانی، ابوترابی‎فرد، باهنر و از یک مرحله‎ای به بعد آقای دکتر حسین نجابت» حضور داشتند. این افراد با هدایت حدادعادل، در این جلسات مسائل مهم مجلس را مطرح می‎کردند تا اگر اختلافی هست، همان‎جا بروز پیدا کند تا درباره آن تبادل‎نظر شده و جمع‎بندی حاصل بشود، برای این‎که اختلافات در صحن علنی مجلس آشکار نشود و افراد شاخص مجلس رودرروی هم قرار نگیرند. در نتیجه آن جلسات و سیاستی که در پیش گرفته شد، مجلس هفتم متانت خود را حفظ کرد.

17- دوستی دیرینه با رهبر معظم انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به لحاظ سنی شش سال از حداد بزرگتر هستند و به جهت اینکه ایشان ساکن مشهد بودند، قبل از انقلاب اتفاق نیفتاده بود که وی با آقا یکدیگر را ملاقات کنند با اینکه وی به شخصیتی مثل شخصیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از اول جوانی علاقه‌مند بود. حدادعادل اسم آقا را قبلا  شنیده بود و بصورت پراکنده با افکار و آثارشان دورادور آشنایی مختصری داشت و قبل از انقلاب از افراد مختلف، بعضی از خصوصیات ایشان را شنیده بود مثلا  اینکه در مورد تاریخ تحلیلی دوران ائمه، ایشان تحلیل‌های عمیق و متفاوتی از دیگران داشتند. با  این اوصاف حدادعادل، شناخت مختصری از ایشان در قبل از انقلاب داشت تا ماه‌های انقلاب که بیشتر با اسم ایشان سرو کار پیدا کرد و با شکل گرفتن حزب جمهوری اسلامی، آشنایی مستقیم حدادعادل با ایشان شروع شد چون ایشان جزو موسسین حزب بودند و در ابتدا یک فهرست سی نفره برای شورای مرکزی حزب تعیین کردند که حدادعادل هم جزو آن فهرست بود. در هفته اول پیروزی انقلاب، اولین جلسه شورای مرکزی حزب تشکیل شد و وی برای اولین بار آقا را زیارت کرد. این اولین دیدار، مقدمه یک آشنایی و مقدمه دوستی و صمیمیتی بین وی و مقام معظم رهبری شد.

دکتر حداد عادل در مورد این آشنایی می گوید: «اشخاصی که استعدادها و دانایی‌ها و مهارت‌های متعددی دارند، خودشان قربانی این تنوع استعدادها می‌شوند خصوصا  وقتی که وارد عرصه سیاست می‌شوند. کسی که وارد عرصه سیاست می‌شود بیشتر به اعتبار جایگاه سیاسی شناخته می‌شود و شهرت سیاسی، همه ابعاد دیگر شخصیتی آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و آن ابعاد در این فضای سیاسی، تحت‌الشعاع قرارمی‌گیرند. نمونه بارز آن خود امام است که ابعاد وجودی ایشان در عرفان، ادبیات، فقه، فلسفه، اخلاق و... همه تحت الشعاع رهبری سیاسی امام قرار گرفت و شناخته نشد. آقای خامنه‌ای هم همینطور، نکته دیگر این است که ما چون تاریخ چندهزارساله استبدادی و شاهنشاهی داشتیم و غالبا  و عموما  اشخاصی بر این کشور حکومت کردند که لیاقت نداشتند و به دلیل قساوتشان حاکم شدند و مجلس و مداحی و چاپلوسی از این حکام نالایق بخش مهمی از تاریخ ادبیات ما را تشکیل می‌دهد بعد از پیروزی انقلاب همین خاطره تلخ تاریخی مانع شد که ما به سراغ واقعیت‌ها برویم و خود این اشخاص به دلیل تقوا و احتیاط‌های اخلاقی که داشتند مایل نیستند توانایی‌های اخلاقی خود را عرضه کنند و این را خلاف اخلاق می‌دانند. دیگرانی که کم و بیش چیزی می‌دانند یا به جهت مراعات حال آن اشخاص زبان باز نمی‌کنند یا اینکه متهم به چاپلوسی و تملق نشوند تا پُستی و مقامی بگیرند. از این جهت دوستان هم سکوت می‌کنند و دشمنان هم دلیلی ندارد که لب به بیان حق بگشایند و خلاصه کلام اینکه آن کسی که باید حرف بزند حرف نمی‌زند و آن کسی که باید حرف نزند حرف می‌زند و این اتفاق برای شخصیت‌های  بزرگ معنوی بعد از انقلاب افتاده است.

