نماینده/مجتبی اصغری: هر چه به زمان عقد توافق نهایی میان ایران و کشورهای ۱+۵ نزدیکتر میشویم، اظهارات مدیران ارشد دولت اوباما درباره مفاد توافق، رسمیت بیشتری یافته و وخامتآفرین میشود. جدیدترین روایت آمریکاییها از شیوه بازرسیها، محدوده و زمان بازرسی و راستیآزمایی، نحوه ارائه «تخفیف تحریمی» و آنچه در ایران «لغو یکباره همه تحریمها» ترجمه شده؛ هیچ نسبتی با خواستههای طرف ایرانی و قولهای ارائه شده به مردم و منتقدان ندارد. احتمالا مدیران دولت یازدهم در پاسخ به گزارههای جدی و رسمی مطرح شده توسط جان کری و وزرای انرژی و خزانهداری آمریکا باز هم خواهند گفت: «این عبارات تکاندهنده تنها مصرف داخلی دارد و برای راضی نگه داشتن صهیونیستها و جمهوریخواهان مطرح شده است».
در پاسخ به این تحلیل یک سوال مهم ایجاد میشود؛ آیا در انتهای همه ادوار مذاکرات و پس از عقد توافق نهایی، دولت آمریکا نباید به خواستههای طرف ایرانی جامه عمل بپوشاند و تحریمها به «یکباره» لغو شود و راستیآزمایی برنامه هستهای ایران به شکلی معلوم و محدود براساس چارچوب زمانی، اجرایی شود؟ قطعا پاسخ به این سوال مثبت است! پس علت پنهانکاری و دروغبافی درباره اصلیترین مفاد توافق پیش رو توسط تیم آمریکایی چیست!؟ چرا دولت اوباما در شرایط فعلی به «تحریک تقاضا» ی مخالفان توافق با ایران روی آورده است و مرتب گزارههای جدید و محدودکننده بیشتری از توافق نهایی را رو میکند!؟
بیتعارف اینکه دولت آمریکا نمیتواند تحریمها را به صورت «یواشکی» و «بدون اطلاع کنگره» و «جامعه سیاسی آمریکا» لغو کند! پس اگر حقیقتا بنا بر عقد چنین توافقی با ایران در فرصت باقیمانده باشد اصولا باید لابیگران کاخ سفید به جای تهدید ایران به جنگ و صحبت از «بازرسی ابدی و نامحدود» و «عدم لغو تحریمها» با رایزنی و ارائه اسناد و مدارک درباره قابل اطمینان بودن دولت یازدهم و تیم مذاکرهکننده ایرانی، جامعه سیاسی آمریکا را برای عقد توافقی «برد- برد» آماده کنند. اینکه چرا چنین نمیکنند و شرایط به سمت و سویی پیش میرود که هر روز زوایای منفی و تکاندهندهتری از در پیش بودن یک «توافق بد» برای طرف ایرانی و «توافقی عالی» برای آمریکا و صهیونیستها افشا میشود، نشان از تعامل آمریکاییها با متحدان خود دارد. اغلب شرطگذاریهای جدید آمریکا، مسیر توافق را به سمتی پیش میبرد که عقبنشینی تیم مذاکرهکننده آمریکا به علت بالا بردن سطح توقعات داخلی را عملا ناممکن میسازد.
علاوه بر همه این موارد با ورود بموقع کنگره آمریکا به مذاکرات هستهای، معین شد توافق نهایی میان ایران و ۱+۵ تنها در صورت تایید کنگره مورد پذیرش آمریکا قرار گیرد. پس در موعد اجرای مفاد توافق نهایی، دولت اوباما هیچ مسیری برای پنهان کردن مفاد و جزئیات توافق همچون «لغو یکباره تحریمهای ایران» و «محدوده و زمان بازرسیها و دوره راستیآزمایی» نخواهد داشت. بنابراین قطعا اوباما و اعضای دولتش باید «دیوانه» باشند که با بالا بردن سطح انتظارات داخلی از توافق نهایی، در بازه زمانی کوتاه ۳ ماهه باقیمانده، کار خود را با کنگره سختتر نیز کنند!
آنچه در این مدت از تیم مذاکرهکننده و دولت آمریکا مشاهده شد ـ شامل افشای مرحله به مرحله جزئیات مذاکرات اعم از مدت، میزان و سطح بازرسی از تاسیسات محرمانه هستهای و نظامی ایران، سطح و زمان ارائه تخفیفات تحریمی و بازه نامحدود و ابدی پروسه راستیآزمایی برای اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای کشورمان ـ حکایت از آن دارد که دولت اوباما از دیپلماسی محرمانه بشدت پرهیز کرده تا به واسطه کنجکاویهای روزافزون کنگره و صهیونیستها، در میانه مراحل مذاکره و عقد توافق، با مشکل داخلی مواجه نشود. در مقابل دولت و تیم مذاکرهکننده کشورمان بهرغم توصیه بزرگان، کماکان به ادامه مسیر خطرناک «محرمانگی مذاکرات و تفاهمات» ادامه میدهند.
