نماینده/حسین قدیانی: شباهنگام ۹ اسفند وقتی داشتیم صفحه یک روزنامه فردا را میبستیم هیچ فکر نمیکردیم تیتر یک «بیمار سعودی» در کنار تصویری از «سلمان بنعبدالعزیز» موجب تذکر گرفتن ما از هیات نظارت بر مطبوعات و دادگاهی شدنمان شود اما در کمال ناباوری «بیمار سعودی» همان راه «خبر مرگش» را پیمود! فیالحال چشم گشودهام بر «وطن امروز» مورخ ۱۰ اسفند ۹۳ بلکه بفهمم به چه جرمی و مستند به چی از هیات نظارت بر مطبوعات تذکر گرفتهایم آخر!؟
به عکس نگاه میکنم که همانا عکس خبرگزاری رسمی عربستان «واس» است و به تیتر و روتیتر که صددرصد مستند به رسانههای عربی و غربی و در یک کلام «دوستان عربستان» است. خود عربستان با آن همه بگیر و ببند، هیچ کاری با این عکس و این عکاس ندارد
ـ به این معنا که اساسا این تصویر هیچ موردی ندارد ـ آن وقت هیات نظارت بر مطبوعات در ایران خودمان به ما بابت انتشار مجدد و انعکاس دوباره عکس و خبر رسانههای دوست عربستان تذکر میدهد! گویی در نظر ایشان، عامل مرگ عبدالله بودیم کم بود، سبب بیماری سلمان هم هستیم! عاقبت ناظر بر پادشاهان شبهجزیره، چنان فیالفور یقه قلم بچههای وطن را میگیرند کأنه در شمار مقدساتند ملک عبدالله و سلمان بن عبدالعزیز! انشاءالله اینگونه نباشد لیکن اگر جماعتی نگران حال بیحال حکام سعودیاند، لطف کنند این وسط برای آزادی بیان و ایضا آزادی پس از بیان حد و حدود بیمبنا ایجاد نکنند. آقاجان! گناه ما چیست که به نقل از رسانههای دوست عربستان، سلمان بنعبدالعزیر بیمار است!؟ و گناه ما چیست که به نقل از عکس خبرگزاری رسمی سعودی، بیماری پادشاه عربستان،
یکی ـ دو تا به نظر نمیرسد!؟ «شاهی که نیست» قبل از آنکه روتیتر «وطن امروز» باشد، تیتر رسانههای حامی عربستان و حرف دل مردم شبهجزیره اعم از سنی و شیعه است؛ این وسط گناه ما چیست!؟ نه آقایان! خود را به آن راه نزنید. «خبر مرگش» و «بیمار سعودی» وحدت شیعه و سنی را خراب نمیکند که شاید اهل سنت، بیش از دیگران، دل خون از پادشاهان سلفی داشته باشند. وحدت شیعه و سنی، بیش از من و شما، دلسوزی چون خمینی حکیم و بتشکن داشت، همان ابرمرد دشمنشکن که بسی صریحتر از ما علیه دم و دستگاه سعودی سخن میگفت! آن وحدت که البته ما اعتراف میکنیم و افتخار میکنیم مشغول زدن آن هستیم وحدت حکام تکفیری مرتجع با سران اسرائیل است! و من حالا با مشاهده این همه تذکر و نشان دادن درِ دادگاه بهتر پی میبرم که چرا خمینی آن همه بغض داشت از «آخوندهای دربار اسرائیل». آری! امثال عبدالله و سلمان، بیش از آنکه سران دولت همسایه ما باشند، بیش از آنکه پادشاهان کشور دوست ما باشند، بیش از آنکه شیوخ حاشیه جنوبی خلیج همیشه فارس باشند و صد البته بیش از آنکه بزرگ و رئیس جماعت اهل سنت باشند، هماناند که حضرت روحالله گفت.
