شناسهٔ خبر: 147410 - سرویس مجلس
نسخه قابل چاپ منبع: ماهنامه نماینده

بنیانیان «رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی» در گفت‌وگو با «نماینده»:

فضای عمومی مجلس نسبت به مسائل فرهنگی بی‌توجه است

 حسن بنیانیان رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: نمایندگان فکر می‌کنند اگر به کمیسیون فرهنگی نیایند و به سایر کمیسیون‌ها بروند بیشتر در افکار عمومی نقش پیدا می‌کنند.

ماهنامه «نماینده» -  «حسن بنیانیان»، رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. وی را می‌توان یکی از نخستین کسانی دانست که موضوع پیوست فرهنگی را به‌عنوان یک امر راهبردی دنبال نموده است. در در همین راستا برای بررسی عملکرد فرهنگی مجلس دهم با وی به گفت‌وگو نشستیم.

*در بدو تشکیل مجلس دهم نمایندگان برای حضور در کمیسیون فرهنگی تعلل داشتند، شما دلیل این امر را چه می‌دانید؟

یک عامل اصلی و ده‌ها عامل فرعی در این باره وجود دارد. عامل اصلی این است، عزیزانی که با نمایندگانشان ارتباط برقرار می‌کنند در شرایط موجود کشور عمده انتظاراتشان ربطی به فرهنگ ندارد یعنی یا به‌دنبال حل مشکلات اشتغال فرزندانشان هستند یا مشکلات اقتصادی در پروژه‌های عمرانی و... و. طبیعتاً نمایندگان مجلس که می‌خواهند رضایت رأی‌دهندگان را داشته باشند در ابتدا فکر می‌کنند که وارد کدام کمیسیون شوند تا بتوانند بخش زیادی از این خواسته‌ها را تأمین کنند. به اعتقاد من این عامل اصلی برای عدم تمایل نمایندگان به حضور در کمیسیون فرهنگی است. البته یکی دیگر از دلایلی هم که موجب می‌شود نمایندگان مجلس کمتر به کمیسیون فرهنگی تمایل داشته باشند این است که فکر می‌کنند اگر به این کمیسیون بیایند نقش چندان مؤثری در مجلس نخواهند داشت و گمان می‌کنند اگر به کمیسیون برنامه و بودجه یا کمیسیون عمران یا کمیسیون امنیت ملی بروند بیشتر در فضای عمومی مجلس و افکار عمومی نقش پیدا می‌کنند.

جنس فرهنگی که ما در ایران راجع به آن بحث می‌کنیم مجموعه‌ای از اعتقادها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری مردم است. این ربطی به کمیسیون فرهنگی مجلس ندارد، مربوط به کل مجلس است و در مجموعه مجلس چه این مجلس و چه مجالس قبلی، اساساً مطالبه جدی از قوه قضائیه، دولت و سایر نهادها از سوی مجلس وجود ندارد؛ یعنی این عزیزان وقت جدی روی پیگیری شاخص‌های مربوط به تحولات فرهنگی نمی‌گذارند.

*عملکرد کمیسیون فرهنگی مجلس را با توجه به اینکه نیمی از عمر مجلس دهم گذشته، چطور ارزیابی می‌کنید؟

جنس فرهنگی که ما در ایران راجع به آن بحث می‌کنیم مجموعه‌ای از اعتقادها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری مردم است. این ربطی به کمیسیون فرهنگی مجلس ندارد، مربوط به کل مجلس است و در مجموعه مجلس چه این مجلس و چه مجالس قبلی، اساساً مطالبه جدی از قوه قضائیه، دولت و سایر نهادها از سوی مجلس وجود ندارد؛ یعنی این عزیزان وقت جدی روی پیگیری شاخص‌های مربوط به تحولات فرهنگی نمی‌گذارند.

همان‌طور که دولت‌ها به‌دلیل مشکلات روزمره و نیازهای اقتصادی که لحظه به لحظه به‌واسطه جهانی شدن و توسعه خاستگاه‌های مردم افزایش پیدا می‌کند کاری به تحولات کلان فرهنگی ندارند؛ به همین دلیل فرهنگ در جامعه ما به کالاها و محصولات فرهنگی و بعضی از مناسبت‌های خاص تقلیل پیدا می‌کند که این مشکلی از جامعه را حل نخواهد کرد.

مسائل فرهنگی ما منوط به کلیات تحولات کشور است که همه به‌نحوی نقش مستقیم و غیرمستقیم دارند. یعنی در شرایط موجود آن‌قدرکه تحولات اقتصادی، سیاسی و عملکرد سازمان‌های اجرایی مختلف روی فرهنگمان تأثیر می‌گذارد، دستگاه‌های مسئول فرهنگی در تحولات فرهنگی مؤثر نیستند و اگر مجلس یا دولت بخواهند روی مسائل فرهنگی وقت بگذارند تنها از طریق یک کمیسیون نمی‌توان این کار را انجام داد.

