نماینده: هتل کوبورگ وين طي روزهاي اخير به مکان بسيار ارزشمند و مهمي براي دموکراتهاي آمريکا تبديل شده است. جان کري وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا از سوي اوباما موظف شده است تا طي مدت کوتاه اقامت خود در وين پيام آور پيشبرد ديپلماسي واشنگتن در قبال دو مسئله عادي سازي روابط با کوبا و هدايت مذاکرات هسته اي با ايران باشد. کليد واژه اي که مي توان رفتار فعلي دولت اوباما را در قالب و چارچوب آن تفسير کرد، "تغيير"است. اوباما در جريان رقابتهاي انتخاباتي سال ۲۰۰۸ ميلادي، با استناد به همين کليد واژه وارد کاخ سفيد شد و توانست بر جان مک کين نامزد حزب جمهوريخواه غلبه پيدا کند.
با اين حال، در همان دوره اول رياست جمهوري اوباما اميد شهروندان آمريكا و حتي ديگر مردم دنيا نسبت به تغيير رفتارهاي خصمانه و تروريستي آمريکا در عرصه بين المللي و داخلي به ياس تبديل شد. همين موضوع سبب شد تا اوباما در رقابتهاي انتخاباتي سال ۲۰۱۲ ميلادي به سختي بر ميت رامني نامزد حزب جمهوريخواه غلبه پيدا کند. اوباما کمتر از دو سال ديگر بايد کاخ سفيد را ترک کند و به نگارش کتاب خاطرات خود روي بياورد. محصول حضور شش ساله اوباما در کاخ سفيد براي خاورميانه و نظام بين الملل، چيزي جز تاسيس و تقويت داعش و النصره و بروز بحرانهاي مزمن و عميق امنيتي نبوده است. حمايت از ديکتاتوري هاي عربي مانند آل سعود و آل خليفه و استمرار بمباران مناطق مرزي در افغانستان و پاکستان، به خاک و خون کشيده شدن زنان و کودکان بيگناه در کشورهاي مسلمان و حمايت تمام عيار واشنگتن از جنايات تل آويو در غزه جملگي نمادهاي تغيير مدنظر اوباما در سياست خارجي آمريكاست! رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا در برهه فعلي بيش از اينکه نياز به ايجاد تغيير در سياست خارجي خود داشته باشد، در صدد القاي اين تغيير به افکار عمومي آمريکا و دنياست. او پس از ۶ سال سکوت، هم اکنون قصد دارد در عرض چند روز از دو دستاورد ظاهري سياست خارجي خود مبني بر عادي سازي روابط با کوبا و حل وفصل پرونده هسته اي ايران
پرده برداري کند. با اين حال در خصوص هر يک از اين دو موضوع ملاحظاتي وجود دارد:
نکته اول اينکه عادي سازي روابط واشنگتن و هاوانا، متاثر از نگاه کلان حاکم بر دو حزب دموکرات و جمهوريخواه نبوده و از ديد بسياري از جمهوريخواهان و حتي برخي دموکراتهاي افراطي،
به مثابه امري غير قابل قبول تلقي مي شود. آنچه تحليلگران مسائل سياست خارجي آمريکانسبت به آن هشدارمي دهند،
"غيرواقعي بودن عادي سازي روابط هاوانا-واشنگتن"است. در حالي که زنجيره سوسياليستهاي آمريکاي لاتين همچنان بدبيني منطقي خود نسبت به واشنگتن را حفظ کرده اند، فقط يک اشتباه تاکتيکي و روبنايي از سوي رئيس جمهور بعدي و حتي فعلي آمريکا مي تواند کل اين پروژه را نابود نمايد.
موضوع دومي که کري و اوباما هنوز از آن پرده برداري کامل نکرده و در صددند طي روزهاي آتي آن را صورت دهند، توافق هسته اي با ايران است.
