به گزارش نماینده، حجتالاسلام و المسلمین غلامرضا مصباحیمقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ارزیابی از وضعیت اصولگرایان در انتخابات آینده مجلس، اصلاحطلبان را رقیب اصلی این جریان عنوان میکند.
مصباحیمقدم ضمن پیشبینی افزایش تعداد نمایندگان اصلاحطلب در مجلس آینده نسبت به دوره فعلی در عین حال معتقد است که اکثریت مجلس آینده همچنان در اختیار اصولگرایان خواهد بود.
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز با ابراز امیدواری نسبت به همگرایی اصولگرایان با پایداریها در انتخابات آینده مجلس، میگوید که در غیر این صورت احتمال ایجاد دودستگی و کاهش آرای اصولگرایان در مجلس آینده باشد، وجود خواهد داشت.
مشروح گفتوگوی ایسنا با مصباحیمقدم در زیر میآید:
از سال گذشته اصولگرایان فعالیتهایی را برای ایجاد همگرایی و نزدیک کردن دیدگاههایشان برای انتخابات مجلس دهم آغاز کردند، این فعالیتها و دیدارها چه نتیجه مشخصی تاکنون داشته است؟
ما به دنبال این بودیم که در میان گروهها و شخصیتهای اصولگرا همگرایی به وجود بیاوریم. این یک اقدام تدریجی بود که آغاز شد و البته این پروسه هنوز پایان نیافته است اما خبرها حکایت از این دارد که زمینه برای همگرایی مثبت است و همه گروهها و شخصیتها از این همگرایی استقبال میکنند. گفتوگوهایی که صورت گرفته همه حکایت از همراهی و همدلی اصولگرایان برای دست یافتن به یک ائتلاف و همگرایی برای انتخابات آینده است.
به نظر شما چه افرادی در جریان اصولگرا میتوانند در این دوره از انتخابات محور قرار گیرند؟
مفروض ما این بود که به جای شخصیتمحوری، تشکیلاتمحوری را دنبال کنیم و خوشبختانه این تشکیلاتمحوری مبنا قرار گرفته و دنبال میشود، از نظر گروههای فعال باید به احزاب، جمعیتها و تشکلهایی اشاره کرد که تحت عنوان اصولگرایی تعریف میشوند و محوریت را هم با تمایل خود، جامعتین قرار میدهند و از این جهت جامعه روحانیت مبارز هم که سال گذشته فعالیتهای خود را برای همگرایی آغاز کرده بود همچنان این فعالیتها را دارد و این محوریت پدید آمده و مورد قبول دوستان قرار گرفته است.
در ادوار گذشته مرحوم آیتالله مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی نقش ویژهای در همگرایی اصولگرایان داشتند آیا ریش سفیدانی در جریان اصولگرا هستند که جایگزین این افراد شوند؟
مرحوم آیتالله مهدوی کنی و همچنین محروم عسگراولادی شخصیتهای ممتاز و بیبدیلی بودند اما هم در روحانیت و هم در غیرروحانیت اصولگرا محوریت، تشکیلات بود و از این جهت ما همچنان این تشکیلات را داریم و نیازمند به این نیستیم که بگوییم فلان شخصیت محور است. طبعا شخصیتهایی هستند که مورد توجه اصولگرایان قرار دارند و ما از حضور آنها و مشورتهای آنها و دیدگاههای آنها استفاده میکنیم اما بنا بر این است که حرکت به صورت جمعی و تشکیلاتی باشد که یک اقدام پختهتر و قویتری خواهد بود.
به نظر شما جامعتین چقدر میتوانند در این دوره از انتخابات در بین اصولگرایان نقش آفرین باشند؟
با توجه به احتمال رقابت جدی بین دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، اقبال روشنی به محوریت جامعتین در میان اصولگرایان وجود دارد. اگر قبلا سخن از رقابت درون جناحی بود و اگر قبلا تردید بود که باید هیات داوری وجود داشته باشد تا اختلافات احتمالی بین گروههای اصولگرا را در جریان انتخابات حل و فصل کند اکنون چنین سخن و تردیدی نیست.
پس تحلیل شما این است که رقیب جدی اصولگرایان در انتخابات مجلس آینده اصلاحطلبان خواهند بود؟
مطمئنا چنین خواهد بود.
فکر میکنید شرایط برای رقابت فراهم است و آیا اصلاحطلبان این سازمانیافتگی را دارند که در این انتخابات با اصولگرایان رقابت کنند؟
شرایط برای رقابت فراهم است. قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، اصلاحطلبان شروع کردند به بازسازی خودشان و جمع کردن گروه پراکنده خودشان و سازماندهی کردن که اولین نتایجش را در آن انتخابات با کوتاه آمدن از کاندیدای پیشنهادی اصلاحطلب خود و حمایت از آقای روحانی به دست آوردند. البته معنایش موفقیت صدرصدی اصلاحطلبان نبود بلکه موفقیت نسبی آنها بود در اینکه به کاندیدایی رای دادند که برایشان مقبولتر از دیگران بود.
