شناسهٔ خبر: 85300 - سرویس سیاست
منبع: روزنامه وطن امروز

یادداشت روز وطن امروز:

نتانیاهو در واشنگتن هاشمی در تهران

نتانیاهو

نماینده/سیدعابدین نورالدینی: «مهم‌ترین پروژه دولت، تیم مذاکره‌کننده است اما دلواپسان چه سرشان می‌آورند. آنها با نتانیاهو همنوا شدند. نتانیاهو اوباما را تحریک می‌کند و دلواپسان هم می‌گویند اسرار را می‌گوییم. تریبون مجلس تریبون بازی است و هرچه می‌خواهند می‌گویند. اینها مزاحم کارند!»
اشتباه نکنید! اینها اظهارات یا نوشته‌های امثال صادق زیباکلام نیست! اینها را دیروز حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی گفت! البته با توجه به وضعیت فعلی در زمین گل‌آلود مذاکرات هسته‌ای، انتظار اتخاذ چنین مواضعی از هاشمی‌رفسنجانی می‌رفت. واقعیت آن است که آقای هاشمی‌رفسنجانی تمام حیثیت و آبروی سیاسی خود را پای مذاکرات هسته‌ای دولت آقای روحانی گذاشته است! او تمام‌قد برای پیروزی حسن روحانی در انتخابات ایستاد و همین اواخر نیز صراحتا اعلام کرد حسن روحانی را کاملا تایید می‌کند! همانگونه که او در همین اظهارات دیروز هم گفته، دولت روحانی قائم به پروژه مذاکرات هسته‌ای است! بنابراین خوب یا بد، درست یا غلط، آینده هاشمی و اطرافیانش، وابسته به مذاکرات هسته‌ای است! آنها با گارد هسته‌ای وارد انتخابات شدند و با وعده لغو تحریم‌ها و بهبود آنی معیشت، اعتمادی موقت و اجاره‌ای از مردم گرفته‌اند! بنابراین خودشان می‌دانند نسبت‌شان با مردم چیست. البته موضوع پنهانی نیست و جواد ظریف بارها چه در مذاکرات سعدآباد در دولت اصلاحات و خطاب به محمد البرادعی و چه در نشست شورای روابط خارجی آمریکا در دولت روحانی و خطاب به هاله اسفندیاری، چه به تلویح و چه به تصریح، گفته است آینده سیاسی آنها وابسته به نتایج مذاکرات هسته‌ای است.
وضعیت دولت مورد تأیید صد‌در‌صد آقای هاشمی در مذاکرات هسته‌ای هم مشخص است. حالا یک سال و نیم پس از مذاکرات هسته‌ای، آنها آمار مردم را گرفته‌اند! و می‌دانند شیب بازگشت نظر مردم از آنها، ملایم نیست! «لغو تحریم‌ها» به‌عنوان شاخص میزان موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات هسته‌ای، وضعیت مساعدی در مذاکرات ندارد. قرار نیست تحریم‌ها لغو شود. آنچه آمریکایی‌ها می‌خواهند؛ توقف (در واقع تعطیلی) حداقل ۱۰ساله برنامه هسته‌ای ایران است. در ازای این اقدام ایران، آنها تنها بخشی از تحریم‌ها را به صورت موقت برمی‌دارند!
بنابراین در این وضعیت کلی، عصبانیت آقای هاشمی و بد و بیراه گفتن به عده‌ای منتقد که داد آنها حتی به «جام جم» هم نمی‌رسد؛ چندان عجیب نیست. اما به‌رغم این واقعیات، نکاتی درباره اظهارات دیروز آقای هاشمی وجود دارد که نباید آنها را بی‌پاسخ گذاشت.
