شناسهٔ خبر: 88656 - سرویس سیاست
منبع: روزنامه کیهان

یادداشت روز کیهان:

بعد از همه تفسیرها...!

مذاکرات هسته ای 43

نماینده/حسین شمسیان: همزمان با انتشار و قرائت سند مکتوب مورد توافق ایران و ۱+۵ در لوزان سوئیس، باب تفاسیر و برداشت‌های گوناگون از متنی که قرار بود متن واحد و مشترک باشد آغاز شد و تا اینجای کار لااقل سه روایت ایرانی، آمریکایی و اروپایی از آن وجود دارد! در مقابل این نسخه‌های متعارض، مذاکره‌کنندگان محترم کشورمان کوشیدند این نکته را  اثبات کنند که هیچ مغایرتی بین متن‌های منتشره وجود ندارد و نباید از این بابت نگران بود. با اینهمه، نمی‌توان تجربیات گذشته را نادیده گرفت. واقعیت و تجربه توافق ژنو نشان داد اعتراض منتقدان درباره نسخه‌های غربی، به جا و درست بوده و توجیهات و توضیحات، حقیقت را تغییر نمی‌دهد و طرف غربی توافقنامه را به تفسیر خود  اجرا می‌کند  و این ناشی از خوی خیانتکار و خدعه‌گر آنهاست. همان که رهبر عزیز انقلاب درباره آن به تیم محترم مذاکره‌کننده هشدار داده بود.
اما در این مقال قصد بررسی و تطبیق متن‌های منتشر شده را نداریم و بالجمله – و بدرستی – بنا را بر دروغگویی و فریبکاری آمریکایی‌ها می‌گذاریم. همه سخنان دروغ و حتی متن آمریکایی‌ها را هم - که  مقامات ما اصرار دارند آن را فکت شیت بنامند – فراموش می‌کنیم. به اصل بیانیه خانم موگرینی که وزیر خارجه محترم کشورمان هم ترجمه فارسی آن را قرائت کرد اکتفا کنیم. حتی بیاییم آن را هم به کناری بگذاریم و آن‌گونه که شایسته است، تنها به سخنان مسئولان مذاکره‌کننده کشورمان اعتماد کنیم و قول آنها را حجت قرار  دهیم  و براساس آن به بررسی آنچه بر صنعت هسته‌ای ایران رفته بپردازیم. بدین منظور سخنان چند شب قبل وزیر خارجه محترم کشورمان در برنامه نگاه یک را مبنای یک ارزیابی و بررسی منصفانه قرار می‌دهیم.
 آنچه می‌توان به عنوان سه بخش مهم سخنان دکتر ظریف در سخنان وی مورد بررسی قرار داد عبارتند از: الزام‌آور نبودن بیانیه لوزان، تشریح محدودیت‌های پذیرفته شده توسط ایران و تبیین  دستاوردهای کشورمان از این بیانیه. که به اختصار درباب هر یک  به مواردی اشاره می‌شود:
۱- منابع غربی در سخنان و متون منتشره خود، مستقیم و غیرمستقیم این گونه عنوان می‌کنند که بیانیه (توافقنامه، تفاهمنامه و...)  لوزان الزام‌آور بوده و ایران‌گریزی از اجرای آن ندارد. در مقابل مقامات کشورمان معتقدند که اصلا و ابدا چنین نیست و هیچ الزامی در این باره وجود نداشته و تا هنگام نگارش متن توافق نهایی، کشورمان هیچ تعهدی ندارد. این پافشاری تا آنجاست که دکتر ظریف، از متن اعلامی به عنوان «چرک‌نویس» یاد می‌کند! پذیرش این سخن آسان نیست. چراکه  منطقی نیست وزرای ۵+۱ و تیم مذاکره‌کننده کشورمان پس از ماه‌ها مذاکره، نه روز فشرده و در بیانی درست‌تر چند شبانه روز وقت‌شان را صرف نگارش متنی فاقد ارزش حقوقی و بی‌اهمیت که بود یا نبود آن هیچ فرقی ندارد کرده باشند. اگر چنین است و متن موجود الزام‌آور نیست، آیا  تیم مذاکره‌کننده کشورمان می‌تواند به سادگی اعلام کند قصد دارد در بیانیه غیرالزام‌آور کنونی تغییراتی ایجاد کند؟ پاسخ روشن است! اما علی‌رغم آنکه در این‌باره حرف و سخن فراوان است، با قبول سخن مسئولان کشورمان، این نکته را مزیتی مهم در بیانیه صادره دانسته و آن را به فال نیک می‌گیریم. وقتی چنین مزیت ارزشمندی در اختیار تیم مذاکره‌کننده  باشد، دست فرزندان ملت باز است  تا چنانچه در مشورت با نخبگان و یا بررسی‌های بیشتر، آنها هم  به این نکته پی بردند که منافع ملی در این مسیر رعایت نشده، به جبران مافات پرداخته و در راه تحقق آن گام بردارند. اگر چنین است - که امیدواریم چنین باشد- وقت آن است که داده‌ها و ستانده‌های این مسیر مورد بررسی قرار گیرد.
