به گزارش نماینده به نقل از مشرق، عربستان سعودی به دنبال تشکیل ائتلافی منطقهای متشکل از قطر و ترکیه و امارات و مصر به علاوه محورهای حاشیه خلیج فارس و سازمانهای اسلامی موسوم به معتدل تحت عنوان "اسلام سنی معتدل" است، این تلاشها بر اساس سیاست خارجی جدیدی است که ملک سلمان بن عبدالعزیز بعد از رسیدن به پادشاهی عربستان سعودی آن را در پیش گرفته و به این ترتیب میخواهند از مرحله درگیری با تعدادی از دولتهای منطقه به ویژه قطر و برخی جنبشهای اسلامگرا از جمله اخوانالمسلمین دست برداشته و اختلافات سیاسی و دینی خود با این طرفها را مهار کند. این تحولات پس از آن صورت گرفت که تمامی عناصر این محور در سوریه و عراق تضعیف شدند و در مقابل دولت سوریه قدرت خود را بازیافته و همه متوجه مشکل بودن براندازی دولت این کشور شدند.
الثبات نوشت: عربستان سعودی با تشکیل این ائتلاف به دنبال رویارویی با اتحاد شیعی ایرانی در منطقه است و میخواهد درگیری های کنونی را با پوشش مذهبی دنبال کند. این در حالی است که ائتلاف ایران شامل سوریه و عراق و جنبش مقاومت در فلسطین و حزبالله لبنان و انصار الله یمن موفق شده موجودیت خود را در منطقه تثبیت نماید و به بازیگری منطقهای تبدیل شود که نادیده گرفتن آن و انجام هر نوع سازش در مرحله آینده بدون در نظرگرفتن دیدگاههای آن مشکل است.
از دیدگاه سعودیها نیاز به ایجاد ائتلاف منطقهای با افزایش احتمال توافق هستهای فراگیر بین ایران و آمریکا بیش از پیش احساس میشود، چرا که این کشور نگران برخی از پیامدهای احتمالاً منفی این توافق در مورد اوضاع و نقش کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی در منطقه است، این در حالی است که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا بر روابط استراتژیک با این کشورها و تضمین امنیت آنها تأکید کرده است.
تلاشهای عربستان سعودی برای تشکیل ائتلاف متحد منطقهای البته موانعی نیز پیش روی خود دارد که عبارتند از:
1- آمریکا از خاورمیانه چه میخواهد؟ آیا به دنبال ثبات در این منطقه است یا میخواهد آن را در درگیریها بین متحدان و رقبایش غرق کند؟
2- آیا آمریکا با ایجاد این ائتلاف در منطقه موافقت خواهد کرد؟ اتفاقی که میتواند طرح های این کشور برای تضعیف منطقه را با مانع مواجه کند.
3- درگیریهای موجود بین ترکیه و عربستان سعودی در رهبری جهان اسلام نشان میدهد که 2 مکتب متفاوت وجود دارد که شامل وهابیت تکفیری سعودی و اخوانیت وابسته به ترکیه است که رویکردها و تمایلات آنها با هم متفاوت است.
4- پیچیده شدن حل مشکل اخوان المسلمین با عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر.
5- ادامه درگیریهای ترکیه و مصر تا زمان توافق برای توقف جنگ بر ضد اخوان المسلمین.
6- مشخصههای ویژه جنبش اخوانی از دیگر گروههای اسلامگرای منطقهای از جمله صوفی ها که آنها را دارای نفوذ و محبوبیت مردمی قرارداده و قادر میسازد در صورت تمایل در برابر جنبشهای تکفیری بایستند. این در حالی است که برخی کشورها این گروه را به علت همکاری نظامی برخی عناصر بدنه آن و تعدادی از رهبرانش با جنبشهای تکفیری در مصر و لیبی جزو گروههای تروریستی قرارداده اند.
7- پروژه پیوند دادن جنبش جهانی اخوانی با ائتلاف مورد نظر عربستان و مستثنی کردن اخوان المسلمین مصر و جایگزین کردن برخی رهبران منشعب شده از این جنبش در مصر یا اردن موضوعی دور از دسترس شده است.
مشخص است که روند تحولات منطقهای در مسیری قرار دارد که مورد رضایت عربستان سعودی نیست و تمایلات این کشور برای رسیدن به پیشگامی منطقه و رقابت با ایران و متحدان منطقهای اش را محقق نمیکند، علاوه بر اینکه ریاض از پیامدهای سیاستهای آمریکایی با هدف ترسیم مجدد نقشه منطقه و تسلط بر ثروت آن و حفظ اسرائیل به عنوان قدرتی قوی در آن دور نیست.
حمله آلسعود به یمن و همپیمانی با ترکیه و پاکستان را از اولین نشانههای آشکار این راهبرد میتوان در نظر گرفت.