شناسهٔ خبر: 149079 - سرویس مجلس
نسخه قابل چاپ منبع: ماهنامه نماینده

تحلیل وضعیت فراکسیون‌های سیاسی مجلس دهم و انتخابات سال سوم هیئت‌رئیسه به روایت «نقوی حسینی»:

تِز فراکسیون در انتخابات هیئت رئیسه شکست خورد

نقوی حسینی/1 سخنگوی فراکسیون نمایندگان ولایی گفت: به‌اعتقاد بنده نمایندگان ولایی نتوانستند تز خودشان را که دنبال می‌کردند با موفقیت سپری کنند. اگر نگوییم شکست خوردند حداقل در تزی که داشتند، موفق نبودند چون بالاخره فراکسیون نمایندگان ولایی ۱۱۰ تا ۱۲۰ عضو دارد و باید کاندیدای آن بالاترین رأی را در این مجموعه می‌آورد.

ماهنامه نماینده/ انتخابات سال سوم هیئت رئیسه مجلس، محک خوبی برای وزن‌کشی فراکسیون‌های سیاسی مجلس بود؛ آزمونی که نتیجه‌اش امیدی‌ها را خوشحال کرد و با افزودن بر بار تجربیات اعضای فراکسیون «نمایندگان ولایی» آنها را وادار کرد از این شکست، پلی برای موفقیت برای انتخابات سال آینده بسازند. «سیدمحمدحسین نقوی حسینی»، سخنگوی فراکسیون نمایندگان ولایی در گفت‌وگو مشروح با «نماینده»، به بررسی عملکرد این فراکسیون در انتخابات سال سوم مجلس پرداخته است:

نقش و جایگاه هیئت‌رئیسه مجلس چقدر بر حرکت صحیح کلیت مجلس مؤثر است؟

در کشور ما و در نظام آئین‌نامه‌ای مجلس شورای اسلامی، هیئترئیسه مجلس جایگاه مهمی دارد. این در حالی است که رئیس مجلس در برخی کشورها نقش سخنگو را دارد و نقش مدیریتی و ریاستی در قوه مقننه ندارد. در هر دوره برای انتخاب رئیس مجلس بین نمایندگان، فراکسیون‌ها، مجامع استانی، گروه‌ها و گرایش‌هایی که در مجلس وجود دارد، تعاملات خیلی زیادی انجام می‌شود. نشست‌های مکرر صورت می‌گیرد، گفت‌وگو می‌شود تا بالاخره به یک جمع‌بندی برسند چه کسی ریاست مجلس را عهده‌دار شود.

ما این دوره شاهد به دور دوم کشیده شدن انتخاب رئیس مجلس بودیم و ریاست آقای لاریجانی مقداری با چالش مواجهه بود؛ دلیلش چه بود؟

دلیل آن این است که در مجلس هشتم مبنای انتخاب رئیس مجلس براساس تهرانی و شهرستانی شد و نمایندگان براساس اینکه به یک نماینده‌ از شهرستان‌ها رأی دهیم به آقای «حدادعادل» رأی ندادند و سراغ آقای «لاریجانی» رفتند که نماینده مردم قم بود و شهرستان‌ها هم با این تز موافق بودند و به ایشان رأی دادند. البته مجلس هم نسبتاً خوب اداره شد. در مجلس نهم هم فراکسیون «اصولگرایان» و فراکسیون «رهروان ولایت» تشکیل شد که 180 یا 190 عضو داشت که این تعداد بدون هیچ مشکلی در مجلس تصمیم می‌گرفتند. رؤسای کمیسیون‌ها را انتخاب می‌کردند، اعضای هیئت رئیسه را انتخاب می‌کردند و افراد هم از فراکسیون‌های رهروان ولایت انتخاب می‌شدند.