بعد از انتخابات سال ۹۲ اصلاحطلبان بیشتر حس موفقیت دارند و فکر میکنند میتوانند به هم بپیوندند و متشکل شوند و احیانا برای خودشان ائتلافی تشکیل بدهند و وارد رقابت مجلس آینده شوند و بخشی از مجلس آینده را در اختیار خودشان بگیرند. از این جهت ما احساس میکنیم که آنها تا انتخابات حرکت خود را برای انسجام ادامه خواهند داد. البته حتما با مشکلاتی هم روبرو هستند از جمله این مشکلات این است که هنوز لیدرهای مهم جریان اصلاحطلبی در شرایطی نیستند که بتوانند رهبری این جریان را به صورت شفاف و آشکار به عهده بگیرند و به میدان بیایند بنابراین اصلاحطلبان ناگزیرند از شخصیتهای درجه دو اصلاحطلب استفاده کنند چرا که مواضع خود را نسبت به جریان فتنه و فاصلهشان را با آن روشن نکردهاند پس شرایط و مقبولیتشان ابهام دارد و فعالیت سیاسیشان با مشکل روبروست.
اقبال مردم به اصلاحطلبان را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا میشود پیشبینی کرد که مجلس آینده مجلس نزدیک به دولت باشد؟
اینکه مجلس آینده نزدیک به دولت خواهد بود به نظر میرسد همینطور باشد اما معنا و مفهومش این نیست که جریان اصلاحطلب اکثریت قالب مجلس را در آینده بر عهده خواهد داشت. همین مجلس هم مجلسی است که به دولت نزدیک است و از دولت حمایت میکند. درست است که عدهای مخالفان جدی دولت در مجلس حضور دارند اما در اقلیت هستند و اکثریت مجلس به طور جدی به عنوان حامی دولت فعالیتهای خودشان را تنظیم میکنند و در عین حالی که انتقاداتی را نسبت به دولت دارند حمایتهای اساسی خود را از دولت دارند خصوصا اینکه مقام معظم رهبری سال ۹۴ را سال دولت، ملت، همدلی و همزبانی اعلام کردند و این تاکیدی خواهد بود بر اینکه مجلس بیش از گذشته با دولت همدلی نشان دهد و البته انتظار میرود که دولت هم با مجلس همدلی نشان دهد.
مشخصا فکر میکنید اصلاحطلبان میتوانند تعداد قابل توجهی از کرسیهای مجلس آینده را در اختیار بگیرند؟
پیشبینی این است که نمایندگان اصلاحطلب در دور آینده نسبت به دوره فعلی حتما بیشتر خواهند بود ولی اینکه اکثریت مجلس را به دست بگیرند پیشبینی من این است که چنین اتفاقی نخواهد افتاد بلکه اکثریت مجلس آینده همچنان در اختیار اصولگرایان خواهد بود البته مشروط به اینکه خدای نکرده شاهد پیداش انشقاق در میان اصولگرایان نباشیم.
به نظر شما اصولگرایان چه اشتباهاتی را در انتخابات گذشته مرتکب شدند که اکنون باید در انتخابات پیشرو آن را جبران کنند؟
از اشتباهاتی که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته و بلکه انتخابات پیشین مجلس رخ داد مساله احساس خالی بودن میدان از رقابت جناح رقیب بود که در انتخابات مجلس یک نوع رقابت درون جناحی رخ داد و البته منتج به تشکیل یک مجلس با اکثریت قاطع اصولگرا شد اما همان اختلاف دیدگاهها و مواضع موجب شد در انتخابات ریاست جمهوری به وحدت و ائتلاف فکر نکنند و شخصیتهای اصولگرا بدون وجود هماهنگی با تشکیلات محوری و بدون اینکه به مشورت با هم بنشینند هر کدام جداگانه برای خود کاندیدای مستقلی شدند، گرچه در پارهای موارد ائتلاف سه نفره و در مقابلش ائتلاف پنج نفره شکل گرفت اما چون این ائتلافها بر مبانی اصولی استوار نبود و حمایت مجموعه تشکلها و حمایت جامعتین را نداشت هیچ کدام به نتیجه نرسید و به سر موضع ماندن کاندیداهای اصولگرا انجامید به خیال اینکه هر کدام بالاترین رای را دارند.