گاهی وقتی مسائل عمومی می‌شوند مثل نرخ ارز، مسئولان می‌خواهند یک جلسه غیر رسمی در مجلس تشکیل دهند و وزیر سریع‌تر عرصه این تحولات را بررسی کند یا در مسائل امنیتی هم گاهی این اتفاق می‌افتد ولی در این ۴۰ سال بعد از انقلاب هیچ وقت مشاهده نشده که مجلس شورای اسلامی رئیس‌جمهور یا وزیری را بخواهد گزارشی محرمانه از مسائل فرهنگی ارائه دهد و درون آن در جست‌وجوی راه‌حلی برای برطرف کردن مشکلات ریشه‌ای فرهنگی باشند. همین بی‌توجهی‌ها به فرهنگ باعث شده که محصول بی‌توجهی به فرهنگ در قالب آسیب‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را نشان دهد. چون در نهایت مشکلات اقتصادی وقتی می‌خواهند به یک معضل اجتماعی تبدیل شود، ابتدا به یک معضل فرهنگی و بعد در رفتارهای ما ظاهر می‌شوند.

*تعامل نمایندگان در کمیسیون فرهنگی با سایر نهادها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

دوستان در کمیسیون فرهنگی افراد دلسوزی هستند ولی چون فضای عمومی مجلس نسبت به مسائل فرهنگی بی‌توجه است آنها در حدی که از وزارتخانه و سازمان‌های فرهنگی گزارش کار بخواهند یا روی موضوعات خاصی از آنها سؤال داشته باشند یا روی طرح‌های خودشان برای بهبود فکر کنند، کاری بیشتر از این نمی‌توانند انجام دهند. افرادی که سهم عمیق‌تری در فرهنگ دارند و نسبت فرهنگ با اقتصاد و سیاست را درک می‌کنند باید وقت بگذارند و نخبگان دیگر را آگاه کنند.

تحولات کلان فرهنگی کشور باید موضوع مطالبه نخبگان باشد. از توده مردم که مشکلات مختلف اقتصادی دارند نمی‌توان انتظار داشت که مطالبه‌گر تحولات فرهنگی باشند پس این مسئولیت نخبگان است. زمانی هم که نخبگان در رشته‌های مختلف تخصصی تقسیم می‌شوند؛ فرهنگ که مربوط به فضای کلی جامعه است در این بحث‌ها گم می‌شود. یعنی اگر پزشکان با رئیس‌جمهور ملاقات داشته باشند اولویت اولشان این است که مسائل پزشکی را پیگیری کنند، مهندسان ملاقات کنند مسائل عمرانی را مطرح می‌کنند، کمتر کسی از تحولات فرهنگی از رؤسای جمهور توضیح می‌خواهد یا مطالبه‌ای دارد؛ حتی بزرگوارانی مثل ائمه جمعه هم اگر در سفر رئیس‌جمهور به استان بخواهند مطالبه‌گری کنند؛ مطالبه‌شان به تأسی از نیاز توده مردم و تأکید بر حل مشکلات اقتصادی است.

درحالی‌که موضع امام جمعه موضع تحولات فرهنگی است با این پیش‌فرض که اگر معضلات اقتصادی حل شد، بخش مهمی از معضلات فرهنگی هم حل می‌شود. این تحلیل یک تحلیل ناقص است چون بخش مهمی از مشکلات اقتصادی ما ریشه فرهنگی دارد، ما فرهنگ را تقلیل دادیم به باورها و اعتقادهای دینی البته این بخش مهمی از فرهنگ است اما این روحیه پشت میزنشینی و روحیه مدرک‌گرایی، روحیه گرایش به کارهای خدماتی و نرفتن در تولید معضلات فرهنگی ماست که در اقتصاد خود را نشان داده است که اصطلاحاً به آن فرهنگ اقتصادی می‌گویند.

البته این فرهنگ اقتصادی در ایران خیلی قدرتمند است. ما ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دانشجو داریم، تعداد قابل توجهی از آنها کاری به این ندارند که درس می‌خوانند که چه مشکلی از جامعه را حل کنند. به‌دنبال مدرک هستند، معضل فرهنگی نمی‌گذارد که دانشگاه‌های ما برای پیشرفت کشور اثربخش باشند. بنابراین تمامی نخبگان در کنار مطالبه صنفی خاص خودشان باید برای تحولات فرهنگی هم مطالبه‌گری کنند، همان‌طور که در شاخص‌های کلان اقتصادی می‌گوییم نرخ تورم چگونه است؟ سرمایه‌گذاری چگونه است؟ باید در حوزه‌های فرهنگی هم شاخص‌های کلان داشته باشیم، چون معضلات و آسیب‌های فرهنگی در استان‌های مختلف متفاوت است و عکس‌العمل‌های مختلف را طلب می‌کند.