در مجلس دهم این سیستم اقلیت-اکثریت فراکسیونی به‌هم خورد، به‌طوری‌که ما در حال حاضر سه فراکسیون داریم که فراکسیون امید 100 تا 105 نفر عضو دارد، مواضع آن نیز کاملاً شفاف است، یعنی کاملاً یک فراکسیون دولتی است و با دولت همراه است که معتقدم اعتراضات اخیر آنها برای عدم مسئولیت‌پذیری‌شان نسبت به عملکرد بد دولت و فرار رو به جلو بود که خواهان تغییر و استیضاح بودند.

آنها حتی سؤال یا استیضاح از رئیس‌جمهور را مطرح می‌کنند و این اقدام آنها را یک اقدام فرار به جلو می‌دانیم یعنی معتقدیم چون اینها سال 98 باید پاسخگو باشند، به‌هرحال از دولت دفاع کردند، دولت از اینها حمایت کرده و به مجلس ورود پیدا کردند، بالاخره چه باید بگویند، اگر بگویند ما طرفدار دولت هستیم که باید جواب مردم را بدهند، اگر بگویند ما مخالف دولت هستیم به‌خاطر سابقه‌شان نمی‌توانند توضیح دهند، بنابراین فراکسیون امید در واقع فراکسیونی است که با دولت همگام، همراه و هم‌فکر است. به‌هرحال اینها دوستان دولت هستند و نمی‌توانند خودشان را از دولت تفکیک کنند.

این طرف حداکثر 120 نمایندة فراکسیون ولایی داریم که البته در آرا و زمانی که موقعیت حساس می‌شود، نشان می‌دهد که 60 الی 70 نفر پای حرف آن فراکسیون می‌ایستد، ولی الان به‌نام 120 نفر عضو دارد و جلساتش را تشکیل می‌دهد و فعال است.

فراکسیون سوم به‌نام فراکسیون مستقلین، 50 الی 60 نفر هستند که در برنامه‌ها، مخالفت‌ها و موافقت‌ها، رأی دادن‌ها، رأی ندادن‌ها و... با آقای لاریجانی هماهنگ و همراه هستند. موضوع اصلی این است که 105 نفر نماینده لیست امید نمی‌توانند تصمیم بگیرند، 120 نفر اصول‌گرایان هم نمی‌توانند به‌تنهایی تصمیم بگیرند، تعیین‌کننده این 50 الی 60 نفر هستند. در هر مصوبه‌ای اگر این 50 الی 60 نفر بروند به طرف اصول‌گرایان، آنها رأی می‌آورند اگر بروند به‌طرف اصلاح‌طلبان، آنها رأی می‌آورند؛ بنابراین فراکسیون مستقلین در واقع همراه و همگام با آقای لاریجانی است، متعادل‌کننده مجلس‌اند و یک نقش تعادلی را در مجلس ایفا می‌کنند، در انتخاب هیئت رئیسه این دوره، همچون دو دوره گذشته که یا با اصول‌گرایان هماهنگ می‌شدند یا با اصلاح‌طلبان هماهنگ می‌شدند و آقای لاریجانی رئیس می‌شد.

در واقع فراکسیون مستقلین مجلس یک نقش ژله‌ای دارند، در این دوره یک مقدار این ژله‌ها خودشان را گرفتند یعنی سفت‌تر شدند نتوانستند با یکدیگر آمیخته شوند، زیرا فراکسیون نمایندگان ولایی هم مصمم بودند که کاندیدای خود را برای ریاست مجلس معرفی کنند. «امیدی‌ها» هم که از قبل هماهنگ شده بودند و مصصم بودند خودشان کاندیدا بدهند و آقای عارف هم کاندیدای آنها بود و مستقلین هم که آقای لاریجانی کاندیدای آنها بود.

