هفته نامه «نماینده»؛ سیدمرتضی حسینی*/ یکی از ضعفها و مشکلات اصلی سیستم برنامهنویسی و بودجهریزی کشور، این است که برنامهنویسان و بودجهریزان ما آدمهای فرهنگی نیستند. تنظیمکنندگان متون لوایح برنامه و بودجه نگاه فرهنگی ندارند و اولویت اصلیشان اقتصاد است. معمولاً اغلب افرادی که فکر اقتصادی دارند، فرهنگ را فرع بر اقتصاد میدانند؛ درصورتیکه درواقع اقتصاد فرع بر فرهنگ است. اگر فرهنگ در کشور اصلاح شود، مشکلات حوزه اقتصاد و سیاست و مسائل اجتماعی نیز حل خواهد شد.
بر همین اساس بودجهنویسان ما میدانند که کار فرهنگی بودجهخور است و در ظاهر خروجی واضح و قابللمس ندارد. چون اینگونه است میگویند چرا باید این رقم به فرهنگ اختصاص یابد! درحالیکه هزینهکرد بودجه در این حوزه نتایج خود را در بخشهای مختلف نمایان خواهد کرد. ما در برنامهریزیهایمان همیشه مشکل داشتیم و این منحصر به این دولت نیز نمیشود. دولتهای قبل نیز به فرهنگ کمتوجهی میکردند.
آموزشوپرورش بزرگترین نهاد آموزشی کشور است که هر ایرانی ۱۲ سال از عمر خود را در آن سپری میکند. این نهاد نیز در کنار اهمیتش نیاز به بودجه زیادی دارد و شاهد هستیم که علیرغم هزینهکرد اعتبارات زیاد، هنوز هم برخی مشکلات موجود اعم از مدارس بدون سقف و دیوار، دل هر انسانی را به درد میآورد.
«کتاب» بهعنوان یکی از کالاهای سبد فرهنگی مورد سفارش همه بزرگان، یکی دیگر از کالاهای فرهنگی است که هر چند نگارش و چاپ و توزیع آن نسبت به سایر موارد هزینه کمتری دارد، اما به نسبت نیازها و ضرورت توجه به این بخش، به آن اهمیت داده نمیشود.
سینما و تئاتر هر چند یکی از مصادیق سرگرمی بهحساب میآید، اما روند فزاینده گرایش به سمت این هنرها نیازمند توجه مالی زیاد است. ساخت یک فیلم سینمایی برای تأثیرگذاری فرهنگی بر خانوادهها خصوصاً جوانان، هزینههای زیادی را با خود به همراه دارد.
صداوسیما یکی از مصادیق نهادهای فرهنگی است که بودجه قابلتوجهی نیاز دارد. این سازمان امروزه در حال رقابت با شبکههای ماهوارهای زیادی است و فینفسه از جذابیتهای فراوانی برای مخاطب برخوردار است. تأمین سلایق مختلف در رسانه ملی بهعنوان یکی از حداقلیترین توقعات نیازمند صرف اعتبارات سنگین است. در کنار آن بار اصلی تلاش برای مبارزه با تهاجم فرهنگی نیز بر عهده همین رسانه است.
بازدهی سرمایهگذاری در تمامی این موارد در طول زمان نمایان میشود؛ تمامی نیروی انسانی موردنیاز همه بخشهای کشور در استفاده از همین فضاها پرورش مییابند. آمار بزههای اجتماعی در کشور ما زیاد است اما گردانندگان بودجه چون اقتصادی هستند و فکر اقتصادی دارند سعی میکنند از بودجههای فرهنگی بکاهند.
مثلاً رشد بودجه صداوسیما به حدود یک درصد میرسد که با کمک کمیسیون تلفیق مجلس این رقم بهتر شده است. البته رقمهای اختصاصیافته جوابگوی نیازها نیست و این سازمان را به سمت آنتن فروشی سوق میدهد؛ این تبلیغات زیاد نیز برای مردم آزاردهنده است. همین تبلیغات نیز با توجه به نیاز رسانه ملی به بودجه، ممکن است مضر برای فرهنگ یا اقتصاد باشد.
در خصوص فیلم فاخر دولت پول و سرمایه را در اختیار کسانی قرار میدهد که به فرهنگ ایرانی اسلامی معتقد نیستند. بازیگران یا کارگردانان ما اغلب افرادی هستند که نگاهشان به چراغ سبز غرب است؛ این افراد طبعاً فیلمهایی میسازند که بتوانند جایزههای غربیها را دریافت کنند.
پروژه فیلم حضرت موسی که مرحوم سلحشور به دنبال ساخت آن بود به خاطر نداشتن بودجه به مرحله ساخت وارد نشد. با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی میخواهد قصه حضرت موسی را به نفع خودش مصادره کند، این کارگردان حرفهای میخواست همانند فیلم یوسف پیامبر، حضرت موسی واقعی را نیز به جهانیان نشان دهد.
در خصوص حوزههای علمیه نیز مسائل مالی مهمی وجود دارد. مثلاً اعتبار در نظر گرفتهشده برای دانشگاه تهران، معادل اعتبار اختصاصیافته به کل حوزههای علمیه سراسر کشور است. اگر کسی اندکی برای بالا بردن همین بودجه نیز تلاش کند صدها دلیل میآورند و میگویند امام خمینی فرمود حوزههای علمیه دولتی نشوند. سخن امام کاملاً صحیح است، اما «شهریه» هیچگاه دولتی نشده و مراجع از محل خمس آن را پرداخت میکنند؛ اما زیرساختها را باید چه کرد؟
مگر خداینکرده مسئولان نظام جمهوری اسلامی از صفویه هم پستتر هستند؟ در دوران حکومت صفویه آنقدر مساجد زیرساختهای کشور را ارتقاء دادند که قابلشمارش و اندازهگیری نیست؛ اما دولتها در ایران به بهانههای مختلف از تخصیص بودجههای کافی طفره میروند. فقط با رایزنیهای سنگین میشود دولت را مکلف کرد کمی اعتبار و بودجه برای حوزههای علمیه اختصاص یابد.
در ریشهیابی مشکلات فرهنگی به این جمعبندی رسیدهایم: یکی از محلهایی که میتواند مقابل تهاجم فرهنگی بایستد و نقش حدود ۵۰ درصدی ایفا کند مساجد هستند؛ اما مساجد بودجه برای انجام کار فرهنگی ندارند.
* نماینده مردم قزوین و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس
نظر شما