شناسهٔ خبر: 125413 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

خسارت‌های "نفوذ" در گذار تاریخ

نفوذ-انقلاب با تورقی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران نمونه‌های متعددی از نفوذ را می‌توان مشاهده كرد.

«نماینده» - با تورقی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران نمونه‌های متعددی از نفوذ را می‌توان مشاهده كرد. واكاوی سیر نفوذ در لایه‌های نظام جمهوری اسلامی، بستر مناسبی را برای درك مولفه‌های نفوذ و چگونگی نفوذ برای جلوگیری از آن فراهم می‌سازد. مواردی همچون نفوذ مجاهدین و جریان‌های جاسوسی در دولت موقت، نفوذ جریان‌های مخرب به درون ارتش در كودتای نقاب، نفوذ بنی‌صدر، نفوذ مهدی هاشمی در بیت منتظری و در نهایت نفوذ نیروهای مخرب از طریق سران فتنه از مهمترین نمونه‌های نفوذ در طول تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.

۱- خسارت‌های "نفوذ" منافقین در دولت موقت 

سازمان سیاسی-نظامی منافقین (مجاهدین خلق) كه در سال ۱۳۴۴ تاسیس شد در سال ۵۴ با گرایش به ماركسیسم تغییر ایدئولوژی داد. این جریان كه به دلیل انحراف در روزهای منتهی به انقلاب اقدام به كارشكنی كرد، در دوران دفاع مقدس نیز تلاش كرد تا به جمهوری اسلامی ضربه وارد كند.

تكاپوی مجاهدین برای نفوذ در میان انقلابیون و نیروهای مذهبی، در روزهای پایانی عمر رژیم پهلوی آغاز شده بود. "علی زه‌كش" یكی از مهره‌های نفوذی منافقین بود كه مامور رسوخ در انقلابیون به خصوص افرادی كه ارتباط نزدیك با امام(ره) داشتند بود. چنانكه محسن رفیق دوست می‌گوید: «یكی از كسانی كه مامور شده بود روی من كار كند علی زه‌كش بود. ما هر روز باهم صحبت می‌كردیم...» اما اولین تلاش جدی مجاهدین برای نفوذ، مربوط به روزهای آغازین انقلاب بود؛ زمانی كه آنان تلاش كردند تا با نفوذ به داخل تشكیلات ستاد استقبال از امام(ره)، مهمترین مسئولیت این ستاد یعنی حفاظت از جان امام(ره) را برعهده بگیرند اما شهید مطهری با نفوذ سازمان منافقین مخالفت كرد و میانجی‌گری ابراهیم یزدی برای واگذاری مسئولیت حفاظت امام خمینی (ره) به سازمان منافقین راه به جایی نبرد.

اما تلاش منافقین برای نفوذ، به این نمونه‌ها محدود نشد و شواهد حاكی از آن است كه مجاهدین به درون تشكیلات دولت بازرگان نیز نفوذ كردند. حضور برخی چهره‌های نزدیك به سازمان در دولت موقت همچون "مهدی ممكن" و "یزدان حاج‌حمزه" سبب می‌شد تا مجاهدین نفوذی قابل اعتنایی در دولت موقت داشته باشند. [۱] علاوه بر این، یكی دیگر از نزدیكان مسعود رجوی به نام "محمدرضا سعادتی"، با نفوذ در دادستانی انقلاب، اقدام به جاسوسی برای "كا. گ.ب" می‌كرد.

پس از اعلام جنگ صدام به ایران، هنوز یك ماه از آغاز جنگ نگذشته بود كه دادستان انقلاب اسلامی آبادان ۴۱ نفر از اعضای سازمان منافقین را به اتهام جاسوسی بازداشت كرد. عمده فعالیت این سازمان در خلال جنگ هشت ساله را می‌توان اعزام گروه‌هایی برای انجام عملیات ترور و خرابكاری، به ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحركات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی این گروه در عراق و نیز شایعه‌سازی برای تحت‌الشعاع قرار دادن حمایت‌های مردمی از جبهه‌ها دانست.