۱- دستاوردهای هسته‌ای ایران چه کسانی را در دنیا وحشت‌زده کرد؟ صهیونیست‌ها! کدام رژیم از افزایش ظرفیت غنی‌سازی ایران نگران شد؟ رژیم صهیونیستی! کدام مقام سیاسی در دنیا آن نقاشی معروف را درباره افزایش سطح غنی‌سازی ایران از ۵ به ۲۰ درصد کشید؟ نتانیاهو! واقعیت آن است که رژیم جعلی اسرائیل بیشترین خطر را از ناحیه برنامه هسته‌ای ایران احساس کرده و می‌کند! اکنون توافق ژنو و آنچه جریان آقای هاشمی با این توافق بر سر برنامه هسته‌ای ایران آورد را در همین پازل ارزیابی کنید. توافق ژنو به سود صهیونیست‌ها بود یا نه؟ تعطیلی غنی‌سازی ۲۰ درصد و از بین رفتن ذخایر اورانیوم آن امنیت مردم ایران را بیشتر کرد یا امنیت صهیونیست‌های سرزمین‌های اشغالی را؟ عقیم کردن رآکتور اراک و پلوتونیوم‌زدایی از پسماند سوخت این رآکتور امنیت ایران را بیشتر کرد یا نتانیاهو را؟ متروکه کردن تاسیسات فردو برای حفظ ایمنی مردم ایران بود یا غاصبان قدس؟
لطفا آقای هاشمی بگوید با وضعیتی که توافق ژنو بر سر برنامه هسته‌ای ایران آورده و قرار است با پذیرش دیکته آمریکا در توافق نهایی، تکمیل شود، اساسا چیزی از برنامه هسته‌ای می‌ماند که عده‌ای در تل‌آویو از آن احساس نگرانی یا خطر کنند!؟ این البته یک واقعیت بدیهی و آشکار است. باراک اوباما و جان کری بارها و بارها در مجامع جهانی اعلام کرده‌اند توافق ژنو، امنیت اسرائیل را بیشتر کرده است! به معنای دقیق‌تر، آمریکایی‌ها معتقدند آنچه با جریان آقای هاشمی بسته‌اند منجر به افزایش امنیت اسرائیل می‌شود. البته همان زمان در ایران اعلام شد چه با توافق و چه بدون توافق، اسرائیل همیشه ناامن می‌ماند! از سوی دیگر مقامات آمریکایی صراحتا اعلام کرده‌اند جزئیات مذاکرات با طرف ایرانی را در اختیار نتانیاهو قرار می‌دهند. جان کری هفته گذشته در نشست استماع کمیته روابط خارجی آمریکا صراحتا گفت نتانیاهو با تمدید توافق ژنو موافق است! وزیر خارجه آمریکا همین هفته نیز در حاشیه اجلاس ژنو گفت عدم توافق بهتر از توافق است و توافق خوب توافقی است که به سود اسرائیل باشد! البته معنای این حرف جان‌کری را زمانی می‌توان متوجه شد که به اظهارنظر وزیر امور راهبردی کابینه نتانیاهو توجه شود. «یووال اشتاینیتز» هفته گذشته به اشپیگل گفت: ما مخالف توافق هسته‌ای با ایران نیستیم. ما خوشحال می‌شویم در صورتی که  بتوانیم با یک توافق با ایران موافقت کنیم. او در ادامه مطالباتی را درباره برنامه هسته‌ای ایران مطرح کرد که در واقع بسیار نزدیک به همان دیکته‌ای است که وندی شرمن، هفته گذشته درباره کلیات طرح پیشنهادی آمریکا برای توافق با ایران از آن خبر داد! بنابراین کاملا مشخص است که اساسا اعتراض‌های نتانیاهو همانند مصوبات کنگره و همانند نگرانی‌های برخی کوچولوهای خلیج‌فارس، همه ابزار فشار آمریکا برای تحمیل دیکته هسته‌ای به مردم ایران است! نتانیاهو اساسا دلیلی برای مخالفت با روند فعلی ندارد! او بدون آنکه حتی یک گلوله به سمت تاسیسات هسته‌ای ایران شلیک کند و منتظر فرود آمدن موشک‌های ایران در حیفا و تل‌آویو باشد؛ شاهد تبدیل برنامه هسته‌ای ایران به یک ویترین هسته‌ای است! شاهد این موضوع نیز اظهارات صریح او در کنگره است. او صراحتاً از توافق با ایران حمایت کردو گفت که جایگزین عدم توافق، جنگ نیست. او صراحتاً گفت که باید بر ایران فشار بیشتری وارد کرد تا امتیازات بیشتری گرفته شود. بنابراین اکنون همه می‌دانند نتانیاهو حامی توافق است.