قبل از انقلاب حضوراً خدمت مقام معظم رهبری نرسیده بودم، اما نام ایشان را زیاد شنیده و بعضی از کتاب‌هایشان را دیده بودم، از جمله ترجمه‌ای که از کتاب صلح امام حسن(ع) کرده بودند و همین‌طور کتابی که درباره نقش مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان از ایشان منتشر شده بود. از ایشان تصویری به عنوان یک روحانی جوان و جوان‌پسند داشتم. همان موقع می‌شنیدم که آقای خامنه‌ای از جنبه تسلط بر تاریخ تحلیلی ائمه و تدوین آن بی‌نظیرند، اما چون من در تهران بودم و ایشان در مشهد، فرصتی و موقعیتی پیش نیامد که خدمتشان برسم. تا انقلاب شد و حزب جمهوری اسلامی رسماً اعلام موجودیت کرد و افرادی که از مدتی پیش به حزب دعوت شده بودند، دور هم جمع شدند. من نخستین‌بار در آنجا و چند روزی بعد از 22 بهمن 57، با ایشان آشنا شدم. از همان نخستین جلسه، احساس کردم که با بقیه فرق دارند. همه خوب بودند و من آنها را بیشتر از آقای خامنه‌ای می‌شناختم و از قبل دیده بودم، با این همه احساس کردم ایشان درخشش فکری و شخصیتی خاصی دارند. کم‌کم رابطه ما با ایشان بیشتر شد. از جانب من ارادت و علاقه بود و از جانب ایشان محبت و لطف. همزمان برادر شهید من، مجید هم از انگلستان آمده و در خدمت انقلاب قرار گرفته بود. او هم خدمت آقای خامنه‌ای رسید و با ایشان ارتباط برقرار کرد و در فعالیت‌ها و کارهایش از نظر ایشان استفاده می‌کرد. در اوایل انقلاب حداقل هفته‌ای دوبار در حزب با هم ملاقات می‌کردیم. کارهای سنگین متعدد و پیچیده‌ای به‎عهده همه ما بود، از جمله کمک به برگزاری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت که کمتر از 2 ماه بعد از پیروزی انقلاب صورت می‌گرفت و در تمام این ایام همه مشغول کار بودیم ودر خلال این کارها ارتباطمان با ایشان بیشتر شد. این رابطه ادامه داشت تا در آذرماه 58، بعد از اینکه قطب‌زاده را از سرپرستی صداوسیما برداشتند، شورای انقلاب بنده را به عنوان یکی از اعضای شورای سرپرستی صداوسیما منصوب کرد و این هم وسیله‌ای شد که ما بیشتر از نظر ایشان استفاده کنیم، اگر‌چه رابط ما با شورای انقلاب، شهید باهنر بود. در مهرماه 1360 برادر من از سرپرستی استانداری کرمانشاه و ایلام معاف شد و به تهران آمد. بنده و آن شهید بیشتر در امور فرهنگی و ادبی فعالیت می‌کردیم. من در تلویزیون بودم و ایشان در رادیو بود و بهترین کسی را که برای مشورت در مسائل ادبی و فرهنگی سراغ داشتیم، آقای خامنه‌ای بودند. ایشان هر وقت به عنوان نماینده امام به مناطق غرب کشور می‌رفتند، مجید را همراه خود می‌بردند، چون او منطقه را خوب می‌شناخت. این آشنایی‌ها سبب شد که آقای خامنه‌ای چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری که پس از شهادت شهید رجایی انجام شد، مجید را به عنوان رئیس دفتر خودشان انتخاب کنند. انتخابات روز جمعه 10 مهر بود و ایشان روز یکشنبه 5 مهر مجید را خواسته و گفته بودند که در نظر دارم بعد از انتخابات، شما را رئیس دفتر خودم کنم. شما بروید و نمودار سازمانی دفتر را طراحی کنید. مجید آمد و موضوع را به من گفت و با هم مشورت کردیم. از قضا در همان روز عده‌ای از خبرنگاران خارجی برای بازدید از نتایج عملیات ثامن‌الائمه که اولین پیروزی چشمگیر در جنگ بود، به ایران آمده بودند و لذا مجید ظهر همان روز یکشنبه برای راهنمایی خبرنگاران عازم جبهه شد. روز سه‌شنبه خبر شهادت او به ما رسید و حضرت آقا از شنیدن خبر شهادت او بسیار متأثر شدند. نوع رابطه ایشان با این شهید حکایت مستقلی است که اگر در اینجا بخواهم وارد جزئیات آن شوم، شاید یک قدری از اصل بحث دور شویم. بنده از همان ماههای اول بعد از پیروزی انقلاب حس می‌کردم سنخیت زیادی بین علائق بنده و ایشان وجود دارد و می‌دیدم در هر زمینه‌ای که مختصر کاری کرده یا چیزی نوشته و یا فکری کرده بودم، ایشان در آن زمینه سابقه تفکر و کار طولانی دارند. آنچه از همان اوایل نظر مرا به خود جلب می‌کرد، پختگی و متانت ایشان در اظهارنظرها بود. ایشان هم عمیق اظهارنظر می‌کردند و هم جانب انصاف را نگه می‌داشتند. یک نوع اعتدال ناشی از خردمندی در مواضع ایشان می‌دیدم و مشاهده