نهایتا اطلاعات نظامی باارزشی كه از تحركات نظامی نیروهای ایران و مختصات دقیق پایگاه‌های نظامی و مراكز صنعتی در اختیار ارتش عراق قرار دادند، توانستند كمك‌های ارزشمندی را برای دستیابی به اهداف نظامی رژیم بغداد به آنان ارائه كنند.

اما نكته‌ای كه باید به آن توجه كرد این است كه نفوذ منافقین در دستگاه‌های اجرایی اگرچه هزینه‌هایی به دولت و نظام تحمیل كرد اما در نهایت به برملا شدن چهره منافقانه مجاهدین ختم شد و آنان را بیش از پیش از مردم دور كرد تا اینكه رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد ضربه آخر را به آنان وارد كردند.

۲- خسارت‌های"نفوذ" جریان‌های جاسوسی در دولت موقت

علاوه بر نفوذ مجاهدین به درون دولت موقت، در آذرماه ۵۸ فاش شد كه عده‌ای از اطرافیان مهندس بازرگان مدت‌ها جاسوس آمریكا بوده‌اند. در اسناد جاسوسخانه آمریكا نام افرادی چون "عباس امیرانتظام" و "رحمت‌الله مقدم‌مراغه‌ای" به عنوان عوامل نفوذی آمریكا در دولت موقت دیده می‌شد.

عباس امیرانتظام كه در زمان دستگیری به جرم جاسوسی، سفیر ایران در سوئد بود از چهره‌های اصلی دولت موقت محسوب می‌شد. شواهدی در دست است كه نشان می‌دهد او از اوایل دهه ۳۰ با سازمان سیا همكاری می‌كرد و در این راه هیچ ابایی از خیانت به دوستان نزدیك خود نیز نداشت؛ به عنوان مثال وی در جریان سفر نیكسون به ایران در سال ۳۲، نامه اعتراض‌آمیز بازرگان را به مقامات آمریكایی رساند و زمینه بازداشت او را فراهم كرد. علاوه بر این با استناد به اسناد كشف شده در سفارت آمریكا، ساعاتی پس از فرار شاه در دی‌ماه ۵۷ امیرانتظام با سفارت آمریكا تماس گرفته و اطمینان می‌دهد كه امام خمینی(ره) در آینده نزدیك به ایران برنمی‌گردد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ۲۳ بهمن ۵۷ حكم سخنگویی دولت موقت و معاونت اداری نخست‌وزیر برای امیرانتظام صادر شد و به این ترتیب او با نفوذ در تشكیلات دولت موقت به ارائه اطلاعات به آمریكا ادامه داد. در همین رابطه "تام اهرن" رئیس ایستگاه سیا در تهران در بازجویی‌هایش توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) درمورد رمز "اس. دی. پلاد" می‌گوید: «او همان آقای امیرانتظام است كه با "جرج سیك" در ارتباط بود. او یكی از مقامات رسمی دولت بازرگان است كه دو جلسه توجیهی اطلاعاتی درمورد مقامات ارشد دولت بازرگان با افسران سازمان سیا ترتیب داد.» در سند سری شماره ۱۰۶۷۲۹ زوایای پنهان ملاقات امیرانتظام با "جرج كیو" افسر سابق سیا فاش شده است. در بخشی از این سند ذكر شده است كه «جرج كیو اهداف تبادل اطلاعات و زمینه‌ها را از امیرانتظام توضیح خواسته و ماهیت حساس این موضوعات را شرح داد.»[۲]

یكی دیگر از عوامل نفوذی آمریكا در دولت بازرگان كه از طرف دولت موقت برای استانداری آذربایجان نیز درنظر گرفته شد رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای بود. براساس اسناد به دست آمده از سفارت آمریكا در تهران، مقدم مراغه‌ای با نام رمزی "اس. دی. پروب/۱" اطلاعات مهمی را در اختیار سیا قرار می‌داد. در یكی از این اسناد آمده است: «بسیار احساس خوشوقتی می‌كنیم كه "اس. دی. پروب/۱" موقعیت منحصر به فردی دارد كه گزارش‌هایی از مجلس خبرگان را كه بسیار مورد علاقه تحلیلگران ما است می‌دهد. آنها از دریافت گزارش‌ها درباره این موضوع استقبال می‌كنند.»

