شناسهٔ خبر: 144389 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم

سیاست‌های محمد بن سلمان و انفجار قریب‌الوقوع اوضاع عربستان

بن سلمان سیاست‌های جنون‌آمیز محمد بن سلمان در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی زنگ خطر انفجار اوضاع داخلی عربستان را بیش از پیش به‌صدا درآورده است.

به گزارش «نماینده»، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی همچنان به سیاست‌های جنون‌آمیز خود که فاقد هر نوع حرفه‌ای‌گری است، ادامه می‌دهد، این در حالی است که عربستان سعودی در نتیجه درگیری با ۶ کشور از کشورهای مرزی خود اوضاع نابسامان و فاجعه‌باری را تجربه می‌کند. در عراق این کشور با حمایت از تروریسم و فتنه‌های مذهبی و نژادی به دشمنی با رویکرد سیاسی پرداخته است. ریاض حمله شدیدی را ضد یمن دنبال می‌کند. سران آل سعود به‌گونه‌ای قطر را محاصره کرده‌اند که گویا می‌خواهند اکسیژن و هوا را نیز از آن منع کنند. اردن از طریق مناسبات خود با غرب و رژیم صهیونیستی تلاش دارد از اقدامات دیوانه‌وار سعودی‌ها در امان بماند. در مورد کویت و عمان نیز باید گفت آنها همچنان ملاحظات خود را در نحوه مناسبات با بن‌سلمان دنبال می‌کنند و گاه در موضع‌گیری‌ها طرف آل‌سعود را می‌گیرند و گاه به آغوش آمریکا فرار می‌کنند.

سوریه نیز از سیاست‌های دیوانه‌وار عربستان در امان نمانده و این کشور همواره در ابعاد مالی و تسلیحاتی و سیاسی به حمایت بی‌سابقه از رویکردهای مختلف تروریستی ضد دمشق اقدام کرده است، البته تمامی این اقدامات بدون نتیجه بوده، چرا که دولت سوریه در حال حاضر به‌دنبال آزادسازی کامل اراضی خود از لوث وجود تروریست‌ها و حامیان آنها است.

بخشی دیگر از سیاست‌های فرقه‌گرایانه بن‌سلمان در مبارزه با اخوان‌المسلمین در مصر و ائتلاف با آنها در یمن و لیبی مشاهده می‌شود. این کشور کشتار مردم سوریه توسط ترکها را می‌پذیرد، اما هیچ نقش سیاسی خارج از زعامت و رهبری خود برای آنها قائل نیست. بن‌سلمان، عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر را تأیید می‌کند، اما در عین حال مانع از بازگشت نقش عربی و منطقه‌ای این کشور می‌شود. این اقدام با دو روش کمک‌های مالی و تلاش برای توهین به مصر در مورد دو جزیره تیران و صنافیر دنبال می‌شود. ریاض تلاش دارد با همکاری رژیم صهیونیستی به‌عنوان متحد و شریک اصلی خود در سرمایه گذاری در این دو جزیره، آن را به یکی از کانون‌های گردشگری در منطقه تبدیل کند.

رفتار جنون‌آمیز ولیعهد عربستان ضد قطر به‌علت برخی سیاست‌های مستقل آنها از ریاض در شرایطی دنبال می‌شود که این کشور در تولید ثروت‌های گازی در جهان در رده سوم قرار دارد، اما به‌نظر می رسد بن‌سلمان از حمایت متحد خود در آمریکا یعنی دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور برخوردار است، این درحالی است که بزرگترین پایگاه زمینی آمریکا در جهان نیز در قطر قرار دارد. این شرایط باعث شده که دونالد ترامپ فرصت لازم را برای فرسایش تمامی کشورهای حاشیه شبه‌جزیره عربستان و همسایگان آنها با معامله‌های تسلیحاتی و فروش گسترده سلاح به آنها غنیمت بشمارد.

وفیق ابراهیم تحلیلگر لبنانی این مقاله می‌نویسد که این سیاست‌های دیوانه‌وار مناسبات ریاض و کشورهایی نظیر تونس و الجزایر و مراکش و سودان را نیز به‌حال خود باقی نگذاشته است، تمام کشورهایی که به‌دنبال اندک احترامی برای خود هستند، مشکلاتی را با عربستان سعودی پیدا کرده‌اند، غیر از لبنان که سیاستمداران وابسته آن با وجود تمامی اهانت‌ها و توهین‌ها، همچنان به جانبداری از ریاض ادامه می‌دهند.

رژیم آل سعود دیگر نمی‌تواند به در اختیار داشتن کنترل حرمین شریفین مکه و مدینه افتخار کند، چراکه همه می‌دانند که موجودیت این دو حرم مقدس بیش از هزار و اندی سال پیش از تأسیس رژیم عربستان سعودی بوده است. همه می‌دانند که مطالبات زیادی در زمینه بازپس گرفتن کنترل حرمین شریفین از آل‌سعود مطرح شده و این موضوع به‌علت سوء مدیریت مراسم حج و سیاسی‌کاری در انجام این مراسم است، روندی که همواره منجر به کشته شدن صدها زایر در نتیجه کشمکش و ازدحام می‌شود و حتی گاه جرثقیل‌ها بر روی زایران سقوط می‌کنند و صدها کشته به‌جای می‌گذارند.

این در حالی است که دین حنیف اسلام از هر نوع بهره‌برداری سیاسی از حرمین مقدس منع کرده و جلوی تبدیل کردن این اماکن مقدس به ابزاری برای توسعه نفوذ عربستان را گرفته است، اما سعودی‌ها همواره سهمیه‌های بالاتر زائران را به کشورهایی اختصاص می‌دهند که سیاست‌های این کشور را تأیید می‌کنند، این به‌معنی سیاسی‌کاری در روند برگزاری حج و قرار دادن حرمین شریفین به‌عنوان ابزاری در راستای خدمت به توسعه نفوذ عربستان در جهان اسلام است.

