به گزارش نماینده فروردین ماه ۱۳۵۹ بود که شش مرد عربتبار با تابعیت ایرانی، سوری و عراقی از بغداد رهسپار لندن شدند. آنها قبل از عزیمت به لندن تحت نظارت یک افسر بعثی به نام سامی محمدعلی که بعدها در رابطه با اقدامات سازمان جورج حبش و به اتهام قتل نماینده الفتح در لندن تحت تعقیب قرار گرفت، در زمین تمرین تیراندازی سازمان جورج حبش در حومه بغداد تمرین کرده بودند. سامی محمدعلی در لندن به آنها پیوست و همان اسلحهها را که از طریق پست سیاسی سفارت عراق به لندن آورده شده بود در اختیار آنها گذاشت تا پس از بررسی نقشه سفارت ایران، حمله به سفارت را آغاز کنند.
گروه مطابق قرار قبلی رأس ساعت ۱۱ صبح روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ به ساختمان اصلی سفارت ایران در محله پرنسس گیت لندن حمله کرده، مامور محافظ سفارت را خلع سلاح نموده و ۲۶ نفر را به مدت شش روز به گروگان میگیرند. از این ۲۶ نفر ۱۷ نفر کارمندان سفارت، هشت نفر ایرانی و خارجی مراجعه کننده به سفارت و یک نفر مامور نگهبان سفارت بودند.
از آنجا که اشغال سفارت ایران در لندن پنج روز پس از شکست حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس رخ داد برخی خبرگزاریها آن را به عنوان اقدام تازه آمریکا و انگلیس برای تحت فشار قرار دادن ایران و آزادی گروگانهای آمریکایی ارزیابی کردند.
اشغال سفارت ایران در حالی رخ داد که در پی تهدیدهای مکرر قبلی از ناحیه بعثیها و حمله ناموفق چند روز قبل به سفارت ایران در بیروت، دکتر غلامعلی افروز کاردار سفارت ایران در نامهای رسمی خطاب به شاخه ضد تروریست پلیس لندن تقاضای حفاظت بیشتر از سفارتخانه را اعلام کرده و روز قبل از حمله، پلیس لندن در نامهای رسمی در این مورد قول مساعد داده بود.
دو خبرنگار بریتانیایی شبکه بیبیسی تقاضای گروگانگیران را به بیرون مخابره کردند. آنان علاوه بر درخواست یک هواپیما برای خروج سالم از انگلیس ، خواستار آزادی ۹۱ زندانی سیاسی در خوزستان (که از آن با عنوان عربستان ایران یاد میکردند) و نیز عزل سیداحمد مدنی استاندار وقت خوزستان شده بودند اما وزیر خارجه ایران با درخواست گروگانگیرها مخالفت کرد. همزمان گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم لندن در اعتراض به گروگانگیری روبروی ساختمان سفارت تظاهرات و اعتصاب کردند. در جریان این تجمع میان دانشجویان، گروهی از نیروهای راستگرا و پلیس درگیریهای پراکندهای رخ داد. همزمان در داخل سفارت هم آرام آرام تنشها میان کارمندان سفارت و گروگانگیران بالا میگرفت.
با گذشت زمان و خودداری ایران از پذیرش تقاضای گروگانگیران و مقاومت درونی گروگانهایی نظیر لواسانی و افروز، گروگانگیران تقاضای خود را به مذاکره با سه سفیر عرب (از کشورهای عراق، اردن، لیبی یا سوریه) کاهش دادند و سپس به دیدار با یک دیپلمات عرب نیز راضی شدند تا پس از آن اسلحهها را زمین بگذارند.
اسناد تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا نشان میدهد که وزارت خارجه بریتانیا از سفرای کشورهای مختلف عربی در لندن خواسته بود تا با میانجیگری و گفتوگو با اشغالگران برای کمک به حل مسالمتآمیز و بدون خونریزی ماجرا وارد صحنه شوند، ولی به جز نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در لندن، هیچ یک از دیپلماتهای عرب حاضر به این کمک نشدند.