اسناد كشف شده از لانه جاسوسی همچنین نشان می‌دهد كه حزب خلق مسلمان توسط آمریكا سازماندهی و حمایت می‌شد و رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای تمام جلسات بحث آن را به شیوه دلخواه آمریكا اداره می‌كرد و گزارش جلسات سران و گردهمایی‌های عمومی آن را در اختیار عوامل جاسوسی سفارت آمریكا در تهران قرار می‌داد و آنها این گزارش‌ها را به نقل از او به مركز سیا در آمریكا مخابره می‌كردند. [۳] علاوه بر این، ارتباط برخی از عوامل ساواك همچون ناصر مقدم با نهضت آزادی، زمینه‌های نفوذ آنان در دولت موقت را نیز فراهم می‌كرد.

نفوذ این جریان‌ها در دولت موقت علاوه بر اینكه مردم را نسبت به سیاست‌های دولت بازرگان بدبین كرد پیش‌زمینه‌های سقوط آن را نیز مهیا ساخت. به علاوه این نفوذ زیان‌هایی را نیز به نظام مقدس جمهوری اسلامی تحمیل كرد و باعث شد كه اطلاعات مهم به راحتی از كشور خارج شده و در دسترس بیگانگان قرار گیرد كه نمونه‌های اصلی آن در بالا اشاره شده است.

۳- كودتای نوژه، نمونه‌ای دیگر از پروژه نفوذ

یكی از نمونه‌های نفوذ دشمن را می‌توان در تابستان ۵۹ مشاهده كرد. در تیرماه این سال توطئه گروهی از افسران نیروی هوایی كه تحت نفوذ عوامل شاپور بختیار و آمریكا به دنبال انجام كودتا به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بودند كشف شد. طبق اطلاعات موجود، كودتاگران موفق شده بودند تا با نفوذ در اطلاعات ارتش، همكاری حداقل دو تیم از گروه تعقیب و مراقبت اداره دوم ارتش را جلب كنند. بنابر اعترافات "ستوان سیاوش پورفهمیده" رهبران شاخه نظامی كه بیشتر درصدد جذب افراد بازنشسته ارتش بودند پس از تلاش‌های فراوان، موفق شدند شصت خلبان و پانصد تن از افراد فنی و نظامی، را برای شركت در عملیات جذب‌ كنند.

از آنجا كه پایگاه نوژه نقطه شروع و هدایت كودتا بود، كودتاچیان تعدادی عناصر نفوذی در داخل پایگاه داشتند تا با كمك آنها بتوانند راحت‌تر آنجا را تصرف كنند. یكی از افراد نفوذی داخل پایگاه نوژه، "سروان سلیمانی" افسر عملیات پایگاه بود كه در شب حمله در پست فرماندهی قرار داشت. [۴]

به گفته حجت‌الاسلام محمدی ری‌شهری، عوامل كودتا حتی در بیت برخی از روحانیون كه جزو افراد مسئول مملكتی نبودند (مشخصا سید كاظم شریعتمداری) نیز نفوذ كردند. این مساله برای جذب افراد جدید و كسانی كه در همكاری با كودتاگران دچار تردید شده بودند، بسیار مفید واقع شد آنچنان كه به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، "سروان نعمتی" - از عوامل اصلی كودتا - برای اقناع یكی از خلبانان كه نسبت به مأموریت محوله دچار بیم و تردید شده بود به او می‌گوید: «خیلی‌ها از جمله شریعتمداری این كودتا را تأیید كرده‌اند.»

نفوذ عوامل مرتبط با بختیار و آمریكا در نیروی هوایی نیز موجب شد تا گروهی از بدنه نیروی هوایی جذب كودتا شوند. به عنوان نمونه می‌توان به نفوذ افرادی چون "سعید مهدویون"، "آیت محققی"، "ناصر ركنی" و "حمید نعمتی" به تشكیلات نیروی هوایی اشاره كرد. چنانكه گفته می‌شود خلبان حمید نعمتی توانست در عرض سی روز ۴۰ نفر خلبان و همافر فنی را از پایگاه یكم هوایی مهرآباد و پایگاه سوم هوایی نوژه جذب كند. [۵]

هرچند به اعتقاد حجت‌الاسلام ری‌شهری كودتای نوژه همچون كودتای ۲۸ مرداد گسترده و سازماندهی شده طراحی شده بود و در صورت اجرایی شدن می‌توانست برای نظام هزینه‌ساز باشد اما این نفوذ با هوشیاری نیروهای امنیتی و همراهی مردم با آنها كشف و خنثی شد و سرانجام نفوذی‌ها چیزی جز شكست و سپرده شدن به جوخه اعدام نبود.

