شناسهٔ خبر: 122291 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: نسیم

دولت همچنان منتظر دستان خارجی است/شاهد وحشتناک‌ترین رکود تاریخ انقلاب هستیم

مهدی فضائلی مدیر موسسه سروش با اشاره به آغاز فعالیت‌های انتخاباتی گفت: امروز به بهانه انتخابات شاهد دوقطبی سازی در جامعه هستیم، دوقطبی‌هایی که ممکن است باعث پیروزی برخی در انتخابات شود اما آثارش تا سال‌های سال باقی خواهد ماند، از جمله همین دوقطبی توسعه یا حفظ ارزش‌ها.

به گزارش «نماینده»، دولت سازندگی به دلیل نقش ویژه ای که در دوران انقلاب داشته، یعنی بلافاصله پس از جنگ تحمیلی و در شرایطی بدور از بحران نظامی و سیاسی مسئولیت اداره کشور را ایفا کرده، نقش خاصی در ایجاد بسیاری از مناسبات و شرایط امروز کشور داشته و بسیاری از آنها را پایه گذاری کرده است. دولتمردان سازندگی با تلفیق جریانی که بعدها اصلاح طلب خوانده شدند، مجموعه وقایع دوران دوم خرداد را در کشور رقم زدند و نهایتا پس از هشت سال دوری از صحنه اول سیاسی و اجرایی کشور، توانستند بار دیگر در خرداد ۹۲ به حکومت بازگردند. بسیاری از کارشناسان در بدو این اتفاق و پس از معرفی کابینه یازدهم به مجلس، بیان کردند که دولت یازدهم مخرج مشترکی از دولت سازندگی و اصلاحات است.

امروز و پس از گذشت دو سال نیم از دولت یازدهم اما، در فضای سیاسی-اجتماعی و اقتصادی کشور بسیاری از سلسله وقایعی که در دوران سازندگی و بعضا اصلاحات واقع شد، در حال تکرار است.

مهدی فضائلی مدیرعامل اسبق خبرگزاری فارس و مدیرعامل موسسه سروش، از جمله افرادی است که اواسط دهه شصت و اوایل دهه هفتاد علاوه بر فعالیت دانشجویی در قالب اتحادیه دانشجویی جامعه اسلامی، در دفتر بازرسی رهبر معظم انقلاب نیز فعالیت داشته و در جریان بسیاری از اخبار و اقوال آن دوران است.

دقایقی را با این فعال سیاسی-رسانه ای کشور به گفتگو نشستیم تا ضمن بررسی گفتمانی دولت سازندگی به چگونگی ادامه فرایند سیاست ورزی و عملکرد دولتمردان تکرار شده دولت پنجم و ششم در دولت یازدهم بپردازیم.

مهدی فضائلی در بخش اول گفتگوی خود به تشریح وقایع سالهای ابتدایی دهه ۱۳۷۰ پرداخت و خاطرات خود از دوران حضور در بازرسی بیت رهبری در دوران سازندگی را بازگو کرد که مهمترین محورهای آن به شرح زیر است:

 برخی مدیران دولت سازندگی در نظام شاهنشاهی هم می‌توانستند مدیر باشند.

 نه در دولت کنونی و نه در دولت پنجم و ششم، نگاه مبتنی بر آموزه‌های دینی برای اداره کشور در میان مسئولین وجود نداشت.

 دولت سازندگی "سیاست‌های ابلاغی بازسازی کشور" از سوی حضرت امام (ره) را به دست فراموشی سپرد.

بچه حزب‌اللهی‌هایی که با روحیات انقلابی و ارزشی می‌خواستند فعالیت کنند، معمولاً در سیستم تحمل نمی‌شدند.

کسانی در سازمان برنامه و بودجه دولت سازندگی بودند که سیاستهای امام (ره) را باورنداشتند.

در دوران هاشمی سوء استفاده‌های مالی با دلایل بظاهر معنی‌دار کاملاً توجیه می‌شد.

در آن زمان پاداش‌های وحشتناکی به مدیران داده می شد، اینقدر که بعضی‌ها حقوق‌هایشان برایشان اصلا مهم نبود.