در فراکسیون نمایندگان ولایی دو دیدگاه وجود داشت، اینکه گفته می‌شود در فراکسیون ولایی دو گروه وجود دارند، اشتباه است زیرا در این فراکسیون دو دیدگاه مطرح است، یک دیدگاه این بود که هر کسی رئیس مجلس شود بهتر از آقای دکتر لاریجانی است، دلیلش هم این بود که ایشان در دو سال گذشته به نمایندگان ولایی انصافاً بی‌اعتنایی کرد، هیچ موقع در فراکسیون این مجموعه حضور پیدا نکرد، هیچ موقع با آنها جلسه‌ای نداشت، هیچ موقع هماهنگی با آنها انجام نمی‌شد، خودشان هیئت رئیسه تصمیم می‌گرفتند و کارهایشان را با لیست امید هماهنگ می‌کردند، بنابراین نمایندگان ولایی هم اعلام کردند چرا ما باید به آقای لاریجانی رأی دهیم که اصلاً فراکسیون ما را تحویل نمی‌گیرد، بی‌اعتنایی می‌کند و کاندیداهای ما در انتخابات‌ها رأی نمی‌آورند؛ بنابراین تصمیم گرفتند که خودشان یک رئیس انتخاب کنند و معقتد بودند که هر کسی باشد، بهتر از آقای لاریجانی است.

 این یک تز در فراکسیون بود، به همین جهت شاید بعضی از نمایندگان ولایی به آقای عارف رأی دادند ولی به آقای لاریجانی رأی ندادند؛ زیرا فکر می‌کردند آقای عارف شفاف، روشن با مواضع سیاسی مشخص البته متدین و به جهت زندگی شخصی و... شخص سالمی است؛ بنابراین ترجیح دادند به ایشان رأی دهند، ولی به آقای لاریجانی رأی ندهند.

دیدگاه دوم این بود که ما فراکسیون اصول‌گرایان هستیم، فراکسیون اصول‌گرایان که نباید زمینه‌ای فراهم کند که یک اصلاح‌طلب رئیس مجلس شود، این برخلاف اصول‌گرایی و اعتقادات ماست، آقای لاریجانی هر چه باشد در طیف اصول‌گرایی تعریف می‌شود؛ بنابراین ما آقای لاریجانی را ترجیح می‌دهیم به کاندیدای غیر اصول‌گرا، این دو دیدگاه در فراکسیون مطرح شد، هر کدام هم طرفداران خودشان را داشتند و حتی در فراکسیون براساس همین دیدگاه بین آقایان لاریجانی و حاجی‌بابایی رأی‌گیری شد که آقای حاجی‌بابایی با 10 رأی بیشتر انتخاب شد و قرار بود کاندیدای فراکسیون معرفی و مطرح شود.

تعداد آرای فراکسیون چه تعداد بود؟

حدود 48 نفر به آقای حاجی بابایی و حدود 37 نفر نیز به آقای لاریجانی رأی دادند، این دو دیدگاه بود که در مقابل هم قرار گرفته و در صحن هم که آمد همین اتفاق افتاد. حدود 30 نفر از اعضای فراکسیون نمایندگان ولایی معتقد بودند که در این شرایطی که آقای عارف همه را بسیج کرده، کار از بیرون مدیریت می‌شود و افرادی رفت‌وآمد می‌کنند و کار را هدایت می‌کنند و سازمان‌دهی کردند که هر جوری شده، ریاست مجلس را از دست اصول گرایان بگیرند، به صلاح نیست که ما به آقای لاریجانی رأی ندهیم، در عین حالی که ممکن است نسبت به آقای لاریجانی انتقاداتی هم داشته باشیم.