۴- خسارت‌های نفوذ بنی‌صدر در نخستین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی

"ابوالحسن بنی صدر" را باید یكی دیگر از نمادهای نفوذ در درون انقلاب اسلامی دانست. بنی‌صدر كه توانسته بود بخاطر انتساب به روحانیت و با بهره‌گیری از فرصت حضور در فرانسه ابتدا خود را به امام(ره) نزدیك كرده و سپس با حضور در صف انقلابیون بر مسند رئیس جمهوری بنشیند، تلاش كرد علیه مبانی انقلاب اسلامی اقدام كند.

وی علاوه بر ارتباط با سازمان منافقین، توسط واسطه‌هایی با سازمان سیا مرتبط بود. اسنادی كه در دی‌ماه ۵۸ از لانه جاسوسی كشف شد از ارتباط بنی‌صدر با سازمان سیا پرده برداشت. در این اسناد از بنی‌صدر با اسم رمزی "اس. دی. لور" نام برده شده بود و اسناد كشف شده او را عنوان یك منبع اطلاعاتی و تماس بالقوه معرفی كرده بودند.

طبق اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی، مامور سیا با نام رمزی "گای راذرفورد" و با اسم‌ حقیقی‌ "ورنون‌ كاسین"‌، چندین بار با بنی‌صدر مخفیانه دیدار كرده بود. یكی از این اسناد گزارش ملاقات كاسین با بنی‌صدر در ۲۹ آگوست بود كه در آن ملاقات بنی‌صدر مخالفت‌های خود با امام خمینی(ره) را به روشنی ابراز كرده بود.

علاوه بر این، یكی دیگر از ماموران عالی رتبه سیا در تهران به نام "تامس آهرن" نیز به ارتباط بنی‌صدر با این سازمان اعتراف كرده بود. بنابر اسناد كشف شده، بنی‌صدر موافقت كرده بود تا در ازای دریافت دستمزد ۱۰۰۰ دلار در ماه به عنوان مشاور به سیا خدمت كند. [۶]

غائله ۱۴ اسفند سال ۵۹ اوج نفوذ جریان بنی‌صدر بود. امام(ره) در واكنش به این جریان در پاسخ تلگرام آیت الله گلپایگانی مبنی بر برخورد با نفوذ جریان‌‌های ضداسلامی فرمودند: «به جنابعالی و عموم ملت شریف اطمینان می‌دهم كه با خواست خداوند تعالی با اینگونه مخالفت‌های با اسلام، برخورد شدید خواهد شد... باید گروه‌ها و دسته‌های منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند كه من با احساس تكلیف، با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی می‌كنم و به شرارت‌های ضد اسلامی خاتمه می‌دهم.»[۷]

در نهایت امام خمینی(ره) طی حكمی در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ بنی‌صدر را از فرماندهی كل قوا بركنار كردند و ده روز پس از آن مجلس شورای اسلامی رای به عدم كفایت سیاسی بنی‌صدر داد و این موضوع با استقبال گسترده مردم مواجه شد. بدین ترتیب سرنوشت بنی‌صدر، فرار از كشور در لباس زنانه بود اما این نفوذ باعث شد اطلاعات نظامی بسیاری در دوران جنگ تحمیلی در اختیار سازمان سیا قرار گیرد.

۵- نفوذ مهدی هاشمی به بیت منتظری

یكی دیگر از نمونه‌های نفوذ در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌شك جریان "مهدی هاشمی" است. او به واسطه رابطه خویشاوندی با منتظری توانست زمینه‌های انحراف وی را فراهم كند. ارتباط میان اعضای دفتر منتظری و رسانه‌های بیگانه به حدی بود كه نامه‌های محرمانه وی به امام خمینی(ره) در رادیو بی‌بی‌سی خوانده می‌شد.