 

آنچه در ادامه می خوانید بخش دوم گفتگوی خبرنگاران «نسیم آنلاین» با مهدی فضائلی است:

 
 تبعات و نتایج رفتار دولت آقای هاشمی به شکلی و تا کجا در جامعه و کشور نمود یافت؟

فضائلی: آقای هاشمی در آن دوران می‌گفت خودم به لحاظ کافی سیاسی هستم و دولت لازم نیست به مناسبات سیاسی وارد شود، شما فقط کار بکنید و مباحث سیاسی‌اش با من.

دولت‌های ایشان واقعاً دولت سیاسی نبود؛ اما جنس غالب وزرا از همان جنسی بود که من عرض کردم، در بعضی‌ از موارد و پروژه‌ها که دفتر رهبری بازرسی کرده بود و به نتیجه رسیده و تشکیک‌های در این وزارتخانه‌ها و پروژه‌ها دید؛ بازرسی ریاست جمهوری نیز وارد شد و به همان نتایج رسید.

البته با تفاوت‌هایی که مثلاً دفتر بازرسی رهبری برای اثبات یک واقعه به سفر خارجی نمی‌رفت اما آن‌ها می‌خواستند به نتیجه برسند به سفرهای خارجی هم می‌رفتند و به ما هم پیشنهاد می‌شد که برویم! چراکه آن‌ها بر این باور بوردند که مثلاً تا زمانی که شما "زیمنس" یا فلان شرکت کره‌ای یا کانادایی را از نزدیک نبینید نمی‌توانید قضاوت درستی داشته باشید. می‌گفتند شما هم بروید هزینه‌اش با ما؛ درواقع یک رشوه خیلی محترمانه بود.

این‌گونه سفرها البته در وزرا اپیدمی بود؛ هر جا می‌رفتیم جزء پیشنهادهای اساسی بود؛ که ما هم می‌گفتیم اگر لازم شد می‌رویم ولی ربطی ندارد که ما مثلاً بخواهیم بگوییم در حالی که اینجا توانمندی داخلی وجود دارد شما از خارج وارد کنید!

لذا آن نگاه به‌تدریج ذیل شخصیت بانفوذ و تأثیرگذاری مثل آقای هاشمی البته با سرعت نسبتاً قابل‌توجهی گسترش یافت؛ که البته شاید آن کارها را اگر هرکسی غیر از آقای هاشمی انجام می‌داد با واکنش‌های خیلی تندتری مواجه می‌شد.

 
** رفتار هاشمی سبب شد احمد توکلی گمنام با تبلیغات اندک، ۴ میلیون را بیاورد

پیامدهای عملی این نگاه از دولت دوم آقای هاشمی شروع شد در انتخابات یک‌مرتبه رأی آقای هاشمی و البته اصل مشارکت افت جدی یافت، و شخصی مثل آقای احمدی توکلی که یک چهره ناشناخته‌ای برای عموم مردم بود با تبلیغات اندکی چهار میلیون رأی آورد و این واقعه خیلی معنی‌دار بود.

وجه غالب نگاه آقای توکلی مخالفت با ‌بخشی از سیاست‌های دوران سازندگی بود و به دلیل همین تشخصی که ایشان در آن دوران پیدا کرد چهار میلیون رأی آورد، آن موقع امکانات تلویزیونی و تبلیغات خیلی محدود بود و ایشان هم زمینه امکانات تبلیغات گسترده‌ای نداشت.

وقتی در آن دوران تورم به ۴۹ درصد رسید، یک سری اغتشاشاتی در شهرهای مختلف شروع شد، در کوی طلاب مشهد، در اسلامشهر، زنجان، شیراز و در خود تهران که جانبازان تجمعاتی را داشتند و این اتفاقات همگی آثار آن  سبک مدیریت دوران هاشمی رفسنجانی بود. در حقیقت این سیر به آنجایی رسید که مردم در انتخابات سال ۷۶ یک نه بزرگ به آقای هاشمی گفتند.