شگفتا! حضرت روحالله به امثال همین ملکها نیز لقب «آخوند درباری» میداد، آن وقت بعضیها از داخل، متذکر ما میشوند که چرا همان عکس و همان خبر رسانههای دوست عربستان را بازتاب دادهایم!؟ نه آقایان! حج خونین از یاد ما نمیرود... و هر سال، موسم حج، غم و داغ خانوادههای عزادار حج خونین از یادها نمیرود. حکام عربستان پادشاهانیاند که در یک خوش رقصی کاملا سلفی با اسرائیل، قیمت نفت را ـ یکی هم علیه همین دولت محترم
اعتدال ـ تا حد ناچیزترین کالا پایین میآورند، آن وقت هیات نظارت بر مطبوعات، آیا رواست که ناظر بر ایشان، متذکر قلم ما شود!؟ حالا اهل قلم هیچ، لااقل منباب دل دولت آن هم با این نفت ارزان، تذکرات خود را تنظیم کنید! گمان ما بر این بود که «خبر مرگش» و پسلرزههایی که داشت، مایه تجربهاندوزی دوستان شود اما بخواهند یا نخواهند، حکام عربستان نزد ملت سلحشور ایران ـ از هر تیره و طایفهای ـ منفورترین و محکومترین حکام منطقهاند. نزد ملت ایران، اگر اسرائیل، غاصب قبله اول است، حکام مرتجع هم غاصب خانه امن و امان الهی محسوب میشوند. در ۸ سال جنگ تحمیلی، کدام همراهی را حکام عربستان با صدام جنایتکار نکردند!؟ در همان زمان، سوریه مظلوم با آنکه یک کشور عربی بود و اساساً توسط حزب بعث شاخه شام اداره میشد، مکرر طرف ملت ما را گرفت. خدا رحمت کند حافظ اسد را... درود خدا بر فرزندش بشار که خط مقدم مقابله با صهیونیستها، داعش لعین و همین حکام تکفیری را برای یک لحظه رها نکرده است. در جبهه مقاومت منطقه، همانقدر که حکام عربستان با صهیونیستها همراهی کرده و میکنند، سران سوریه مظلوم، از گذشته تا امروز همپا و همپیمان ملت رشید ایران بودهاند. در این منظومه، اساسیترین سوال از هیات نظارت بر مطبوعات این است: «تذکر را به کدام مطبوعات باید بدهی!؟ روزنامههایی که هر روز علیه بشار مقاومت قلمفرسایی میکنند یا قلم بهدست حزبالله که در امتداد راه روحالله، بغض از حکام تکفیری در سینه دارد!؟... ما یا رسانههایی که رنگ لوگو را با پرچم لعین داعشی و تروریستها ست میکنند!؟» آه و فغان از این زمانه ناسازگار! ما هی میخواهیم با یک رواداری فوق مضاعف و خارج از تعریف، بر آن جمله معروف سید شهیدان اهل قلم، ماده و تبصره بزنیم اما ظاهرا همان است که آوینی گفت: «در این مملکت، آزادی برای همه هست الا حزباللهیها». حزباللهی آن هم به نقل از دوستان خود عربستان مینویسد «بیمار سعودی»، تذکر میگیرد و دادگاهی میشود، دیگری علیه خود دین قلمفرسایی میکند، شهادت و شهید را میزند، سلمان و ابوذر را میزند، اربعین را، سیدالشهدا(ع) را ... و جمله مقدسات را میزند انگار نه انگار! هیات نظارت بر مطبوعات کجاست وقتی این همه روزنامه، به نفع همین حکام سعودی، به نفع همین لعین داعشی، به نفع همین جان کری و نتانیاهو و همین پرزیدنت «مودب و باهوش» و دقیقا علیه شیرمرد همه این سالیان ما حاج قاسم سلیمانی، علیالدوام محور مقاومت در میدان شام را میزنند!؟ چطور عربستان با این همه جنایت و خیانت، کشور دوست و همسایه است اما سوریه با این همه مقاومت و مظلومیت، نه!؟ ما در زمینه نقدهایمان بر سازمان محیطزیست، نه ۹۹ درصد که صددرصد خود را محق میدانیم اما کاش هیات نظارت بر مطبوعات، ناظر بر خانم ابتکار که دست آخر یک ایرانی هموطن است، به ما تذکر دهد، نه معطوف بر پادشاه سعودی! این برخورنده به غیرت ملی هر ایرانی آزادهای است. ما در زمینه نقدهایمان بر توافق کذا، نه ۹۹ درصد که صددرصد خود را محق میدانیم اما کاش هیات نظارت بر مطبوعات، ناظر بر «آنچه مرقوم میدارند» به ما تذکر دهد، نه معطوف بر حکام تکفیری شبهجزیره! این برخورنده به غیرت ملی هر ایرانی آزادهای است. ما کاملا پای عواقب نقد خود بر فلان قرارداد نفتی و گازی هستیم اما کاش ناظر بر جناب زنگنه به ما تذکر دهند، نه معطوف بر آخوندهای درباری! این برخورنده به غیرت ملی هر ایرانی آزادهای است. به خدا سوگند، این برخورنده به غیرت ملی هر ایرانی آزادهای است ولو اساسا مسلمان نباشد!
***
این نوشتار سخنی بود با توی مخاطب. با این جماعت چه کنیم!؟.... براستی ما با این جماعت چه کنیم!؟ راهی جلوی ما بگذار...
سریعالقلم بودن پیشکش! در این هوای آلوده، فقط میخواهد نفسی بکشد قلم، نفسی...