نماینده/ «در هر شرايط بايد با كارتي بازي كرد كه بازي كردن با آن ممكن و ميسور است»، «گاهي براي برداشتن يك گام به پيش بايد گامي به پس نهاد و با ديگران در همان مسير كوتاه مشترك همراه شد»، «اگر ميخواهي پوستت را حفظ كني، پوست بينداز»... شاید همین راهبردها و تئوری های اینچنینیِ امثال محمدرضا تاجیک در جریان اصلاح طلب بود که برای ادامه حیات سیاسی و تطهیر حافظه تاریخی اذهان نسبت به افراط هایشان، آنان را بر آن داشت که با روزنه رأی دماوند، از ژست قهر خارج شده و در هیاهوی انتخابات ۹۲، ائتلاف با عالیجناب سرخپوش را در دستور کار قرار دهند و رأی حداقلی مرد انصراف های انتخاباتی شان را نیز به نفع روحانی بسوزانند.
اصلاح طلبان که در دوران پساروحانی، گام های پوست اندازی خود را موفق می دیدند، نیک آگاه بودند که جلوس رسمی بر اریکه قدرت، زدن سرنا از سر گشاد است، بنابراین نگاه نردبانی نسبت به دولت یازدهم و مطالبه محوری همراه با حفظ مرزی کوتاه با دولت را در دستور کار قرار دادند. بر مبنای همین نگاه بود که علی رغم تأکیدشان بر وامداری دولت، نقاب عدم سهم خواهی از شیخ معتدل را بر چهره زدند. البته استحکام این نقاب دیری نپایید و حال که دولت روحانی روزهای عبور از نیمه عمر خویش می گذراند، گویی دوران ماه عسل به پایان رسیده و از هر طرف بوی عبور به مشام می رسد. این روزها که دیگر ماههای رسیدن به انتخابات مجلس نیز به شمارش معکوس افتاده، از طرفی متمایلین به آیت الله عبور از روحانی را انذار می دهند و از طرف دیگر اصلاح طلبان که خود را ستون فقرات دولت می دانند، عدم گفتمان و بدنه اجتماعی را همچون پتک بر سر روحانی می کوبند. آنان که گویی بویی از عبور شیخ معتدل نسبت به اصلاح طلبان به مشامشان رسیده است، شمشیر نقدشان را از نیام کشیده و حتی خط و نشان هایشان به آنجا رسیده که برچسب تک روی های خاص تکنوکرات ها را به روحانی و کابینه تدبیرش می زنند.
در همین راستا در تازه ترین اظهارات، محمدرضا تاجیک، فعال سياسي اصلاحطلب که پیش تر دولت یازدهم را «مستأجر چهار ساله» اصلاحطلبان خوانده بود و همچون سایر هم گعده ای هایش بر کاسته شدن شدت و گستره حمايت اصلاحطلبان به دولت اذعان داشت، دولت را فاقد گفتمان مشخص دانست و ترکیب آن را موزائیکی و مجمعالجزایری خواند که نوعی «بستگی توام با گسیختگی» در آن مشاهده میشود.
مشاور رئيسجمهور و رئيس «مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري» در دوران اصلاحات، در توضیح ادعایش تصریح کرد: بهنظر من این «بستگی» بیشتر ناشی از فرهنگ تکنوکراتیک-بوروکراتیک حاکم بر بسیاری از اعضای تکنوکرات دولت کنونی است. تکنوکراتهای وطنی تمایلی غریب به تمرکزگرایی دارند و کمتر تن به توزیع قدرت و مسئولیت میدهند. به بیان دیگر، هر کدام خود را در قلمرو حوزه مدیریتی خود و شاید هم در قلمرویی وسیعتر بالا منصب میدانند و خود را منبع و منشا هر تصمیم و تدبیر میبینند - بهویژه آنکه سنی از این تکنوکراتها گذشته باشد و قبلا نیز، یکیدو تجربه مدیریتی کوچک و بزرگ داشته باشند»
وی در مصاحبه با روزنامه خانوادگی آیت الله، در پاسخ به اینکه «برخی معتقدند دولت آقای روحانی فاقد مشی مشخص در رویکردهای خود است. به نظر شما عملکرد دولت آقای روحانی سردرگم نبوده است؟» تصریح میکند که فرض یک دولت و یک رئیس دولت فاقد «مشی» بسیار مشکل است. اما تصویر و تصور شرایطی که یک دولت امکان یا استعداد وفادار ماندن به مشی اعلامی را نداشته باشد و یا لاجرم از تغییر و تخفیف، تحریف و تحدیدِ مشی خود شود، ممکن است. بهنظر من دولت اعتدال با شعارهای انتخاباتی خود سطحی از انتظار و افقی از تقاضا را در مردم ایجاد کرد که امکان و استعداد محققکردن آنان را ندارد.