 
** طبقه متوسط جامعه مخلوق دوره هاشمی است و همین طبقه هم در سال ۷۶ دیگر هاشمی را تحمل نکرد

به اعتقاد بنده برخلاف تصور عده‌ای که معتقد بودند آقای هاشمی به ناطق چراغ سبز نشان داده است؛ آقای هاشمی تلاش ‌کرد که آقای خاتمی رأی بیاورد و یکی از مهم‌ترین دلایلی که آقای ناطق رأی نیاورد این بود که مردم آقای ناطق را ادامه خط آقای هاشمی می‌دانستند و عملاً از اتفاقاتی که افتاده بود ناراحت بودند.

ضمن اینکه این در جریان دوران سازندگی شاهد شکل‌گیری و رشد قابل‌توجه قشر متوسط شدیم، طبقه متوسط شرایط و ویژگی‌های خاص خود را دارد که امروز هم ما نسبت به این مسئله حساسیت کافی را نداریم، طبقه متوسط  طبقه‌ای است که دائماً مطالباتش افزایش پیدا می‌کند، و همین طبقه متوسطی که مخلوق سیاست‌های دولت آقای هاشمی رفسنجانی بود در سال ۷۶ دیگر خودش تحمل آن دولت را نداشت و یک دولت دیگری می‌خواست.

 
** هاشمی به نزدیکان خود دستور داده بود در انتخابات از خاتمی حمایت کنند

در انتخابات ۷۶ در روستاها پوستر "سه سید حسینی" و شجره‌نامه خاتمی توزیع می‌شد ولی در شهر‌ها حرف‌ها جنسش متفاوت بود. معتقدم که دولت دوم خرداد محصول سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دولت آقای هاشمی است، البته آقای هاشمی هم‌پشت صحنه علاقه‌مند بود که آقای خاتمی سرکار بیاید و این مسئله با دلایل مختلفی مانند مجلس پنجم قابل‌اثبات است.

 آقای مرعشی دو سال قبل در مصاحبه‌ای گفت که آقای هاشمی به ما توصیه کرده بود که با آقای خاتمی کارکنیم؛ این مصاحبه کد بسیار مهمی است، یا بحث تقلب که آقای هاشمی در خطبه نماز جمعه مطرح کرد، اغلب غیر از اینکه غیرواقعی و خلاف بود به لحاظ تبلیغاتی به زیان آقای ناطق بود، بعد از آن جریانات و صحبت‌های آقای هاشمی در جریان انتخابات بود که گفتند بنویسید خاتمی بخوانید ناطق.

 
** دوم خردادی‌ها می‌گفتند عاشورا تلافی جنگ بدر بود!

تغییر اولویت در دوره اصلاحات؛ پس از شرایط و زمینه‌های بسیار مساعدی که در دوران سازندگی ایجادشده بود باعث رفتاری شتاب‌زده در بین دولتمردان می‌شود و به‌جایی می‌رسد که تمام شعارهای انقلاب زیر سؤال می‌رود، یعنی انقلاب و دورانش را تمام‌شده تلقی می‌کنند و بحث‌هایی مثل خانواده شهدا و جانبازان و... را دیگر تمام‌شده اعلام می‌کنند.

در آن دوران دولتمردان دوم خردادی وارد مباحث مبنایی - اعتقادی و ارزشی مردم هم می‌شوند، به‌عنوان مثال آن‌ها مسئله عاشورا را زیر سوال می‌برند و بیان می‌کنند که این مسئله در حقیقت تلافی جنگ بدر بود!!   البته همه این‌ها در دوران آقای هاشمی تربیت شدند.

اتفاقاتی که در حوزه سیاست و فرهنگ در دولت آقای هاشمی رخ داد موجب وقایع دولت اصلاحات شد، که البته به دلیل اینکه با شتاب‌زدگی همراه بود از جانب جامعه با واکنش جدی روبرو شد.

