نماینده/سیدعلی هدایتینسب: بنیامین نتانیاهو سهشنبه هفته گذشته در کنگره آمریکا بخشی از مفاد توافق احتمالی تیم هستهای حسن روحانی و آمریکاییها را فاش کرد اما در این میان به مسائلی هم اشاره کرد که به نظر میرسد باید آن را در امتداد یک سلسله تصمیمگیریهای واحد در هیات حاکمه آمریکا ارزیابی کرد. نتانیاهو در کنگره گفت: هدف از تعیین تعلیق ۱۰ ساله فعالیتهای هستهای ایران، امید به تغییرات سیاسی در داخل ایران است. او افزود: «من باور ندارم رژیم تندرو ایران بعد از این توافق، بهتر شود... چرا باید رژیم تندرو ایران وقتی میتواند با تجاوز در بیرون و رفاه در داخل دنیای بهتری داشته باشد، تغییر کند و بهتر شود؟...این توافق نه فقط ایران را تغییر و بهبود نمیدهد بلکه باعث تغییر خاورمیانه و وخامت اوضاع آن میشود... آقایان و خانمها، من امروز اینجا آمدهام که بگویم ما نمیتوانیم روی امنیت جهان به این امید قمار کنیم که ایران تغییر کند و بهتر شود. نمیتوانیم روی آینده خود و کودکانمان قمار کنیم».
نتانیاهو با این اظهارات در واقع هدف پنهان تعلیق ۱۰ ساله فعالیتهای هستهای ایران را علنا بیان کرد. او صراحتا گفت هدف اصلی دولت اوباما از این بازه زمانی تعلیق، ایجاد سازوکاری است که براساس آن یکسری تغییرات اساسی سیاسی در ایران روی دهد. در واقع معنای صریح اظهارات نتانیاهو این است که میگوید اوباما میخواهد از طریق توافق جامع هستهای، جمهوری اسلامی را تغییر دهد!
یک روز پس از این اظهارات نتانیاهو در کنگره، توماس فریدمن، نویسنده معروف نیویورک تایمز در ارزیابی سخنان نتانیاهو گفت: «به نظر من تنها روش تامین امنیت درازمدت برای اسرائیل و همسایگانش و حتی برای بسیاری از مردم ایران، تغییر رژیم ایران است که باید از داخل اتفاق بیفتد. با توافقی که اوباما با ایران، بر سر مساله هستهای انجام میدهد امکان این تغییر در داخل ایران فراهم میشود. البته من نمیخواهم در این باره پیشگویی انجام دهم اما دستکم این امکان وجود دارد که با این توافق مشارکت ایران در مسائل جهانی بیشتر شود و در نتیجه آن تغییراتی در داخل ایران رخ دهد». البته پیش از این نیز مواردی دیده شد که رسانههای غربی و صهیونیستی درباره برنامه اوباما برای استفاده از توافق هستهای در جهت اعمال دخالتهای سیاسی در ایران مطالبی منتشر کردند. چندی پیش، یووال اشتاینیتز، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی در گفتوگو با دیوید ایگناتیوس، یکی از نویسندگان واشنگتن پست، گفت: «از همان ابتدای ماجرای گفتوگوهای پنهان ایران و آمریکا در عمان، اوباما بسیاری از مسائل را درباره اهداف خود از این نشستها و گفتوگوها بیان کرده بود. درک میکنم هدف اصلی اوباما از این گفتوگوها چه بوده است. او بارها به این مساله اشارهکرد که هدف اصلیاش این است که دستهای ایران را به مدت یک دهه بهگونهای ببندد که بعد از آن آمریکا بتواند با نسل جدیدی از دولتمردان ایرانی که قدرت را در دست میگیرند، روبهرو شده و با آنها همکاری داشته باشد. آمریکا اعتقاد دارد نسل بعدی سیاستمدارانی که طی این چند سال روی کار میآیند از سیاستمدارانی هستند که از آیتالله خامنهای کمتر برای آمریکا خطرناک هستند».
