شناسهٔ خبر: 164192 - سرویس اقتصاد
نسخه قابل چاپ منبع: خبرگزاری دانشجو

دولت اراده‌ای برای «جهش تولید» ندارد

روحانی محمد طاهر احمدی گفت: ایده‌های پوپولیستی و طرح‌های ناکارآمد اقتصاد کشور را چهل سال از ورود به بسترهای علمی و عملی دور نگاه داشته است.

به گزارش «نماینده»، طرح پیش‌فروش نفت در بورس یا همان طرح گشایش اقتصادی دولت که هنوز جزئیات کامل آن توسط دولت عنوان نشده از جهات مختلف مورد کارشناسی قرار گرفته است، نمایندگان و کارشناسان اقتصادی به دلایل مختلف ضمن رد این طرح بر گشایش‌مند بودن آن بویژه برای مردم تردید دارند، از سوی دیگر برخی کارشناسان چنین اظهار نظرها و طرح‌هایی را تداوم رفتارهای پوپولیستی مسوولین می‌دانند که بلای جان اقتصاد کشور شده است، اما چرا اصول علمی در اقتصاد به کار گرفته نمی‌شود و چالش‌های پیش روی اقتصاد کشور تا چه حد ناشی از این موضوع است 

بعضی از کارشناسان سخنان آقای روحانی درباره گشایش اقتصادی را نوعی رفتار پوپولیستی می‌دانند نظر شما در این باره چیست؟
متأسفانه ما از سال‌های دور با پدیده رفتارها، سیاست گذاری‌ها و سخنان پوپولیستی دولت ها مواجه هستیم، به عبارت دیگر اگر نمونه روشنی از این موضوع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بخواهم مثال بزنم به یاد دارم که بعد از جنگ تحمیلی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در دولتی که بعد از جنگ تشکیل داد، در طرحی که به عنوان تعدیل اقتصادی مطرح شد در جمله‌ای بر موضوعی تاکید کرد که کارشناسان اقتصادی وقت آن را کاملا رد کردند. مرحوم هاشمی رفسنجانی اصرار داشت که می‌خواهد قیمت‌ها را به سال ۶۱ برگرداند، یعنی بعد از هشت سال جنگ تحمیلی قیمت‌های اقتصاد جنگ زده که با رشد تورم رو به‌رو شده بود را در سال ۶۸ به هفت سال قبل بازگرداند، کارشناسان اقتصادی آن زمان به خوبی می‌دانستند که این موضوع در آن وضعیت اقتصادی و در آن زمان به هیچ وجه امکان تحقق نداشت لذا بر این موضوع تاکید کردند که تحقق چنین چیزی محال است و دولت نمی‌تواند قیمت‌ها را به دوره نسبتا طولانی گذشته برگرداند، بنابراین این مساله یعنی سخنان و رفتارهای پوپولیستی متأسفانه در طول سال‌های مختلف از دولت‌های مختلف شنیدیم لذا نمی‌توان بر این دولت خرده گرفت که حرف‌های پوپولیستی می‌زند. این مساله رسم همه دولت‌ها شده و همه دولت‌ها با چنین سخنانی با مسائل اقتصادی برخورد کرده اند، در حالی که دولت‌های توسعه یافته با اتکا به اصول علمی اقتصاد کشور را مدیریت می‌کنند، بنابراین خسارت‌هایی که بر اقتصاد کشور وارد می‌شود ناشی از برخوردهای پوپولیستی است، یکی از این موضوعات برخورد با تامین کسری بودجه است که دولت با حرف‌های پوپولیستی مثل فروش نفت در بورس به دنبال تامین بودجه مورد نیاز خود است.


شاید این روزها مردم معنی واقعی سخنان و ادعاهای واهی برخی مدیران که بارها تکرار شده، اما صورت عینی و عملی به خود نگرفته را بهتر درک کرده‌اند آیا مردم منبعد براساس شعار و رفتارهایی از این دست به مدیرانی که ناکارآمدی آن‌ها ثابت شده اعتماد خواهند کرد؟
بر مردم مسجل شده است آنچه در هنگامه انتخابات توسط نامزدهای انتخاباتی بیان می‌شود فقط تبلیغات صرف برای رای آوری است و به نوعی شاید عوام‌فریبی، از این دید عوام‌فریبی است چرا که شرایط اقتصا کشور با حرف و شعار و تغییر یکی دو مولفه اتفاق نمی‌افتد، بلکه زمانی اقتصاد دچار تغییرات اساسی می‌شود که مسوولین واقف به مشکلات و محدویت‌های فضای اقتصادی و کسب و کار باشند، اگر قوانین حاکم بر اقتصاد به سمت شفافیت تغییر داده شود و اصول علمی رعایت و به کار گرفته شود اقتصاد روند تغییر را به چشم می‌بیند در غیر این صورت همه‌ی گشایش‌های اقتصادی که دولتمردان در چنین وضعیتی از آن سخن می‌گویند فقط عوام‌فریبی است، اگر دولتمردان نادانسته از گشایش اقتصادی و رشد اقتصادی سخن می‌گویند این سوال مهم مطرح می‌شود که کسانیکه به روابط اقتصادی و ساختار جامعه آشنا نیستند و مشکلات اقتصادی و چگونگی حل آن‌ها را نمی‌دانند چگونه وارد گود مدیریت اقتصادی کشور شده اند؟ لذا ایراد سخنان پوپولیستی و عوامفریبی به همه دولت‌های گذشته و دولت کنونی وارد است و مردم نباید به مسوولانی که غیر علمی و عملی حرف می‌زنند اعتماد کنند و در تصمیم گیری‌های کلان کشور به آن‌ها اعتبار دهند.