۲- در چند روز گذشته محدودیت‌های ناشی از بیانیه مذکور بارها و بارها برای مردم گفته شده و بعید است کسی از آن آگاه نباشد. براساس آنچه وزیر محترم امور خارجه کشورمان بیان کرد، قرار است حدود پنج هزار سانتریفیوژ «نسل یک» در سایت نطنز کار غنی‌سازی اورانیوم را ادامه دهد. خلوص اورانیوم غنی شده «۶۷/۳» بوده و ما اجازه داریم در طول پانزده سال تنها «۳۰۰ کیلوگرم «اورانیوم غنی شده داشته باشیم. به جز این، کشورمان حق ندارد در هیچ سایت و مرکز دیگری غنی‌سازی کند. با این ظرفیت و میزان خلوص، هر کس می‌تواند قضاوت کند که سیصد کیلو در طول ۱۵ سال، تنها یک دلخوشی ساده است و در اصل غنی‌سازی ویترینی و آزمایشگاهی است نه واقعی! این از غنی‌سازی! مرکز مهم وگران‌قیمت فردو که بابت ساخت آن میلیاردها تومان و دلار هزینه شده، حق هیچ‌گونه غنی‌سازی نداشته و در آن به تحقیق و پژوهش در اموری غیر از غنی‌سازی اورانیوم پرداخته می‌شود! در عین حال هزار سانتریفیوژ هم در آنجا معطل خواهد شد! این سانتریفیوژها هم نباید کار غنی‌سازی را انجام دهد! مفهوم دیگر این تصمیم این است که ما فقط چراغ آنجا را روشن نگه می‌داریم. می‌توانیم با سانتریفیوژهای آنجا آب میوه بگیریم اما به غنی‌سازی اورانیوم فکر هم نکنیم! رآکتور آب سنگین اراک هم باز طراحی شده و ماهیت آن تغییر خواهد کرد. به جز اینها باید به  اجرای پروتکل الحاقی هم تن بدهیم تا بازرسان آژانس این امکان را داشته باشند که در هر زمان از هر مکان - به نظر خود- مشکوک(!) بازدید کنند. اینها بخشی از مهمترین تعهدات کشورمان به موجب توافق لوزان است که تماما براساس متن سخنان دکتر ظریف بیان شد و در تشریح آن به هیچ منبع خارجی استناد نشده است. از همین چند عبارت خلاصه، می‌توان فهمید که صنعت هسته‌ای کشور به طور رسمی تعطیل ولی اسما فعال است! حال باید دید در مقابل این از دست دادن‌ها چه بدست آورده‌ایم؟
 ۳- منطق مذاکره عبارت از امتیاز دادن و گرفتن است و با توضیحی که  درباره صنعت هسته‌ای کشورمان گذشت، باید امتیاز چشمگیر و قابل توجهی بدست آورده باشیم که چنین سخاوتمندانه حاصل تلاش دانشمندان هسته‌ای کشورمان را از دست بدهیم اما اجازه بدهید موضوع را از منظری دیگر بررسی کنیم. چندی قبل برخی افراد که داعیه فهم وکمال هم دارند، ادعا کرده بودند  انرژی هسته‌ای هیچ فایده‌ای برای ما ندارد و نداشتن‌اش بهتر از داشتن‌اش است! فرض می‌کنیم در دنیا کسی  پیدا شده و این گفته را قبول کرده است! و ما هم در عالم محالات به استناد منطق آنان پذیرفته‌ایم که اصلا انرژی هسته‌ای نه تنها مفید نیست که مضر است! عطایش را به لقایش بخشیدیم و همه تاسیساتش را برچیدیم! خوب، در عوض قرار است چه به دست آوریم؟ لابد آنچه که به سبب دنبال کردن انرژی هسته‌ای از ما دریغ شده بود و این یعنی رفع تحریم‌ها. براساس سیاست بارها اعلام شده نظام و تصریح رهبر معظم انقلاب، لغو تحریم‌ها هدف ما از مذاکرات است. اکنون این پرسش مطرح است که حتی در فرض فوق تحریم‌ها لغو می‌شود؟ پاسخ را از زبان دکتر ظریف می‌شنویم؛ براساس اظهارات وزیر محترم امورخارجه  پس از اجماع نظر ایران و۱+۵، توافقنامه‌ای فی مابین طرفین منعقد می‌شود. منطقا در این توافقنامه ما ذیل همه تعهداتمان را امضا کرده‌ایم. باز هم براساس اظهارات ایشان چند روز(!؟) پس از توافق، شورای امنیت قطعنامه‌ای تصویب خواهد کرد و براساس آن تحریم‌هایی که به موجب قطعنامه‌های قبلی به کشورمان تحمیل شده را لغو خواهد کرد. ایشان بلافاصله و در ادامه  تصریح کرد بین زمان تصویب قطعنامه با اجرای آن هم فاصله داریم! چرا!؟ چون قرار است آژانس پایبندی ما به تعهداتمان را راستی‌آزمایی کند. اکنون این پرسش کلیدی و حیاتی رخ می‌نماید که  آژانس چه زمانی فعالیت  ما را تایید می‌کند؟ لابد پاسخ می‌دهید پس از اجرای تعهداتمان. اما با کمال ناباوری باید گفت این تصوری کاملا اشتباه است! چرا که آژانس در طول بیش از یک دهه از حضورش در ایران و با اینکه سالهاست دوربین‌هایش تمامی مراکز هسته‌ای ما را رصد می‌کند و با وجود صدها و هزاران برگ سند ارائه شده توسط جمهوری اسلامی، حاضر نشده اعلام کند فعالیت هسته‌ای ما صلح‌آمیز است! آیا با اعتماد به این سیستم قرار است به تعهداتمان گردن بنهیم!؟ پاسخ جناب ظریف تکان‌دهنده و با عرض معذرت منفعلانه است! ایشان می‌گوید آژانس «نمی‌تواند» گزارش مثبتی به نفع ما ندهد! آژانس «باید» ثابت کند یک نهاد مستقل است! آژانس «باید» حواسش باشد که دارد مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد! آیا این چند سوال همه ابزار یک ملت برای واداشتن آژانس به تایید فعالیت‌های هسته‌ای کشورش است!؟ یعنی همه برگ برنده ما همین است!؟ اگر مثل حالا دوازده سال طول کشید و علی‌رغم نداشتن یک برگ سند فعالیت نظامی، حاضر به اعلام صلح‌آمیز بودن برنامه ما نشد چه بایدکرد؟ با موعظه و سوال کار پیش می‌رود!؟ می‌دانید و می‌دانیم که نمی‌شود. شوربختانه این در شرایطی است که ما بخش قابل توجهی از توانمندی هسته‌ای‌مان را از دست داده‌ایم و برخلاف اظهارات دکتر ظریف، امکان مقابله به مثل و بازگشت از تعهداتمان وجود ندارد! چرا! چون اولا از یکطرف بلافاصله با مجازات‌های سخت شورای امنیت و۱+۵ مواجه خواهیم شد همان‌گونه که در ماجرای ترک تعهدات داوطلبانه(!) ناشی از بیانیه سعدآباد شاهد آن بودیم  و ثانیا ما در ابتدا حدود ده هزار کیلو اورانیوم غنی شده‌مان را از دست داده‌ایم، قلب راکتور اراک را باز طراحی کرده‌ایم، فردو را کاملا تعطیل کرده‌ایم، پروتکل الحاقی را به اجرا در آورده‌ایم و... و. کدام یک از این اقدامات برگشت‌پذیر است؟ آیا این یک معامله یکطرفه نیست؟ و آیا مردم عادی کوچه و خیابان برای خرید یک آپارتمان اینگونه معامله می‌کنند؟ به طور معمول پس از پرداخت بخشی از پول در هنگام عقد قرارداد، تسلیم بخش دیگر را به تحویل آپارتمان و تسلیم بخش سوم را به تنظیم سند موکول می‌کنند. یقینا حتی یک نفر از ذوق‌زدگان کنونی توافق، حاضر نیستند منزل خود را به جای شیوه مذکور به روش  توافق لوزان به کسی بفروشند. آیا صنعت هسته‌ای به اندازه یک آپارتمان ارزش ندارد!؟
اینها درباره تحریم‌های شورای امنیت بود و درباره تحریم‌های آمریکا هم باید سخنی گفته شود. دکتر ظریف در این باره می‌گوید لغو تحریم‌های آمریکایی نیازمند تصویب کنگره است اما این یک دعوای داخلی است و دعوای داخلی آنها به ما ارتباطی ندارد اینکه آنها در داخل کشورشان چه می‌کنند به ما مربوط نیست. دولت‌ها به نمایندگی از کلیت حاکمیتشان مذاکره می‌کنند.   می‌بینیم که لغو تحریم‌های آمریکایی هم با اما  و اگرهایی همراه است و معلوم نیست اگر آمریکایی‌ها بخواهند جنگ زرگری داخلی خود را ادامه دهند یا پرونده هسته‌ای ما را وسیله‌ای برای منازعات انتخاباتی کنند، تکلیف ما چیست و دستمان به کجا می‌رسد!؟ ایشان در این باره هم به این اکتفا می‌کند که آمریکا دیگر نمی‌تواند این کار را بکند! دنیا چنین اجازه‌ای نمی‌دهد و امکان برپایی نظام تحریمی سابق وجود ندارد!
آنچه ذکر شد بدون کمترین استنادی به سخنان مقامات خارجی و صرفا با توجه به سخنان وزیر محترم امورخارجه کشورمان بوده و نشان از یک چیز دارد و آن «اعتماد» به وعده آمریکایی‌هاست. اکنون منتقدان حق ندارند به خاطر معامله بدون تضمین اعتراض کنند؟ آیا منطقی است آنگونه که دکتر ظریف درخواست دارد سه ماه صبر کنند و پس از توافق نهایی یعنی روزی که کار از کار گذشت  نسبت به آن انتقاد کنند!؟ و آیا بهتر نیست به این پرسش‌های ساده پاسخی صریح و روشن داده شود؟