مسیری که به واسطه بیانگیزگی طرف مقابل به حفظ چارچوبهای محرمانگی تا همین بخش از کار نیز صدماتی جدی به اعتماد ملی به دولتمردان کشورمان وارد ساخته است. هر چند منتقدان تاکنون بسیار کوشیدهاند تیم مذاکرهکننده ایرانی را به پاسخ دادن به ادعاهای حریف درباره «عدم لغو تحریمها» و «بازرسی از مراکز نظامی» و «نامحدود بودن پروسه راستیآزمایی»، مجاب کنند با انتشار گزارهبرگ ایرانی، روایت خود را از توافق لوزان منتشر کنند اما متاسفانه به نظر میرسد دولت هنوز به اصل قدیمی «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» پایبند است.
نکته جالب توجه پایمردی عجیب دولت بر نامحرم نگاه داشتن مردم و نمایندگان مجلس در مسیر مذاکرات است در حالی که پیش از این خود رئیسجمهور روحانی به صراحت اعلام کرده بود در صورت لزوم، برای ادامه مسیر به «رفراندوم» و رای و نظر مردم متوسل خواهد شد! اما نکته اصلی این است که همان تیمی که مانور رسانهای بر «رفراندوم هستهای» را بهعنوان نمادی تزئینی از موافقت مردم با نظر خود مجاز برمیشمرد هماکنون از ارائه پاسخ به مردم با تکیه بر اصل مشکوک «محرمانگی مفاد توافقات»، خودداری میکند. آیا از ابتدا هم دولت، به فرض اختیار برگزاری رفراندوم، قرار بود بستهای
مهر و مومشده را به رای و نظر مردم بگذارد!؟ مردم بناست با چه مفهوم هستهای موافقت کنند؟ میان «تعطیلی برنامه هستهای» و «نرمش قهرمانانه به منظور به رسمیت شناخته شدن حقوق و برنامه هستهای ایران» تفاوت بسیار زیادی وجود دارد!
اصل ماجرا این است که این بار خرج کردن دولت و موافقان «توافق بد هستهای» از کیسه تحریمها میسر نیست. فراموش نکنیم توافق ژنو به واسطه بدعهدی طرف مقابل با چه سرعت حیرتانگیزی رنگ باخت و حتی ۱۰ استاد دانشگاه نیز حاضر نشدند درخواست رئیسجمهور روحانی برای دفاع از این توافق ضعیف و نقضشده را اجابت کنند. این بار پای قول شخص رئیس دولت یازدهم برای «رفع یکباره تحریمها»، «عدم صدور اجازه بازرسیهای ویژه»، «حفظ ساختار برنامه هستهای کشور» و «ادامه تحقیق و توسعه هستهای» در میان است. آیا تیم مذاکرهکننده کشورمان به فاصله بسیار زیاد قولهای اعلام شده از سوی دولت ایران و ادعاهای دولت آمریکا درباره مفاد توافق نهایی واقف است؟ آیا تیم ایرانی گمان میکند مجلس شورای اسلامی مفاد «توافق هستهای بد» را به رسمیت خواهد شناخت؟
مروری کوتاه بر جو عمومی جامعه سیاسی آمریکا نشان از آن دارد که هیچ آمادگی و عزمی برای عقد توافقی با مفاد مورد علاقه طرف ایرانی وجود ندارد و به همین جهت است که اوباما و تیم وی به صورت مکرر با افشای زوایای جدیدی از عقود توافق نهایی، درصدد پاسخگویی به مطالبات جامعه خود هستند. در چنین شرایطی ادامه سیاست طرف مذاکرهکننده ایرانی با تاکید بر وجود «ابهامات جزئی در پرانتزها و کروشههای توافق نهایی» و یافتن «راهحلها»، تنها به سنگینتر شدن توقعات مردم از دولت یازدهم منجر میشود. تن دادن به صبر استراتژیک همراه با اعتماد به وعدههای شیرین دولت یازدهم درخصوص رفع یکباره همه تحریمها و ایجاد رونق اقتصادی و به رسمیت شناخته شدن تمام حقوق هستهای کشورمان در فضای جهانی، حقیقتا آسان است. خصوصا که رئیسجمهور محترم قول دادهاند پس از رفع تحریمها مشاغل بیشتری برای همه اقشار جامعه فراهم خواهد شد و کسب و کار به صورت ناگهانی رونقی روزافزون خواهد یافت. باید منتظر ماند و دید.