 
 الآن و در شرایط کنونی به‌نوعی این اتفاقات دوباره در حال تکرار است، به نظر شما به این دلیل است که دولت آقای روحانی را تکرار دولت آقای هاشمی و اصلاحات است؟


فضائلی: نکته مهمی که وجود دارد حضور آدم‌هایی است که در آن دولت‌ها حضور داشتند و عوض نشدند، به‌نوعی عیناً در این دولت تکرار شدند با همان تفکر؛ و البته ابایی هم ندارند و کماکان همان تفکرات و همان نگاه را دارند و اصلاً انتخابشان دقیقاً به همان دلیل بوده چون آن نگاه را حفظ کردند و امروز آمدند و دو مرتبه پست وزارت را در این دولت گرفتند.

 
** شاهد وحشتناک‌ترین رکود تاریخ انقلاب هستیم

یک‌بخشی از مشاورین مؤثری که الآن در دولت هستند چه در بخش اقتصادی و چه در بخش فرهنگی کسانی هستند که تفکراتشان خیلی نمایان است و نیاز نیست بخواهیم تحلیل کنیم، خیلی صریح حرف‌هایشان را گفته‌اند و نوشته‌اند و الآن هم می‌گویند و می‌نویسند.

امروز در کشور نگرانی خیلی جدی وجود دارد و از این نگرانی یک مقدار بالاتر اینکه بعضی از آن اتفاقات گذشته ر حال تکرار است، دو سال از مطرح‌شدن بحث اقتصاد مقاومتی می‌گذرد هیچ حرکت عملی شما نمی‌بینید،   اینکه شما در اقتصادی که جزء وعده‌های اولیه آقای روحانی بوده که "من صد روزه می‌آیم و فلان کار را می‌کنم" و بحث‌های از این قبیل، که "هم سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ زندگی مردم"،   امروز همه کارشناسان دولتی و غیردولتی دارند می‌گویند که وحشتناک‌ترین وضعیت رکود در این دولت اتفاق افتاده است؛ چرا چون هنوز نگاه به دست خارجی‌هاست، منتظر هستند که تحریم‌ها برداشته شود تا یک‌مرتبه گشایشی اتفاق بیفتد، با این نگاه عملاً  این دو سال از دست رفت.

 
** انتظار پدر کشور را درآورده است/ دولتی‌ها همچنان دست خارجی را برای باز شدن گره‌ها انتظار می‌کشند/ حتی هاشمی هم بیشتر از آقای روحانی معتقد به توانمندی داخلی بود

 نمی‌گویم نقش تحریم‌ها صفر است و خیلی کم است، تحریم‌ها بوده و تأثیرات خودش را هم داشته اما بیشتر از تحریم‌ها به ادعای خود این آقایان در رقابت‌های انتخاباتی؛   ضعف مدیریت مشکل اصلی کشور بوده است، خب مدیران در این دو سال عوض شدند ولی شرایط بهتر نشده بلکه در خیلی از حوزه‌ها بدتر هم شده است.

مردم در حال انتظار هستند و هنوز هم وعده داده می‌شود که فلان می‌شود و بهمان می‌شود، این انتظار پدر کشور را درآورده و حالا چرا این انتظار به وجود آمده به دلیل نوع این رفتار و سبک مدیریتی است.

این سبک مدیریتی دولت؛ دست خارجی را برای باز شدن گره‌ها انتظار می‌کشد نه توانمندی داخلی را و نه آن قدرت داخلی را و نه آن استحکام داخلی‌ را، این نگاه آن زمان هم بود و الآن هم تشکیل‌شده است، فکر می‌کنم که آقای هاشمی بیشتر از آقای روحانی به توانمندی داخلی اعتقاد داشت.

امروز حتی به بهانه انتخابات شاهد دوقطبی سازی در جامعه هستیم. دوقطبی‌هایی که ممکن است باعث پیروزی برخی در انتخابات شود اما آثارش تا سال‌های سال باقی خواهد ماند از جمله همین دوقطبی توسعه یا حفظ ارزش‌ها.