آیا اراده‌ای برای حل مشکلات وجود ندارد؟
نکته دیگر این است که از اول انقلاب تا کنون علی‌رغم همه تاکیدات مکرری که مقام معظم رهبری از یک دهه قبل در خصوص تولید و اهمیت افزایش تولید و رونق و جهش تولید داشته اند، اما این مساله توسط دولت‌ها و بویژه دولت آقای روحانی چندان جدی گرفته نشده است، متاسفانه در طول چهل سال گذشته دولتمردان، تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان اراده قوی برای ایجاد تغییراتی در عرصه تولید نداشتند و تمایلی برای حل مشکلات اقتصادی به صورت علمی ندارند، سخنان مدیران و دولتمردان یا پوپولیستی است یا قوانینی که مصوب می‌شود اراده لازمی برای انجام آن وجود ندارد، قطعا اگر اراده‌ای وجود می‌داشت بخش بزرگی از مشکلات حل شده بود، حتی در شرایط تحریم بهتر از وضعیت امروز کشور مدیریت می‌شد و با شرایط بحرانی اقتصادی امروز مواجه نمی‌شدیم. دولت آقای روحانی با شعار تدبیر و امید آفرینی، روی کار آمد تا با توافق بر سر مسائل هسته‌ای مشکلات اقتصادی کشور را حل کند، اما اشتباها تمام تخم مرغ هایش را در سبد برجام گذاشت و با اتفاقی که با خروج آمریکا برای برجام افتاد سیاست‌های دولت برباد رفت، ضمن اینکه دولت آقای روحانی سیاست‌های غلط اقتصادی زیادی داشته است، مشکل دولت آقای روحانی این است که تیم اقتصادی دولت با استفاده از نظریه‌ها و تئوری‌های علم اقتصاد مشکلات را حل نمی‌کنند، هر چند که باید به این موضوع واقف باشیم که بخشی از محدودیت‌های اقتصاد ما ناشی از مافیا بازی‌هایی است که در عرصه قدرت وجود دارد، سیستمی که مانع بزرگی بر سر راه تحقق قول و وعده دولت‌ها می‌شود، ضمن اینکه نظارت‌ها و برخوردها ضعیف بوده و بعضا هست، مشکلات ما با این مدیریت روز به روز افزایش می‌یابد و حل نمی‌شود، آنچه در این بین توسط دولت و نهادهای حاکم رخ می‌دهد فرافکنی و اتهام زنی به دولت‌های قبلی برای پنهان نگاه داشتن ضعف و کم کاری‌های خود است، در غیر این صورت دلیلی برای اتهام زنی به دولت‌های قبلی و متهم تراشی وجود ندارد، بر فرض اشتباهات و تصمیم گیری‌های غلط دولت قبل، اگر دولت کنونی عزم کار کردن داشته باشد ایرادات را با برنامه و سیاست گذاری‌های درست برطرف می‌کند و وقت خود را صرف رفتارهای پوپولیستی یا اتهام زنی نمی‌کند.

فضای سیاسی کشور در مسائل اقتصادی چقدر تاثیر گذار است؟
متاسفانه فضای بسته سیاسی در این موضوع بسیار تاثیر گذار است تا این فضا باز نشود، امکان رشد استعدادهای مختلف وجود ندارد چرا که رشد و توسعه اقتصادی در یک فضای باز سیاسی محقق می‌شود، فضایی که رفتارهای پوپولیستی در آن وجود نداشته باشد، ما متاسفانه هنوز به این وضعیت نرسیده ایم، از سوی دیگر آزادی نسبی خوبی هم در رسانه‌ها برای انتقاد یا کار کارشناسی و ایجاد شفافیت در عرصه‌های مختلف بخصوص اقتصادی وجود ندارد، یا بهتر است بگویم نمی‌توانیم کسانی را تربیت کنیم که در این فضا استعدادهای آن‌ها شکوفا شود و در راس نهادهای مختلف تصمیم سازی و تصمیم گیری قرار بگیرند، در چهل سال گذشته شاهد چرخشی بین گروه و افراد خاصی هستیم که مرتبا ایده‌های کهنه و قدیمی اقتصادی خود را به کار می‌گیرند، ایده‌هایی که به هیچ وجه نوآورانه و بدیع نیستند، طبیعی است با این شرایط در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد و اقتصاد در مسیر توسعه قرار نمی‌گیرد. اگر فضای بازی برای تنوع احزاب باز شود تا نیروهای خلاق، با استعداد و جوان در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی کشور روی کار بیایند، از آن طرف هم عملکردها نقد شود و هیچ محدودیتی در این موضوع وجود نداشته باشد، نیروهای جوان می‌توانند مشکلات اقتصادی مردم را حل کنند، به عبارت دیگر تا نتوانیم یک فضای بازی در جامعه ایجاد کنیم نمی‌توانیم مشکلات اقتصادی را به شکلی که در بسیاری از اقتصادهای توسعه یافته می‌بینیم، حل کنیم.

نظر شما