در اینجا باید به یک نکته ساده نیز اشاره کرد که ریاض با وجود کاهش قیمت نفت دیگر نمی‌تواند رشوه‌های میلیون دلاری به کشورهای جهان اسلام برای تأیید سیاست‌های خود بپردازد، علاوه بر این‌که تأثیرگذاری آنها در موسم حج و عمره نیز به حد پایینی رسیده است.

عربستان سعودی در ابعاد بین المللی میان اهمیت تولید نفت و عقد قراردادهای بین المللی ارتباط ایجاد می‌کند تا بتواند حمایت واشنگتن و ائتلاف ناتو را به دست آورد، این کشور با احساس کاهش اولویت آمریکا برای عربستان تلاش کرد مناسبات خود را در دو محور مهم دنبال کند، این دو محور شامل روسیه و رژیم صهیونیستی هستند. اتحاد با روسیه برای عربستان از جهت ایجاد اجماع در شورای امنیت در جنگ یمن حائز اهمیت است.

عربستان همزمان با برخی سیاست‌ها به‌دنبال ثبات در بازار انرژی بوده و در عین حال معامله‌های اقتصادی و نظامی را برای خرید سامانه‌های دفاع هوایی و احداث تأسیسات هسته‌ای برای تولید انرژی در دستور کار خود قرار داده است.

رژیم صهیونیستی بیشترین سود را از این میان می‌برد، چرا که محمد بن سلمان این رژیم را جایگزین مناسب برای فقدان نسبی نقش آمریکا می‌داند، به همین علت سیاست‌های خود را تغییر داده و در راستای پذیرش سیاستهای جدید آمریکا برای از بین بردن موضوع فلسطین قدم برداشته و مناسبات نظامی و امنیتی با رژیم اسرائیل ایجاد کرده است. این رژیم برای اعلام مناسبات عادی دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی تنها منتظر فروپاشی سوریه و عراق و سقوط یمن در دست خود است.

در این ابعاد می توان به عمق فاجعه‌آمیز سیاست‌های متهورانه محمد بن سلمان پی برد. یمن همچنان به پایداری خود ادامه می‌دهد و سوریه تقریباً بر پروژه آمریکایی ضد خود پیروز شده است. در عراق نیز تروریست‌ها از اراضی این کشور ریشه‌کن شده و بغداد خود را برای مرحله ایفای نقش منطقه‌ای بعد از برگزاری انتخابات داخلی در این کشور آماده می‌کند تا آن را به‌عنوان ابزاری برای ایجاد نظام سیاسی فراگیر خود مورد استفاده قرار ‌دهد و بتواند بار دیگر به عرصه عربی و منطقه‌ای بازگردد.

این تحولات باعث شده محمد بن سلمان تلاش‌هایی را برای جبران این شکست‌ها از سه راهکار مختلف دنبال کند. افزایش تنش با ایران و بازگشت به رویکرد کنترل و مهار لبنان و ایجاد انفجار در این کشور و بازی با موضوع غوطه شرقی، این سه راهکار را شکل می‌دهد.

موضوع ایران لازمه سیاست‌های آل سعود است، چرا که آنها هیچ نگرانی دیگری غیر از خطر ایران و متحدان آن در منطقه برای خود احساس نمی‌کنند. جالب اینجا است که آنها اخیراً اعتراف کرده‌اند که موضوع انتقال سلاح از تهران به صنعا کاملاً متوقف شده و همین اذعان، فرضیه آنها مبنی بر حمایت ایران از جریان الحوثی را که ریاض به‌عنوان ابزاری برای توجیه جنگ خود استفاده می‌کرد، از بین برده است.

ریاض همچنین امروز با اصرار رژیم صهیونیستی بر ضرورت تغییر روند مناسبات محرمانه آل‌سعود با تل‌آویو به مناسبات سیاسی علنی مواجه است که با به‌رسمیت شناختن کامل دیپلماتیک میان دو کشور همراه باشد، به این ترتیب رژیم صهیونیستی از حمایت و پشتیبانی عربستان در یمن و لبنان و مناطق دیگر برخوردار می‌گردد.

بر اساس توهمات ولیعهد عربستان، بلندپروازی‌های ریاض و تل‌آویو می‌تواند حاکمیت آل سعود را در این کشور حفظ کنند و به موضوع فلسطین و ایران و متحدان آن در لبنان و یمن پایان داده و کشورهای سوریه و عراق را به فرسایش بکشاند.

تمامی این موارد در حالی است که ایران در برابر رژیم‌های غربی و رژیم صهیونیستی و خلیجی از سال ۱۹۸۰ تاکنون ایستادگی کرده و موفق شده خود را به یک کشور صنعتی تبدیل کند، این در حالی است که یاوه‌گویی‌های بن‌سلمان هیچ سودی برای این کشور نداشته است. با وجود مناسبات متشنج عربستان و تمامی کشورهای مذکور، این سؤال مطرح می‌شود که عربستان تا چه‌زمانی قدرت مقاومت در برابر فرسایش و انفجار داخلی را دارد، به‌ویژه در شرایطی که قیمت نفت کاهش پیدا کرده و دوران گاز آغاز شده است، به این ترتیب این سؤال مهم مطرح است که؛ آیا سلمان بن عبدالعزیز آخرین پادشاه رژیم آل سعود خواهد بود؟

نظر شما