بر اساس اسناد آرشیو ملی بریتانیا، در فاصله اشغال سفارت و حمله نیروهای اس.آی.اس به داخل ساختمان، گروگانگیرها چند نفر از جمله یک کارمند شبکه خبری بیبیسی، یک توریست پاکستانی، یک خانم منشی سفارت، یک خبرنگار سوری و یک خانم مسئول روابط عمومی سفارت را آزاد کردند.
گروگانگیران چند بار با تعیین ضربالاجل تهدید کردند ساختمان سفارت را منفجر خواهند کرد اما با تداوم بیاعتنایی مسئولان بریتانیایی و تعویق سه باره این ضربالاجل، مهاجمان که از دیدار با دیپلماتهای عرب ناامید شده بودند وعده دادند که در صورت تداوم بیتوجهی به خواستههایشان، هر نیم ساعت یکی از گروگانها را خواهند کشت. اولین انتخاب آنها سیدعباس لواسانی بود که خود از گروگانگیران خواست به جای دکتر عزتی استاد فلسفه و رایزن مسن فرهنگی ایران که از هراس تهدید گروگانگیران دچار حمله عصبی شده بود، قربانی شود.
بدین ترتیب گروگانگیران، عباس لواسانی دانشجوی ایرانی – که همکار بخش مطبوعاتی سفارت بود- را به ضرب ۳ گلوله به شهادت رسانده و جسد او را به بیرون ساختمان انداختند. با کشته شدن لواسانی، مذاکرات ماموران دولت بریتانیا برای حل مسالمتآمیز ماجرا عملاً به بن بست رسید و تصمیم برای انجام عملیات نجات گروگانها قطعی شد.
در پی این واقعه مارگارت تاچر نخستوزیر وقت بریتانیا، مسئولیت عملیات نجات را از پلیس به نیروهای ویژه بریتانیا موسوم به «کماندوهای اس.ای. اس» منتقل و بلافاصله دستور حمله به سفارت و کشتن تمامی گروگانگیران را صادر کرد.
کماندوها با ایجاد انفجارهای متعدد و استفاده از مواد دودزا و گلولههای اشکآور از چند نقطه وارد ساختمان شدند و تمام اشغالگران حتی سه تن از آنها که آشکارا تسلیم شده بودند را به قتل رساندند. در همین موقع بود که دو تن از گروگانگیران در آخرین لحظات خود را به اتاق گروگانهای مرد رساندند و آنها را به رگبار بستند که در جریان این تیراندازی سه تن به نامهای افروز، عزتی و صمدزاده زخمی شدند.
تنها بازمانده گروه گروگانگیران، شخصی به نام فوزی بداوینژاد بود که در میان گروگانها دراز کشیده و پنهان شد. پلیس، علی صمدزاده کارمند اداره مطبوعات سفارت را که به شدت زخمی شده بود، به جای بداوینژاد بازداشت و بدین ترتیب از کشته شدن همه تروریستها اطمینان حاصل کرد.
بعدها گفته شد کماندوهای اس.ای.اس تروریستهای زخمی را تیر خلاص زدهاند و این موضوع احتمال قتل علی صمدزاده توسط پلیس بریتانیا را مطرح کرد. جسد صمدزاده مدت سه شبانهروز پس از قتل در محل سفارت- به همراه جسد دو تروریست- باقی ماند و در آتشسوزی بعدی سفارت و ریزش سقف آسیب زیادی دید اما حتی پس از خروج جسد از سفارت نیز کالبد شکافی دقیقی برای تشخیص علت مرگ وی انجام نشد.
با پایان گروگانگیری، دو زخمی ایرانی در بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفته و مداوا شدند. اولی دکتر افروز بود و دومی دکتر عزتی که استاد فلسفه اسلامی در بریتانیاست.
پس از پایان یافتن ماجرای خونین سفارت ایران در لندن، دادگاهی غیرعلنی به اتهامات فوزی بداوینژاد تنها بازمانده گروه تروریستی رسیدگی کرد. در این دادگاه بداوینژاد که در هنگام گروگانگیری تنها ۲۳ سال سن داشت، به حبس ابد محکوم شد. او پس از چند بار تقاضای آزادی و رد این تقاضا نهایتا در نوامبر سال ۲۰۰۸ و پس از تحمل ۲۸ سال از زندان آزاد و زندگی جدیدی را با هویتی جدید در بریتانیا آغاز کرد.