هفته نامه «نماینده» ؛ علی احمد*/تحلیل روابط سعودی – آمریکا، بهآسانی تحلیل روابط ایالاتمتحده با دیگر کشورها نیست. ویژگیهای عمده و شاخص عربستان اجازه نمیدهد این کشور متحد طبیعی آمریکا باشد، بلکه نهایتاً در برخی زمینههای نظامی این دو کشور میتوانند همسویی داشته باشند. عربستان سعودی اما، روابط خود با آمریکا را وجهالمصالحهدستیابی به اهداف سیاست منطقهای خود قرار داده است. البته عربستان سعودی از دهه۱۹۴۰ تغذیهمنظم اقتصاد آمریکا با نفت ارزان را در دستور کار خود داشته است. این مسائل تحلیل رابطهدو طرف را پیچیدهتر نیز میسازد.
از سوی دیگر سعودیها در مبارزهآمریکا با کمونیسم در منطقه نقش بهسزایی ایفا کردند. در دوران بهاصطلاح جهاد در افغانستان که به سرنگونی رژیم سکولار مورد حمایت شوروی انجامید و سپس افغانستان را در گرداب ۳ دهه منازعهبیپایان بر سر قدرت گرفتار ساخت، نقش آلسعود بسیار پررنگ بود. بازوی منطقهای سعودیها سپس به شکل اژدهایی هفتسر تحت لوای طالبان و القاعده ظهور یافت و متعاقب دفع خطر شوروی متوجه خود آمریکا شد. نقش طالبان و القاعده و اتباع سعودی امروز بر هر عقل سلیمی مسلم است. بدین ترتیب سازمانهای تحت حمایت آلسعود که روزگاری در جهت سیاست آمریکا با کفار کمونیست میجنگیدند، دیری نپایید که کفار لیبرال را نیز هدف گرفتند. مبارزه با ثبات برآمده از حکومتهای دستنشاندهغرب در منطقه نیز به منبع هویتیابی دیگر این گروههای تندرو مبدل شد.
پسازاینکه حکومت سعودی با صرف میلیاردها دلار توانست اتباع خود را به نبرد با ارتش سرخ در افغانستان تشویق کند، آمریکا تصمیم گرفت بیقیدوشرط به این کشور کمک کند. از هنگام پایان یافتن جنگ سرد اما، ورق برگشت؛ سعودیها با بهرهگیری از پشتیبانی آمریکا درصدد تغییر توازن قوا در منطقه و مقابله با نفوذ ایران برآمدند. ایران که پس از انقلاب ۱۹۷۹م. ، مأمن جنبشهای اسلامی تحولخواه شده بود، نفوذی روزافزون در جهان اسلام مییافت و این امر منافع حکام سعودی در منطقه را سخت به مخاطره میانداخت. آمریکا از منتهای توان نظامی و امنیتی خود برای کنترل نفوذ ایران بهره گرفت و سعودیها مقدمات حمله به ایران را توسط یک بازیگر ماجراجوی منطقهای دیگر فراهم کردند. بدین ترتیب از آن هنگام بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار از محل مالیات مردم آمریکا برای حضور نظامی در خلیجفارس به نفع آلسعود هزینه شده است.
اما در سالهای اخیر سعودیها بیش از اینکه یار آمریکا باشند به باری بر دوش این کشور مبدل شدهاند. اکنون رفتار هرج و مرجطلبانه و نابخردانهسعودیها که از آمریکا انتظار دارند به مداخله در سوریه، عراق و مصر در جهت منافع و دیدگاههای آلسعود روی آورد، خود آمریکاییها را نیز به ستوه آورده است. سیاستمداران آمریکایی امروز از ترجیح وضعیت پیش از شروع موج تحولخواهی بر شرایط کنونی صحبت میکنند و برآنند که با حضور «بشار اسد» دستکم تروریستهای آدمخوار امکان تشکیل حکومت را نخواهند داشت. از سوی دیگر برای خود آمریکا نیز مسلم شده که آلسعود منبع اصلی تقویت تروریسم، ایدئولوژیهای تروریستی و سازمانهایی است که اکنون دیگر منافع و امنیت آمریکا را نیز به خطر میاندازند. مداخلهنظامی سعودی در یمن قطعاً باعث تقویت گروههای تروریستی عمده مانند: «القاعده و داعش» میشود.
بنابراین تداوم حمایت بیقیدوشرط از آلسعود بههیچعنوان برای آمریکا مقرون بهصرفه نیست. زمان اعتماد کورکورانهآمریکا به سعودیها به سررسیده است. مقامهاي آمریکایی خود به این واقعیت معترفاند. مخالفت آلسعود با بهار عربی و روی کار آمدن حکومتهای مردمسالار در منطقه، تقویت افراطگرایی و نقض سازمانیافته و مکرر حقوق بشر قطعاً به جایگاه آمریکا در منطقه ضربات مهلکی وارد کرده است. انتقادهاي اخیر مقامها و محافل اروپایی و آمریکایی از نقض گستردهحقوق اقلیتها و مخالفان در قلمرو سعودی مبیّن نقطه عطف مهمی است که گویای تغییری شگرف در نگاه این کشورها به همپیمان پیشین خود است.
«هیلاری کلینتون»، بخت نخست پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آیندهآمریکا، هفته گذشته اعلام کرد، «همپیمانی با آلسعود نباید باعث شود ما نقض آشکار حقوق بشر توسط این کشور را نادیده بگیریم.» مواضع جدید کشورهای مختلف جهان نسبت به اقدامات سعودیها از سوی دیگر تعجب این کشور را نیز برانگیخته است و آلسعود را در موضعی قرار داده که تاکنون تجربه نکرده است. شرکای غربی آلسعود برای این کشور دیگر بهاندازهقبل اطمینانساز نیستند، هماهنگی افکار عمومی جهان با مواضع ایران در خصوص اعدام شیخ «نمر»، حکام سعودی را سخت به صرافت یارگیری مجدد در منطقه انداخته است. اکنون سعودی بیش از آنکه یاری در جهت سیاستهای ایالاتمتحده باشد، باری بر دوش این کشور است.
*کارشناس امور عربستان سعودی در مؤسسهامور خلیجفارس واشنگتن
نظر شما