می‌کردم که اهل افراط و تفریط نیستند و این طور نیست که با مشاهده یک حسن در فردی او را به عرش برسانند و با دیدن یک عیب او را به زمین بزنند. در عین حال که مواضع اصولی محکمی داشتند، سعی می‌کردند در اظهارنظر درباره افراد، بی‌انصافی نکنند. در مراعات کامل حقوق دیگران بسیار محتاط بودند. بنده در این 30 سالی که با ایشان مرتبط بوده‌ام، دریافته‌ام که رفتارشان چقدر شبیه به امام(ره) است و در موارد گوناگون، احتیاط‌های زیادی را از ایشان نسبت به افراد دیگر مشاهده کرده‌ام. به خاطر دارید که در سال اول انقلاب اوضاع سیاسی بسیار آشفته بود و همان‌طور که نظام‌های اداری در بیرون مستقر نشده بودند، نظام‌های ذهنی افراد هم در درون تبلور پیدا نکرده بود و فضای آشفته‌ای در اذهان وجود داشت. آقای خامنه‌ای توانسته بودند بصیرت خود را در آن اوضاع آشفته فکری حفظ کنند. ایشان بسیار اهل ذوق و به معنی‌ واقعی کلمه اهل معرفت‌اند، در دوستی وفادار و جوانمرد و در دشمنی منصف هستند. جاذبه و دافعه را با هم دارند و برای بنده و اطرافیانشان وجود بسیار پرجاذبه‌ای هستند. در سال 61 من به معاونت وزارت آموزش و پرورش منصوب شدم و مسئولیت کتابهای درسی را به عهده گرفتم. این مسئولیت در دوران وزارت آقای پرورش بود البته در انتخاب بنده، نظر آقای خامنه‌ای بی‌تأثیر نبود. پس از قبول این مسئولیت، منظم و مکرر خدمت ایشان می‌رسیدم و در برنامه‌‌ریزی‌های آموزشی و تألیف کتاب‌های درسی از نظرشان استفاده می‌کردم و ایشان هم نکته‌های ظریف و دقیقی را تذکر می‌دادند و ما اجرا می‌کردیم، بعضی از مشکلات آموزش و پرورش را هم خدمتشان مطرح می‌کردم و ایشان راهنمایی می‌کردند و کارهای مثبتمان را تشویق می‌کردند. المپیادها اولین بار که خواستیم دانش‌آموزان را به کشور کوبا اعزام کنیم، شش دانش‌آموز منتخب را خدمت ایشان بردم و آقا آنها را تشویق و راهنمایی کردند. آن موقع هنوز نمی‌دانستیم از المپیاد چه نتیجه‌ای می‌گیریم. البته بعدها اهتمام حضور در این عرصه، بسیار اسباب سربلندی کشور شد. این ارتباط برقرار بود و من در تألیف کتاب‌های درسی، مخصوصاً در بخش‌های تاریخی، ادبی و دینی از نظرات ایشان استفاده می‌کردم تا اینکه ایشان پس از رحلت حضرت امام(ره) به رهبری رسیدند و ارتباط ما بیشتر شد. از جمله مواردی که چندین‌بار از نظرات ایشان استفاده کردم، تدوین چهار جلد کتاب «درس‌هایی از قرآن» بود که بعد از آنکه بنده این درس را در برنامه درس مدارس گنجاندم، آیاتی را انتخاب کرده بودم تا درباره آنها توضیح بدهم. هم در انتخاب آیات و هم در تنظیم مطالب از نظرات ایشان استفاده کردیم. در این چهار جلد کتاب، چندین درس هست که مشخصاً بنا به توصیه ایشان در این کتاب‌ها گنجانده شده و به برخی از آنها اشاره می‌کنم. البته این دروس به صورتی که در دهه 70 در درس‌های مدارس بود، حالا دیگر در برنامه نیست و من آن چهار کتاب را یکجا به صورت کتابی به نام «درس‌هایی از قرآن» منتشر کرده‌ام. یکی از درس‌هایی که ایشان توصیه کردند در این مجموعه قرار دهیم، قصه طالوت و جالوت بود. ایشان فرمودند در این قصه معیاری برای رهبری در جامعه دینی مطرح شده است. وقتی اشراف بنی‌اسرائیل از پیغمبرشان می‌خواستند برای آنها یک رهبر سیاسی تعیین کند و پیغمبرشان فردی را از جانب خدا تعیین کرد، بنی‌اسرائیل گفتند که پول ندارد، شهرت ندارد: «ان‌الله قد بعث لکم طالوت ملکا...» (بقره - 24). ایشان گفتند این آیات را در کتاب‌های درسی بگذارید. برای سال آخر دبیرستان گفتند قصه یوسف را بگذارید. گفتم: قصه مریم را گذاشته‌ایم. ایشان گفتند: آن قصه برای حفظ عفت دخترهاست، قصه یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید. گفتم: این بچه‌ها قصه یوسف نخوانده، خودشان مشکل دارند. شما می‌فرمایید قصه یوسف را هم بگذاریم؟ و این شعر را برایشان خواندم که: به سرما خورده لرزیدن میاموز. ایشان خندیدند و گفتند: چه این قصه را بگذارید، چه نگذارید، این سن و سال این مشکلات را دارد. بگذارید این قصه قرآنی به عنوان نمونه بارز تقوا و عفت مردان مطرح شود و من دیدم که این توجه دقیقی است و این درس را در کتاب‌های درسی آوردم.