تئوریسین اصلاحات که پیش از این نیز اعتدالگرايي را گفتماني نيازپرورده می خواند که صرفا از روي تساهل و تسامح ميتوان از آن سخن گفت و به فقر و مسکنت اعتدال به معنی «نه اين و نه آني» و «هم اين و هم آني» اذعان دارد، نسخه پیچی اش برای رئیس جمهور را اینگونه ادامه می دهد: «روحانی و تیمش نباید اعتدال را در رویه متوازن و متساوی نسبت به جناحها تعریف کنند بلکه باید رایدهندگان به خود را برای رایدادنی دیگر مهیا کند...وی همچنین تأکید می کند: «شاید این بزرگواران طبق یک پیشافرض و پیشاذهن سنتی اعتدال را در مواضعی نه این و نه آن و هم این و هم آن تعریف میکنند، شاید از چنین کنشی سودای تحکیم و استمرار قدرت را در سر میپرورند، و نیز شاید چنین کنشی را مترادف فراجناحی و ملی بودن تعریف میکنند. اما انتظار تحقق چنین امری تنها آرزو را رنگ واقعیت پنداشتن است، مضافا اینکه اگر ممکن هم باشد لزوما مطلوب نیست»»
تاجیک در ادامه اینکه مدیران دولت روحانی اغلب مشکلات کشور را میراث دولت گذشته به مردم معرفی میکنند را همخوان با واقعیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نمی داند و تأکید می کند: «بعید میدانم که کمتر کسی باور کند که دولتمردان کنونی - که هر کدام به کنشگری حرفهای سیاسی شهره هستند - از چنین وضعیتی، در زمان چرخش قدرت، آگاه نبوده باشند. عیار کاردانی و کاربلدی دولت اعتدال دقیقا همینجا و در همین شرایط مشخص میشود. تصریحا بگویم که منش و روش اعتدالی چندان با این فرافکنیها رادیکال سازگار نیست، لذا شاید سزاوارتر آن باشد که دولت اعتدال به این چرخه فرافکنی خاتمه دهد در غیر اینصورت تردیدی ندارم که دولت آینده با آن خواهد کرد که آن با دولت قبل!»
تاجیک که دولت اعتدال را از همان ابتدا در حال تبدیل شدن به دولت اختلاط خوانده بود و از آب گل آلود این هیاهو در پی تدوین مانیفست نواصلاح طلبی است، واکنش دولت به زمزمه ها و فشارهای هم گعده ای هایش مبنی بر لزوم تغییر در کابینه را اینگونه تحلیل می کند «برخی از این عده معتقدند روحانی با آنان همکاری نمیکند و شخصیتی قائم به خود یا قائم به فرد دارد. حتی اگر بپذیریم (که میپذیریم) برخی از مدیران روحانی با وی همراهی و همسویی ندارند، باز باید به این موضوع توجه داشت که ایشان انتخاب کرده است. واضح و مبرهن است ایشان بیش از هر کسی مسئول انتخاب و چینش تیم مدیریتی خود است، شاید این بزرگواران طبق یک پیشافرض و پیشاذهن سنتی اعتدال را در مواضعی نه این و نه آن و هم این و هم آن تعریف میکنند، شاید از چنین کنشی سودای تحکیم و استمرار قدرت را در سر میپرورند، و نیز شاید چنین کنشی را مترادف فراجناحی و ملی بودن تعریف میکنند. اما انتظار تحقق چنین امری تنها آرزو را رنگ واقعیت پنداشتن است، مضافا اینکه اگر ممکن هم باشد لزوما مطلوب نیست».
تئوریسن کهنه کار اصلاحات در نهایت به دولت هشدار می دهد فردای روحانی و دولتش در گرو اراده امروز آنان است و اگر رویه اش را اصلاح نکند "کلید از کلید و تدبیر از تدبیر و امید از امید تهی و ستانده خواهند شد و راه ناهموار دولت اعتدال را ناهموارتر خواهند کرد".
از این اظهارات که مشتی نمونه خروار آن بیان شد بسیار است و بدیهیست که رد عبور را می توان در ائتلاف اصلاح طلبان با شیخ معتدل عیان دید. حال باید منتظر ماند و دید کشاکش روزهای انتخابات، بازی با کدام کارت را برای اصلاح طلبان رقم خواهد زد؟ آیا شیخ معتدل این بار هم زیر بار وامداری خواهد رفت؟