در اين خصوص اوباما هنوز ملاحظات ويژه اي دارد. او در صدد است برخي سناتورهاي تاثيرگذار کنگره را تا قبل از اعلام توافق نهايي با خود همراه سازدو بر مخالفتهاي محرمانه برخي استراتژيستهاي حزب دموکرات (حزب متبوع اوباما) با توافق احتمالي غلبه کند. از سوي ديگر، اوباما همچنان معادلات و مختصات دوران پساتوافق را به صورتي واقع بينانه ترسيم نکرده و همين مسئله منجر به اتلاف وقت آشکار وي در مذاکرات وين شده است.
توافق هسته اي با ايران، براي اوباما به اندازه اي جنبه حيثيتي پيدا کرده است که از آن به عنوان "ميراث سياست خارجي" خود ياد کرده و سعي دارد به هر نحو ممکن آن را عملياتي سازد. از اين رو فراتر از احساس نياز کلي واشنگتن نسبت به ايران به عنوان قدرت اول خاورميانه، احساس نياز شخص اوباما و بدنه حزب دموکرات آمريکا نسبت به توافق نهايي با ايران نيز بايد مورد تحليلي دقيق و واقع بينانه قرار گيرد. اوباما در صدد است تا قبل از پايان سال ۲۰۱۵ ميلادي، با مانور تبليغاتي حول اين دو موضوع، وعده خود به دنيا مبني بر ايجاد تغيير در سياست خارجي آمريکا را لااقل در ظاهر تحقق يافته تلقي کند. اين اتفاق بايد قبل از آغاز رقابتهاي درون حزبي انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۱۶ رخ دهد تا هيلاري کلينتون نماينده دموکراتها بتواند در مبارزات انتخاباتي با سلاح پر ظاهر شود.
در ماوراي اين دغدغه هاي انتخاباتي، واقعيتي وجود دارد که نمي توان آن را کتمان کرد! زبيگنيو برژينسکي مشاور امنيت ملي آمريکا در دوران رياست جمهوري جيمي کارتر درست در روز پس از پيروزي اوباما و در حالي که همگان از تغيير واقعي در آمريکا سخن به ميان مي آوردند، نسبت به اين طرز تفکر هشدار داد. اظهاراتي که در آن روز در مقابل هياهوي تبليغاتي و رسانه اي ناشي از پيروزي اوباما محو شده بود:
"سياست خارجي کلان آمريکا قرار نيست در دوران رياست جمهوري اوباما دچار تغيير شود. استراتژي هاي سياست خارجي آمريکا به سختي تغيير مي کند، درست به مانند تغيير مسير يک کشتي سنگين در دريا. "
در نهايت اينکه دوران اوباما پس از چشم بر هم زدني کوتاه به پايان خواهد رسيد چنانچه دوران رياست جمهوري آيزنهاور، روزولت، کلينتون، کارتر و ...نيز به همراه شعارهاي رنگين و دکترين هاي به اصطلاح تحول ساز! آنها نيز به پايان رسيد! بديهي است که هيچ مخاطب و رصدکننده عاقلي از اوباما به عنوان "مرد تغيير" در ايالات متحده ياد نخواهد کرد. از اکنون بايد مراقب عشوه کبوترها بر بام کوبورگ بود. درماوراي اين عشوه اغواگرايانه، حقيقتي به نام تغيير در سياست خارجي آمريکا محلي از اعراب ندارد. کمترين خطا و دوبيني در محاسبه اين تغيير رفتار ظاهري، ما را در شناخت ماهيت،
اهداف و استراتژي هاي واشنگتن در نظام بين الملل به قهقرا
مي کشاند. از اين رو رصد رفتار آمريکا در روزها وساعات اتي در هتل کوبورگ، بايد تابعي از استراتژي هاي کلان سياست خارجي آمريکا و هدفگذاري هاي بلند مدت و ميان مدت واشنگتن درخاورميانه و نظام بين الملل باشد. بايد مراقب باشيم که لبخندهاي جان کري يا ارنست مونيز و حتي موافقت ظاهري اوباما با گذار از نقاط اختلافي ايجاد شده حول پرونده هسته اي ايران ما را از رصد بازي واقعي دشمن باز ندارد... د.