بنابراین همه در میدان انتخابات باقی ماندند و طبعا همه به نوعی بازنده این میدان شدند. اگر این اشتباه انجام نمیشد و مثل ادوار گذشته انتخابات سعی شخصیتها این بود که در یک جریان ائتلاف وارد میشدند و با قرار دادن محوریت و داوری جامعتین وارد گود انتخابات میشدند و قبول میکردند که چه کسی به میدان بیاید و چه کسی نیاید قطعا برنده انتخابات جریان اصولگرا میشد آن هم با به میدان آوردن یک یا دو نفر از کاندیداهای خودش و نه اینکه هفت هشت نفر با عنوان اصولگرایی به میدان بیایند و رای همدیگر را خنثی کنند و طبعا این جریان به نفع هیچ کدامشان به پایان نرسید.
به نظر شما آیا این احتمال وجود دارد که طیفهایی مثل جبهه پایداری که همگرایی کمتری با اصولگرایان سنتی نشان دادند در انتخابات مجلس آینده لیست مشترکی با اصولگرایان داشته باشند؟
گفتوگوهایی که بین جریان پایداری و سایر گروهها مثل موتلفه، رهپویان و ایثارگران صورت گرفته و مکرر این گفتوگوها همراه با جلسات مشترک و رفت و آمد بوده و نهایتا گفتوگویی که بین مرکزیت پایداری و جامعه روحانیت صورت گرفته همه حکایت از این دارد که آنها علاقه جدی به همگرایی نشان میدهند و حاضرند بر اساس اصول مشترکی که قبلا مورد تفاهم قرار گرفته به همکاری و همراهی بپردازند.
آیا اگر این تفاهم بین اصولگرایان با پایداریها صورت نگیرد آیا این میتواند پیروزی اصولگرایان در انتخابات آینده را تحتالشعاع قرار دهد؟
امیدواریم این همگرایی پا بگیرد اما اگر خدای نکرده پا نگیرد احتمال اینکه این دودستگی پدید بیاید و نتیجهاش کاهش آرای اصولگرایان و کاهش نمایندگان اصولگرا در مجلس آینده باشد، وجود دارد.
جریانی که در سالهای پایانی دولت گذشته موسوم به جریان احمدینژاد شد چقدر در انتخابات آینده مجلس میتواند سهم داشته باشد؟ آیا این جریان درون جریان اصولگرا تعریف میشود یا به نظر شما امکان ورود مستقل به عرصه انتخابات را دارند؟
در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد با چند جریان روبرو بودیم؛ یکی جریان اصولگرایی بود که از ریاستجمهوری آقای احمدینژاد حمایت کرد اما این حمایت را یک حمایت همهجانبه قرار نداد بلکه حمایت همراه با انتقاد بود، این اکثریت جریان اصولگرا بود.
جریان کوچکتری بود که تحت عنوان جریان پایداری تعریف شد که از آقای احمدینژاد به صورت همهجانبه و کامل حمایت کرد و در شرایط خانهنشینی آقای احمدینژاد موضع فاصله را بین خودش و احمدینژاد شروع کرد و سعیاش بر این بود که هر آنچه از حامیان آقای احمدینژاد بتواند به طرف خود جذب کند و در این کار هم به صورت نسبی موفق بود.
یک جریان کوچکتر تحت عنوان جریان انحراف شکل گرفت که به طور عمده جریان پایداری در مقابل جریان انحراف پدید آمد. آن جریان انحراف همچنان وجود دارد اما جریان پرتعداد و گستردهای نیست که به صورت جدی تاثیرگذار باشد و بخواهد مستقل از جریان اصولگرا وارد معرکه انتخابات شود و مدعی برنده شدن انتخابات باشد خصوصا اینکه حامیان احمدینژاد به طور عمده بر اساس شعارهای ایشان به حمایت از او پرداختند و شعارهای آقای احمدی نژاد به تعبیری، زنده کردن شعارهای امام (ره) و آغاز پیروزی انقلاب بود و با کنار گذاشته شدن آن شعارها و تفاوت رفتار و عملکرد بخش عظیمی از آن حامیان از آقای احمدینژاد و جریان انحراف جدا شدند و فاصله گرفتند. از آن جهت ما نگرانی جدی نداریم که بخواهد آن جریان نسبت به جریان اصولگرا مشکلآفرین باشد.
لازم است تاکید کنم که آقای احمدینژاد و آن جریان انحرافی خود را در دایره اصولگرایان تعریف نکردند و دائما گفتند که مدیون اصولگرایان نیستیم. آقای احمدینژاد مدعی بود که آرایی که به دست آورده حاصل اقدامات شخصی خودش و کسانی بوده که با او همراهی میکنند البته این تحلیل درستی نبود اما به هر حال وقتی آنها خودشان را جزو جریان اصولگرا تعریف نمیکنند چه اصراری است که ما بخواهیم آنها را جزو اصولگرایان تلقی کنیم.
بنابراین تحلیل شما این است که رقابت اصلی در انتخابات آینده بین دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب خواهد بود؟
بله همینطور است و جریانات کوچکتر خیلی نمیتوانند در این میدان فعال شوند.