شناسهٔ خبر: 116179 - سرویس چندرسانه‌ای
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

کلبه وحشت هالیوودی در دل انزلی+ تصاویر

کلبه وحشت انزلی روستایی در نزدیکی بندر انزلی به اسم(هفت دغنان) با نام کلبه وحشت شناخته می شود.

به گزارش «نماینده»، مدتی است که تصاویر و متونی از کلبه وحشت در نزدیکی بندر انزلی در گروه های تلگرامی دست به دست می شود که روایتی وحشت ناک را به تصویر می کشند. متن بدون روتوش این پیام به شرح زیر آمده است:

در قسمت غرب، جنگلی بسیار زیبا و فوق العاده وجود دارد ولی برای تاریکی شب اصلا جای مناسبی نیست. جنگلی که تو شب به گفته شاهدان عینی سرو صداهای زیادی داره و در قسمت شرقی روستا که به محض ورود متوجه می شید که تنفس مقداری سخت میشه و هوا سنگین میشه. حالا چرا؟

در قسمت بیرونی این روستا خونه متروکه ای وجود داره که میگن هر کس ۱ شب رو تا صبح توش طاقت بیاره ارواح، اون شخص رو ثروتمند میکنن.

 

مردم جرات نزدیک شدن به این محل رو ندارند. اولین بار درسال ۱۳۶۵ یعنی ۲۹ سال پیش ۴ پسر دانشجو سعی میکنن شهامتشون رو محک بزنن و یک شب اونجا بمونن ۲ نفر همون سر شب فرار میکنن و اما  ۲نفر دیگه و ۱ نفر دیوانه شد و دیگری سکته کرد و در جا مرد.

 

البته ۲ نفری که فرار کردن هم حال خوشی ندارن با این مرگ و با این داستان تلخ درب اون خونه پلمپ شد ولی این پایان ماجرا نبود... ۴سال بعد این بار ۳ دختر دانشجو که سعی داشتن به بقیه ثابت کنن از هیچ چیز نمی ترسن تصمیم گرفتن از پشت خونه و مخفیانه وارد خونه بشن که این بار هم حادثه ای وحشتناک در انتظار بود.


۲ روز بعد دختری رو در۳۰۰ متری اون خونه توی جنگل پیدا میکنن که داخل درختی پنهان شده بود و از ترس میلرزید و با انگشت خونه رو نشون میداد پلمب شکسته شد و در کمال تاثر جسد ۲ دختر بیچاره پیدا شد و علت مرگ هر دو سکته و مرگ آنی بود چشمان هر ۲ باز و به یک نقطه خیره شده بود و دختر سوم که زنده مانده بود ۴ روز بعد خودکشی کرد تا این قصه تلخ پایان تلخ تری داشته باشد.


بعد از این ماجرا اطراف اون خونه تخلیه و توسط پلیس اون هم از راه دور به شدت کنترل میشه و هیچ کس حق نزدیک شدن به این خونه رو نداره!

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۴-۰۸-۱۱ ۲۳:۲۹علی 0 0

     من این موضوع کاملا باور دارم قصه و داستان نیس چرا چون خونه ی خودمون داره من و برادرزاده ام هر دومون دیدیم خدا شاهده من کوپ کرده بودم ی وقتا توی خواب میزد به خدا همش عینه حقیقته ی سری دست کشیدم سرم فک کردم رو سرم آشغاله به برادرزادم گفتم ببین چی رو سرمه خوب که نگاه کرد گفت موهات پر از گره هستش من عادت دارم هر روز حموم میرم بازهم خدارو شاهد میگیرم که همش عینه واقعیته تا اینکه سوره مبارکه جن رو گذاشتم قراءت شه دیگه خبری ازش نیس 
                                

نظر شما