گاهی معضل فرهنگی شاخص در یک شهرستان وجود یک صنعت بزرگ است، در یک شهرستان دیگر مهاجرپذیری عامل تحولات فرهنگی است و... بنابراین برای فرهنگ نمی‌توان نسخه عمومی نوشت که این بحث را مقام معظم رهبری در قالب پیوست فرهنگی مطرح می‌کنند.

*احکام فرهنگی برنامه ششم را متناسب با شرایط فرهنگی کشور می‌دانید؟

راجع به برنامه اگر بخواهیم صریح صحبت کنیم یک معضل بزرگی که از قبل انقلاب داشتیم و بعداز انقلاب هم ادامه داشته، این است که نهاد برنامه‌ریزی کشور تمرکزش روی حل مشکلات اقتصادی کوتاه‌مدت است چون رئیس برنامه و بودجه معاون رئیس‌جمهور است و دولت‌ها هم چون مشکلات روزمره فراوان دارند به مسائل بلند مدت بی‌توجه هستند؛ وقتی مسائل کشور را فهرست می‌کنند غالب آنها اقتصادی است و بسیاری از برنامه‌های غیر اقتصادی فراموش می‌شوند و چون مشکلات بودجه‌ای داریم دستگاه‌ها بعد از تصویب برنامه کاری به برنامه ندارند و تلاش می‌کنند مشکلات روزمره را حل کنند، نتیجه این می‌شود که در گزارش‌ها می‌خوانیم که از برنامه چهارم تنها ۴۰ درصد آن اجرایی شده است. این معضل ما در برنامه‌ریزی کشور است.

برنامه و بودجه باید تمام تحولات جامعه از جمله مسائل فرهنگی را رصد کند. در برنامه و بودجه ما اگر اسمی از فرهنگ به میان بیاید بخش اقتصادی فرهنگ که چه حد بودجه لازم دارد و کجا باید پرداخت کنیم و از کجا باید تأمین کنیم مطرح است نه اینکه مثلاً گزارشی تهیه کنند که گرایش فرهنگی کشور در رابطه به عشق به وطن چه سیری را طی می‌کند و کجا دچار مشکل هستیم یا گرایش‌های دینی مردم چه مسیری را طی می‌کند، اساساً این بحث‌ها در برنامه بلند مدت کشور مثل برنامه ششم توسعه دیده نمی‌شوند.

*نقاط ضعف و قدرت مجلس دهم را چه می‌دانید و چه راهکاری ارائه می‌دهید؟

انتظار ما از نمایندگان مجلس این است که فراتر از احساس مسئولیت برای نمایندگی یک شهرستان خاص که در جای خود محترم است باید در تلاش باشند که تحولات کلان در کل کشور را بادقت و با شناخت کافی بررسی کنند، یعنی اگر این احساس مسئولیت در نمایندگان مجلس شکل بگیرد و در کنار آن مرکز پژوهش‌های مجلس تأکید کند که دولت هر ساله باید شاخص‌های مسائل فرهنگی را تولید کند، که پایان هر دولتی بتوانند یک ارزشیابی از عملکرد دولت در حوزه فرهنگ داشته باشند بسیاری از مشکلات ریشه‌ای در حوزه فرهنگ حل خواهد شد.

این احساس مسئولیت و این تقاضا نیز دلایل مختلفی دارد از جمله مطالبه‌گری مردم از نمایندگان خود که مردم هم کاری به فرهنگ ندارند این مواردی است که در همه مجالس از جمله مجلس دهم وجود دارد و این یکی از مسئولیت‌های هیئت رئیسه‌های مجالس است که این خلأها را ببینند. در این میان یک نکته تاریخی فرهنگی وجود دارد و این است که چون سال‌های طولانی کشور ما با زور اداره شده است بعد از انقلاب به شکل افراطی درگیر قانون‌گذاری شدیم، قانون یعنی استفاده از ابزار روز به‌صورت منطقی و علمی برای اصلاح رفتارها هر جامعه یک میزان ظرفیت اجبار قانون دارد، بنابراین بخش مهمی از معضلات جامعه را باید با فرهنگ‌سازی اصلاح کرد نه قانون‌گذاری.

نظر شما