شناسهٔ خبر: 148596 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

تفکر رئیس‌جمهور و تیم اقتصادی‌اش باید تغییر کند

عبدالملکی کارشناس مسائل اقتصادی گفت: اولین گام تغییر تفکر اقتصادی رئیس‌جمهور، معاون اول و سران اقتصادی دولت است که اگر اینها اصلاح شوند به صورت خودکار این تفکر به بدنه تزریق می‌شود.

به گزارش«نماینده»، «در میدان نبرد و مبارزه آنچه بیش از همه به آن احتیاج دارید این است که روحیه‌ی تحرّک، روحیه‌ی پیشرفت، روحیه‌ی مبارزه‌ی با شرایط را در خودتان تقویت کنید؛ این شرط اول است. شجاعت ورود در میدان را به خودتان بدهید، عزم راسخ در این زمینه را داشته باشید. مشکل طبعاً پیش می‌آید» اینها بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با اعضای هیأت دولت است.

رهبر انقلاب همچنین در این دیدار تأکید کردند مدیران دولتی وقتی با مشکل مواجه می‌شوند روحیه‌ برخورد، روحیه‌ می‌توانیم، روحیه‌ حتماً اقدام می‌کنیم، در آنها وجود داشته باشد.

با توجه به اهمیت موضوع اقتصاد به عنوان اصلی‌ترین چالش حال حاضر کشور برای واکاوی و همچنین ارائه راهکار در این زمینه با برخی از کارشناسان این حوزه به گفت‌وگو نشستیم که یکی از این کارشناسان حجت‌الله عبدالملکی اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام و  مؤلف کتاب «اقتصاد مقاومتی؛ درآمدی بر مبانی، سیاست ها و برنامه عمل» است.

این اقتصاددان تأکید می‌کند 80 درصد مشکلاتی که در حوزه اقتصاد، معیشت مردم و پیشرفت اقتصادی داریم مربوط به عواملی است که در داخل مرزهای  جغرافیایی ایران قرار دارد یعنی در اختیار مردم ایران است.

عبدالملکی معتقد است در حال حاضر به اقدامات کوتاه مدت، اقدامات میان‌مدت و یکسری هم اقدامات بلندمدت در اقتصاد نیاز دارد.

عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) تغییر مدیران میانی را ضروری می‌داند اما در عین حال به تغییر تفکر خود آقای رئیس‌جمهور و سران اقتصادی دولت که مافوق کابینه هستند، تأکید می‌کند.

آنچه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی ما با حجت‌الله عبدالملکی کارشناس مسائل اقتصادی است:

با توجه به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری در دیدار با هیأت دولت و ضرورت تهیه یک نقشه راه اقتصادی، اولویت‌های امروز اقتصادی که باید مدنظر مسئولان قرار گیرد چیست؟

80 درصد مشکلات اقتصادی کشور داخلی است

عبدالملکی: نکته اول اینکه مشکلات ما عمدتاً‌ داخلی است و دست کم 80 درصد مشکلاتی که در حوزه اقتصاد، معیشت مردم و پیشرفت اقتصادی داریم مربوط به عواملی است که در داخل مرزهای  جغرافیایی ایران قرار دارد یعنی در اختیار مردم ایران است.

مسائل خارجی مثل تحریم‌ها، اتفاقات بین‌الملل و نوسانات خارجی و امثال این‌ها حداکثر 20 درصد اقتصاد ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، از این رو باید بر روی موضوعات و عوامل داخلی تأکید کرد و این مستلزم این است که ظرفیت‌هایمان را بشناسیم و طبیعتاً به دست مدیران این اتفاق باید بیفتد.

برخی مدیران دولت روحانی منابع داخلی را هیچ می‌انگارند

نکته مهمی که وجود دارد این است که تعداد زیادی از مدیران در دولت آقای روحانی اصولاً دو دیدگاه غلط دارند. دیدگاه غلط‌ اول این است که منابع داخلی را به هیچ می‌انگارند و قبول ندارند که ما ظرفیت بالایی داریم.

اشتباه دوم‌شان هم این است که فکر می‌کنند غرب حاضر خواهد شد در نهایت با ما کار و به ما کمک کند؛ این دو دیدگاه باعث شده ما در داخل متوقف شویم.

وقتی مسأله‌ای‌ مثل تحریم‌ها مطرح می‌شود یا مثلا اینکه غرب می‌خواهد کمک‌هایش را کم کند یا مشکل ایجاد کند در داخل خود را می‌بازند که دیگر نمی‌توان هیچ کاری کرد، منابع داخلی هم توهم است از این رو تا زمانی که این تفکر بر مدیران کشور حاکم باشد قطعاً ما شرایطمان بهتر نخواهد شد. 

