نماینده: نمیدانم شدنی است، نشدنی است، میشود، نمیشود، جور در میآید، نمیآید اما به عنوان عضوی از خانواده بزرگ شهدا، خواستهای دارم از دستاندرکاران، بویژه نمایندگان محترم مجلس، بلکه عدم استفاده ابزاری از شهدا را تبدیل کنند به یک «قانون» لیکن وقتی خود «شهید همدانی» در وصیتنامهاش مینویسد: «ای منافقین بیشرم که بیشتر از همه جنایتکاران به این انقلاب ضربه زدید! هر کسی از راه رسیده، دستوری داده و شما اجرا کردهاید. جنایاتی که در تاریخ از هیچ خائنی سرنزده، شما انجام دادهاید فقط به خاطر اینکه نوکری خود را به اربابتان آمریکا تمام کنید. دیگر بس است! راهتان را عوض کنید.» و هنگامی که خود «شهید جامشهریاری» خطاب به «شیطان بزرگ» میگوید: «ای آمریکای خونخوار که خون همه محرومان در سراسر گیتی به دست تو و یا جیرهخوارانت میریزد! به یاری حق و همت امت اسلامی، دیگر عمرت به پایان رسیده و ما تو را در جهان که رسوایی، رسواتر خواهیم کرد.» و زمانی که خود «شهید دایهعلی» قلم را بر مدار تخطئه ابلیس میچرخاند: «ما نباید بگذاریم این ابرقدرتها و عمال داخلیشان، به انقلاب ضرر برسانند. اگر چه همه را بکشند، ما باید تا آخرین قطره خونمان را به پای نهال انقلاب بریزیم.» و دمی که خود «شهید حدادی» ساعاتی قبل از جرعه نوشیدن از سرچشمه سپیده، مینگارد: «پیام من به دولت این است که امام را در هر نقطه حفظ کنند تا ریشه آمریکا کنده شود.» و آن دم که خود «شهید گلزاری» ضمن «جنایتکار» خواندن «آمریکا» و «مکار» خواندن «انگلیس»، رجز
سر میدهد: «ماها رفتیم و همچنان داریم میرویم تا سیل خون راه بیندازیم بلکه دشمن را در آن غرق کنیم.» و آن روز که خود «شهید کشاورزیان» مینویسد: «فقط از خدا بخواهید دشمنان این انقلاب و صدام و آمریکا را نابود کند.» و آن شب که خود شهید «محمدی» این چند خط را به یادگار میگذارد: «استکبار و در راس آن آمریکای جهانخوار، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. اینها صدام را شیر کردند تا خرمشهر برای همیشه دست دشمن باقی بماند اما هیهات! مگر ما مرده باشیم که اجنبی بخواهد برای ما نسخه ذلت بپیچد»، حضرات لطف کنند و شعار «مرگ بر آمریکا» یا «هیهات منا الذله» را و نیز دستنوشتههای خودجوش برآمده از دل ملت شهیدپرور مبنی بر عدم صلح و سازش با «جلاد تحریم» را اولا استفاده ابزاری از خون شهدا یا سوءاستفاده از مراسم تشییع شهدا تلقی نکنند، ثانیا این شعائر را حتیالمقدور به خود نگیرند، ثالثا ماشاءالله به پیام رسای شهدا که یک هفته بعد از ۲۶ خرداد تاریخی، هنوز بعضیها نگران این پیام بجا و بموقعاند! «خوب موقعی آمدید» از قضا همین روزها و همین عصبانیتها را میدید که هم تیتر یک «وطنامروز» شد و هم دست ملت، دست به دست! رابعا بعضیها ظاهرا شهدای وطن را با اموات خود اشتباه گرفتهاند، توقع دارند زیر تابوت آسمانیها هم «به حق شرف لاالهالاالله» سرداده شود! خامسا حرمتی دارد جایگاه مراسم تشییع شهدا، فلذا آن شستوشو نکرده از انحراف که لجبازیها و کجمداریهایش در راه انداختن بساط فعلی بینقش نبود، خودش هم اگر بالای جایگاه رفت، دوستان باید مانع میشدند؛ «زیگورات چغازنبیل» که نیست؛ «جایگاه مراسم تشییع شهدا» است! عاقبت این هم جزو پیام شهدا بود؛ مومن! از یک سوراخ، چند بار میخواهی گزیده شوی؟ سادسا «استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار» یک «عبارت کلیشهای» در شهادتنامه شهدای ما نیست! همچین قشنگ روی مخ غربزدهها راه میرود که من هم دوست دارم در این راهپیمایی شرکت کنم، منتهای مراتب، این بار، نه با «قدم» بلکه با «قلم». آری! من آنقدر عربی بلدم بدانم بعد از «ثالثا» چه میشود اما عمدا و در انتهای این تکجمله یکنفس، بنا دارم بنویسم؛ احسنت! تا کور شود هر آنکه نتواند دید، اولا «خوب موقعی آمدید» شهدای غواص!