در دوران آقای هاشمی هم آقا مرتب تذکر می‌دادند که این توسعه یکی از ابعاد مهمش تولید ثروت و افزایش تولید ناخالص ملی کشور است، اما توزیعش چه می‌شود؟ آیا برنامه‌ای برای آن وجود دارد؟

دقت کنید اگر برای توزیع عادلانه ثروت، برنامه‌ای نباشد نتیجه‌ای آن ایجاد فاصله طبقاتی است، این شکاف‌های اجتماعی وحشتناکی که امروز ما می‌بینیم نتیجه آن توزیع بدون برنامه ثروت است، مانور تجملِ آن زمان به یک نحو بود و الآن با پورشه و بنز و ماشین‌های آن‌چنانی و خانه‌های آن‌چنانی است.

یک سایتی ایجاد می‌شود که بچه‌ پولدارهای تهران در آن تجاهر و تظاهر به اشرافی‌گری ‌کنند که آثار مخربش از صدتا سایت غیراخلاقی بیشتر می‌شود، این‌گونه مانوری که عده‌ای می‌دهند نتیجه توزیع ناعادلانه ثروت است ولو اینکه این ثروت تولیدشده مشروع است یا نامشروع.

البته امروز هم عده‌ای به این مدل رفتار رسمیت می‌بخشیدند و می‌گویند که چه اشکالی دارد و باید روال طبیعی بر امور حاکم باشد، این طبیعی قلمداد کردن فاصله‌ها و این اشرافی‌گری‌ها و این تجملاتی که هست خود مخاطره بزرگی برای کشور است.   و این اتفاقی است که امروز نمی‌بینید در مقابل آن حرکتی صورت بگیرد یعنی کماکان ادامه همان مسیر دوران هاشمی.

در کل باید بگویم بعضی از این اتفاقات، تصمیمات و سیاست‌هایی که امروز هست عیناً تکرار همان‌هایی است که در دوران به اصطلاح سازندگی رخ داد؛ ضمن اینکه بالاخره شخصیت آقای روحانی جایگاه آقای هاشمی را ندارد، آقای روحانی امروز به هیچ عنوان  نه در بین افکار عمومی و نه در بین دولتمردان جایگاه هاشمی دوران رئیس‌جمهوری را ندارد.

 
 آیا توافق و برجام هم نتوانست تفاوت ایجاد کند؟

فضائلی: خیر حتی برجام هم نتوانست جایگاه آقای روحانی را در بین مردم و مسئولین ارتقا دهد.

 
 امکان این وجود دارد که دولت تدبیر و امید، دولتی چهارساله باشد؟

فضائلی: بله این امکانش وجود دارد که عمر این دولت چهارساله باشد.

 
**آقای روحانی نسبت به دوران مسئولیتشان در شورای عالی امنیت ملی تغییری نکرده‌اند، ارتقاء جایگاه به نگاه ایشان ضریب می‌دهد

 تکرار دولت آقای روحانی را تا چه اندازه مضر می‌دانید؟

فضائلی: پیشینه آقای روحانی در دوران مسئولیت‌هایی که خودشان در دوران دفاع مقدس هم داشت نشان می‌دهد که خلقیاتشان همان خلقیات گذشته است، نوع نگاه ایشان هم نسبت به گذشته تغییر نکرده است. دورانی که ایشان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود هم همین نگاه‌ها را داشت، فقط امروز ارتقاء جایگاه وی باعث شده که نگاه‌هایشان ضریب بخورد و گسترش بیشتر و تأثیرگذاری بیشترداشته باشد.

 به نظر من مبانی تغییر نکرده اما جایگاه باعث می‌شود کمی این تغییر ایجاد شود، لذا اگر تغییر نکند که من بعید می‌دانم تغییر کنند درمجموع این نوع رفتارو نگاه را برای کشور مفید نمی‌دانم، یعنی ممکن است در بخشی‌هایی وقایع تلخ دوران آقای هاشمی با هزینه‌های بالا تکرار شود.