این بحث که مقام معظم رهبری می‌فرمایند اعتقاد به توانایی‌های داخلی باشد و اینکه جهادی عمل شود بخشی از آن اقتضا می‌کند که تعداد زیادی از این افراد جابه‌جا شوند.

منظور از این مدیران اعضای کابینه هستند؟

بخش عمده‌ای از مدیران میانی دولت باید تغییر کنند

عبدالملکی: مدیران مدیرانی، تنها اعضای کابینه مطرح نیست؛ تصمیم‌سازان باید جابه‌جا شوند که بخش عمده آنها در رده‌های میانی قرار دارند و در درون کابینه نیستند، بنده شخصاً به این جابه‌جایی خوشبین نیستم چرا که آقای روحانی و حلقه اول اطراف ایشان نیز همین عقیده را دارند از این رو افراد هم عقیده خودشان را روی کار می‌آورند.

تفکر اقتصادی رئیس‌جمهور و تیم اقتصادی‌اش هم باید تغییر کند

طبیعتاً افرادی که خارج از این چارچوب بخواهند فکر یا عمل کنند مورد تأیید تیم اصلی رئیس‌جمهور و حلقه اولش، قرار نمی‌گیرد از این رو شاید نقطه شروع خود آقای رئیس‌جمهور و سران اقتصادی دولت باشد که مافوق کابینه هستند. کسانی که عنوان وزیر ندارند و اتفاقاً درباره جابه‌جایی آنها هیچ حرفی زده نمی‌شود و چون وزیر نیستند مجلس هم نمی‌تواند ورود کند با اینکه خط مشی اصلی دولت را این افراد تعیین می‌کنند.

به نظر بنده اولین گام تغییر تفکر خود رئیس‌جمهور معاون اول رئیس‌جمهور و آن چند نفر است که باید عوض شود اگر آنها اصلاح شوند به صورت خودکار این تفکر به بدنه تزریق می‌شود و خود به خود تعداد زیادی حذف می‌شوند چون این تفکر و روش و رویه را نمی‌توانند بپذیدرند و تحمل کنند.

در حال حاضر مهمترین راهکار را در چه می‌دانید؟

اقدامات کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت باید انجام دهیم

عبدالملکی: ما باید یکسری اقدامات کوتاه مدت، اقدامات میان‌مدت و یکسری هم اقدامات بلندمدت باید انجام دهیم که تمام این موارد در چارچوب نظری اقتصاد مقاومتی تعریف می‌شود. 

برای وضعیت فعلی که ما الان داریم و مقداری از نماد این آشفتگی، بازار ارز است که به سرعت این آشفتگی به سایر بازار کالاها نیز منتقل می‌شود و ظرف چند ماه به رکود تورمی تبدیل خواهد شد که تقریبا نمادها و نشانه‌هایش نیز دیده می‌شود. 

اقتصاد ایران باید روان‌درمانی شود 

در کوتاه‌مدت سه اتفاق مهم باید انجام شود، اول بحث روان‌درمانی اقتصاد ایران است، بالاخره بخشی زیادی از نوساناتی که می‌بینیم، ریشه واقعی ندارند بلکه تبعات روانی یک نوع عملکرد گذشته است که اقتصاد ما را نسبت به تحریم‌ها، مذاکرات و برجام شرطی کرده است، همچنین اقتصاد نسبت به وعده و وعیدها نیز به شکل منفی شرطی شده؛ یعنی وعده‌هایی که داده می‌شود و ادعاهایی که می‌گویند، معکوسش برداشت می‌شود.

متاسفانه صحبت‌های مقامات اقتصادی به گونه‌ای شده که وقتی می‌گویند اینگونه خواهد شد مردم برداشت می‌کنند در واقع نمی‌شود و برعکس آن قرار است اتفاق بیفتد، این اتفاقات باعث شده اقتصاد ما حالت روانی نامناسب و آشفته یابد. 

مبارزه با مفسدان بزرگ اقتصادی بخشی از عنصر صداقت با مردم است

در این شرایط، مهمترین نگاه، صداقت با مردم است که یک بخشی از این صداقت، مبارزه با مفسدان بزرگ اقتصادی است، در واقع وقتی گفته می‌شود راه‌حل را پیدا می‌کنیم، مشکلی نیست و مقاومت کنید حل خواهد شد، این اظهارات اگر بخواهد صادقانه باشد، جمله دومی هم نه در حرف بلکه در عمل مردم باید ببینند و آن اینکه کسانی که در این فضا اخلال ایجاد می‌کنند که برخی در دولت و برخی در بخش خصوصی و یا جاهای ددیگر هستند باید شناسایی شوند، خیلی از آنها نیز احیانا شناسایی شده‌اند که باید مجازات شوند و این خود بخشی از عنصر صداقت است. 