در کتاب‌های درسی، بخش‌هایی را درباره تاریخ انقلاب، از 15 خرداد تا بهمن 57 آورده بودیم. آن مطالب را نشان می‌دادم و نکاتی را می‌فرمودند. بعد از پیروزی انقلاب تا رهبری ایشان هم مطالبی را در کتاب‌های درسی می‌آوردیم.به این ترتیب، به تجربه از دقت نظر ایشان در موارد گوناگون استفاده می‌کردم.

یکی دیگر از راه‌های ارتباط بنده با مقام معظم رهبری، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی بود. در سال 1362 که دو سالی از ریاست جمهوری ایشان گذشته بود، یک روز از طریق آقای میرسلیم از حدود 9 نفر دعوت کردند که به دفتر ایشان بروند و گفتند حالا که انقلاب شده، باید در ضمن کارهایی که برای کشور می‌کنیم، به فکر تألیف یک دائرةالمعارف اسلامی هم باشیم. معنی ندارد که نویسندگان و محققان ما برای اطلاع از واقعیت‌های دنیای اسلام، یا به دائرة‌المعارف‌های اروپایی مراجعه کنند و یا به دائرة‌المعارف‌هایی که مسیحی‌های عرب بیروت نوشته‌اند.  ایشان گفتند وقت آن رسیده که ما مستقلاً و از دیدگاه خودمان، یک دائرة‌المعارف اسلامی را تألیف کنیم. 9 نفر هیئت امنای دائرة‌المعارف را تشکیل دادند و ایشان هم با اینکه در دوران ریاست جمهوری، از لحاظ مالی در مضیقه بودند، در ابتدای کار، با زحمت زیاد هزینه‌های این بنیاد را تأمین کردند. من هم جزو هیئت امنای این دائرة‌المعارف بودم و همراه دیگران خدمت ایشان می‌رسیدیم و از دیدگاه‌های ایشان مطلع می‌شدیم. کتابخانه ایشان در حال حاضر بیش از چهل هزار جلد کتاب دارد و از ذخائر کتابخانه‌های کشور است و نشاندهنده وسعت و میدان علاقه‌مندی‌های علمی و فرهنگی ایشان است و از طرف دیگر به خاطر جایگاهی که دارند هر مولف و ناشری ممکن است برای ایشان نسخه‌ای از آثار منتشر شده خود را بفرستد. برخی از ناشران بی‌آنکه با من حرفی زده باشند، چند نسخه از یک اثر را برای من می‌فرستند و من متوجه می‌شوم که باید یکی از این نسخه‌ها را برای مقام معظم رهبری بفرستم. نکته جالب اینکه وقتی یکی از نسخه‌ها را برای ایشان می‌برم، با توجه به اینکه ناشرین تصریح نکردند که کتاب را به مقام معظم رهبری اهدا کنم، ایشان احتیاط می‌کنند و کتاب را به عنوان این که متعلق به من است و به عنوان هبه، از من قبول می‌کنند. بعدها که این مساله را با ناشر یا ناشرین در میان می‌گذارم اطمینان حاصل می‌کنم که هدف از  ارسال این نسخه‌ها، اهدای آن به من و مقام معظم رهبری بوده است. این را هم اضافه کنم که تعداد نسخ خطی هم که ایشان در این سالها بدست آورده و به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا کردند، بسیار زیاد است.