به گفته خود مهدی هاشمی وی با ساواك رابطه داشته و با آن همكاری می‌كرد. او در این رابطه اینگونه می‌گوید: «من به حمایت ساواك امیدوار شده بودم و سعی می‌كردم به هر نحوی كه شده نظر آنان را جلب كنم. قبل از بازداشت رضوی از من خواسته بود چنانچه از محمد منتظری سرنخی پیدا كردی و یا از رفت و آمد منتظری اطلاعی حاصل كردی به ما اطلاع بده...»

مهدی هاشمی همچنین در اعترافات خود با اشاره به چگونگی نفوذ در بیت منتظری می‌گوید: «مسأله این بود كه دفتر منتظری را به عنوان یك پایگاه برای تحقق اهداف خودم اهدافی كه به آن ایمان داشتم و فكر می‌كردم اهداف حق مطلق است انتخاب كنم، زمینه‌هایی وجود داشت اول اینكه مسئول دفتر او برادرم بود و آن رابطه و اعتماد متقابلی كه بین من و اخوی وجود داشت، این زمینه پارامتر مثبتی بود كه مرا در این فكر موفق بكند، از آن طرف منتظری از سال‌های دور به من اعتماد داشت و این اعتماد را من یك پارامتر مثبتی جهت اهداف خودم می‌دانستم سوم اینكه آقا سعید فرزند آقای منتظری هم با ما همدلی و هماهنگی داشت و از طرفی تعدادی از دوستان هم از قدیم و جدید در دفتر وجود داشتند.»[۸] علاوه بر این مهدی هاشمی با ایجاد شبكه نفوذ در ارگان‌ها و ادارات مختلف، اقدام به سرقت اسناد و مدارك طبقه‌بندی شده و اخبار و اطلاعات كرد.

چنانچه خود هاشمی در اعترافاتش عنوان می‌كند یكی از اهداف اصلی او و همفكرانش نفوذ در حوزه علمیه، كادرسازی در مدارس علمیه و ایجاد انحراف در آنجا بود. وی این نفوذ را اینگونه بیان می‌كند: «من به خاطر اینكه تصور می‌كردم باید حوزه علمیه و طلبه‌های جوان براساس ذهنیت و افكار من ساخته شوند به طور فعال روی آنها كار می‌كردم... به قم و حوزه علمیه به عنوان یك پایگاه اصلی قدرت نگاه می‌كردیم كه بالقوه نیروها و كادرهای آینده انقلاب و كشور را پرورش خواهد داد...»[۹] در نهایت رفتارهای منتظری كه متاثر از نفوذ نیروهای مخرب با مركزیت مهدی هاشمی در بیت او بود علاوه بر اینكه باعث عزل وی از قائم مقامی رهبری شد موجبات انزوای او را نیز فراهم كرد.

۶- نفوذ جریان‌های معاند با نظام از گذرگاه سران فتنه

یكی دیگر از نمونه‌های نفوذ را می‌توان در سال ۸۸ و در كشاكش دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دید. شواهدی در دست است كه نشان می‌دهد در گرماگرم رقابت انتخاباتی، برخی از رابطین امنیتی سفارتخانه‌های اروپایی موفق شدند تا به ستادهای انتخاباتی كاندیداهای خاص نفوذ كنند. در این زمینه "الكس پین‌فیلد" دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس با برخی اعضای "حزب اعتماد ملی" و نیز با اعضای ستاد انتخاباتی نامزدهای خاص ملاقات‌هایی داشت و "تام برن" دبیر دوم سفارت هم تحت پوشش توریست به ستاد انتخاباتی چند تن از نامزدهای دوره دهم ریاست جمهوری رفت و آمد می‌كرد. [۱۰]

براساس اعترافات "محمدحسین رسام" تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس، آنان همچنین تلاش كردند تا در میان روشنفكران نفوذ كنند. آنچنان كه وی می‌گوید: «منبع اصلی ما روشنفكرانی بودند كه دارای زاویه با نظام هستند... وظیفه من جمع آوری اخبار مورد نیاز انگلیس از طریق مرتبطین با سفارت و عناصر حزبی و گروهی خاص در شهرستان‌ها و تبادل نظر بود و بعد از آنكه نظرهای مرتبطین را دریافت می كردم گزارش های لازم را به لندن می فرستادم.»