دومین کاری که در فضای مدیریت روانی اقتصاد باید انجام شود، مسئله خودداری از التهاب‌آفرینی است، متأسفانه گاهی مسئولان دولتی که امیدواریم قصدشان خیر باشد، به جامعه،‌کشور، مردم و اقتصاد التهاب وارد می‌کنند، برای مثال اعلام می‌شود ما برای مجلس بودجه اضطراری تهیه می‌کنیم، که اعلام همین بودجه اضطراری، یعنی داریم بدبخت می‌شویم و در واقع همین امر، التهابات را تشدید می‌کند. 

مسئولان نباید التهاب‌آفرینی کنند

ضرورتی ندارد این نوع اظهارات مطرح شود، چرا که خود رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس هم اعلام کرد این حرف غلطی است، دولت هر زمان که نیاز داشت به شکل اضطراری عمل کند، کسی به دولت به دلیل اینکه کار غیرقانونی کرده، متناسب با این اضطرار، ایرادی وارد نمی‌کند و نیازی نیست این موضوع در بوق و کرنا شود و در جامعه ایجاد التهاب نماید. 

یا وزیر بهداشت درباره طوفان تحریم‌ها در بخش دارویی صحبت می‌کند، در حالی که ما شاید چهار یا پنج میلیارد دلار کل واردات دارایی‌هایی است که داریم، دولتی که نتواند چهار یا پنج میلیارد دلار را در بحث دور زدن تحریم‌ها یا تأمین مالی، مدیریت کند، این دولت صلاحیت مدیریت کشور را ندارد.

و وزیری از این با عنوان طوفان نام می‌برد، مردم می‌دانند طوفان یعنی چه، یعنی درخت‌ها را کنده و ساختمان‌ها را خراب می‌کند، این چه نوع حرف زدن است؟ هر چقدر هم که شرایط سخت باشد، شما که وزیر و مسئول هستید، باید در رده‌های بالا آن را حل کنید، اگر حل نشود یا نتوانید حل کنید، اصولا صلاحیت مدیریت ندارید، یا اینکه مجددا تزریق التهاب‌آفرینی می‌کنید. 

دولت چگونه می‌تواند نابسامانی‌های بازار اقتصادی را مدیریت کند؟

عبدالملکی: در حال حاضر دو نوع بازار داریم، یکی بازار پول و دیگری بازار ارز است، دولت باید آنها را مدیریت کند که کاملاً هم شدنی است. در بازار ارز باید مدیریت عرضه انجام دهد و دیگری مدیریت تقاضاست.

در بازار ارز عرضه ارز و تزریق ارز به کشور افزایش یابد، همه می‌دانند که با وجود برجام و ملحقات آن، بخش عمده منابع مالی ما همچنان غیرقابل دسترس در خارج از کشور است و طبیعتا برای تأمین ارز بیشتر، از دور زدن تحریم‌ها استفاده شود و صادرکنندگان دولتی باید ملزم شوند که ارز را با همان قیمت مصوب در اختیار بانک مرکزی قرار دهند. اما متأسفانه با توجه به اطلاعاتی که وجود دارد، بخش زیادی از صادرکنندگان بخش دولتی و عمومی زیر بار آن نرفتند.

به جای اینکه صرافی‌ها مدیریت شوند عقیم شدند

مسئله واردات ارز مسافرتی که منع قانونی دارد منعش باید برداشته شود، از ظرفیت صرافی‌ها برای جابجایی ارز استفاده کرد، متأسفانه به جای اینکه صرافی‌ها مدیریت شوند، عقیم شده و از کار برکنار شدند، این اشتباه بزرگی است. در نهایت اینکه صادرکنندگان خصوصی هم باید پشتیبانی شوند و ارزشان با قیمت مناسب از آنها خریداری شود. 

در حال حاضر بحث بازار ثانویه ارز مطرح است که البته هنوز من متوجه نشده‌ام عملکردش به چه شکلی است و چه کار توانسته انجام دهد، کلیت این موضوع حرف خوبی است، اما در عمل باید ببینیم چگونه می‌شود. که بخش خصوصی صادرکننده به جای اینکه ارزش را در اختیار شبکه قاچاق قرار دهد که این اتفاق کم و بیش می‌افتد، یا اینکه ارزش را در خارج از کشور بلوکه کند، آن را در داخل تحویل کسانی دهد که نیاز به واردات و امثال آن دارند، یا با قیمت توافقی یا دولت با قیمت مناسب از صادرکننده ارز را خریداری کند و در اختیار واردکننده بگذارد با شرایطی که خودش صلاح می‌داند.