 به همین جهت این 30 و چند نفر با فراکسیون مستقلین هماهنگ شدند، لذا آقای لاریجانی 101 رأی آورد. آقای حاجی بابایی 54 رأی آورد؛ بعد از اینکه مرحلۀ اول انتخابات را پشت سر گذاشتیم و هیچ کدام نتوانستند اکثریت مطلق آرا را به دست آوردند و بنا بر این شد که مجدداً رأی‌گیری انجام شود، آن تعدادی که از فراکسیون نمایندگان ولایی به آقای حاجی بابایی رأی داده بودند با ایشان صحبت کردند که اگر این شرایط ادامه پیدا کند بالاخره ریاست مجلس دست کسی می‌افتد که اصلاً اصول‌گرا نیست و اصلاح‌طلبان نیز معمولاً هر جا رأی می‌آورند و عنان کار را به‌دست می‌گیرند دیگر از ریشه همۀ غیر اصلاح‌طلبان را جارو می‌کنند و همۀ آنها را تغییر می‌دهند، شما می‌بینید که در اداره‌ها، کارخانه‌ها، وزارتخانه‌ها از آبدارچی اصلاح‌طلب می‌گذارند تا وزیر، یعنی آبدارچی هم در نوع چای ریختنش برایشان مهم است که اصلاح‌طلب چای می‌ریزد یا اصول‌گرا چای می‌ریزد اگر اصول‌گرا چای بریزد چای او را نمی‌خورند و می‌گویند این چای اصول‌گراهاست و نمی‌شود، خورد.

بنابراین تز آنها هم اینگونه است و اینها احساس کردند که اگر اصلاح‌طلب‌ها موفق شوند باز همۀ نظام مدیریت مجلس را عوض می‌کنند. خیلی از آدم‌ها بیرون نشستند مدیریت بگیرند، پست بگیرند، خیلی عجیب است که اینها مدیرهای زیادی دارند که الان پست ندارند و برایشان دنبال جا می‌گردند یعنی یک جوری برایشان پست پیدا کنند، مثلاً یک فرمانداری در اجرا نشان داده که فرماندار ضعیف و ناتوانی است و باید عوض شود و نمی‌تواند رضایت مردم را جلب کند و نمی‌تواند برای مردم کار کند، الان مدت‌هاست که او را عوض نمی‌کنند و می‌گویند در ابتدا باید یک‌ جا برایش پیدا کنیم و او را ببریم آنجا، سپس شخصی دیگر را جایگزین کنیم. خب این که نمیشود او مدیر ضعیفی است اما آنها می‌گویند خیر چون که اصلاح‌طلب است نباید بیکار باشد، باید حتماً مدیر باشد.

متأسفانه اینگونه دیدگاه‌ها به‌شدت بر حوزۀ اصلاح‌طلبی که معتقدم باید یک دوایی برایش پیدا کنند، حاکم است. شما دیدید که اینها برای 2 الی 3 آدمی که در دولت داشتند و وزارتخانه نداشتند، لایحه آوردند که وزارتخانه‌ها را از یکدیگر تفکیک کنند، تا برای آدم‌هایشان وزارتخانه درست کنند مثل اینکه طرف یک دکمه داشت، می‌خواست برای این دکمه‌اش یک کت بدوزد و گفته این دکمه حیف است و باید برای این دکمه یک کت بدوزم که آن را استفاده کنم، واقعاً این‌طوری است؛ ما باید برای چند نفر که وزارتخانه‌هایی را که 4 یا 5 سال پیش ادغام شده‌اند کلی هزینه برداشته در استان‌ها و شهرستان‌ها اینها ادغام شدند، حالا برای اینکه برای این دکمه‌ها کت پیدا کنند می‌خواهند وزارتخانه را تفکیک کنند که وزیر شود.

این موضوعات چیز خوبی نیست؛ به‌هرحال اصول‌گرایان این فکر را کردند که اگر به آقای لاریجانی رأی ندهند یا در مقابل ایشان بایستند، اصلاح‌طلب‌ها می‌خواهند بیایند و آنها هم که بیایند قصد دارند تمام سیستم مدیریتی قوه مقننه را جابه‌جا کنند و مشکلات زیادی درست می‌شود، به‌همین خاطر آقای حاجی‌بابایی انصراف داد و اعلام کرد که به‌نفع آقای لاریجانی کنار می‌رود و نهایتاً آقای دکتر لاریجانی مجدداً انتخاب شد و هیئت رئیسه‌ای که ما شاهدش هستیم روی کار آمدند.