طبق اعترافات رسام، سفارت انگلیس به دلیل ترس از افشای نفوذش در منابع داخلی، اقدام به ارتباط‌گیری از طریق كاركنان محلی می‌كرد. به همین دلیل به وی و سایر كاركنان دستور داده شد تا با ایجاد شبكه‌های گسترده به تامین اخبار و اطلاعات مورد نیاز انگلیس اقدام كنند. [۱۱]

براساس آنچه كه بعدها كشف شد، پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، محمدحسین رسام به اتفاق "آرش مؤمنیان" وظیفه ملاقات با فعالین قومی و سیاسی، نمایندگان احزاب و تشكل‌های سیاسی، اقلیت‌های مذهبی، تشكل‌های غیردولتی، ارتبا‌ط‌ گیری با برخی افراد در رده‌های مدیریتی و مهم كشور، حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها را برعهده داشتند.

رسام علاوه بر  اینكه به همراه "تام برن" و "شئون مورفی" دپیلمات سفارت استرالیا، در دفاتر تبلیغاتی موسوی تردد می‌كرد در شهر مقدس قم نیز به اتفاق "الكس پین‌فیلد" با "علی ماهر" از اعضای ستاد مركزی میرحسین موسوی ارتباط برقرار كرده و اخبار مربوطه را به خارج از كشور منتقل می‌كرد.

از دیگر اقدامات انگلیس برای نفوذ می‌توان به تلاش دولت بریتانیا برای ایجاد زمینه‌های جذب شخصیت‌های سیاسی-فرهنگی ایران در انگلیس در راستای منافع مورد نظر مثل جذب عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات و تماس با برخی اصحاب رسانه و مطبوعات به منظور تاثیرگذاری بر بدنه جامعه اشاره كرد. [۱۲]

همانطور كه مشاهده می‌شود نفوذ عوامل مخرب و شكل‌گیری و سازمان‌دهی فتنه ۸۸ در دوران پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم كلید خورده بود و این نفوذ خسارت‌های بسیاری را در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... به كشور وارد كرد اما همراهی مردم با نظام اسلامی كه نقطه اوج آن در ۹ دی‌ماه همان سال بود، نشان داد كه دست عوامل فتنه برای مردم كاملا نمایان شده است. بدین ترتیب سرانجام این نفوذ، جدا شدن سران فتنه از بدنه نظام، فاصله گرفتن آنان با مردم و انزوای آنها بود.


پی نوشت ها:

۱- محمد حسن روزی طلب، صخره سخت، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۶۰۲.

۲- پیشین، ص ۸۴۵ و ۸۱۷.

۳- اسناد لانه جاسوسی پیرامون رحمت الله مقدم مراغه ای، جلد ۲۳، صص ۸۴ و ۱۱۰ و جلد ۱۷ ص ۲۷.

۴- حجت‌الاسلام محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها، جلد اول، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۳۵.

۵- محمد حسن روزی طلب، صخره سخت، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۹۳۳.

۶- معصومه ابتكار، تسخیر، تهران: انتشارات اطلاعات، ص ۱۵۰.

۷- صحیفه امام خمینی(ره)، جلد ۱۴.

۸- حجت‌الاسلام محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها، جلد چهارم، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۷۹.

۹- پیشین، ص ۲۴۸.

۱۰- خبرگزاری تسنیم، اعتراف تكان‌دهنده كارمند سفارت انگلیس: ارتباط مستمر انگلیس با مشاور موسوی، ۷ دی ۱۳۹۴.

۱۱- هادی آجیلی و رضا كشاورز، نقش آمریكا انگلیس و رژیم صهیونیستی در فتنه ۸۸، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۱۰.

۱۲- پیشین، ص ۲۰۶ و ۲۰۷.

نظر شما