۲-  در ایران نیز عقلا معتقد به «عدم توافق بهتر از توافق بد» هستند اما تنها چند ساعت قبل از آنکه نتانیاهو به کنگره برود، هاشمی‌رفسنجانی با این اظهارات خود، عملا فرمان حمله به منتقدان توافق بد در ایران را صادر کرد! در واقع این اظهارات هاشمی، در تنگنا قرار دادن منتقدان است! آن هم سر بزنگاه!
می‌توان ۲ انگاره درباره این رفتار آقای هاشمی مطرح کرد:
اول؛ با این اقدام و فرمان آقای هاشمی به اطرافیان و وابستگان سیاسی خود، تلاش می‌شود در صورت شکست مذاکرات و عدم اعتنای اوباما به جریان آقای هاشمی، پروژه «نگذاشتند» آغاز شود! تا شاید از طریق این بهانه‌جویی و شلوغ‌کاری‌های انتخاباتی پس از آن، واقعیتی به نام «پایان زودهنگام دولت» در افکار عمومی تثبیت نشود!
دوم؛ حمله به منتقدان آن هم در سطح آقای هاشمی می‌تواند به معنای ایجاد شرایطی برای پذیرش دیکته آمریکایی در مذاکرات هم باشد. یعنی تخریب منتقدان در سطح هاشمی می‌تواند برای دولت آقای روحانی به معنای سدی باشد تا آنها بتوانند پشت آن توافق را قطعی کنند! در هر ۲ حالت، اظهارات روز گذشته آقای هاشمی متاسفانه در راستای همان هدفی است که نتانیاهو روز گذشته در کنگره آمریکا دنبال می‌کرد!
۳- آقای هاشمی به‌گونه‌ای منتقدان خود و اطرافیانش را متهم به همنوایی با اسرائیل می‌کند که گویی تصور کرده‌اند جامعه و بویژه منتقدان باید نسبت به سوابق او و همنوایی‌هایش با اسرائیلی‌ها بی‌اطلاع باشند! آقای هاشمی یادشان هست که ۸ اردیبهشت سال گذشته در کاخ مرمر و در آستانه کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری صراحتا اعلام کردند: «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم»! همان زمان گفته شد این یک پیام انتخاباتی است! پیامی که در واقع پاسخی بود به نگرانی نتانیاهو در سازمان ملل! چند ماه قبل از آنکه هاشمی‌رفسنجانی بگوید با اسرائیل سر جنگ ندارد (یعنی افزایش امنیت اسرائیل) بنیامین نتانیاهو آن نقاشی معروف را در سازمان ملل نشان داده بود! و در بخشی از صحبت‌هایش جمله عجیبی گفت. او گفت: «حتی اکبر هاشمی‌رفسنجانی که آیت‌اللهی میانه‌رو محسوب می‌شود، گفته است اسرائیل با یک بمب نابود می‌شود.» شاید نتانیاهو می‌خواست به عده‌ای در آمریکا بگوید در انتخابات آینده ایران نباید روی هاشمی حساب باز کنند! اما هاشمی در آستانه کاندیداتوری، صراحتا گفت با اسرائیل سر جنگ ندارد!