 
 به‌ هرحال  نگاه انتقادی به این نوع سیاست‌ها، آن ایام هم وجود داشته و افراد جبهه مؤمن انقلابی مثل شهید آوینی فعالیت‌های گسترده فرهنگی داشتند، فضای پذیرش نقد در این دولت و در دولت آقای هاشمی چگونه است؟ برخورد آقای هاشمی چگونه بود؟  

فضائلی: تصویری که ما امروز از رسانه داریم با تصویر رسانه در آن دوران خیلی متفاوت است، آن زمان رسانه فقط رادیو تلویزیون بود که دربست در اختیار دولت بود، رئیس رادیو تلویزیون برادر آقای هاشمی بود و هم به لحاظ ارتباط خویشاوندی و هم به لحاظ ارتباط فکری خود را کامل در خدمت دولت آقای هاشمی و آن سیاست‌ها می‌دانست.

روزنامه‌ها هم تعدادشان خیلی کم بود،   غیر از این‌ها شما چیزی را نمی‌بینید؛   اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و خبرگزاری و سایت‌ها اصلاً وجود نداشت، یک خبرگزاری ایرنا که آن‌هم زیرمجموعه دولت بود.

 پس فضای رسانه‌ای به لحاظ عملی و تکنولوژی فضایی بسیار محدود بود، البته در آن فضا هم جریان انتقادی وجود داشت و در بین چهره‌های سیاسی هم همین‌طور جریان انتقادی وجود داشت، اما واقعیت این است که جریانی آن موقع تحت عنوان جریان راست شناخته می‌شد در دفاع از آقای هاشمی افراط کردند که البته شاید خود ما هم در مقطعی جزء همین‌ها قلمداد می‌شدیم، یعنی اینکه در نماز جمعه شعار داده می‌شد که مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است!

نکته دیگر هم برخورد آقای هاشمی با منتقدین بود، آقای هاشمی به‌شدت و ۱۸۰ درجه در نقطه‌ای مقابل امروز بود، ایشان در آن زمان  هیچ اعتقادی به صدای مخالف نداشت، برخلاف امروز که به ظاهر مواضعی در طرفداری تنوع گفتمان‌ها و تنوع نظرات و تبادل نظرات و آزادی دارند.

 
** هاشمی حتی از رهبری تقاضا کرده بود که روزنامه‌های منتقد دولت بسته شوند


آقای هاشمی  در دوره‌ای که مسئولیت داشت ضمن تحقیر و تخفیفی که به منتقدین خود در نماز جمعه یا در هر تریبون که به دست می‌آورد می‌داد، رسماً به دنبال این بود که دو روزنامه‌ منتقد یعنی  روزنامه سلام  و همچنین روزنامه سید هادی خامنه‌ای به نام جهان اسلام؛ بسته شوند، حتی ایشان از آقا درخواست کرده بود که این دو روزنامه را ببندند و آقا به ایشان گفتند که شما این‌همه تریبون دارید حالا بگذارید دو تا روزنامه مخالف هم باشند.

 یعنی ایشان اصلاً اعتقادی به فضای نقد نداشت و فوق‌العاده نسبت به منتقدین برخوردهای تلخ و تندی داشت، این حرف‌ها حرف‌هایی است که برخی از طرفداران ایشان مثلاً آقای زیباکلامی که به گنجی می‌گوید تو نباید با آقای هاشمی این‌طور برخورد کنی؛   در این بخش‌ها می‌گوید من قبول دارم که آقای هاشمی در این حوزه‌ها خطا داشته اما چون یک خدمات دیگری کرده ما نباید اشتباه کنیم و با ایشان مخالف باشیم.

 
** هاشمی معتقد به دموکراسی مدیریت‌شده است؛ او معتقد به اصالت رای و نظر مردم نیست.


همین دوم خردادی‌ها یکی از کدهایی که می‌دادند و آقای هاشمی را به مناظره دعوت می‌کردند دستگیری ملی مذهبی‌ها بود چرا که تعدادی از ملی-مذهبی ها در آن زمان و بعد از  اعتراضی که به آقای هاشمی داشتند به دستور آقای هاشمی و به‌واسطه نفوذ و پیگیری ایشان از  قوه قضاییه؛ دستگیرشده بودند.

