شناسهٔ خبر: 96655 - سرویس فرهنگ
منبع: فارس

وقتی خانه هنرمندان، سازمان فرهنگ و ارتباطات را دور می‌زند

خانه هنرمندان این روزها هفته فرهنگی کشورهای نوردیک در حالی در خانه هنرمندان برگزار شده است که این هفته فرهنگی بدون هماهنگی لازم با مسئولان ذی‌ربط در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برپا شده است.

به گزارش نماینده، از ۱۷ خرداد در خانه هنرمندان ایران، هفته فرهنگی کشورهای نوردیک با عنوان «نگاهی به هنر و فرهنگ کشورهای نوردیک» با حضور کشورهای فنلاند، نروژ، سوئد و دانمارک در حال برگزاری است.

این هفته فرهنگی در پی قرارداد همکاری بین کشورهای نوردیک و خانه هنرمندان ایران در سال گذشته، با فعالیت‌های متنوع آغاز شده است.

این هفته فرهنگی که تا ۲۶ خرداد در نگارخانه های بهار، تابستان، پاییز و زمستان خانه هنرمندان ایران شامل محتوای ضعیف و سطح پایین و بعضا نامناسبی است که می‌توان برای نمونه به کتاب «Norway; portrait of a nation» که در بخش نروژ قرار گرفته و شامل عکس‌های نامناسبی است، اشاره کرد.

با توجه به محتوای این هفته فرهنگی، سوالی که پیش می‌آید این است که آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از چنین قرارداد و برگزاری چنین مراسمی آگاهی لازم را داشته و به وظایف خود در این زمینه اقدام کرده است؟

وظایفی که طبق تعریف سازمان فرهنگ و ارتباطات در سایت رسمی خود عبارت است از «مدیریت و راهبری روابط فرهنگی بین‌المللی»؟

بنابر اطلاع خبرنگار فرهنگی فارس، برگزاری هفته فرهنگی کشورهای نوردیک در خانه هنرمندان ایران بدون هماهنگی لازم با مسئولان ذی‌ربط در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده است.

اما از یک طرف این سوال را باید از سازمان فرهنگ و ارتباطات پرسید که آیا نظارت خود را بر محتوا و کیفیت آثار ارائه شده در این هفته فرهنگی اعمال کرده است؟ و آیا این نکته که خانه هنرمندان این سازمان را در جریان فعالیت برون‌مرزی خود و این هفته فرهنگی قرار نداده بهانه خوبی برای عدم نظارت بر محتوا و کیفیت آثار می‌شود؟

چه اینکه البته این انتقاد به خانه هنرمندان وارد است که به عنوان یک مرکز دولتی چقدر به جایگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات به عنوان مرکز تایید محتوا و کیفیت آثار ارائه شده در این هفته فرهنگی اعتنا کرده است؟

از طرف دیگر و جدا از محتوا و سطح آثار ارائه شده، مسئله دیپلماسی متقابل فرهنگی بین ایران و کشورها نوردیک است؛ چه اینکه قرار داد بین خانه هنرمندان و کشورهای نوردیک می‌توانست به یک قرارداد همه‌جانبه‌تر از همکاری‌های خانه هنرمندان و کشورهای نوردیک تبدیل شود و پای حضور فرهنگی ایران در کشورهای این حوزه را باز کند.

بنابر این گزارش، ایران به‌جز سوئد در هیچکدام از کشورهای حوزه نوردیک دارای رایزنی نیست و توان حضور متقابل ایران در این کشورها وجود ندارد و این در حالی است که مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان در افتتاحیه این هفته فرهنگی می‌گوید: «دیپلماسی فرهنگی نمی‌تواند از سوی چند نهاد به طور همزمان اداره و سیاستگذاری شود» اما این مرکز بدون توجه به محوریت سازمان فرهنگ و ارتباطات توان چانه‌زنی این سازمان برای حضور رسمی در کشورهایی چون نروژ، فنلاند و دانمارک را کاهش داده است.

از طرف دیگر مجید سرسنگی در همان جلسه افتتاحیه می‌گوید «امیدواریم در آینده با هماهنگی میان مسئولان وزارت امور خارجه، سفیران ایران در دیگر کشورها و همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هفته فرهنگ و هنر ایران را در کشورهای نوردیک برگزار کنیم» و این در حالی است که سازمان فرهنگ و ارتباطات تنها در سوئد که دارای نمایندگی است توان برگزاری چنین هفته‌های فرهنگی را دارد.

همچنین این سازمان تنها مرجع برگزاری هفته‌های فرهنگی در خارج از کشور است و «سیاستگزاری، هماهنگی، هدایت، حمایت و نظارت برفعالیت های فرهنگی ـ تبلیغی جمهوری اسلامی ایران درخارج از کشور به منظور تحقق اهداف نظام در این روابط» برعهده این سازمان است و معلوم نیست خانه هنرمندان به عنوان یک مرکز دولتی(وابسته به شهرداری تهران) چگونه قصد دارد در کشورهای نوردیک هفته فرهنگی برگزار کند و آیا در قرارداد بین خانه هنرمندان و این کشورها محملی برای حضور سازمان فرهنگ و ارتباطات در نظر گرفته شده است؟

اگر مفروض بداریم که خانه هنرمندان بدون توجه به تصدی‌گری سازمان فرهنگ و ارتباطات در امر برگزاری هفته‌های فرهنگی(که به آن نیز نقدهای متعددی وارد است) بتواند در کشورهای نوردیک هفته فرهنگی برگزار کند آیا می تواند چون سازمان فرهنگ و ارتباطات از همه ظرفیت هنری ایران زمین در این هفته‌های فرهنگی استفاده کند؟

به گزارش فارس، جدا از همه اینها به نظر می‌رسد همانگونه که سرسنگی به درستی یاد کرده که «باید برای دیپلماسی فرهنگی نقشه یکم به یکم داشته باشیم» خانه هنرمندان هیچ نقشه‌ای از کشورهای نوردیک نداشته است و برای یک تعامل فرهنگی موفق که منجر به معرفی مزایای فرهنگی چنین کشورهایی به مردم شود برنامه خاصی نداشته و توان این کار را ندارد.

انتقادی که البته به همه هفته‌های فرهنگی کشورهای خارجی برگزار شده در ایران وارد است که تنها منجر به هزینه‌های بی‌فایده شده است و خروجی فرهنگی خاصی برای کشور ما نداشته است و به عنوان مثال نتوانسته است «فرهنگ کار» را از غرب و یا «فرهنگ مقاومت» را از کشورهایی دارای تفکرات ضداستعماری برای مردم ایران به ارمغان آورد و این همه ضرورت بازنگری در هفته‌های فرهنگی خارجی در ایران را بیش از پیش نشان می‌دهد.