18- مخالفت با کارهای بیهوده اداری

در سالی که رهبرفرزانه انقلاب، آن را سال نوآوری و شکوفایی نامیدند، بعد از عید در اولین جلسه‌ شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع مطرح شد و همه خیلی خوشحال بودند و استقبال کردند و بر اهمیت این سال تأکید کردند. صحبت از این شد که حالا دستگاه‌ها چه وظایفی دارند. یکی از اعضای شورا پیشنهاد می کند که ما یک دبیرخانه‌ای در کنار دبیرخانه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی یا در دل دبیرخانه ی موجود برای این شعار تشکیل دهیم و از همه‌ی دستگاه‌ها بخواهیم که تا فلان تاریخ همه‌ نمونه‌های نوآوری و اسناد نوآوری خود را برای ما برسانند. حدادعادل وارد بحث شده و با این موضوع مخالفت می کند و می‌گوید: «از این کارها هیچ خروجی مفیدی درنمی‌آید. فرض کنید یک اداره‌ای هم یک وانت اوراق برای شما فرستاد و اسمش را گذاشتند نوآوری. شما چه‌کار می‌کنید؟ ... بنده معتقدم غرض رهبری این نیست که از این نوع کارهای اداری صورت بگیرد، بلکه غرض این است که تمام دستگاه‌هایی که با عموم مردم سر و کار دارند، حقیقتِ این موضوع را تشریح کنند و ضرورتش را بیان کنند و نیاز کشور را توضیح دهند و آثار زیانبار فقدان آن را بیان کنند.»

19- قائل به حضور مردم  در عرصه های فر هنگی و اقتصادی

در فضای سنگینی که در دهه شصت، جریان موسوم به چپ ایجاد کرده بود و همه چیز حتی کارخانه های شکلات سازی را هم دولتی می‌کرد و کسی جرات دفاع از حضور مردم در اقتصاد و فرهنگ را نداشت. حدادعادل از معدود افرادی بود که به نقش-آفرینی مردم تاکید می‌کرد از جمله در حوزه‏ی کاری‎اش در آن دوران، مثلاً یکی از باورهای جریان موسوم به چپ مخالفت با هرگونه مدرسه ی غیرانتفاعی و ملی بود. در تمام دوران آن دهه‏ اول که جریان موسوم به چپ در آموزش و پرورش و جاهای دیگر زور و حضوری داشتند، اجازه نمی‎دادند مدرسه ی ملی و غیر‎دولتی تأسیس شود؛ ولی با نامه نگاری ها و روشن گری های افرادی چون حدادعادل، امام(ره) درست در بحبوحه‎ همین شعارها فرمودند که مدرسه‎هایی را که مردم می‎خواهند درست کنند، اجازه دهید درست کنند و این اصلاً قابل فهم برای جریان موسوم به چپ نبود. حتی در جلسات داخلی هم کسی نمی توانست از حضور مردم و کمرنگ کردن نقش دولت سخنی به میان آورد. در همان مقطع، در یکی از جلسات شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش و وزیر هم حضور داشت، وزیر سؤال می‌کند که چه کسی در بین شماها موافق با مدارس غیر‎دولتی است. تنها کسی که جرأت می کند در آن فضای سنگین دستش را بلند کند، حدادعادل بود.