یکی از همین افراد می‌گوید:" آقای هاشمی وقتی به مجلس رفته بود، یکی از اعضا کمیسیون‌ها سوال کرده بود که آقای هاشمی چرا با سحابی چنین برخوردی را کردید و بازداشتشان کردید؛ که آقای هاشمی در پاسخ می گوید: این‌ها رویشان زیاد شده. "

آقای هاشمی به لحاظ مبنایی در حوزه مدیریت کلان کشور کاملاً معتقد به دموکراسی مدیریت‌شده است؛ یعنی همیشه می‌گفته اگر نتیجه دموکراسی همان چیزی است که من می‌خواهم ما دموکراسی را به آن اجازه می‌دهیم که حضور داشته باشد اما اگر نتیجه آن چیز دیگری بود اجازه حضور نباید داشته باشد. آقای هاشمی برای دموکراسی و رأی و نظر مردم اصالتی قائل نیست.

 
** هاشمی معتقد بود که خاتمی شرایط کشور را بحرانی کرده است

 حداقل تا آن مقطعی که ما ایشان را می‌شناسیم و حرف‌های ایشان را شنیدیم این‌چنین بوده است، حالا اگر در این چندساله یک تحول نظری در ایشان به وجود آمده دیگر نمی‌دانم،   ببینید در مبانی اندیشه‌ای حضرت آقا ملاحظه می‌کنید که ایشان رأی مردم را در مشروعیت نظام هم نافذ می‌دانند نه‌فقط در مقبولیت نظام؛   ایشان می‌فرمایند رأی مردم در مشروعیت نظام هم مؤثر است و به لحاظ نظری این حرف بسیار مهم و پرمعنی و دامنه‌داری است،   اما آقای هاشمی این نظر را قبول نداشت.

 در یک دیدار خصوصی که در دوران دوم خرداد داشتیم؛ آقای هاشمی معتقد بود که کشور در شرایط "بحرانی" به سر می‌برد و باید بازی را به هم زد، یعنی ایشان کاملاً  آمادگی داشت برای اینکه بازی را به هم بزند و سؤال ما از ایشان این بود که شما کشور را شرایطش را طبیعی می‌دانید یا نامناسب می‌دانید؟ یا در آستانه بحران می‌دانید یا بحران؟ و ایشان گفتند" کشور در شرایط بحران است"  که مجدد سؤال کردیم  آقا هم این را قبول دارند؟ گفتند: نه آقا این را قبول ندارند.

از ایشان سوال کردیم شما در این شرایط بحران آیا طرحی دارید؟ گفت: بله من دارم؛   سوال کردیم که چرا کمک نمی‌کنید؟ گفتند: "باید از من خواسته شود! " یعنی به دنبال این بود که آقا از ایشان درخواست کنند که بیاید و این شرایط بحرانی را مدیریت کنید. البته شرایط بحرانی که آقای خاتمی ایجاد کرده بود.

 
**هاشمی در جریان ۱۸ تیر می‌گفت: من در قضیه اسلامشهر نگذاشتم ماجرا از شورای تأمین استان فراتر برود، آن‌وقت این بی‌عرضه‌ها مسئله یک دانشگاه را به مسئله‌ای برای امنیت ملی تبدیل کردند

این دیدار و گفتگو برای بعد از اتفاقات سال ۷۸ است، که ایشان آقای خاتمی را در حقیقت بی‌عرضه می‌دانست که نتوانستند واقعه ۱۸ تیر را جمع کنند. آقای هاشمی در آن جلسه استناد کردند که در وقایع اسلامشهر من اجازه ندادم که از شورای تأمین استان دامنه‌ مسئله خارج شود،   این بی‌عرضه‌ها یک مسئله دانشگاه و کوی دانشگاه را موضوع امنیت ملی کردند؛ و این تعابیر آقای هاشمی نسبت به دولت آقای خاتمی و به‌نوعی توصیف آن شرایط است و این بخشی از نگاه آقای هاشمی به منتقدین، رسانه‌ها و افراد دیگر است.

نظر شما