اینکه برخی طرفداران آقای لاریجانی می‌گویند: «آنهایی که در دور اول به آقای لایجانی رأی دادند جزو عقلا هستند و مابقی نیستند» را لابد شما هم شنیده‌اید؛ تحلیل شما در مورد این موضوع چیست؟

این هم داستان عجیبی است که بعضی آقایان در مجلس دنبال می‌کنند، اولاً که همۀ نمایندگان مردم منتخبین ملت هستند و قابل احترام در مجلس شورای اسلامی و هیچ‌کس نماینده‌تر نیست. آقای دکتر لاریجانی یک نماینده است و مابقی نماینده‌ها هم یک نماینده هستند و هیچ‌کس هم نه عاقل‌تر از دیگری است و نه باهوش‌تر از دیگری است. همین که فردی در معرض آرای مردم قرار می‌گیرد و اکثریت آرای مردم را به‌دست می‌آورد، یعنی آدم باهوش و عاقلی است. درست فعالیت کرده وگرنه مردم به او رأی نمی‌دادند، بنابراین تقسیم نمایندگان مبنی بر اینکه این گروه عقلای مجلس هستند اینها واقعاً عقاید نابه‌جا در حق همۀ همکاران مجلسی بنده است.

همۀ نمایندگان آدم‌های عاقل، با استعداد و با تجربه هستند؛ حالا ممکن است در عملکرد اشتباه کنند، همۀ آدم‌ها ممکن است اشتباه کنند، مگر آقای لاریجانی اشتباه نمی‌کند؟ ایشان پشت همان میکروفن چندین بار اشتباه کرده است و این تقسیم‌بندی واقعاً در شأن نمایندگی نیست. اینکه برخی‌ها تصور می‌کنند که ریاست مجلس فقط باید برای آقای لاریجانی باشد وگرنه مجلس زیر و رو می‌شود! این واقعاً تصور غلطی است. به اعتقاد بنده هر ۲۹۰ نماینده مجلس می‌توانند رئیس مجلس باشند، پس چرا نمایندگان انتخاب می‌کنند؟ این نمایندگان می‌توانند به هرکسی در مجلس رأی بدهند که رئیس مجلس شود.

 ریاست مجلس که یک کار خارق‌العاده نیست! ریاست کمیسیون‌ها و نائب‌رئیس مجلس هم همین‌طور! پس این تفکر، تفکر بدی است که ما فکر کنیم یعنی کسی از زمانی که متولد شده رئیس مجلس به دنیا آمده و همیشه باید رئیس مجلس باشد.

خب آقای حدادعادل یک دوره رئیس مجلس بود و دو دوره بعدش نماینده مجلس بود و آن‌قدر با مسائل به‌صورت اخلاقی برخورد کرد و نه چوب لای چرخ مجلس کرد و نه برای مجلس مشکل درست کرد که واقعاً افراد باید از این نوع اخلاق، ادب، نزاکت و تواضع درس بگیرند. ایشان یک دوره رئیس مجلس بوده و دو دوره بعد رأی نیاورده است و بعد روی صندلی نشسته و به‌عنوان نماینده مردم نطق کرده و نظر داده و حرف زده است.

همۀ نماینده‌ها می‌توانند رئیس مجلس باشند، رئیس کمیسیون، نائب‌رئیس مجلس، عضو کمیسیون و عضو هیئت رئیسه باشند. هیچ‌کس نماینده‌تر نیست. همۀ نمایندگان عاقل‌اند. آقای لاریجانی هیچ‌وقت نگفتند من عاقل مجلس هستم. ایشان همیشه پشت میکروفن هم می‌گویند ما یک نیمچه عقلی داریم، دیگران نگفتند ما نیمچه عقل داریم ولی ایشان خودشان می‌گویند به این نیمچه عقل ما اعتماد کنید. (خنده)

عده‌ای معتقدند فراکسیون نمایندگان ولایی در این انتخابات شکست خورد، نظر جناب‌عالی در این مورد چیست؟

به‌اعتقاد بنده نمایندگان ولایی نتوانستند تز خودشان را که دنبال می‌کردند با موفقیت سپری کنند. اگر نگوییم شکست خوردند حداقل در تزی که داشتند، موفق نبودند چون بالاخره فراکسیون نمایندگان ولایی ۱۱۰ تا ۱۲۰ عضو دارد و باید کاندیدای آن بالاترین رأی را در این مجموعه می‌آورد. اما این اتفاق نیفتاد. بنابراین باید اعتراف کنیم در این تزی که دنبال کردیم، موفق نبودیم.

