شناسهٔ خبر: 121886 - سرویس تاریخ
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

امام چه کسی را از ماشین پیاده کرد؟!

امام خمینی ازدحام به حدی بود که حاج «حسین شاه‌حسینی»، از قدیمی‌های جبهه ملی، غش کرد و افتاد. افراد انتظامات دیگر نمی‌توانستند مقاومت کنند. امکان خارج شدن امام از داخل جمعیت نبود.

به گزارش هفته نامه «نماینده»، «محسن رفیق‌دوست» در کتاب خاطرات خود با عنوان «برای تاریخ می‌گویم»، در شرح لحظات ورود امام به کشور می‌گوید: «هواپیمای امام که نشست، قرار نبود کسی روی باند برود؛ فقط شهید مطهری و آیت‌الله پسندیده برادر امام به داخل هواپیما رفتند و با امام به داخل سالن آمدند. امام چهار پنج دقیقه پیام کوتاهی به مردم دادند و فرمودند «وعده ما بهشت زهرا»

ازدحام به حدی بود که حاج «حسین شاه‌حسینی»، از قدیمی‌های جبهه ملی، غش کرد و افتاد. افراد انتظامات دیگر نمی‌توانستند مقاومت کنند. امکان خارج شدن امام از داخل جمعیت نبود. من به حاج احمد آقا گفتم که امام را دوباره به باند ببرید تا همان جا سوار ماشین بشوند. امام با سید احمد آقا برگشتند و من سریع با بلیزر از در ورودی باند، وارد باند شدم.

دیدم داخل باند کوچه‌ای توسط دو ردیف افسران نیروی هوایی تشکیل شده و همه سلام نظامی دادند، امام از میان آنها عبور کردند و می‌خواستند به همراه سید احمد آقا سوار یک بنز نیروی هوایی بشوند، زمانی که ترمز زدم و پائین آمدم، امام داخل بنز نشسته بودند و ماشین می‌خواست حرکت کند. دویدم در بنز را باز کردم، سلام کردم و دستشان را بوسیدم و گفتم: «آقا ماشین دیگری برای شما تهیه شده، تشریف بیاورید داخل آن ماشین بنشینید» امام فرمودند: «چه فرقی دارد؟»

عرض کردم «آقا، این ماشین کوتاه است، ما یک ماشین بلند برای شما در نظر گرفته‌ایم که مردم بتوانند شما را ببینند»... از امام خواستم روی صندلی عقب ماشین بنشینند. امام فرمودند: «می‌خواهم جلو بنشینم.»

قرار ما این بود که آقای مطهری روی صندلی عقب، کنار امام بنشینند و حاج احمد آقا هم کنار من بنشیند. جای هاشم صباغیان* هم پشت سر امام بود تا اوضاع را کنترل کند. آقای مطهری گفت که من با یک ماشین دیگر زودتر به بهشت زهرا می‌روم. آقای صباغیان رفت عقب بلیزر نشست. امام تا چشمشان به آقای صباغیان افتاد، گفتند: «ایشان چرا اینجا هستند؟»

هاشم صباغیان گفت: «من برای ادارهاستقبال از شما مسئولیت دارم.»

امام فرمودند: «خودش اداره می‌شود، بیایید پائین.»

ایشان اصرار کرد. امام فرمودند: «بیائید پائین، مسئله می‌شود.»

آقای صباغیان پیاده شد، چون بلیزر دو در بود، احمد آقا از همان صندلی جلو که خوابانده بودیم رفت و در صندلی عقب نشست. امام هم کنار من نشست.

پی‌نوشت:

*هاشم صباغیان از نیروهای ملی مذهبی و بنیان‌گذاران نهضت آزادی بود که در دولت موقت عهده‌دار سمت وزارت کشور بود.

نظر شما