نماینده: شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که برای شناخت رفتار سیاسیون در ایران آیا چارچوبهای علمی و آکادمیک وجود دارد؟ پاسخ به این پرسش شاید کمی دشوار باشد. علوم سیاسی در ایران آنچنان رشدی نکرده است که بتوان از آن انتظار تولید ادبیات آکادمیک را داشت که به کار تجزیه و تحلیل سیاست در ایران بخورد ولی این نافی وجود روندهای تکرارشونده در این زمینه نیست. یعنی بالاخره این امکان وجود دارد که رفتار سیاسیون ایرانی را در چارچوبی درآورد و به زخم تحلیل رفتار آینده آنها زد ولی این روندها را بیشتر باید براساس تجربه شخصی کسب کرد و هستند افرادی که به تجربه و بر اثر مشاهده این بینش را یافتهاند که چند قدم آن طرفتر را در عرصه سیاست کشور ببینند ولی هنوز این تجربیات به شکلی قابل استفاده برای دیگران در دسترس نیست. البته باید گفت بسیاری از این روندها بویژه رفتارها آنچنان پیچیده نیست و با کمی دقت بسیاری از رفتارها و اتفاقات را میشود ناشی از بعضی ویژگیهای رفتاری و اخلاقی دانست. مثلا کینهجویی را در رذایل شخصیتی و اخلاقی جای میدهند و ما به راحتی میتوانیم در میان سیاسیون این رد و بدل شدن کین و نفرت را مشاهده کنیم. نوعی عطش انتقام و پارهپاره کردن رقیبی که از میدان به در افتاده است، نوعی هاری سیاسی؛ هاری سیاسی که به مدد جمع کثیر مریدان، اعوان و انصار و نشستگان بر سر خوان کرم دیروز و امروز، به نام پاسداری از آزادی و آزادگی به خورد خلایق داده میشود.
از زبان سیاستمداران بسیار شنیدهایم که آنها اصول اخلاقی را در عمل سیاسی خود لحاظ میکنند ولی طبعا بسیار کم باور کردهایم حتی اگر سیاستمدار مورد نظر ما لقب آیتالله را هم با خود یدک بکشد. بالاخره همانگونه که پیشتر گفته شد هر کسی در این زمینه مشاهدات و تجربیاتی دارد و خواهناخواه در ذهنش روندهایی ساخته است و بر مبنای آن روندها به فهم بهتر خود کمک میکند. اصل اولی که مبنای اخلاق است پذیرش وجود موازین ثابت در همه شرایط و در ادیان آسمانی علاوه بر همه شرایط در همه زمانهاست. یعنی استانداردها در اخلاق با شرایط و زمان تغییر نمیکند و این چیزی است که در سیاستِ مبنای رفتار سیاسیون امروز کشور، با شرایط تغییر میکند.
روزگاری شرایط اقتضا میکرد که گفته شود در انتخابات تقلب شده و مردم باید به خیابانها کشانده میشدند و روزگاری شرایط اقتضا میکرد که انتخابات در ایران دموکراتترین انتخابات در جهان دیده شود. روزگاری مردم باید فشار اقتصادی و تورم ۴۹ درصدی را تحمل میکردند و زیر چرخ توسعه له میشدند و امروز باید به هر قیمتی فشار از روی استخوانهای در حال پوسیدنشان برداشته شود! روزگاری سرازیر شدن یوزانسهای خارجی به کشور نهایت خردورزی سیاسی بود و کمی بعدتر هزینهکردهای دولتی غیرخودی! در زمینههای عمرانی و معیشت مردم افزایش نقدینگی آن هم به شکل مرض هاری بود. روزگاری دریافت رشوه برای بستن قرارداد به ضرر کشور و بدهکار کردن چند ده میلیارد دلاری ملت اتهام از سر بدخواهی و پدرسوختهبازی بعضی افراد است ولی اجرای همان قانون در برابر رقیب، دادگستری است و باور کنید تا دلتان بخواهد از این دوگانهها موجود است و قابل بیان ولی رعایت کوتاهی نوشتار مجال تفصیل نمیدهد. قطعا استانداردهای دوگانه عین بیانصافی خواهد بود و این هم یکی از همان روندهاست که آیتالله سیاستمدار به ما میآموزد انصاف را در سیاست راهی نیست. اما شیخ سیاستمدار دیگر به ما چه میآموزد؟ قانون در تعریف خود میزانی است واحد در برابر همه افراد ولی به هر حال استفاده از این میزان واحد درباره منسوبان به پارهای صاحبان قدرت دشوار خواهد بود. شیخ به ما میآموزد تا آنجا که میشود این میزان واحد را باید ندید ولی آنجا که دیگر نمیشود، اجرای با هزار سلام و صلوات قانون در برابر خودمان و فرزندانمان را پدرسوختهبازی و برای تسویهحساب شخصی با خودمان جا بزنیم. حرفی را که هر کس دیگری میزد چنان قانون پدرش را درمیآورد که بیا و ببین ولی حیف که هنوز در گوشههای نهچندان کوچکی از این دیار هستند بعضیها که به خاطرشان میشود موازین را دوگانه کرد.
در ابتدای نوشته گفتیم که در دانشگاههای ما چراغی برای شناخت این شب مرموز سیاست برافروخته نیست و حالا میگوییم که شب مرموز سیاست که نه بلکه شب وحشی سیاست. بسیاری رفتارهای سیاسی را با فهم کدورتها و کینههای بین سیاسیون میشود تحلیل کرد و ریشههای این کینهها را در انحصارطلبی در امر توزیع منابع باید دانست. قدرت را بعضی در ایران به گونهای میپسندند که اگرچه نه از پدر به پسر بلکه لااقل از دست خودی به خودی دیگر برسد و اگر این زنجیره بشکند وای به حال شکنندگانش.