برای این موضوع آسیب‌شناسی وجود داشته است؟

بله؛ در فراکسیون در مورد این دو راه صحبت شده است. البته ما به دکتر لاریجانی هم این راه‌حل را پیشنهاد دادیم. اگر یک تکان دیگر می‌خوردند آقای لاریجانی رئیس مجلس نبود. آن‌قدر آرا به هم نزدیک بود که در مرحلۀ اول هم آقای لاریجانی کمتر از آقای عارف رأی آوردند. ایشان ۱۱۴ رأی و آقای لاریجانی ۱۰1 رأی آوردند و حداقل در ۱۰ رأی، اختلاف وجود داشت. بنابراین به آقای دکتر لاریجانی گفتیم شرایط را ملاحظه کردید که چگونه است. به‌نظر ما اگر دوستان مستقل همچنان گرایش اصول‌گرایشان وجود دارد، فراکسیون رهروان ولایت را تشکیل دهند، همانند فراکسیون دوره‌های قبل و همه یک فراکسیون شوند. زیرا واقعاً مجلس دهم مجلس خوبی به‌لحاظ تصمیمات جمعی نیست. تصمیمات خیلی سخت گرفته می‌شود و اجماع بین نمایندگان خیلی سخت اتفاق می‌افتد. ما در مجالس هشتم و نهم مشکلی نداشتیم و به‌هرحال ۱۷۰ تا ۱۸۰ نفر با هم متحد بودند و طرح‌ها را راحت تصحیح می‌کردند، لوایح را راحت تصمیم می‌گرفتند، به یک وزیر راحت رأی می‌دادند یا نمی‌دادند و تکلیف روشن بود. شرایط در این دوره به‌گونه‌ای بلاتکلیف است. ادارۀ مجلس با ۳ نوع فراکسیون اصلاً به نظرم درست نیست، تصمیمات خیلی بد گرفته می‌شود. مثلاً ۳ وزیر را به مجلس می‌آورند و استیضاح می‌کنند و بعد در افکار عمومی شعار می‌دهند که ما وزرا را استیضاح می‌کنیم و از آنها حساب می‌کشیم، بعد به مجلس می‌آوریم و بیشتر از آمار قبلی رأی اعتماد می‌دهیم و می‌گوییم بفرمایید بیرون.

این برای مجلس خوب نیست و دلیلش ترکیب فراکسیونی است و فراکسیون‌ها انسجام و اتحاد ندارند. ۳ تا فراکسیون تشکیل شده و با هم نمی‌توانند تصمیم بگیرند. به نظرم روند فراکسیونی مجلس دهم روند خوبی نیست و من به آقای لاریجانی پیشنهاد دادم که شما بیایید مدیریت کنید و فراکسیون اصول‌گرایان و مستقل را یکی کنید و 90 تا ۱۸۰ عضو داریم. اکثریت مجلس را تشکیل می‌دهیم و حداقل بدانیم اکثریت و اقلیت مجلس چه کسانی هستند؟ مسئولیت این تصمیمات با چه کسانی است، نمی‌توانیم جواب مردم را بدهیم. نمی‌توانیم بگوییم در مجلس 3 فراکسیون است و نمی‌توانیم پاسخگوی مردم باشیم.

آقای لاریجانی موافق بودند؟

ایشان هم نظر مساعد داشتند و می‌گفتند باید فکری کنیم؛ زیرا روند، روند خوبی نیست و استقبال کردند.

نظر شما