مانند اینها، موارد دیگری هم وجود دارد که نشان میدهد باراک اوباما در تلاش است از طریق توافق هستهای، دست به یکسری تغییرات سیاسی در ایران بزند. او تلاش میکند از طریق توافق هستهای، یک جریان سیاسی را در ایران تقویت کند. به عبارتی، دولت آمریکا سازوکار برکشیده شدن یک جریان سیاسی نزدیک به خود در ایران را در دل توافق ژنو گنجانده و قاعدتا مکانیسم لازم برای ضمانت اجرایی آن را نیز اندیشیده است! اما چه جریانی؟ اوباما از طریق توافق هستهای به دنبال برکشیدن کدام جریان سیاسی است؟
پاسخ این سوال را همه میدانند! موضوع گره خوردن توافق هستهای با مسائل باندی و حزبی پیش از این در رسانههای ایران مطرح شده بود. چند ماه قبل، وقتی محمدجواد ظریف در حاشیه سفر به نیویورک، به شورای روابط خارجی آمریکا رفت؛ به هاله اسفندیاری گفت در صورت شکست مذاکرات هستهای جریان سیاسی متبوع او قدرت را به رقیب خواهد باخت. هاله اسفندیاری از او پرسید که شکست مذاکرات هستهای چه تبعاتی در داخل ایران خواهد داشت. سوالی که کاملا هدفمند بود و همکار جورج سوروس، خوب میدانست چه بپرسد. ظریف هم در پاسخ حرف دل خود را زد. او گفت: «البته که تاثیر دارد. ما فرآیندی را با هدف تغییر سیاست خارجی دولت آغاز کردیم. اکنون اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، شکست بخوریم، مردم ایران این شانس را دارند که در انتخابات مجلس آینده که حدود ۱۶ ماه دیگر برگزار میشود، پاسخ این شکست ما را بدهند». ظریف بلافاصله به موضوع انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ هم اشاره کرد و گفت دلیل شکست آنها در انتخابات ۱۳۸۴، شکستشان در مذاکرات هستهای بوده است!
آقای ظریف بعدها مدعی شد اظهارات او درست ترجمه نشده است اما انتشار فایل تصویری اظهارات او در شورای روابط خارجی آمریکا ثابت کرد او این اظهارات را بر زبان آورده است! معنی صریح این اظهارات ظریف این بود که توافق هستهای منجر به بقای جریان سیاسی آنها در قدرت خواهد شد و شکست مذاکرات نیز به معنای اتمام دوره حضور آنها در قدرت است. جریان سیاسی آقای ظریف نیز کاملا مشخص است. کما اینکه همفکران او نیز طی روزهای اخیر صراحتا اعلام کردهاند سرنوشت مذاکرات هستهای به آینده سیاسی آنها گره خورده است. تازهترین نمونه آنها نیز صحبتهای حمیدرضا جلاییپور است. او اخیرا در گفتوگویی با یک روزنامه اصلاحطلب تصریح کرد: «اگر هستهای به نتیجه نرسد، بدونشک، شکست آن به ضرر جریانهای دموکراسیخواه و جامعه مدنی خواهد بود».
موضوع کاملا مشخص است. اینکه جامعه هدف اوباما در ایران ذیل کدام جریان سیاسی قرار میگیرد چیز پنهانی نیست. کما اینکه فتنه ۸۸ بسیاری از پردهها را انداخت. واقعیت این است که در توافق هستهای مطلوب آمریکا، تقویت جریان فتنه در ایران گنجانده شده است و ریشه حمایتهای داخلی از «هر توافقی» نیز همین است.
هر آنچه تا اینجا به آن اشاره شد؛ تقریبا در شمارههای گذشته «وطن امروز» در قالب یادداشتها و گزارشهایی منتشر شد. به عبارتی این مسائل قبل از این رصد و منتشر شد اما یک نگرانی در اینباره وجود دارد که در واقع اصل کلام این نوشته است و آن اینکه نحوه مدیریت آقای ظریف در پرونده هستهای، در مقیاس گستردهای میتواند استقلال کشور را مخدوش کند! اکنون آمریکاییها و نخستوزیر رژیم صهیونیستی صراحتا از هدف تغییر نظام در قالب توافق هستهای میگویند! اگر پیش از این، این نگرانی وجود داشت که در حاشیه مذاکرات و موضوع توافق، آمریکاییها چنین هدفی را دنبال میکنند اما اکنون در سطوح عالی سیاسی این موضوع مطرح شده و درباره آن گمانهزنی شده است! و متاسفانه هنوز نه حسن روحانی و نه وزارتخانه ظریف یک واکنش درخور نسبت به این اظهارات و مواضع نشان ندادهاند! چرا کسی درباره این دخالت آشکار در امور داخلی ایران موضع نمیگیرد!؟