کل سیکل هزینه‌کرد ارز از ابتدا تا انتها باید مدیریت شود

در عرصه تقاضا و تخصیص ارز 4200 تومانی لزومی ندارد به مسافران اروپایی و سایر جاها ارز 4200 تومانی داده شود که الان متأسفانه همه پروازهای خارجی پر شده و برای سفر هجوم آوردند. چون با ارز 1000 یا 500 یورویی که می گیرند مابه التفاوت کل هزینه سفرشان درآمده و گاهی چیزی هم ته جیبشان می‌ماند و اینها به دلیل مدیریت نکردن تقاضاست.

حال اگر کسانی نیاز ضروری دارد یا بحث بیماری یا سفر ماموریتی است متناسب با آن یارانه می‌دهند نه اینکه به هرکس به این قیمت بدهند و متاسفانه هنوز دولت این را اصلاح نکرده است.

در ارتباط با مدیریت تقاضا نکته دیگری که وجود دارد این است که کل سیکل هزینه‌کرد ارز از ابتدا تا انتها باید مدیریت شود و تحت نظارت باشد، چرا که معنی ندارد وقتی ارز بازار 9 هزار تومان است، به کسانی ارز 4 هزار و200 تومانی داده شود، با فرض اینکه اولویت هم دارند و سپس اینها را رها کنند حال آیا کالایی که گفته بودید را خریده یا کالای دیگری خریداری کرده است، آیا کالایی که ارز برای آن داده شده، خریده شده و در بازار عرضه شده یا احتکار کرده است؟ و اگر عرضه کرده به چه قیمتی به فروش می‌رساند؟ با همان قیمت 4 هزار و 200 تومان یا 9 هزار تومان؟ 

انتشار لیست کسانی که ارز گرفته‌اند افتخاری ندارد

همه اینها یعنی چهار تا سؤال اصلی مطرح هستند، برخی از دستگاه‌ها با افتخار لیست آنهایی را که ارز داده‌اند و کالایی را وارد نکردند منتشر می‌کنند، من در این قضیه افتخاری نمی‌بینم، چراکه باید به آنها گفت چرا برخوردی صورت نگرفته و چرا اصلا کنترل نکردند که کسی آمده میلیون‌ها دلار یا یورو ارز گرفته اما کالا وارد نکرده، یا وارد کرده ولی احتکار کرده است، پس چرا دوباره ارز به آنها داده شده؟ پس نظارت حاکمیتی کجاست؟ 

آخرین بحث، مدیریت بازار، نقدینگی و بازار پول است، به هر حال خرج اصلی و سوخت اصلی برای این التهابات و اتفاقات حجم سنگین نقدینگی است که در این چند سال و 5 سال بیش از سه برابر شده است. 

نقدینگی مثل یک اقیانوس بزرگ، معلق بالای سر اقتصاد ایران است

نقدینگی مثل یک اقیانوس بزرگی، معلق بالای سر اقتصاد ایران است که به هر بازاری برسد آن را به هم ریخته و نابود می‌کند و قیمت‌ها را به شدت بالا می‌برد، این نقدینگی باید مدیریت شود.

متأسفانه در حال حاضر چنین مدیریتی وجود ندارد، چند راهکار اصلی دارد که من یکی از آنها را می‌گویم و آن اینکه از طرف بانک مرکزی بر مؤسسات پولی و بانکی، باید سختگیرانه‌ترین نظارت‌ها بر تحرکات‌شان در بازارهای مختلف وجود داشته باشد و این را کسی انکار نمی‌کند که عمده قدرت خرید در همه بازارهای مالی متعلق به شرکت‌های وابسته به نهادهای بانکی و پولی و مؤسسات اعتباری هستند. 

اینها اگر به بازار ارز بروند، قیمت آن را بالا می‌آورند. در بازار طلا هم افزایش قیمت ایجاد می‌کنند، از این رو نظارت باید خیلی دقیق‌تر و سرسختانه‌تر باشد، به هیچ وجه قابل قبول نیست در این شرایط بحرانی، بانک‌ها،مؤسسات مالی و اعتباری که بانک مرکزی ادعا می‌کند بر آنها نظارت دارد، آزادانه در بازارهای مختلف بچرخند و هزاران میلیارد تومان به این بازار یا آن بازار ببرند. 

این خود فارغ از اینکه باید روش‌های مهندسی مالی را طراحی کرد برای جهت‌دهی منابع  نقدینگی بخش خصوصی به سمت تولید و نه سفته‌بازی و امثال اینها، غیر از اینکه ضرورت است، در گام اول و بسیار کوتاه‌مدت باید خود مؤسسات اعتباری و بانک‌ها شدیدا نظارت شوند، چون حجم بسیار سنگین نقدینگی دراختیار دارند و نباید اجازه داده شود بازارهای بدون منطق و نظارت ورود کنند. 

نظر شما