البته این ماجرا ادامه داشت. همزمان با آشوب‌های سوریه، آقای هاشمی علیه اسد، یعنی یکی از مهم‌ترین تهدیدات نتانیاهو موضع گرفت! و سرنوشت صدام را برای او پیش‌بینی کرد! انتشار فایل صوتی اظهارات او علیه نظام اسد در سوادکوه نیز نشان داد او در پروژه بزرگ خاورمیانه، در کدام سو ایستاده است! ناامنی سوریه، امنیت اسرائیل را بیشتر کرد! همانند توافق ژنو! و آقای هاشمی کارنامه‌ای تاسف‌انگیز در این ماجرا دارد!
۴- منتقدان رفتار جریان آقای هاشمی در مذاکرات هسته‌ای منطق روشنی دارند! اما متاسفانه صدای آنها به جایی نمی‌رسد! مجلس شورای اسلامی برای آنکه متهم به سنگ‌اندازی در مذاکرات جریان آقای هاشمی نشود، عملا در موضوع مذاکرات منفعل عمل می‌کند! نمایندگان منتقد نیز به دادگاه کشانده شده‌اند و رسانه‌های منتقد نیز به لطایف‌الحیل یا توقیف شده‌اند یا روانه دادگاه! منتقدان تنها می‌توانند در یک مقیاس کوچک اعتراض کنند! حتی آنها را به صدا و سیما نیز راه نمی‌دهند! که اگر تنها یک درصد زمانی که در اختیار دولت و جریان مذاکره‌کننده آقای هاشمی برای دفاع از عملکردشان در اختیار منتقدان قرار گیرد، قطعا مردم متوجه یک کلاهبرداری بزرگ سیاسی خواهند شد!   مردم خواهند فهمید قطعنامه ۱۹۲۹ که بسترساز اعمال تحریم‌های بانکی و نفتی است؛ نتیجه فتنه دوستان آقای هاشمی و دوستانش در سال ۸۸ است و جالب اینکه همین جریان اکنون به بهانه رفع همین تحریم‌ها، بده‌بستان‌های انتخاباتی را با آمریکایی‌ها طرح کرده‌اند! واقعیت آن است که آقای هاشمی باید بخشی از شرایط فعلی را مرهون بی‌اطلاعی مردم از واقعیات مذاکرات هسته‌ای بداند! واقعیت آن است که «مردم نمی‌دانند» و این ندانستن به دلیل یک حجم انبوه فشار بر رسانه‌ها و منتقدان است! منتقدان با زشت‌ترین ادبیات در همه سطوح نواخته می‌شوند! منتقدان هنوز حتی نمی‌توانند مردم خود را در جریان اصل ماجرا قرار دهند! بنابراین سناریوی «نگذاشتند» یک سناریوی مضحک است! چراکه در واقع جریان منتقد با توجه به اهرم‌های فشار داخلی، نمی‌تواند به تنهایی عامل شکست مذاکراتی در چنین سطح شود!
***
اسرائیل سگ هار منطقه است! سگ شیطان! یا همان کدخدای آقایان! آقایان به‌گونه‌ای از نتانیاهو می‌گویند که گویی ماهیتی منفک از کدخدا برای او قائلند! جریان آقای هاشمی پای میز مذاکره با شیطان نشسته است، آنگاه پاک‌ترین و معتقد‌ترین مردمان این سرزمین را متهم به همراهی با سگ شیطان می‌کنند! اتفاق اصلی و نگرانی اصلی به خاطر مذاکره با شیطان است! نتانیاهو در مرحله بعدی پلیدی است! آقایان فکر کرده‌اند با جفنگی به نام «همنوایی با اسرائیل» می‌توانند ننگ چانه‌زنی برای شیطان را پاک کنند! اینجا نیز سگی نتانیاهو برای آمریکا اثبات می‌شود! به نتانیاهو سنگ می‌زنند تا شیطان را سفید کنند!