ه- نتیجه گیری؛ چرایی حدادعادل؟

1- «حوزه صلاحیتهای فردی»

* حدادعادل مقلد و سرباز رهبر است – خادم صادق و بی

 منت مردم است برامده از مجلس است؛

* حدادعادل دین باور است؛

* حدادعادل امام، انقلاب، نظام و ولی فقیه را باور دارد؛

* حدادعادل قیامت را باور دارد؛

* حدادعادل در وفای به عهد با امام و شهیدان و رهبری و مردم ثابت قدم است؛

* حدادعادل شجاع و مجاهد است؛

* حدادعادل فقط از خدا ترس و وحشت دارد؛

2- «حوزه اجتماعی»

* حدادعادل برنامه محور است؛

* حدادعادل به گفتمان انقلاب اسلامی ایمان و باور دارد؛

* حدادعادل تنها راه اداره کشور را بر اساس برنامه مبتنی  بر گفتمان انقلاب اسلامی می داند؛

* حدادعادل به قله‌های بلند می اندیشد؛

* حدادعادل برای شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی برنامه دارد؛

* حدادعادل «عدالت، معنویت و عقلانیت» را انفکاک ناپذیر می

داند؛

* حدادعادل برای عملیاتی شدن گفتمان انقلاب اسلامی هم برنامه دارد و هم تیم و مجموعه انسانهای مناسب؛

* حدادعادل نجات بشریت عصر حاضر و همه نسل ها را در تمسک اسلام می داند؛

* حدادعادل مرعوب گفتمان غربی نیست؛

* حدادعادل ناکارآمدی مفاهیم مبهم برنامه ریزی و توسعه ی غربی را می‌فهمد؛

* حدادعادل دو محور اساسی عبور از شرایط موجود را دنبال می‌کند:

1- تحول و اصلاحات ریشه ای در امور اقتصادی

2- ارتقاء فرهنگی

3- «حوزه تعامل»

* حدادعادل با معرفت دینی به تعامل و گفتگو رسیده؛

* مهمترین دغدغه او منافع و مصالح عالیه کشور است؛

* در اوج جریانات سیاسی در دوم خرداد اهل بحث و مناظره و گفتگو بود؛

* بالاترین تعامل را تبعیت از رهبری می داند؛

* در تبعیت از رهبری از آبروی خود مایه می

 گذارد؛

*  در حفظ اصول و ارزشها با کسی شوخی ندارد؛

* خجالت نمی کشد از ارزشها دفاع کند بلکه آنرا افتخار می داند؛

* دیدگاههای رهبری برای وی حجت است؛

* با تعقل و مطالعه راه نجات کشور را پیشبرد گفتمان امام و رهبری می‌داند؛

4- «حوزه کارآمدی»

* حدادعادل عضو هیئت علمی دانشگاه است؛

* حدادعادل به مشورت با نخبگان و بکارگیری از عمل و تخصص اعتقاد دارد؛

* حدادعادل روحیه برنامه‌ریزی و کار سیستمی دارد؛

* حدادعادل به خردجمعی و عقلانیت و کارگروهی ایمان دارد؛

* حدادعادل توان بکارگیری نیروهای قوی تر از خود را دارد؛

* حدادعادل از نیروهای بله قربان‌گو بیزار است؛

* حدادعادل فریب مفاهیم به ظاهر علمی را نمی‌خورد؛

* حدادعادل برنامه محور عمل می‌کند.

5- چرا از حدادعادل حمایت می کنید؟

* اهل منطق

* فرزانه

* پُرتلاش

* بُردبار

* حدادعادل عزمش جزم است تا اصلاحات اساسی در اقتصاد کشور صورت گیرد.

* حدادعادل در مبارزه با مفاسد اقتصادی مصمم است.

* حدادعادل در مبارزه با مفاسد اقتصادی اعتقاد دارد، فقط شعار نمی‌دهد.

* حدادعادل برای مبارزه با مفاسد اقتصادی برخورد ریشه‌ای دارد و اصلاح روشها و سیستم‌ها را در بازدارندگی از فساد دنبال می‌کند.

به گزارش فارس، جزوه دوم جمعیت ایثاگران انقلاب اسلامی درباره غلامعلی حداد عادل در آینده منتشر خواهد شد.

نظر شما